سربازیش را باید داخل خانه ی سرهنگ میگذراند.
وقتی وارد خانه شد و چشمش به زنِ نیمه عریانِ سرهنگ افتاد، پا به فرار گذاشت و به پادگان برگشت.
جریمه اش تمیز کردن تمام دستشویی های پادگان بود.
میگفت: «تا پایان خدمت حاضرم جریمه شوم ولی دوباره به آن خانه برنگردم».
برشی از زندگی “شهید عبدالحسین برونسی”