متن کامل کتاب «دروغ بزرگ»-۲.

نویسنده: تیری میسان  
فصل هفتم  
تقصیر بن لادن است!  
صبح روز ۱۱ سپتامبر، هنگامی‌که سی.ان.ان تصویر یکی از برجهای مرکز تجارت جهانی را در حالی که شعله های آتش از آن به هوا برمی خاست را نشان می داد، اما هنوز مشخص نبود که آن اتفاق یک حادثه یا یک حمله بود، مفسران شبکه گزارش دادند که احتمالا اسامه بن لادن در آن کار دست داشت. این فرضیه به تدریج تنها توضیح قابل قبول تلقی می‌شد.  

چنان حملاتی فقط می توانست کار یک هیولا باشد که شدیدا با دنیای متمدن بیگانه است، نفرتی بی منطق نسبت به غرب دارد و دستهایش غرق در خون بود. این دیوانه قبلا شناسایی شده بود: دشمن شماره یک امریکا اسامه بن لادن.  

شایعه ابتدا با درز اخبار توسط منابع مطلع یا منابع نزدیک به تحقیقات به مطبوعات راه یافت. هنگامی‌که کالین پاول علنا بن لادن را یک مظنون نامید این خبر رسمیت یافت. هنگامی‌که جورج دبلیو بوش او را مقصر قلمداد کرد این به یک باور و اعتقاد تبدیل شد. تا به امروز، آن اتهام با دلیل و مدرک اثبات نگردیده است.  

اما مقامات امریکایی خود را بی نیاز به انجام آن می‌بینند چون که نواری از اسامه بن لادن را منتشر کردند که از نظر آنها یک اعتراف بود.  

اسامه بن لادن پنجاه و چهارمین فرزند شیخ محمد بن لادن موسس گروه سعودی (SBG) در سال ۱۹۳۱ بود. این شرکت مادر که مهمترین شرکت در عربستان سعودی می‌باشد، نیمی از درآمدش را از ساختمان سازی و فعالیت های عمومی‌کسب می‌کند و نیمه دیگر از مهندسی، املاک، توزیع، مخابرات و انتشارات عاید می‌گردد.  

یک شرکت سرمایه گذاری سوئیسی، شرکت سرمایه گذاری سعودی (SICO)، تشکیل شد که چندین شرکت با شراکت بانک تجارتی ملی سعودی به وجود آورد.  

گروه سعودی بن لادن (SGB) دارای سهام عمده ای در جنرال الکتریک، نورتل نت وورکز و کاربری سوپس می‌باشد.  

نماینده گروه سعودی بن لادن در ایالات متحده عدنان کاشوگی می‌باشد (برادرزن سابق محمد ال فاید) و مدیریت دارایی های مالی این شرکت به عهده گروه کارلیل می‌باشد.  

تا سال ۱۹۹۶ تشکیل شرکت های وابسته به گروه سعودی بن لادن در لوزان توسط مشاورش فرانچس گناد بانکدار نازی و کسی که وصیت نامه دکتر گوبلز را به انجام رساند و به کارلوس تروریست کمک مالی می‌کرد بود. گروه سعودی بن لادن به طور نیرومندی به رژیم وهابی عربستان سعودی وابسته است، تا جایی که به مدت مدیدی تنها مقاطعه کار ساخت و ساز و مدیریت اماکن مقدس پادشاهی عربستان در شهرهای مدینه و مکه بود.  

عینا، این گروه اغلب قراردادهای ساختمان سازی پایگاه های ایالات متحده در عربستان سعودی و بازسازی کویت بعد از جنگ خلیج را به دست آورد. بعد از مرگ تصادفی شیخ محمد بن لادن در سال ۱۹۶۸، بزرگترین پسرش سالم جانشین او شد. او نیز در یک سانحه هوایی در ۱۹۸۸ در تگزاس درگذشت.  

از آن زمان تا به حال گروه سعودی بن لادن توسط بکر، دومین پسر موسس گروه اداره شده است.  

اسامه که در سال ۱۹۵۷ متولد شد از دانشگاه شاه عبدل عزیز در رشته مدیریت و اقتصاد فارغ التحصیل شد.  

گفته می‌شود بازرگان باتدبیری است.  

در دسامبر ۱۹۷۹، استادش شاهزاده ترکی ال فیصل ال سعود (رئیس سرویس های مخفی سعودی از سال ۱۹۷۷ تا اوت ۲۰۰۱) از او خواست مدیریت مالی عملیات سری سیا در افغانستان را بر عهده گیرد.  

در مدت ۱۰ سال، سیا ۲ میلیارد دلار برای کنترل روسها در افغانستان سرمایه گذاری کرد که پرهزینه ترین عملیات در تاریخ این سازمان (سیا) می‌باشد. سرویس های مخفی عربستان و ایالات متحده جنگجویان مسلمان را استخدام کرده، آموزش داده، مسلح نموده و آنها را روانه جهاد نمودند تا با روسها جنگیده و آنان را شکست دهند.  

اسامه بن لادن نیازهای این گروه نامنظم را که در یک فایل کامپیوتری به نام القاعده نامگذاری شده بودند را برطرف می‌کرد (به طور لغوی به معنی پایگاه مانند پایگاه داده می‌باشد).  

بعد از شکست اتحاد شوروی، ایالات متحده امریکا کاملا علاقه خود به افغانستان را از دست داده و آن را به دست جنگجویان و مجاهدین که از سراسر جهان اسلام برای جنگ با ارتش سرخ استخدام کرده بودند سپرد. سپس اسامه بن لادن همکاری با سیا را قطع و این جنگجویان را خود نگه داشت.  

در ۱۹۹۰، او به پادشاهی سعودی پیشنهاد کرد مردانش را در اختیار آنها قرار دهد تا صدام حسین مرتد را از کویت بیرون برانند و هنگامی‌که سعودی ها ائتلاف به رهبری پرزیدنت بوش پدر، دیک چنی (در آن زمان وزیر دفاع) و کالین پاول (در آن زمان رئیس ستاد مشترک) را به او ترجیح دادند خشمگین شد.  

جنگجویان مسلمان بر سر این که آنها هم پیمانان یا دشمنان ائتلاف سعودی امریکایی بودند به دو اردوگاه تقسیم شدند. اسامه بن لادن به گروهی تعلق داشت که توسط رهبر سودانی حسن ال ترابی اداره می‌شد که در این گروه یاسر عرفات نیز یافت می‌شود.  

آنها در کنفرانس های معروف اسلامی و عرب که در خارطوم تشکیل می‌شد شرکت می‌کردند. در ۱۹۹۲، ایالات متحده بنا به یک قطعنامه سازمان ملل به نام عملیات اعاده امیددر سومالی نیرو پیاده کرد.  

