نشانه هاى زمان ظلم ، به ويژه در عصر ظهور

مختصر اثبات الرجعه از محمد بن مسلم آورده است که مردى از ابوعبدالله(علیه السلام)پرسید : قائم کى ظهور مى کند ؟ فرمود : وقتى گمراهى و ستم زیاد شود و هدایت اندک باشد ; اصلاح و رستگارى کم باشد و مردان با مردان و زنان با زنان آمیزش جنسى کنند . فقیهان دنیا دوست شوند و بیشتر مردم به شعر و شاعرى روى بیاورند . گروهى از بدعت گذاران مسخ شوند و به صورت میمون و خوک درآیند . سفیانى بیاید، سپس دجال خروج کند و در فریبکارى و گمراهى زیاده روى نماید .

در آن وقت، در شب بیست و سوم ماه رمضان، نام قائم(علیه السلام) را از آسمان ندا مى دهند و روز عاشورا قیام مى کند . گویا مى بینم که بین رکن و مقام ایستاده، جبرئیل مقابلش ندا مى دهد : براى خدا بیعت کنید، که شیعیان رو به قائم مى آورند .

اثبات الهداه از الغیبه فضل بن شاذان آورده است : شیعیان از نقاط مختلف زمین، به قائم رو مى آورند و زمین برایشان درهم نوردیده مى شود تا با قائم بیعت کنند، سپس به کوفه مى رود و در نجف اقامت مى کند، بعد از آنجا سپاهیانى به شهرها روانه مى کند، تا کارگزاران دجال را برانند . در پایان، زمین را از عدل و داد پُر مى کند، چنان که از ستم و بیداد پُر شده بود .

راوى پرسید : آیا کسى از اهالى مکه مى داند که قائم از کجا مى آید ؟ فرمود : نه، ناگهان و یکباره بین رکن و مقام ظاهر مى شود !

مقصود از دجال در این حدیث، دجال معهود نیست، بلکه حاکمى است که در زمان ظهور فرمانروایى مى کند ; چنانکه حدیث منفردى کشته شدن سفیانى را پیش از ظهور مهدى(علیه السلام) مى داند، که مخالف احادیث بسیارى است و به نظر مى رسد در ترتیب آن اشکال وجود داشته باشد .

نعمانى از اصبغ بن نباته آورده است که شنیدم على(علیه السلام) فرمود : سال هاى پیش از ظهور قائم، سال هاى خدعه و فریب هست ! راستگویان تکذیب مى شوند، دروغگویان تصدیق مى گردند و نیرنگ بازان ارج و قُرب دارند ! ( در حدیثى آمده است ) : در آن زمان « رویبضه » سخن مى گوید . راوى پرسید : رویبضه کیست و نیرنگ بازان کیانند ؟ فرمود : آیا در قرآن نخوانده اى « وهو شدید المحال ; قدرتى بى انتها دارد » ( رعد/۱۳ ) مقصود مکر و ترفند است …

کفایه الاثر از علقمه بن قیس آورده است که امیر مؤمنان(علیه السلام) روى منبر کوفه، خطبه لؤلؤه را فرمود و در پایان گفت : بدانید که به زودى رحلت مى کنم و به عالم غیب مى روم . در انتظار فتنه اموى مملکت کسرى باشید که تمام احکامى که خدا زنده گردانده، مى میرند و هر چه میرانده، زنده مى شوند ! عبادتگاه خود را منزل خویش گیرید و بر بلاهاى بزرگ صبر پیشه کنید که ماندگار خواهند بود . بسیار به یاد خدا باشید، که یاد و نامش بزرگ است، اگر بدانید !

امام افزود : شهرى بین دجله و دجیله و فرات ساخته مى شود که بدان « زورا » مى گویند ; خواهید دید که با گچ و آجر مخلوط به طلا و نقره و لاجورد آبدیده و مرمر ساخته مى شود، نیز با درهایى از عاج و آبنوس ; خیمه ها و گنبدها و نشانه هایى دارد و بناها با چوپ ساج و عرعر و صنوبر، بالا مى رود، نیز قصرهایى خواهد داشت که ۲۴ حاکم از فرزندان شیطان به شمار سال هاى حکومت « کدید »، یکى از حاکمان این سلسله، بر آن شهر حکم خواهند راند، از جمله : سفاح، مقلاص، جموع، خدوع، مظفر، مؤنث، نظار، کبش، مهتور، عشار، مصطلم، مستصعب، علام، رهبانى، حلیع، سیار، مسرف، کدید، اکتسب، مترف، اکلب، وشیم، ظلام و عیوق . گنبد خاکى رنگ ساخته مى شود که خطوط قرمز دارد .

پس از آن، قائم ظهور مى کند، که از نور صورتش جهان روشن مى شود . مانند ماه بین ستارگان درخشان است . ظهورش ده نشانه دارد : نخست ظهور ستاره دنباله دار … در آن وقت هرج و مرج و فتنه به پا مى شود .

علامات نشانه حاصلخیزى است . این علامت تا آن علامت، شگفت آفرین است . وقتى علامت هاى دهگانه ظاهر شد، ماه تابان، مهدى، ظاهر مى شود و کلمه اخلاص خداوند بر پایه یکتاپرستى کامل مى گردد …

رسول خدا(صلى الله علیه وآله)، پیمانى با من بسته است که کارها، به دست دوازده امام که نه تن از نسل حسین هستند، خواهد افتاد . پیامبر فرمود : وقتى براى معراج، به آسمان بُرده شدم، به پایه عرش نگاه کردم، روى آن نوشته شده بود : « لا إله إلا الله، محمد رسول الله. محمد را با على یارى و پشتیبانى کردم » . دوازده نور دیدم، پرسیدم : خدایا ! اینها نور چه کسانى است ؟ ندا آمد : اى محمد ! اینها نور امامان، از نسل تواند . پرسیدم : اى رسول الله ! آیا نام آنان را به من نمى فرمایى ؟ نام ائمه(علیهم السلام) را فرمود و افزود : قائم از فرزندان حسین است . همنام و شبیه ترین افراد به من است، که زمین را از عدل و داد پر مى کند، چنان که از بیداد و ستم آکنده شده بود .

کافى از حمران آورده است که خدمت ابوعبدالله(علیه السلام)، از خلفاى عباسى و وضع ناگوار شیعه صحبت شد، فرمود : همراه ابوجعفر منصور بودم ; او بر اسبش سوار بود ; سوارانى، در پیش رو و پشت سرش، در موکبش بودند . من سوار بر الاغى کنارش بودم . به من گفت : ابوعبدالله ! حق آن بود که به خاطر این توان و عزت و افتخارى که خدا به ما عطا کرده، خوشحال باشى و به مردم نگویى که شما و اهل بیت براى خلافت سزاوارترید، و چشم طمع به آن دارید !

امام در پاسخ به منصور مى گوید : هر کسى چنین سخنى از من، براى شما نقل کرده، دروغ گفته است ! منصور گفت : قَسَم مى خورى ؟ گفتم : مردم ساحرند، یعنى دوست دارند ذهنت را نسبت به ما خراب کنند ! به حرفشان گوش مده، ما به تو نیازمندتریم، تا تو به ما !

منصور گفت: یادت هست روزى از تو پرسیدم که آیا ما حکومت خواهیم کرد؟ گفتى: آرى، دورانى طولانى و سخت، و همچنان فرصت حکومت دارید و دنیا رو به شما مى آورد، تا در ماه و شهرى با حرمت، خونى از ما اهل بیت بریزید ؟

امام مى افزاید : وقتى فهمیدم سخنم را به یاد دارد، به او گفتم : شاید خیالت آلوده شود اگر بگویم منظورم تو نبودى . این حدیثى بود که روایت کردم . شاید شخص دیگرى از خاندان خونریز باشد . منصور ساکت شد . وقتى به خانه ام برگشتم، یکى از دوستان آمد و گفت : شما را در موکب و کاروان منصور دیدم، که سوار بر الاغ بودى اما منصور سوار بر اسب ! گویا بر شما برترى داشت و با شما مانند یک زیردست سخن مى گفت ! با خود گفتم : امام، حجت خدا بر خلایق و شایسته حکومت است و باید به او اقتدا شود، اما منصور حاکم شده، و ستم مى کند، پیامبرزادگان را مى کشد و روى زمین خون مى ریزد، ولى خدا دوست ندارد ! منصور همراه موکبش بود اما شما سوار بر الاغ ! به همین خاطر ]در حقانیت شما[ شک کردم، آن قدر که ترسیدم دین و جانم از دست برود!

امام به او فرمود : اگر فرشتگانى که در اطرافم بودند را مى دیدى، منصور و هر چه دارد را حقیر مى دیدى !

دوست شیعى مان گفت : اکنون دلم آرام شد ! تا کى اینها حکومت مى کنند و چه وقت از دستشان راحت مى شویم ؟

امام فرمود : نمى دانى هر چیزى مدتى دارد ؟ گفت : بله ! امام فرمود : اگر دانستنش به حالت سودى دارد، بگویم که وقتى موقع از بین رفتن حکومت شان شود، در کمتر از یک چشم بر هم زدن نابود مى شوند . اگر بدانى نزد خدا چه حال و روز بدى دارند، بیش از پیش با آنها دشمن خواهى شد ! اگر تو یا همه زمینیان بخواهند که بنى عباس بیش از این گناه بکنند، نمى توانند !]گناهى نمانده که انجام نداده باشند[ . مراقب باش شیطان فریبت ندهد ! عزت از آنِ خدا و رسول و مؤمنان است، اما منافقان نمى دانند . مى دانى هر کس در انتظار حکومت و فَرَج ما باشد و بر اذیت و آزار دشمنان، صبر کند، فرداى قیامت جزء ماست ؟ روزگارى را مى بینى که حق، مُرده و حق خواهان از بین رفته‌اند، ستم همه جا را فرا گرفته و قرآن کنار گذاشته شده است، احکامى که در آن نیست، به آن منصوب شده و تفسیر به رأى مى شود، همچنین مى بینى که مانند آب که راهش را کج مى کند، دین دچار کجروى و تحریف شده است و باطل گرایان بر حقجویان چیره‌اند . شر، ظاهر و آشکار است و از آن نهى نمى شود و ایرادى متوجه افراد شرور نیست !

همچنین مى بینى که فسق و فجور آشکار شده، و مردان با مردان و زنان با زنان آمیزش جنسى مى کنند . مؤمن ساکت مى شود و سخنش پذیرفته نمى شود اما فاسق دروغ مى گوید، ولى کسى وى را تکذیب نمى کند ! کوچک، بزرگ را تحقیر مى کند و پیوندهاى خویشاوندى بُریده مى شود …

دلائل الامامه از سلمان فارسى آورده است : امیر مؤمنان در مدینه برایمان خطبه خواند و از نزدیک بودن فتنه خبر داد، سپس قیام قائم، از فرزندانش، را برشمرد که زمین را از عدل پُر مى کند، چنان که از ستم آکنده شده بود .

سلمان مى افزاید : پس از آن به تنهایى خدمت امام آمدم و پرسیدم : قائم کى ظهور مى کند ؟ آه سردى کشید و فرمود: وقتى حکومت به دست کودکان بیفتد ; حق خداى رحمان پایمال شود ; قرآن را با طَرَب و آواز بخوانند … نشانه هاى عصر ستم و زمان ظهور را امام برشمرد .

وقتى قرآن به آواز خوانده شود، و حاکمان عباسى کوردل، کشته شوند … بصره ویران شود، آن وقت قائم که از نسل حسین است، ظهور مى کند . بحار ۵۲/۲۷۵

همچنین ببینید

images 4 259x165 - زلزله مراکش؛ آمار کشته‌ها از دو هزار نفر فراتر رفت

زلزله مراکش؛ آمار کشته‌ها از دو هزار نفر فراتر رفت

آمار زلزله‌ قدرتمند ۶.۸ درجه‌ای در مرکز مراکش که باعث خسارات شدیدی در چندین ناحیه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *