از فشار مشکلات مالی به امام هادی (علیه السلام) پناه آورد، ولی همین که خواست درخواست کمک کند، امام(علیه السلام) به او فرمود: «ای ابوهاشم! کدام یک از نعمت هایی را که پروردگار به تو ارزانی داشته است، می توانی شکر بگویی؟»
او که هنوز لب به سخن نگشوده بود، سکوت را ترجیح داد و هیچ نگفت.
امام فرمود: «پروردگار به تو ایمان ارزانی داشته است و به خاطر آن، آتش عذاب را بر بدن تو حرام خواهد گردانید.
او به تو سلامتی عنایت فرمود و به وسیله آن، تو را بر عبادت و بندگی یاری کرد.
او به تو قناعت کرم کرد و با این صفت، آبرویت را از درخواست نکردن چیزی از کسی خرید.»
آن گاه امام(علیه السلام)، غلام خود را صدا زد و دوباره رو به او کرد و فرمود: «ای ابوهاشم! من در ابتدا این نعمت ها را به تو یادآوری کردم؛ چون ترس آن را داشتم که آنها را نادیده بگیری و از خداوند شکایت کنی. اکنون دستور می دهم به تو صد دینار بدهند. آن را بستان و به زندگی خود سامان بده. شکر نعمت های خدا را به جای آور و از درخواست کمک از دیگران بپرهیز».
منبع افکار نیوز