چند جنگجوی جنگ افغانستان به روی سربازان امریکایی در سومالی آتش گشودند. ۱۸ سرباز امریکایی کشته شد. اسامه بن لادن مسوول این زد و خوردها شناخته شد. ارتش ایالات متحده آنجا را ترک کرد. در عالم خیال، بن لادن امریکا را شکست داده بود، درست بعد از شکست روسها. در آن زمان اسامه بن لادن از ملیت سعودی اش خلع و در سودان اقامت گزید. هنگام قطع رابطه با خانواده اش تقریبا ۳۰۰ میلیون دلار به او ارثیه رسید.  

او این پولها را در ایجاد چندین بانک، فعالیت های کشاورزی و توزیع کالا به صورت داخلی سرمایه گذاری کرد.  

در ابتدا به کمک کلنل عمر حسن ال بشیر، که در آن زمان حسن التورابی نامیده می‌شد، در سودان چندین شرکت، یک فرودگاه، جاده و یک خط لوله ساخت و تولید قسمت عمده صمغ عربی را تحت کنترل درآورد. علی رغم این پروژه ها، در سال ۱۹۹۶ از سودان اخراج شد، به دلیل فشارهای مصر که او را متهم به توطئه در ترور پرزیدنت حسنی مبارک نمود سپس او به افغانستان برگشت.در ژوئن ۱۹۹۶، ۱۹ سرباز امریکایی در حمله ای به پایگاه نظامی‌کوبار در عربستان سعودی کشته شدند. ایالات متحده اسامه بن لادن را محرک این قضیه معرفی کرد.  

در پاسخ، او جهاد را بر علیه امریکا و اسرائیل به کار گرفت، که در رساله معروفش مشرکین را از جزیره عرب اخراج کنید به آن اشاره نموده است.  

او همان منطقی را به کار برد که با سیا در افغانستان مورد استفاده قرار داد: وظیفه مقدس همه مسلمین است که سرزمین های اشغال شده اسلام را آزاد کنند. اما مشکل بتوان اشغال نظامی افغانستان توسط روسها را با ایجاد پایگاه های نظامی ایالات متحده در عربستان سعودی که فرآیند یک قرارداد بین دو دولت است مقایسه کرد.  

موعظه های میلیونر در بسیج توده های مسلمان که او با کمک رهبر مصری آیمان ال زواهری در سال ۱۹۹۸ به وجود آورده که به جبهه بین المللی اسلامی‌بر علیه یهودیان و مسیحیان معروف بود به جایی نرسید. در ۷ اوت ۱۹۹۸ حملاتی سفارت خانه های امریکا در داراسلام (تانزانیا) و نایروبی (کنیا) که منجر به کشته شدن ۲۹۹ نفر و زخمی‌شدن بیش از ۴۵۰۰ زخمی‌بر جای گذاشت را در هم کوبید. ایالات متحده اسامه بن لادن را به عنوان محرک معرفی کرد.  

پرزیدنت بیل کلینتون دستور داد ۷۵ موشک کروز به اردوگاه های آموزشی در جلال آباد و خوست افغانستان شلیک شود، همچنین آزمایشگاه ال شیفا در سودان مورد حمله قرار گرفت. اف.بی.آی اتهاماتی بر علیه بن لادن وارد کرده و ۵ میلیون دلار برای سر او جایزه تعیین کرد. کلیه دارایی های او مسدود شدند.  

در ۱۲ اکتبر ۲۰۰۰ حمله ای توسط یک قایق پر از مواد منفجره به اژدرافکن (USS Cole) یواس اس کول که در سواحل عدن (یمن) پهلو گرفته بود منجر به کشته شدن ۱۷ ملوان و زخمی‌شدن ۳۹ نفر گردید. ایالات متحده اسامه بن لادن را مسوول این حمله معرفی کرد.  

در ۸ می ۲۰۰۱، دونالد رامسفلد فاش ساخت که دشمن شماره یک (ایالات متحده نه تنها دارای سلاحهای باکتریولوژی و شیمیایی بود، بلکه در شرف ساخت بمب اتمی و پرتاب ماهواره بود. میلتون بردن (رئیس سابق سیا در سودان در ۱۹۸۰ و یکی از چهره های سرشناس در عملیات مخفی سازمان در افغانستان) در مصاحبه ای با برنامه فرانت لاین پی بی اس (PBS Frontline) اظهار تردید نمود: ربط دادن اسامه بن لادن به همه عملیات تروریستی در دهه اخیر ساده‌اندیشی و توهین به شعور اغلب امریکاییان است و یقینا هم پیمانان ما، ما را جدی نخواهند گرفت.  

میلتون بردن که بعد از بازنشستگی اش در سال ۱۹۹۴ اجازه یافت در مورد چنین موضوعاتی صحبت کند چنین ادامه داد: تخیلات زیادی در این زمینه وجود دارد اما ما از آن خوشمان می آید آن اسطوره بن لادن است. تقریبا به نوعی سرگرمی تبدیل شده است ما از سال ۱۹۹۱ که روسها زیر موج توده ها دفن شدند هیچ دشمنی نداشته ایم و من گمان می‌کنم ما به نحوی این مساله را دوست داریم.  

ما از تروریسم بین الملل خوشمان می آید در حالیکه آن تروریسم واقعی بشدت شخصیت خود را تغییر می دهد.  

به هر حال نمایش ادامه دارد: ایالات متحده امریکا اسامه بن لادن را به دست داشتن در حملات ۱۱ سپتامبر متهم کرد.  

وزیر کشور ژنرال کالین پاول در برنامه ملاقات با مطبوعات (شبکه ان بی سی) و علی رغم تردیدهای ابراز شده توسط وزرای خارجه سایر کشورها چنین اعلام کرد: ما سخت در حال فعالیت هستیم تا همه اطلاعات را یک جا جمع کنیم، اطلاعات جاسوسی، اطلاعات اجرای قانون و من فکر می‌کنم در آینده نزدیک ما بتوانیم کاغذی یا سندی ارائه دهیم که او را به حملات مرتبط می سازد. با وجود این که چندین بار اعلام شد، چنین سندی هرگز چاپ نشد.  

روز ۴ اکتبر، تونی بلر نخست وزیر انگلستان گزارشی به مجلس عوام ارائه کرد بنام «مسوولیت برای خشونت تروریست در ایالات متحده» مهمترین نکته ای که جلب توجه می‌کند این است که هیچ سازمان دیگری انگیزه و ظرفیت انجام حملات ۱۱ سپتامبر را ندارد، به جز سازمان القاعده به رهبری اسامه بن لادن.  

در همان روز، وزیر خارجه پاکستان، ریاض محمدخان، اعلام کرد که شواهد ارسالی به دولت او توسط امریکا برای محاکمه بن لادن کفایت می‌کند. این مدرک که بطور کلی سری طبقه بندی شده است هرگز منتشر نگردید. در روز ۷ اکتبر، سفرای امریکا و انگلستان به سازمان ملل اطلاع دادند که دولتهای متبوعشان جنگ در افغانستان را آغاز کرده‌اند.  

جان نگرو پونته اینطور نوشت: دولت متبوع من اطلاعاتی آشکار و غیر قابل انکار بدست آورده است که سازمان القاعده که توسط رژیم طالبان در افغانستان حمایت می‌شود نقشی اساسی در این حملات داشته است.  

این اطلاعات آشکار و غیرقابل انکار هرگز در دسترس شورای امنیت قرار نگرفته است.  

روز ۱۰ نوامبر ساندی تلگراف مطلبی درباره وجود یک نوار ویدیویی منتشر نمود (که روز ۲۰ اکتبر ضبط شده بود) که اسامه بن لادن مسوولیت حملات را پذیرفته بود: برجهای دوقلو اهدافی مشروع بودند. آنها ستونهای قدرت اقتصادی امریکا بودند. این وقایع از هر جهت شاخص بودند آن فقط برجهای دوقلو نبودند، بلکه برجهای روحی آن کشور بودند که نابود شدند. گفته می‌شود بن لادن رئیس جمهور امریکا و نخست وزیر انگلستان را تهدید کرده بود. بوش و بلر به جز قدرت نسبی چیز دیگری را درک نمی‌کنند. هر وقت آنها ما را بکشند ما نیز آنها را خواهیم کشت تا تعادل برقرار باشد.  {mospagebreak}

این گزارشات همان روز توسط تونی بلر تایید شد، که به اطلاع مجلس عوام رسانده بود که او نسخه ای از نوار را دیده است. این نوار اسرارآمیز در نسخه جدید گزارش بلر عنوان شده بود.  

این سخنان در مصاحبه ای با شبکه خبری الجزیره عنوان شده بود و سپس در ژانویه ۲۰۰۲ توسط سی ان ان پخش شد.  

با گردش حوادث، در روز ۹ دسامبر واشنگتن پست در صفحه اول خود از وجود نوار ویدیویی جدیدی خبر داد. نوار که توسط یکی از همدستان نزدیک دشمن شماره یک اجتماع در ۱۱ سپتامبر ضبط شده بود، عکس العمل های اسامه بن لادن را نشان داد و بطور یقین مسوولیت او در طراحی حملات را مورد تایید قرار داد.  

بنا به گزارش رویتر و به نقل از یک منبع ناشناخته رهبر القاعده اظهار نمود که اکثر هواپیماربایان کامیکازه (= حمله کنندگان انتحاری) نبوده و حتی نمی دانستند که قربانی خواهند شد. پائول ولفوویتز، معاون وزیر دفاع، در برنامه این هفته (ا بی سی) اظهار داشت: مایه انزجار است.  

اینجا مردی وجود دارد که از کشتار هزاران تن انسان بیگناه لذت برده و به آن افتخار می‌کند. این مساله دانسته های قبلی ما را در باره او تایید می‌کند. هیچ چیز جدید یا تعجب آوری وجود ندارد فقط وقایع را تایید می‌کند.  

امیدوارم این موضوع نقطه پایانی به این تئوری های جنون آمیز باشد که امریکا یا شخص دیگری را گناهکار قلمداد می‌کنند.  

نوار در ۱۳ دسامبر ۲۰۰۱ توسط پنتاگون پخش شد. اسامه بن لادن در نوار «اعترافاتی» می‌کند که از هر لحاظ با گزارش رسمی مطابقت می‌کند و ما می دانیم که دور از حقیقت است. من فکر می‌کردم که آتش گاز هواپیما اسکلت آهنی ساختمان[مرکز تجارت جهانی] را ذوب کرده و فقط در قسمتی که هواپیما برخورد کرده بود همه آن طبقات فرو خواهد ریخت. این آن چیزی بود که ما امیدش را داشتیم.  

ما آن روز کارمان را تمام کرده بودیم و رادیو….  

ما رادیو را برای دریافت اخبار از واشنگتن تنظیم کردیم. اخبار ادامه یافت و تا پایان اشاره ای به حمله نشد.  

در پایان اعلام کردند که هم اکنون یک هواپیما به مرکز تجارت جهانی برخورد کرده است. بعد از مدتی، آنها اعلام کردند هواپیمای دیگری به مرکز تجارت جهانی برخورد کرده است.  

برادرانی که اخبار را شنیدند بیش از اندازه خوشحال شدند …  

برادرانی که عملیات را انجام دادند تمام آنچه که آنها می دانستند این بود که یک عملیات شهادتی دارند و ما از آنها خواستیم تا به امریکا بروند اما آنها هیچ چیز درباره عملیات نمی دانستند، حتی یک کلمه.  

اما آنها آموزش دیدند و ما درباره عملیات چیزی به آنها نگفتیم تا این که آنها به آنجا رسیدند و فقط قبل از این که سوار هواپیما شدند …  

هنگامی‌که اولین هواپیما به ساختمان برخورد کرد آنها بیش از اندازه خوشحال شدند و من به آنها گفتم: صبور باشید …  

فاصله بین اولین برخورد و دومین برخورد به برجها بیست دقیقه بود و فاصله بین اولین هواپیما و هواپیمایی که به پنتاگون برخورد کرد یک ساعت بود.  

نه تنها مامور بن لادن افسانه سقوط برجها را به احتراق نسبت می دهد، تیمهای کامیکازه (انتحاری) و حتی سقوط هواپیما بر روی پنتاگون، بلکه حقایق را انکار می‌کند.  

درحقیقت نوار ویدیو با این تفسیر دستیارش پایان می‌یابد: امریکایی ها وحشت زده شده بودند، فکر می‌کردند که کودتا شده است.  

اگر دشمن شماره یک ایالات متحده چنین بگوید …  

بنابراین در گناهکار بودن اسامه بن لادن در حملات ۱۱ سپتامبر جای تردید وجود دارد چونکه او به اعمالی اعتراف کرده است که هرگز اتفاق نیفتاد.  

اما آیا واقعا بن لادن از امریکا منفک شده و دشمن امریکا شد؟ از ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۸ آموزش جنگندگان القاعده توسط علی محمد وابسته به ارتش امریکا صورت گرفت.  

در همان حال، محمد همچنین در «مرکز و مدرسه جنگ افزار مخصوص جان اف کندی» مشغول تعلیم بود، جایی که او به آموزش سری ترین شبکه نفوذ ایالات متحده، «عقب مانده ها» و همچنین افسران نیروهای مخصوص ایالات متحده پرداخت.  

با توجه به مقررات امنیتی سرویس های مخفی امریکا، که مراقبت دائمی از کارکنانش الزامی است، آیا حتی برای یک لحظه می توان باور کرد که علی محمد بین پایگاه نظامی در ایالت متحده امریکا و کمپ های القاعده در سودان و افغانستان بدون آن که فورا شناخته شود رفت وآمد کند؟ دستگیری جنجالی علی محمد در پایان ۱۹۹۸ برای مخفی کردن این حقیقت کفایت نمی‌کند که این مامور «عقب مانده» جنگجویان القاعده را تعلیم داد و بنابراین اسامه بن لادن حداقل تا ۱۹۹۸ برای سیا کار می‌کرد.  

چگونه می توان نفهمید که کل داستان اسامه بن لادن توسط سیا ساخته و پرداخته شده است؟ آنها حتی سعی کردند ما را متقاعد نمایند که بن لادن با ۲۰ جنگنده نیرومندترین ارتش دنیا را از سومالی بیرون کرد!.  

یا به عنوان یک مثال دیگر، حملات نایروبی و دارالسلام ضدامریکایی جلوه داده شدند، اما هیچکدام از ۱۱ مقتول حادثه دارالسلام امریکایی نبودند، در حالی که در نایروبی فقط ۱۲ تن از ۲۱۳ کشته شده امریکایی بودند.  

آنهایی که این حملات به دروغ ضدامریکایی را به راه‌انداختند دقت کافی نمودند تا عواقب آن حملات متوجه دیگران شود.  

در حقیقت سیا به توسل به کمکهای اسامه بن لادن ادامه داد تا از وجود آنها بر علیه نفوذ روسها استفاده کند همانطور که در زمان اتحاد شوروی سابق چنین کرده بود. شما هرگز یک تیم برنده را عوض نمی‌کنید.  

در سال ۱۹۹۹ از «لژیون عرب» القاعده برای حمایت از شورشیان کوزوو علیه دیکتاتوری موجود در بلگراد استفاده شد. وجود آنها در چچن هم مورد استفاده قرار گرفت، حداقل تا نوامبر ۲۰۰۱، همانطور که نیویورک تایمز گزارش داد.  

خصومت ادعا شده بن لادن با ایالات متحده به واشنگتن امکان داد مسوولیت خود در این «عملیات کثیف» را انکار نمایند. روابط بین سیا و بن لادن در ۱۹۹۸ به وخامت نگرایید.  

بن لادن در حالی که بشدت بیمار بود در مدت ۴ الی ۱۴ جولای ۲۰۰۱ برای معالجه به بیمارستان امریکا- دبی (امارات متحده عربی) مراجعه کرد. در طول اقامتش در بیمارستان چندین عضو خانواده اش و افراد سرشناس دیگری از عربستان سعودی و امارات به دیدار او رفتند. در همان روز نماینده محلی سیا در دبی که فردی سرشناس است دیده شد که از آسانسور اصلی اتاق بن لادن استفاده کرده است روزنامه فرانسوی فیگارو گزارش داد. یک خبرنگار سی بی اس (SBS) گزارش داد که «شب قبل از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر» اسامه بن لادن در پاکستان بود. بن لادن تحت معالجه ارتشی بود که روزها بعد قول داد که از جنگ ایالات متحده بر علیه ترور در افغانستان حمایت نماید …  

بن لادن در یک بیمارستان نظامی در راولپندی مورد معالجه دیالیز کلیه قرار گرفته و جان یافت. مردی که بر علیه امریکا و اسرائیل جهاد به راه‌انداخت، مردی که اف.بی.آی برای سرش ۵ میلیون دلار جایزه گذاشت، مردی که اردوگاه های آموزشی اش در افغانستان مورد حمله موشکهای کروز واقع شدند، در بیمارستان امریکایی – دبی مورد معالجه واقع شد، با رئیس دفتر محلی سیا گپ زد و سپس تحت حمایت ارتش پاکستان در راولپندی تحت معالجه واقع شد. این شوخی دوستان نزدیک و جنگجویان القاعده را دچار سر در گمی‌کرد.  

برای مثال بنا به گفته امریکاییان، آزمایشگاه ال شیفا در سودان توسط بن لادن مشغول تولید سلاح های شیمیایی کشتار جمعی بود. به همین دلیل، آن مرکز توسط نیروی هوایی ایالات متحده در سال ۱۹۹۸ بمباران شد.  

با وجود این، ناظران بین المللی که برای بازرسی خرابه ها آمدند دریافتند که آن آزمایشگاه چیزی به غیر از آسپیرین تولید نمی‌کرد. کارخانه بطور مشترک به اسامه بن لادن و صلاح ادریس تعلق داشت.  

سیا ادریس را متهم به توطئه برای ساخت سلاح های شیمیایی و کمک مالی به جهاد اسلامی در مصر نمود. دارایی های مالی اش بلوکه شد، اما در می ۱۹۹۹ مخفیانه دارایی هایش آزاد شد.  {mospagebreak}

تروریست ادریس امروزه ۷۵درصد آی ای اس دیجیتال سیستمز (IES Digital Systems) و ۲۰ درصد پروتک (Protec) را توسط یک شرکت واسطه خارجی بنام گلوبال سکیوریتی سیستمز (Global Security Systems) کنترل می‌کند.  

اکنون، آی ای اس دیجیتال سیستمز مسوول مراقبت ویدیویی از تعدادی شرکت دولتی و نظامی‌بریتانیا می‌باشد، همان گونه که بارون کوکس به اطلاع مجلس عوام رسانید، در حالی که پروتک (Protec) مسوول مراقبت و امنیت یازده نیروگاه اتمی انگلیسی می‌باشد.  

در مورد محمد عطا، که اف بی آی او را متهم به عضوبودن در القاعده می‌کند و ادعا می‌کند که کماندوهای کامیکازه (انتحاری) را در ۱۱ سپتامبر هدایت و رهبری نمود و حساب بانکی اش برای تامین بودجه عملیات مورد استفاده قرار گرفت، او نماینده سرویس جاسوسی داخلی پاکستان (ISI) بود که به عنوان شاخه ای از سیا شناخته می‌شود.  

در جولای ۲۰۰۱ ژنرال احمد محمد، مدیر آی اس آی (ISI)، یکصد هزار دلار به حساب بانکی محمد عطا در ایالات متحده حواله کرد، تایمزایندیا گزارش داد. این خبر هیچ عکس العملی در ایالات متحده بوجود نیاورد.  

در نهایت، از ژنرال محمود خواسته شد بعد از معرفی جانشینش بازنشسته شود. احترامات صورت گرفته توسط ایالات متحده امریکا علیه بن لادن متقاعدکننده نبود.  

۷۵ موشک کروز شلیک شده بر روی کمپ های آموزشی القاعده و کارخانه ال شیفا منجر به کشته شدن فقط بیست ویک مبارز اسلامی‌گردید، که متناسب به نظر نمی رسد، چه از نظر اقدامات صورت گرفته، یک نفر کشته شده در نایروبی و دارالسلام.  

پروفسور میشل چوسوروفسکی استاد دانشگاه اوتاوا در این ارتباط می نویسد: از دوره جنگ سرد، واشنگتن عمدا از اسامه بن لادن حمایت کرد. در حالی که همزمان نام او را در این فهرست افراد تحت تعقیب اف.بی.آی نیز گنجانده است. در حالی که مجاهدین درگیر قیام های مسلحانه در بالکان و جمهوری های شوروی سابق به نفع امریکا می‌باشند، اف.بی.آی ماموریت دارد که او را به ایالات متحده آورده و جنگ علیه تروریسم را به اجرا درآورد.  

تمامی‌شواهد گویای آن است که این موضوع نه تنها حکایت از اقدامات متناقص دارد بلکه حاوی سیاست دروغگویی به شهروندان نیز می‌باشد.  

زیرا از زمان جنگ اتحاد شوروی سابق با افغانستان، CIA از طریق عملیات مخفی خود همواره از تروریسم بین المللی حمایت کرده است.  

از سویی بن لادن نه تنها یک دشمن نیست، بلکه عامل ایالات متحده می‌باشد و از سوی دیگر او هرگز ارتباط خویش را با خانواده اش که یک شریک تجاری اصلی خانواده بوش بشمار می روند، قطع نکرد.  

ما پیشتر نشان دادیم که سرمایه های مالی گروه سعودی بن لادن توسط گروه کارلیل اداره می‌شود.  

گروه کارلیل که در سال ۱۹۸۷ بوجود آمد، امروزه بر دارایی هایی به ارزش ۱۲ میلیارد دلار نظارت دارد.  

این گروه بخش اعظم سهام شرکت سون آپ (که برای شرکت کادبوری شوئپس نوشابه تولید می‌کند)، شرکت اطلاعات فدرال (که برای مثال سازمان فدرال هوانوردی را به سیستم نظارتی ترافیک هوایی غیرنظامی مجهز ساخت)، و شرکت صنایع دفاعی متحد (تامین کننده عمده مایحتاج ارتش های امریکا، ترکیه و عربستان سعودی) را در اختیار دارد.  

گروه کارلیل از طریق شرکتهایی که در کنترل دارد، در رده یازدهمین شرکت بزرگ تسلیحاتی امریکا قرار می‌گیرد.  

در سال ۱۹۹۰، گروه کارلیل درگیر یک ماجرای اخاذی منابع مالی شد.  

یک مبلغ حزب جمهوریخواه به نام وین برمان مقداری پول از صندوق های بازنشستگی امریکا اخذ نموده بود تا برای مبارزات انتخاباتی خانواده بوش هزینه نماید. یکی از این صندوق ها موافقت کرده بود تا یک میلیون دلار به گروه کارلیل در ازای یک قرارداد دولتی در ایالت کانکتیکت بپردازد.  

ریاست این گروه به عهده فرانک کارلوچی است که قبل از پست وزارت دفاع معاون سازمان CIA بود.  

مشاور او نیز جیمز بیکر می‌باشد که رئیس سابق کارکنان کاخ سفید در دوره پرزیدنت ریگان، سپس وزیر خزانه داری و سرانجام وزیر امور خارجه در دولت جرج بوش (پدر) بود. گروه کارلیل برای نمایندگی خود در سایر کشورها، جان میجر (نخست وزیر سابق بریتانیا) و جرج بوش (پدر) (رئیس سابق CIA و رئیس جمهور وقت ایالات متحده) را به استخدام خود درآورده است. در میان سایر مدیران گروه کارلیل می توان به سامی مبارک بارما که عامل خالد بن محفوظ می‌باشد و طلعت عثمان اشاره کرد. هر دو این اشخاص مستقیما به رئیس جمهور کنونی ایالات متحده مرتبط هستند.  

البته جرج.دبلیو. بوش منافع شخصی خویش را از تجارتی سودآور در زمان ریاست بر شرکت انرژی هارکن همچنان تحصیل می نماید. این شرکت کوچک نفتی تکزان، برنده امتیازهای نفتی از دولت بحرین گردید که توسط جرج بوش (پدر) به عنوان پاداش قراردادهای مورد مذاکره با دولت کویت، اعطا شد.  

یقینا این امر، یک عمل کاملا غیرقانونی می‌باشد. خالد بن محفوظ ۵/۱۱ درصد سهام شرکت هارکن را در اختیار داشت.  

سهام او توسط یکی از نزدیکانش به نام عبدالله طاها بخش اداره می‌شد. در حالی که طلعت عثمان مدیر بود، سالم برادر بزرگتر اسامه بن لادن توسط عامل امریکایی خویش به نام جیمز بث در هیات مدیره شرکت هارکن حضور داشت.  

اعضای این حلقه کوچک و تنگ (محدود) (خانواده بوش، وابستگان و شرکای سیاسی و مالی آنان به اضافه CIA) در امر توطئه تازه کار نیستند.  

آنها در مرکز بزرگترین رسوایی مالی دهه ۱۹۹۰، یعنی ورشکستگی BCCI (بانک بین المللی اعتبار و تجارت ) قرار داشتند.  

این بانک، یک موسسه انگلیسی پاکستانی بود که در ۷۳ کشور حضور داشت و در مالکیت سه خانواده بزرگ یعنی خانواده های گوکال (پاکستان )، بن محفوظ (عربستان سعودی) و نیز گیت فاران (ابوظبی) بود.  

این بانک همچنین توسط رونالد ریگان برای فاسد کردن حکومت ایران مورد استفاده قرار گرفت تا آزادسازی گروگان های امریکا در سفارت این کشور در تهران را به تعویق انداخته و بدین ترتیب منجر به پایان دوره ریاست جمهوری جیمی‌کارتر (به اصطلاح شگفتی اکتبر) گردید.  

سپس به تشویق رئیس سابق CIA و معاون رئیس جمهور آقای بوش (پدر)، دولت ریگان مجددا از BCCI برای انتقال کمک های مالی عربستان سعودی به شورشیان کنترا در نیکاراگوئه و نیز هدایت منابع مالی CIA به مجاهدین در افغانستان استفاده کرد.  

این بانک همچنین در معاملات تسلیحاتی دلال سوری یعنی سرکیس سارکنالیان، رسوایی کیتینگا در ایالات متحده، امور مربوط به مارک ریچ که یک متخصص مسائل پولی است و تامین مالی گروه ابونضال دست داشت.  

سرانجام، این بانک به دلیل اثبات این امر که در تطهیر پول کارتل مدلین فعالیت داشته، ورشکسته گردید.  

هنگامی‌که درهای این بانک بسته شد حدود یک میلیون سپرده گذار جزء، پس اندازهای خویش را از دست دادند.  

شگفت آور نیست که بانک BCCI حتی اگر ساخته CIA نباشد، اما می تواند تحت نفوذ و سیطره این سازمان قرار گرفته باشد. در میان سرویس های مخفی امریکا از زمان تاسیس OSS توسط وکلای تجاری و دلالان سهام وال استریت، یک سنت بانکداری طولانی وجود داشته است.  

دو رئیس سابق CIA یعنی ریچارد هلمز و ویلیام کیسی، به همراه دو عامل بانفوذ دیگر یعنی عدنان خاشقی (نماینده گروه سعودی بن لادن در امریکا) و منوچهر قربانی فر (بازرگان اصلی در ماجرای ایران گیت)، همگی برای BCCI کار می‌کردند.  

از دیگر افرادی که برای این بانک کار می‌کردند می توان به کمال ادهم (برادرزن شاه فیصل رئیس سرویس مخفی عربستان سعودی تا سال ۱۹۷۷)، شاهزاده ترکی الفیصل آل سعود (رئیس سرویس مخفی عربستان سعودی از سال ۱۹۷۷ تا ۲۰۰۱) و معلم اسامه بن لادن و عبدالرئوف خلیل (معاون سرویس مخفی عربستان سعودی) اشاره کرد. البته به منظور ثبت در سوابق، لازم است توجه نمود که به نظر می رسد BCCI در فرانسه نیز نقشی مخفیانه ایفا کرده است.  

این بانک عمدتا به منظور پنهان ساختن انتقال فناوری امریکایی فرانسوی به پاکستان و پرداخت پول برای آزادی گروگان ها به خدمت گرفته شد.  

دومینیک سانتینی یک بازرگان و دوست نزدیک شارل پاسکا که به دلیل نقش خود در BCCI، در خارج از کشور محکوم گشت و این جدا از اتهاماتی است که علیه او در فرانسه در ماجرای Elf-Thinet مطرح گردید.  

سه سال پس از ورشکستگی بانک، روسای سابق آن به عنوان میانجی در مذاکرات موسوم به قرارداد ساواری ۲ وارد شدند و پرداخت نوعی حق و حساب را ترتیب دادند که گمان می رفت به تامین مالی مبارزات انتخاباتی ادوارد بالادور نخست وزیر فرانسه کمک می‌کند.  

ابهامات مطرح شده در فروش ناوهای کوچک توپدار از سوی فرانسه به عربستان سعودی موجب شد که ژاک شیراک پس از انتخاب شدن به ریاست جمهوری فرانسه و ورود به کاخ الیزه دستور دهد که فرانسوا لئونارد وزیر سابق دفاع فرانسه را استراق سمع کنند.  

BCCI در همکاری نزدیک با SICO (یک گروه سرمایه گذاری سوئیسی که بخشی از گروه سعودی بن لادن می‌باشد) عمل می‌کرد که در میان مدیران آن، سالم یکی از برادران اسامه بن لادن نیز حضور داشت.  

خالد بن محفوظ در سال ۱۹۹۲ به دلیل مسوولیت خویش در ورشکستگی BCCI در ایالات متحده محکوم شد.  

با این وجود او موفق شد پس از معامله با طلبکاران بانک و پرداخت ۲۴۵ میلیون دلار، در سال ۱۹۹۵ از اتهامات وارده مبرا شود.  

اگر همان طور که بسیاری از مقامات امریکایی ادعا می‌کنند این امر حقیقت داشته باشد که خانواده بن لادن به روابط خود با اسامه ادامه داده و فعالیت های سیاسی او را از نظر مالی تامین می‌کنند، پس گروه کارلیل که سرمایه گذاری های مالی گروه سعودی بن لادن را اداره می‌کند نیز ضرورتا در معاملات درونی که پیشتر مورد اشاره واقع شد دخالت دارد.  

بدین ترتیب جرج بوش (پدر) یکی از افراد ذی نفع از تحولات بازار بورس به دنبال واقعه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ خواهد بود. این امر به تنهایی دلیل خوبی برای FBI و IOSCO و می‌باشد تا جنبه های مالی تحقیقات خویش را متوقف سازند.  {mospagebreak}

فصل هشتم  

پایان کار 

روز هفتم اکتبر ۲۰۰۱، جورج دبلیو بوش سخنرانی قاطعی را در تلویزیون ایراد کرد.  

نطق تلویزیونی او، نه از دفتر بیضی شکل (Oval office) که از اتاق معاهدات کاخ سفید پخش گردید: جنگ آغاز شده بود. نیروهای نظامی ایالات متحده امریکا به دستور من حملاتی را علیه اردوگاه های آموزش تروریستی القاعده و تاسیسات نظامی رژیم طالبان در افغانستان آغاز کرده‌اند. این اقدامات به دقت هدفمند به منظور متوقف ساختن استفاده از افغانستان بعنوان یک پایگاه عملیات تروریستی و حمله به توان نظامی رژیم طالبان طراحی گردیده است. ما در این عملیات با دوست و هم پیمان نزدیک خود یعنی بریتانیای کبیر پیوسته هستیم. سایر دوستان نزدیک ما از جمله کانادا، استرالیا، آلمان و فرانسه قول داده‌اند که نیروهایی را به این عملیات اعزام دارند.  

بیش از چهل کشور در خاورمیانه، آفریقا، اروپا و سرتاسر آسیا اجازه عبور هوایی و نیز فرود در خاک خود را صادر کرده‌اند.  

بسیاری دیگر اطلاعات محرمانه خود را با ما درمیان گذاشته‌اند ما از سوی اراده جمعی جامعه جهانی حمایت می‌شویم. بیش از دو هفته قبل من به رهبران طالبان مجموعه ای از درخواستهای روشن و مشخص را ارائه کردم: اردوگاه های آموزش تروریستی را تعطیل کنید، رهبران شبکه القاعده را تسلیم نمایید و کلیه اتباع خارجی از جمله شهروندان امریکایی که در کشور شما به طور ناعادلانه در بازداشت هستند را بازگردانید. هیچیک از این درخواستها اجابت نشد و اینک طالبان بهای آن را خواهد پرداخت. مردم رنج کشیده افغانستان سخاوتمندی امریکا و متحدان ما را درخواهند یافت.  

در همان حال که ما اهداف نظامی را مورد حمله قرار می دهیم، برای مردان، زنان و کودکان گرسنه و در رنج افغانستان دارو، غذا و مایحتاج ضروری نیز ارسال خواهیم کرد. ایالات متحده امریکا دوست مردم افغانستان و نیز دوست حدود یک میلیارد نفر در سراسر جهان است که اعتقادات اسلامی دارند.  

ایالات متحده امریکا دشمن کسانی است که به تروریست ها کمک می‌کنند و نیز آن دسته از جنایتکاران وحشی که با ارتکاب قتل به نام اسلام، این دین بزرگ را مورد بی حرمتی قرار می دهند…  

ما به دنبال این ماموریت نبودیم، اما آن را به انجام خواهیم رساند.  

در لندن تونی بلر مردم انگلستان را از خانه شماره ۱۰ داونینگ استریت مورد خطاب قرار داد.  

او تایید کرد که سربازان ملکه انگلیس دوش به دوش سربازان امریکایی جنگیدند.  

در همان حال که آتش بر سر کابل می‌بارید، شبکه خبری ۲۴ ساعته الجزیره که متعلق به قطر است پاسخ ضبط شده ای از اسامه بن لادن را منتشر ساخت: اکنون ایالات متحده امریکا در آسیب پذیرترین نقطه خود مورد حمله خداوند قرار گرفته و به لطف الهی باشکوه ترین ساختمانهای آن تخریب شده است و ما بدین سبب خداوند را سپاسگزاریم. اکنون وحشت سرتاسر امریکا را از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب فراگرفته و ما به خاطر آن خداوند را شکر می‌گوییم.  

خداوند گام های گروهی از مسلمانان را هدایت کرده است، پیشگامانی که امریکا را نابود کرده و ما از درگاه خداوند استدعا داریم که مقام آنان را رفیع ساخته و پذیرای ایشان در بهشت موعود باشد …  

پس از آنچه اتفاق افتاد و پس از آنچه رهبران امریکا و در صف مقدم آن بوش اظهار داشته‌اند و پس از آن که آنها سربازان و لوازم جنگی خود را یکپارچه کرده و علیه کشورهای مسلمان لباس جنگ پوشیدند…  

اکنون آنها برای نزاع با گروهی که به دین خود پایبند بوده و در این جهان متفرق هستند به میدان آمده‌اند، آنها برای مبارزه با اسلام و حمله به مردم به بهانه تروریزم به میدان آمده‌اند…  

این حوادث تمامی جهان را به دوبخش تقسیم کرده است: آنان که ایمان دارند و منافق نیستند و آنان که به خداوند باور ندارند، که خدا ما را از شر آنان در امان نگه دارد. هر شخص مسلمان باید بپاخیزد و از دین خود دفاع نماید زیرا نسیم ایمان و تحول وزیدن گرفته تا بی عدالتی را در شبه جزیره محمد (شبه جزیره عربستان که پیامبر اسلام درآنجا زاده شد) کاملا نابود سازد. من خطاب به امریکا، به خداوند سوگند می خورم که امریکا هرگز دوباره روی امنیت را نخواهد دید مگر آن که فلسطین امنیت یابد و تمام ارتش های ملحد غربی سرزمین مقدس اسلام را ترک گویند.  

این گفتگو میان پرزیدنت بوش و عامل CIA اسامه بن لادن که از طریق وسایل ارتباط جمعی صورت گرفت و به دنیا ثابت کرد که جنگ در افغانستان در واقع پاسخی سریع به حملات ۱۱ سپتامبر بود، حاکی از امکان آغاز ماجرا بود. فروپاشی اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی و استقلال کشورهای آسیای مرکزی بازی بزرگ را مجددا راه‌انداخت.  

این اصطلاح که نخستین بار به نام رودیاردکیپلینگ در قرن نوزدهم به ثبت رسید، بوضوح نشانگر تلاش برای نفوذ در منطقه از سوی قدرتهای بزرگ و در عین حال اجتناب از رویارویی مستقیم آنها تا سرحد امکان می‌باشد.  

این منطقه در بردارنده ذخایر مهم نفت و گاز بوده و در کوه های آن می توان سنگ های قیمتی یافت همچنین تریاک در این منطقه کشت می‌شود.  

جرج دبلیو بوش به محض راه یافتن به کاخ سفید تیم دولتی خود را از اشخاص عالیرتبه در لابی نفتی تشکیل داد.  

بدین ترتیب، کاندولیزا رایس ۵ مشاور امنیت ملی بوش یک مدیر سابق شرکت نفتی شورون – تکزاکو می‌باشد و گیل نورتون وزیر کشور امریکا، حافظ منافع شرکت نفت انگلیسی و آموکو و نیز کمپانی سعودی دلتااویل می‌باشد.  

از ۲۹ ژانویه ۲۰۰۱، دیک چنی معاون رئیس جمهور امریکا که سابقا رئیس کمپانی هالیبرتون (بزرگترین تامین کننده تجهیزات نفتی جهان) بود، گروه NEPD یا همان توسعه ملی سیاست انرژی را پایه گذاری کرد.  

جلسات این گروه تحت تدابیر شدید امنیتی برگزار شده، فهرست شرکت کنندگان در آن از اسرار دولتی محسوب گردیده و تهیه گزارش مکتوب از آن ممنوع می‌باشد. هر آنچه در حول و حوش این گروه قرار دارد آنچنان اسرارآمیز است که روزنامه واشنگتن پست نوشت که آن نوعی انجمن سری بشمار می رود.  

تحلیلگران – که در آن هنگام از ورشکستگی قریب الوقوع انران Enron، بزرگترین کمپانی تجاری انرژی بی اطلاع بودند – بر این موضوع اتفاق نظر داشتند که هدف اصلی NEPD بهره جویی از ذخایر هیدروکربن دریای کاسپین (خزر) می‌باشد. اکنون سوال این است که چگونه می توان نفت و گاز این منطقه را بدون نیاز به مذاکره با روسیه و ایران از آنجا حمل کرد. خط لوله ای برای اتصال دریای کاسپین با دریای مدیترانه از طریق گذر از آذربایجان، گرجستان و ترکیه (پروژه BTC مخفف باکو – تفلیس – جیهان) تاسیس خواهد گردید.  

ضمنا خط لوله دیگری نیز برای وصل کردن دریای کاسپین به دریای سیاه ساخته شده است اما متاسفانه این خط لوله از میان روسیه می‌گذرد که در نتیجه از عواید آن کاسته می‌شود. این خط لوله تنگیز را به نووروسیسک متصل کرده و در ۲۷ نوامبر ۲۰۰۱ افتتاح گردید. خط لوله سومی نیز که دارای آینده روشنتری است، دریای کاسپین (خزر) را به اقیانوس هند وصل خواهد کرد (این پروژه به سرپرستی شرکت یونوکال و با همکاری دلتااویل انجام می‌شود.  

اما این پروژه دارای مشکل بزرگی است این خط لوله نه تنها از میان پاکستان می‌گذرد که بالاجبار از میان افغانستان نیز عبور می‌کند، کشوری که پس از شکست کامل روس ها و از میان رفتن هرگونه دولت سازمان یافته در آن، صحنه مناقشات و درگیری های داخلی بوده است.  

