– فتح خیبربه دست امیرالمومنین (علیه السلام)
دراین روز درسال ۷ هجری درجنگ خیبرمرحب به دست امیرالمومنین (علیه السلام) کشته شد و قلعه خیبربه دست آن حضرت فتح گردید.(۱)
چون پیامبر(صلی الله علیه وآله) به جنگ خیبریان رفت وقلعه قموص را محاصره کرد ابتدا پرچم را برای مبارزه با آنان به ابوبکر دادند. ابوبکر با لشکری رفت ولی چون نظربه پهلوانان آنان نمود فرار کرد و لشکریان هم درپی او بازگشتند. روز بعد پیامبر(صلی الله علیه وآله) پرچم را به عمرداد و او هم از ترس کشته شدن به میدان جنگ نرسیده بازگشت. پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمودند: فردا پرچم را به مردی می دهم که حمله هایش را تکرار کند نه اینکه فرارکند. کسی که خدا و پیامبرش را دوست دارد و خدا و پیامبرش هم او را دوست دارند، و خداوند خیبر را به دست او فتح میکند.(۲)
فردای آن روز پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: علی بن ابی طالب (علیه السلام) کجاست؟ گفتند: چشم دردی دارد که حرکت برای آن حضرت مشکل است. خاتم الانبیا (صلی الله علیه وآله) فرمود: او را حاضر کنید. سلمه بن اکوع رفت و آن حضرت را آورد. پیامبر(صلی الله علیه وآله) سرآن حضرت را در بر گرفت و از آب دهان مبارک به چشمان نورانی حضرت خاتم الاوصیاء (صلی الله علیه وآله) علی مرتضی (علیه السلام) مالید و فرمود: بارالها، زحمت گرما و سرما را از او بردار. پس ازآن روز برامیرالمومنین (علیه السلام) درد چشم عارض نشد و از گرما و سرما آزرده نگشت. پیامبر(صلی الله علیه وآله) زره خود را براو پوشانید و با دست خود عمامه بر سرش پیچید و ذوالفقار را برکمر او بست و پرچم به آن حضرت سپرد و سوار بر مرکبش نموده فرمود:” جبرئیل از سمت راست، میکائیل از سمت چپ، عزرائیل از پیش رو و اسرافیل از پشت سر، و نصرت خدا بالای سر، و دعای من نیز ازپشت سرتو است. و فرمود: یا علی مسلمانی را برایشان عرضه کن. “
مرحب که شجاع بود به خونخواهی آمد. امیرالمومنین (علیه السلام) چنان با ذوالفقاربرسرش فرود آورد که شمشیر از حلقش گذشت و او را دو نیم ساخت و به خاک انداخت. آن حضرت با دست قدرتمند حیدری در قلعه را کند وبرای مسلمانان معبرقرارداد تا ازخندق عبور کنند.
۳- بازگشت جعفر طیار از حبشه
آمدن جناب جعفر بن ابی طالب برادر امیرالمومنین (علیه السلام) از حبشه درروز فتح خیبر اتفاق افتاده است.(۳)
منابع:
۱- بحارالانوار: ج ۹۷ ص ۱۶۸. زاد العماد: ص ۳۵.
۲- بحارالانوار: ج ۲۱ ص ۴۱-۱، ج ۳۹ ص ۱۹- ۷. صحیح بخاری: ج ۴ ص ۱۲، ۲۰، ۲۰۷، ج ۵ ص ۷۶.
۳ – بحارالانوار: ج ۲۱ ص ۲۳. تهذیب الاحکام: ج ۳ ص ۱۸۶