متغیرهای مستقلی موجب تنوع محلی آداب و آموزههای اسلامی میشوند که در ذیل شمرده شدهاند:
شرایط داخلی و خارجی جامعه و محیط فرهنگی، ترکیب و نحوه شناخت جامعه از خود و دوری و نزدیکی به مراکز سنتی اسلامی، ترکیب آداب اسلامی و سنتهای محلی قومی، وجود موانع طبیعی، اجتماعی و فرهنگی بین روستاها، تجربههای قبلی آتهایستی حکومتهای محلی و مخفیسازی آداب اسلامی اجتماعی در گذشته، پلوارلیسم در الگوهای مذهبی، شرحهای مختلف متون مقدس و مشروعیت اشکال رایج مذهبی (به سبب سطح پایین دانش مذهبی که دلیل آن ضعف اسلام رسمی و قدرت روحانی در گذشته بوده است)، نمونه سکولاریزه شدهی اسلام در روسیه (علیالخصوص در میان تاتارها)، استفاده از اسلام در جهت ناسیونالیسم و تجزیهطلبی سیاسی، درگیری میان طبقات قدیم و جدید روحانیون، ویژگیهای مذهبی و تاریخی در ایمان آوردن به اسلام.
در همین زمان من درگیر پروژه تحقیقی دیگری شدم: «مساجد و آداب اسلامی مدرن» که قصد دارد مساجد شهر مسکو را به عنوان پدیدههای فرهنگی ـ اجتماعی شهری که به سرعت در حال مدرنیزاسیون است، بررسی کند. جامعهای از مسلمانان هر دو منطقه تاتارستان و داغستان در مسکو وجود دارد، این پروژه برنامهریزی شده نخست برای این تعریف شده است که تصویری از مساجد دایر مسکو ارائه دهد و درباره ترکیب فرهنگی ـ اجتماعی اهالی آن و الگوهای شکلگیری جوامعی حول مسجد و ویژگیهای اجتماعی رهبران مذهبی جماعات، تحقیق کند.
مسلمان بودن در روسیه: فرهنگ هویت و ایمان
امروزه حدود ۲۲ـ۱۶ میلیون مسلمان نژادی [منظور افرادی است که عمده گروه نژادی آنها مسلماناند مثل تاتارها، یا باشقیرها ـ مترجم] در روسیه، در مناطق اورال، اطراف رود ولگا در سیبری و قفقاز شمالی زندگی میکنند. که پرجمعیتترین گروه آنها تاتارها هستند. ۹ جمهوری مسلماننشین بخشی از فدراسیون روسیه را تشکیل میدهند و اسلام دومین دین روسیه عمیقاً در تاریخ روسیه ریشه دارد. دینی که تجربیات غنی در همزیستی با ادیان دیگر و تشکیل یک فضای اجتماعی چندفرهنگی دارد. اسلام در دوره شوروی نظارهگر فرورفتن آداب مذهبی از عرصه اجتماعی به عرصه شخصی بود و به لحاظ اجتماعی، «محلی» شد و سیستم متحد آن در هویتبخشی و اجرای آداب و شعائر اسلامی، ویران شد. این عوامل، تأثیر قطعی و محکمیبر فرآیند تدریجی اسلامیشدن مجدد گذاشته است.
علیرغم آنکه اکثریت مسلمانان روسیه «سنی» هستند، اسلام روسی خیلی گوناگون است و اسلام مسلمانان شمالی (تاتارها)به خاطر جنبههای مدرن آن در مقایسه با اسلام در قفقاز شمالی که بنیادگرایان و سنتی های ریشهای در آن قویترند، شناخته میشود.
به علاوه شکلها و مکانیسمهای بازتولید آداب و معارف اسلامی در جمهوریهای مختلف و حتی در روستاهای نزدیک به هم مختلف است، به علاوه مسلمانانی که بومی روسیه هستند و در محیط ارتودکس زندگی میکنند، منطقهی بستهی فرهنگی و اجتماعی بزرگ و خاصی را تشکیل دادهاند. گرایش مثبت کنونی به سمت مذهب بوسیله امور ذیل در حال تقویت است.
بحران رایج معنوی و اخلاقی، شمول سنن اسلامی در جریان بیداری مجدد قومی ـ فرهنگی، گسترش حیثیت و شأن اجتماعی ایمان و دین.
مناظرات آکادمیک و فراگیر اخیر بر روی نقش مسیحیت ارتودکس و اسلام و حرکتهای جدید مذهبی در روسیه و خودآگاهی نژادی در روسیه و دینداری رایج مردم روسیه متمرکز است و معمولاً اشاره میشود که گرایشهای شدید به مذهب در دهه ۱۹۸۰ در اواخر دهه ۹۰ روبه سردی گذارده است.
هر تلاشی برای به تصویر درآوردن جریان حرکتهای مذهبی در فضای پستمدرنیست و سکولاریست و تئوریهای راسیونالیستی، میتواند محرک انگیزه پدیدهشناسی تحولات اجتماعی روسیه باشد. موقعیتیابی اسلام در تمام جامعه فرهنگی و اجتماعی روسیه که رسماً از هویت ارتودوکس حمایت میکند، دومین تحقیق مورد تأکید بوده است.
آنچه در پی میآید چکیدهای از یک پروژه تحقیقاتی بر روی اسلام و مسلمانان روسیه در داغستان تا تارستان و قومگرایی و ناسیونالیسم در میان آنها در روسیه بعد از کمونیسم است. تحقیقات این پروژه از ژانویه تا آگوست ۲۰۰۱ در مسکو تدوین شد.
پارامتر جامعهشناسی این پروژه برروی ۳۰۰ خانواده در دو جمهوری داغستان و تاتارستان متمرکز شده بود که دیدارها و مصاحبهها در دوره سپتامبر ۹۷ تا آگوست ۹۸ انجام شد.
نسبت عمدهای از جمعیت هر دو جمهوری به گروه اسلام سنتی متمایل است، پس این جمهوریها نقطه شروع مناسبی برای مقایسه و سنجیدن مسیرهای متفاوت رشد «رنسانس مذهبی» در فدراسیون روسیه هستند.
استراتژیهای کیفی این تحقیق، بررسی تنوع در فعالیتهای شخصی مذهبی و شکلگیری و وضعیت گرایش به اسلام را در میان تاتارها (به عنوان مسلمان نسبتاً سکولار و یکسانسازی شدهی فرهنگی) و مردم قفقاز به عنوان مسلمان سنتی بود. هدف، بررسی احیای حساسیت شخصی و الگوی بازتابی که اسلام را به عنوان نظام سیاسی، اخلاقی و فرهنگی و اجتماعی در نظر میگیرد، بود. اطلاعات بدست آمده ترکیب دو قالب سکولار و سنتی در نظرات اسلامی و همزمان توافق مطلق بر روی پتانسیلهای اخلاقی مطلق و پایدار اسلام به طور کامل در نسخه مدرن شده آن را نشان میدهد.
در هر دو جمهوری ارزشهای مورد قبول عامه وجود ندارد و سطح دینداری در هر ۲ جمهوری از گرایشهای سطحی تا گرایشهای ابزاری به مذهب و تا باورهای عمیق و رعایت تمام شعائر و مراسمهای مذهبی (حتی تبلیغ مذهب) تغییر میکندو هویت اسلامی در تاتارستان و داغستان در تعامل نزدیک با سنن منطقهای و نژادی و ارزشهای اجتماعی مورد قبول عام توصیف میشود.
در تاتارستان این قومیکردن دینداری در پیوند نزدیک با دو هویت تاتار و اسلامی اظهار میشود. در این جمهوری به طبیعت آرام اسلام «آنها» به عنوان مخالفت با افراطگرایی مذهبی و بنیادگرایی اشاره میشود. اسلام امروزه اصولاً در جنبههای سعادت معنوی ـ فرهنگی و روانی ناشی از آن جذاب است و بنابراین علیرغم آنکه اسلام آرام آرام وارد فضای زندگی روزمره میشود، به طور گستردهای از مسائل سیاسی و اجتماعی در ذهن مردم جمهوری جدا باقی میماند.
عقیده عمومی در هر دو جمهوری داغستان و تاتارستان به تحصیلات ابتدایی در مورد اسلام اهمیت میدهد و بدین گونه معمولسازی تدریس پایههای اساسی اسلام را در برنامه درسی مدارس مورد تأیید قرار میدهد و اگر تعلیمات اسلامیبیشتر به خانوادهها واگذار شود و انتخاب آموزش در موسسهای اسلامی وجود داشته باشد، ممکن است این امر به وسیله عوامل غیر معنوی انگیخته شود، خصوصاً در داغستان که فرصت آموزشهای اسلامیکه احتمالاً همراه امکان اسکان است، شدیداً پربها است.
توسعهاندک نهادهای تعلیمات اسلامی در این دو جمهوری و وضعیت نامناسب معلمان در آنجا بسیاری را به سوی جستوجوی فرصتهای تحصیلی در خارج سوق میدهد: در سوریه، ترکیه، اردن، پاکستان، مصر و عربستان سعودی لکن تحصیلات مذهبی هنوز برخوردار از شأن برابر یا شرایط مطلوب سایر قلمروهایی مانند اقتصاد یا علوم پزشکی یا حقوق، حرفهای نیست؛ بلکه به آن به دلیل شأن و شهرت شخصیتهای اسلامیکماعتنایی میشود، در هر دو جمهوری علمای مذهبی به عنوان ناصادق توصیف میشوند و به سوءاستفاده از موقعیتشان برای منافع مشخصی متهم میشوند، بدینگونه علمای مذهبی واجد شرایط، همواره از نفوذ برخوردار نیستند.
در داغستان، موقعیت زنان براساس شرایط اجتماعی متفاوت است و بین شهرها و روستاها تفاوتهای آشکار وجود دارد. در روستاها از دختران انتظار میرود که از سن ۱۰ـ۷ سالگی روسری و لباسهای بلند بپوشند و معمولاً از سن ۱۴ـ۱۲ از مدرسه رفتن صرفنظر میکنند. فضاهای عمومی (مدرسه، خانه و میزهای غذا) دقیقاً به مناطق مشخص زن و مرد تقسیم شدهاند. اکثریت خانوادههای داغستان معمولاً با هیچ مدل اسلامی نقش زن همراهی نمیکنند و اما با توجه به سطح جاری بیکاری زنان اغلب متکفل خرج خانوادهاند. این تحقیق چگونگی حفظ جلوه «احترام مرد» را در خانوادهها ثبت کرده است که معمولاً بازتابی از روابط داخلی خانوادهها در داخلشان نیست. به هر حال زنان داغستانی بسیار فعالند و در امور تجاری و اقتصادی در گسترش شبکهها موثر و فعالند و در زمینه کمک به شوهرانشان یا خویشاوندانشان برای پیمودن پلکان ترقی اجتماعی با تجربهاند.
در تاتارستان این جلوه «عمومی» سنتی روابط مذکر و مونث از لحاظ اسلامی وجود ندارد و این خواستهی اسلامی جوانان است که در حفظ پدرسالاری سنتی اسلامی مشتاقاند. خیلی از پاسخها نشان میدهد که در تاتارستان همانند داغستان والدین در انتخاب شریک زندگی فرزندانشان «دخالت» نمیکنند. بهرحال عقاید موافق این است که ازدواج مسلمان با مسلمان اهیمت زیادی دارد و بهتر است که افراد با یکی از افراد نژاد خودشان ازدواج کنند و بهتر است که این فرد از روستای خودشان باشد و حالت ایدهآل این است که یکی از اقوام و خویشاوندان باشد. ترجیح ازدواج تکنژادی و تکدینی در تاتارستان آشکار است علیرغم اینکه در هر دو جمهوری شمار ازدواجهای دو نژادی همچنان بالاست. در هر دو جمهوری پاسخهای «همراه با اعتراض اندکی از پاسخدهندگان مذکر» بر ضد چندهمسری اسلامی وجود داشت.
{mospagebreak}
گروههای سنی مختلف بر حسب گرایششان به اسلام اینگونه طبقهبندی میشوند:
۸۰ـ۷۵: (سالهها افرادی که همراه با انقلاب کمونیستی به دنیا آمدند): این گروه شامل کسانی است که ایمانشان را حفظ کردهاند مانند کسانی که در چند سال اخیر به اسلام گرویدهاند در این گروه نسبت کمی از آتهایستها وجود دارد چرا که افراد این گروه سنی با سنن محکم اسلامیبدنیا آمدهاند و رشد کردهاند.
۷۵ـ۵۵ سالهها: (پیشقدمان نخستین): نسبت زیادی از بین گروه هستند که به آتهآلیسم و کمونیسم گرایش دارند و کسانی وجود دارند که مطالعات شخصیشان در زمینه مذهب دیدگاه آنها را شدیداً تغییر داده چراکه آنان در محیط نیمهاسلامییا در محیط پرخاشگر به ارزشهای آتهایستی و ماتریالیستی رشد کردهاند.
۵۵ـ۴۵ سالهها: (سنین قبل از بازنشستگی): این گروه در دوران اقتدار شوروی بدنیا آمدهاند در زمانیکه هنوز گرایشهای مذهبی وجود داشت، اینان بیشتر به جهان مادی، زندگی روزمره و نوع زندگی اجتماعی اهمیت میدهند.
۴۵ـ۳۰ سالهها: (بالغها): این گروه تربیت دوران شوروی را تجربه کردهاند و بسیار از مذهب بیگانهاند و آداب مذهبی را فقط در حد تشریفات در نظر میگیرند.
۳۰ـ۲۲ سالهها: (در حال تثبیت): این گروه یک گروه بیشکل است که از مؤمنان فعال تا افراد کاملاً بیعلاقه نسبت به مذهب تشکیل شده.
۲۲ـ۱۰ سالهها: (در حال رشد): این گروه در دورهی احیای فرهنگی ـ نژادی به دنیا آمدهاند و اکثراً در حال آغاز نشان دادن علاقه شدید به اسلام هستند.
اسلام مدرن در روسیه به طور منطقهای و اجتماعی و محلی شده است. حتی در روستاهای نزدیکتر در کوهستانهای داغستان که نژاد یکسان دارند، مردم آئینهای مذهبی متفاوتی را نشان میدهند و مقدار دینداری آنها متفاوت است.
برای مثال ساکنان روستاهای گوبدن، کوباچی و مادنلیس را طیفی از افراد معتقد به عرفان راسیونالیستی ضد خدا تا افراد متعصب بر روی ارزشهای اسلامی را تشکیل میدهند.
مثال دیگر در این مورد، تلفظهای مختلف کتاب مقدس (قرآن) را در نظر میگیرد که نه فقط بوسیله تلفظهای قومی مختلف متغیر است، بلکه بعلاوه بوسیله منابع مختلف تعلیمات مذهبی مومنان مدرن (جوانانی که به وسیله اعراب آموزش داده شدهاند و سالخوردگانی که از پدرانشان فراگرفتهاند و جدیدالایمانهایی که متون مقدس را از نسخههای سیرلیک یا لاتین آموختهاند) نیز متغیر است. بعد از فروپاشی اتحاد شوروی مرکز گریزی در دولتهای مسلماننشین روسیه، که واحدهای سیاسی مختلفی را تشکیل میدهند تشدید شده و حتی در حال رقابت با یکدیگر در این امر هستند.
متغیرهای مستقل شرایط سبب تنوع کلی آموزشهای اسلامی میشود که شامل موارد زیر میشود:
شرایط داخلی و خارجی جامعه و محیط فرهنگی، ترکیب و نحوهی شناخت از خود جامعه و دوری یا نزدیکی به مراکز سنتی اسلامی، تلفیق تعالیم اسلامی و سنن قومی محلی، وجود موانع طبیعی، اجتماعی و فرهنگی بین روستاها، تجربههای قبلی آتهایستی حکومت محلی و نهان سازی تعالیم اجتماعی اسلامی در گذشته، پلورالیسم در الگوهای مذهبی، شرحهای مختلف متون مقدس و مشروعیت مدلهای تشریفات رایج مذهبی (به دلیل ضعف دانش اسلامیکه نتیجه ضعف اسلام رسمی و قدرت مذهبی است)، وجود نمونه سکولار شده در روسیه (علیالخصوص در میان تاتارها)، استفاده از اسلام برای ناسیونالیسم یا جداییطلبی سیاسی، تضاد بین روحانیون قدیم و جدید و ویژگیهای مذهبی و تاریخی گروش به اسلام.
بطور همزمان من در پروژههای تحقیقاتی دیگری تحت عنوان «مساجد شهر مسکو و تعلیمات مدرن اسلامی در آن» داخل شدم، که هدف آن بررسی مساجد مسکو به عنوان پدیدههایی اجتماعی و فرهنگی و محیط شهری مدرن بود.
امروزه ۴ مسجد در شهر مسکو وجود دارد. اول مسجد جامع مسکو که حتی در دوران کمونیسم هم بر روی مومنان باز بوده است، دیگر مسجد تاریخی بازگشایی شده در سال ۱۹۹۴، سومین مسجد، مسجد یادبود که توسط دولت مسکو ساخته شد و مسجد چهارم که «باردیام» نام دارد و تحت حمایتهای تاتارها بنا شده است.
دو مسجد اخیر از سال ۱۹۹۷ گشایش یافتهاند، در کنار این ۴ مسجد بیش از ۲۵ انجمن مذهبی وجود دارد. براساس آمار منابع مختلف، مجموع کل مسلمانان نژادی در منطقه و شهر مسکو بین ۶۰۰۰۰۰ تا ۰۰۰/۶۰۰/۱ نفر است. اکثریت قاطع آنان را تاتارهای نیژنینوگورود و کازان، باشقیرها و آذربایجانیها تشکیل میدهند. در ۱۰ سال اخیر، مهاجران از قفقاز شمالی سهم قابل توجهی از جامعه پراکنده و چند نژادی مسلمانان مسکو را بنا کردهاند.
علیرغم اینکه انفجار احساسات مذهبی اوایل دهه ۱۹۹۰ بطور قطعی فروکش کرده است، در مسکو نمازگزاران جمعه حدود ۲۰۰۰ نفر برآورده میشود و حدود ۰۰۰/۱۶ مسلمان برای مراسم و اعیاد مقدس در مساجد گرد هم میآیند. مسجد جامع شهر مسکو سنگر سمبولیک اسلام در روسیه نه تنها برای مسلمانان، بلکه برای احزاب و گروههای سیاسی شهر است.
در مسکو پایتخت دولت ارتدوکس، مساجد اجزاء فرهنگی ـ اجتماعی شهری هستند که در حال مدرنیزاسیون سریع است. این مساجد شاکله و بدنه انجمن مسلمانهای شهر و منطقه مسکو است.
هدف پروژه برنامهریزی شده، تشریح تصویر مساجد دایر شهر مسکو و تحقیق ساخت و ترکیب اجتماعی ـ فرهنگی ساکنان بخش، الگوی شکلگیری جوامع اسلامی هول مسجد و تصویر و ویژگیهای رهبران روحانی در این جوامع است.
هدف این بود که کارکرد مساجد مدرن روسیه به عنوان هسته و کانون گسترش احیای اسلام در محیط چند فرهنگی در فرآیند پیریزی فضایی اجتماعی درون آن بررسی میشود.
روش مورد استفاده شامل بررسی موارد مختلف، مصاحبههای از قبل برنامهریزی نشده و مشاهدات است.
در اجبار به همکاری و آغاز فرآیند احیای اسلامی، رهبران مقدس با یکدیگر مشکلاتی دارند. عمده آن به دلیل ویژگیهای سکولار قابل توجه و همچنین تفاوتهای نژادی است.
اسلام مدرن در روسیه مدعیان زیادی را دارد که هر یک خود را دارای «اسلام صحیح» میدانند. یکی از نقاط افتراق اصلی، بیشتر یا کمتر بودن صدای مذهبی در حرکتهای سیاسی و شرکت اسلام در حرکتهای اسلامی سیاسی محبوب و گسترده است. اکثریت مسلمانها از حالت متفرق بهوسیله روحانیون به یک جامعه متحد تبدیل شدهاند. مسجد به عنوان مؤسسه مذهبی به عنوان سرچشمه اصلی آموختن ایدئولوژیهای مختلف اسلامیبه هسته جامعه اسلامی عمل میکند، سپس این نظریهها بوسیله این افراد در میان کسانی که در مسجد حضور نمییابند منتشر میشود. مسجد به عنوان یک مکان عمومی عمل میکند که در آن، نسخههای برونگرا و یا درونگرای اسلام، امت اسلامی و ویژگیهای قومی، اندیشهها و سنتگرایی یا اصلاحطلبی، شخصیت و غرور ملی با هم در مباحثههای مسلمانان مسکو ترکیب میشوند. فضایی که در آن جنسیت، نژاد، میزان توجه نمازگزاران متفاوت است.
گروه اصلی که باید مورد توجه قرار بگیرد، زنان هستند که عمدتاً به دلیل گرایشهای محافظهکارانه مذهبی، حافظان و مترجمان فعال سنتهای اسلامیبرای متولدین دوران شوروی هستند و پیش برنده قسمت قابل توجه آموزش رسمالخط عربی و اصول اساسی اسلام در میان آنان هستند. آنها حتی به سوی تسخیر فضائی برای شرکت در نماز جمعه در مسجد شهر پیش میروند، چراکه حدود یکسوم حضار را تشکیل میدهند مختصراً میتوان گفت که اسلام زنان مسکو مدرک آشکاری از احیای حقیقی تعالیم اسلامی ارائه میدهد و میتواند به عنوان مدلی از مدرنیزاسیون اسلام استناد شود.
نویسنده: صیبرا وگوسل
مترجم: حسن فرشیدی