در دسامبر ۱۹۹۷، شرکت نفتی یونوکال ناگزیر شد پروژه خود را به دلیل عدم تفاهم با رژیم طالبان به حالت تعلیق درآورد. کلیه اقدامات بعمل آمده برای یافتن راه حلی در مورد این وضعیت ناکام ماند هر چند حتی معاون کمپانی یونوکال یعنی جان مارسکا به عنوان سفیر امریکا در افغانستان تعیین شد.  

به منظور آغاز مجدد مذاکرات، کالین پاول، وزیر خارجه امریکا یک کمک ۴۳ میلیون دلاری را به رژیم طالبان برای جایگزین ساختن کشت خشخاش توسط روستاییان به تصویب رسانده پس از کسب موافقت سران اجلاس گروه هشت در ژنو (که هند نیز در آن به عنوان ناظر شرکت جست) مذاکرات چند جانبه در برلین سازماندهی شد و نمایندگان کشورهای امریکا، انگلیس، پاکستان، افغانستان و روسیه در آن حضور یافتند.  

آلمان به واسطه ریاست بر گروه تماس سازمان ملل با افغانستان، میزبان این اجلاس بود. اما سوال این بود که مذاکرات با کدام یک از افغانها صورت خواهد گرفت؟  

با دولت قانونی پرزیدنت ربانی که به رغم شناسایی بین المللی دیگر کنترلی روی بخش اعظم کشور نداشت، یا با امارت اسلامی‌که تحت حاکمیت یک فرقه قرون وسطایی به نام طالبان بود؟ گردانندگان اجلاس تصمیم گرفتند که گروه دوم را دعوت نمایند که البته این نقض آشکار قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل مبنی بر ممنوعیت پذیرش مقامات رژیم طالبان بود.  

بدین ترتیب مقامات طالبان با در دست داشتن روادید معتبر به آلمان سفر کردند تا در هامبورگ موعظه کرده و به جمع آوری منابع مالی بپردازند. طالبان یک گروه برادری نزدیک به هم هستند، فرقه ای از مذهب تسنن که بازگشت به شکل صدر اسلام را تبلیغ می‌کند. رهبران آن کهنه سربازان جنگ بر علیه روسها هستند که همگی هنگام جنگ معلول شده‌اند.  

آنها یک ملای دهاتی به نام عمر را به رهبری برگزیده‌اند که هرگز به خارج مسافرت ننموده و حتی یک سوم کشورش را نمی‌شناسد. در هرج و مرج های ناشی از عقب نشینی روسها، طالبان از مزیت روابط نژادی سود جست: مانند اکثر سران سرویس های مخفی پاکستانی (ISI)، آنها پشتو هستند.  

ملاعمر خود را امیرالمومنین نامید و یک امپراتوری تشکیل داد که فقط توسط پاکستان، عربستان سعودی و امارات متحده عربی به رسمیت شناخته شد.  

به دلیل فقدان مهارت در روابط بین الملل، آنها به دوستان امریکایی خود که در جنگ بر علیه روسها آنها را یاری کرده بودند روی آوردند. بنابراین لیلا هلمز، خواهرزاده ریچارد هلمز، (مدیر سیا از ۱۹۶۶ تا ۱۹۷۳) به طور غیررسمی نمایندگی آنها در سازمان ملل را بر عهده گرفت. در سیاست داخلی در میان مردم نظمی آهنین برقرار کردند، بر علیه زنان تبعیض روا داشتند و از اعمال لامذهبی جلوگیری کردند.  

بعد از این که برای مدتی اجازه دادند تا تریاک کشت شود، سپس آن را قدغن کردند و بعضی از روستاییان از هر درآمدی محروم شدند. طالبان بخش وسیعی از کشور را در اختیار اسامه بن لادن قرار دادند.  

طالبان که در ریزه کاری های دیپلماتیک تجربه ای نداشتند، در صدد برآمدند در ازای به رسمیت شناخته شدن رژیمشان از طرف دولتهای خارجی اجازه دهند خط لوله از افغانستان عبور کند. وقتی که دیدند این غیرممکن است چون که سازمان ملل دولت دیگری را به رسمیت می‌شناخت دولت سست بنیاد پرزیدنت ربانی به گفتگوها پایان دادند. طبق گفته دیپلمات پاکستانی نیاز نائیک شروع به تهدید نمود و در اواسط جولای اعلام کرد که مساله را با سلاح حل خواهند کرد. ایالات متحده طرحی ریخت تا رهبران اساسی افغانستان را حذف کند، چه ملاعمر باشد چه فرمانده مسعود (که احساسات ضد امریکایی اش مثال زدنی بود) و به جای آنها یک حکومت دست نشانده سر کار آورد.  

می خواستند با دعوت از ظاهر شاه، پادشاه اسبق افغانستان یک پادشاه فراموش شده که روزهای آخر زندگی اش را در رم در تبعید می‌گذراند، به حکومت دست نشانده قدری مشروعیت ببخشند. در اواسط جولای، قدرتهای بزرگ با این نقشه موافق کردند.  

بنابراین آخرین اعلامیه در ملاقات روز ۱۷ جولای بین هربرت ودرین وزیر خارجه فرانسه و فرانس وندرل رئیس هیات ویژه سازمان ملل برای افغانستان به این صورت قرائت شد: این دو مقام راههای موجود را بررسی کردند و در پایان به نتیجه مطلوبی رسیدند، بخصوص این نکته امیدوارکننده که جامعه بین الملل ممکن است به پادشاه (کذا) در جمع آوری نمایندگان جامعه افغان به او کمک کند. آنها همچنین موضوع تقویت گفتگو با پاکستان را مطرح کردند.  

علاوه بر این، طبیعتا لازم است به موضوع بازسازی افغانستان پس از پایان جنگ پرداخته شود (کذا).  

بله، از ماه جولای آنها طوری در مورد ظاهرشاه سخن می‌گفتند که گویا او پادشاه واقعی افغانستان است، و به موازات آن در مورد نبرد و بازسازی کشور گفتگو می‌کردند!. مذاکرات در لندن سپس در ژنو تحت پوشش مرکز تجارت انسان دوستانه ادامه یافت که هزینه آن با دست و دلبازی توسط شرکت نفت UNOCAL پرداخت خواهد شد اما اهداف و میهمانان متفاوت (به انضمام ژاپنی ها، که انتظار بخش عمده ای از چاه های نفت دریای خزر را دارند.  

همچنین ببینید

عربستان سعودی در یمن

جنگ دیگر عربستان سعودی در یمن

به گزارش موعود دخالت عربستان سعودی در یمن  و اقتصاد آن در همه ابعاد چندین …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *