نزد رسول خدا بودیم که جوانانى از بنى هاشم آمدند . رنگ رخسار رسول خدا دگرگون شد ! عرض کردیم : اى رسول الله، چهره شما تغییر کرد و ما نگران شدیم ! فرمود : ما اهل بیتى هستیم که خدا آخرت را به جاى دنیا برایمان برگزید . اهل بیتم پس از من گرفتار بلا و دربه درى و آوارگى خواهند شد تا آن که گروهى از آنجا ( از سمت مشرق ) مى آیند که پرچم هاى سیاه دارند و خواهان حق هستند، اما حقشان را نمى دهند !
بسیارى از منابع سنى و منابع ما، این حدیث را روایت کردهاند و به حدیث « رایات سود » ( پرچم هاى سیاه ) معروف است، گاهى هم حدیث اهل مشرق مى گویند یا حدیث « ما یُلقى أهل بیته(صلى الله علیه وآله) بعده ; ناگوارى هایى که اهل بیت پس از پیغمبر مى بینند » که از ابن مسعود و دیگر صحابه روایت کردهاند و در عبارت فرق هایى دارد . عده اى از علماى سنى، بر صحت آن تصریح دارند .
از قدیمى ترین روات، ابن حماد به نقل از عبدالله بن مسعود است که مى گوید : نزد رسول خدا بودیم که جوانانى از بنى هاشم آمدند . رنگ رخسار رسول خدا دگرگون شد ! عرض کردیم : اى رسول الله، چهره شما تغییر کرد و ما نگران شدیم ! فرمود : ما اهل بیتى هستیم که خدا آخرت را به جاى دنیا برایمان برگزید . اهل بیتم پس از من گرفتار بلا و دربه درى و آوارگى خواهند شد تا آن که گروهى از آنجا ( از سمت مشرق ) مى آیند که پرچم هاى سیاه دارند و خواهان حق هستند، اما حقشان را نمى دهند ! ( دو یا سه بار فرمود ) پس مى جنگند و پیروز مى شوند و حقى ( خلافتى ) را که مى خواستند، مى گیرند اما آن را نمى پذیرند مگر پس از آن که حق را به مردى (= مهدى )از اهل بیتم بسپارند که زمین را از عدالت پُر مى کند، چنان که از ستم آکنده شده بود . هر کسى از شما آن زمان را دریابد، به یارى آنان بشتابد، گرچه مجبور باشد بر یخ راه برود (به سختى و مشقت باشد) چون وى مهدى است .
مانند روایت در ابن ابى شیبه ; ابن ماجه ; مسند الصحابه ابن کلیب آورده است که خدمت رسول الله بودیم که فرمود : قومى از آنجا ( با دست به سمت مشرق اشاره کرد ) مى آیند که پرچم هاى سیاه دارند و خواهان حق ( = خلافت ) هستند … ملاحم ابن منادى ; حاکم و در آن آمده است : خدمت رسول خدا رسیدیم، با خوشحالى با ما برخورد کرد . شادى در صورتش دیده مى شد . اگر از ایشان سؤالى مى پرسیدیم، به ما مى فرمود و اگر نمى پرسیدیم، خودشان شروع به توضیح مى فرموند . در این وقت جوانانى از بنى هاشم آمدند که حسن و حسین هم میان شان بودند . وقتى رسول خدا ایشان را دید، نگاهش را از آنان برنداشت و چشمانش پر از اشک شد . عرض کردیم : چهره تان دگرگون شد و ما نگرانیم ! فرمود : ما اهل بیتى هستیم که خدا آخرت را برایمان ترجیح داده است . اهل بیتم پس از من گرفتار در به درى و آوارگى در شهرها مى شوند، تا زمانى که پرچم هاى سیاه از سمت شرق برافراشته شود و درخواست حق (= خلافت )کنند اما بدانان نمى دهند، دوباره درخواست مى کنند، ولى باز بدانان نمى دهند . بار سوم درخواست مى کنند اما باز بدانان نمى دهند، پس مى جنگند تا پیروز شوند .
هر کسى از شما یا نوادگانتان این وضع را دریابد، رو به امام اهل بیتم آورد، گرچه با سختى و مشقت باشد . اینها پرچم هاى هدایت اند که خلافت را به مردى از اهل بیتم ( مهدى ) مى سپارند که همنام من و پدرش همنام پدرم است، پس زمین را پر از عدالت و قسط مى کند، چنان که آکنده از ستم و جور شده بود .
قومى از آنجا (پیغمبر با دست به سمت مشرق اشاره کرد) مى آیند که پرچم هاى سیاه دارند و خواهان حق (= خلافت) هستند اما به آنها نمى دهند ( دو یا سه بار فرمود ) پس مى جنگند و پیروز مى شوند، آنها آنچه را که مى خواستند، به آنها مى دهند اما آن را نمى پذیرند، مگر پس از آن که حق را به مردى از اهل بیتم (= مهدى) بسپارند که زمین را از عدالت پر مى کند، چنان که از ستم آکنده شده بود . هر کسى از شما آن زمان را دریابد، به یارى آنان بشتابد، گرچه با سختى و رنج باشد .
دقیق ترین نصّ، در این مورد، حدیث امام باقر(علیه السلام) است که نعمانى از ابو خالد کابلى آورده است :
« گویا گروهى را مى بینم که در شرق قیام مى کنند و خواهان حق (= خلافت )اند اما به آنها داده نمى شود . دوباره آن را مى خواهند، ولى باز به آنها داده نمى شود ! وقتى وضع را چنین مى بینند، شمشیرها را مى بندند و آنچه را خواسته بودند، به دست مى آورند اما آن را نپذیرفته، دوباره قیام مى کنند و جز به امامتان خلافت را نمى سپارند . کشته هایشان شهیداند . اگر آن زمان را دریابم، جانم را فداى صاحب الأمر مى کنم ! » به نقل از آن بحار .
درباره این حدیث چند نکته وجود دارد :
. این حدیث متواتر است، چون از چند صحابه و از راه هاى گوناگون روایت شده است، بنابراین مى فهمیم که این سخن رسول خدا(صلى الله علیه وآله) است و از مظلومیت اهل بیت(علیهم السلام)پس از خود، خبر داده است و اینکه مظلومیت اینان تا آمدن قومى از مشرق که راه را براى دولت مهدى(علیه السلام) هموار مى کنند، ادامه دارد . پس از گذشت چندى از برپایى دولت آنها، مهدى ظهور مى کند، پس اینها پرچم مبارزه را به او سپرده، خدا به برکت وجودش، اسلام را در جهان چیره مى کند و مهدى زمین را از عدل و داد پُر مى کند .
. مقصود از « قوم مشرق » و « اصحاب رایات سود ( پرچم هاى سیاه ) » ایرانیان اند . این معنا را تمام صحابه اى که حدیث را روایت کردهاند، پذیرفتهاند، همچنین تابعینى که حدیث را از آنها دریافت کردهاند و نیز نسل هاى بعد از آنها . حتى یکى از آنها نگفته است که مقصود از این قوم و پرچم ها مردم ترکیه یا افغانستان یا هند یا دیگر کشورها هستند، بلکه تعدادى از حدیث نگاران و مؤلفان متقدم تصریح دارند که مقصود ایرانیان اند، و در چندین عبارت یا قسمتى از حدیث، با عنوان خراسانیان، از آنها نام برده شده و به حدیث « رایات ( پرچم هاى ) خراسان » شناخته شده است . بنابراین تفسیر وهابیان از « رایات شرق » به اهل افغانستان و طالبان و چچن، با فهم و برداشت تمام مسلمانان ناهماهنگ است !
. قیام ایرانیان، دشمنى با دنیا و باعث جنگ مى شود که در آغاز شورش بر ضد حاکم مسلمان شمرده مى شود اما نزدیک ظهور مهدى(علیه السلام) قیامى براى یارى وى و سپردن پرچم مبارزه به او محسوب مى شود .
. در فرمایش امام باقر گذشت که : « خلافتى که درخواست مى کردند، به آنها مى دهند اما نمى پذیرند و قیام مى کنند و آن را فقط به امامتان (= مهدى) مى دهند » . این دلالت دارد که در سال ظهور، بین خودشان در سپردن پرچم به امام مهدى(علیه السلام) دچار اختلاف مى شوند اما یاران امام بر مخالفان پیروز و یارى خواهند شد و چون امام مهدى(علیه السلام) در حجاز ظهور مى کند، به سوى مرزهاى جنوبى ایران مى روند و براى یارى و اجراى دستور ایشان آماده مى گردند .
در الغیبه طوسى آمده است : هنگامى که سپاهیان که شعیب بن صالح هم میان آنهاست با پرچم هاى سیاه رو به سفیانى مى آورند، مردم در آرزوى مهدى اند و به دنبال وى مى گردند ; او از مکه با پرچم رسول خدا بیرون مى آید و دو رکعت نماز مى خواند . این رویداد پس از ناامیدى مردم از قیام است، چون بلاهاى بسیارى بر سرشان آمده است . مهدى پس از اتمام نماز، به مردم مى گوید : بر امت محمد و به ویژه اهل بیتش بلاى بسیار گذشت !
. حدیث « رایات سود ; پرچم هاى سیاه » از اخبار غیبى و پیشگویى هایى است که نشانه نبوت پیغمبر است، چون (پیش بینى درست بوده و) مظلومیت اهل بیت(علیهم السلام) و زیر فشار قرار گرفتن شان محقق شده است ; آنها چندین قرن آواره شهرهاى مختلف بودند و به چهار گوشه عالم پناه بردند ! هیچ خاندانى مانند اهل بیت پیامبر و ذریه و شیعیانشان در جهان نمى یابیم که اینچنین گرفتار سختى و آوارگى و دربه درى شده باشند !
همچنین خبر پیامبر مبنى بر قیام پیروان اهل بیت ( شرقیان = خراسانیان ) محقق شده است !
. حدیث امام باقر(علیه السلام) قیام آنها را دقیقاً توصیف کرده است : « گویا مى بینم گروهى در مشرق قیام کردهاند » که دلالت دارد آن رخداد، وَعْده خداست و مقدّر و حتمى است . این رخدادها در احادیث پیامبر و امامان این گونه تعبیر شده است : « کأنى بشىء الفلانى الأمر الفلانى ; گویا مى بینم فلان چیز یا فلان کار رخ مى دهد » یعنى آن رخداد، در نظر آنها حتمى است و به آن یقین دارند، حتى دلالت دارد که با بصیرتى که خدا به تناسب مقام شان ( نبى(صلى الله علیه وآله) یا اهل بیت(علیهم السلام)) به آنها داده، گویى آن رخداد را مى بینند . حدیث بیانگر مراحل قیام ایرانیان، از آغاز تا عصر ظهور است که پایان آن قیام براى خدا و براى یارى مهدى(علیه السلام) است .
در پایان باید افزود که فرمایش امام باقر ( اگر زمان ظهور را دریابم، جان خود را براى صاحب الامر حفظ و فدا مى کنم . ) دلالت دارد که فاصله بین برپایى دولت ایرانیان و ظهور امام(علیه السلام) کوتاه است و بیشتر از عمر آدمى نیست .