اگر لباسی چرب شود یا آهنی زنگ بزند، با موادی آن لباس را میشویند یا زنگ آهن را برطرف میکنند، حال اگر قلبمان زنگ بزند، با چه چیز آن را اصلاح کنیم؟
آیتالله مجتهدی رابطه خوبی با طلاب داشت، طوری که فضای گرم و صمیمیبر حوزه علمیهشان حاکم بود. این استاد برجسته اخلاقی، مباحث را چنان رسا ارائه میداد که بر دل مینشست؛ به طوری که حتی هم اکنون نیز نشستن پای صحبت و کلاس اخلاق ایشان خالی از لطف نیست.
فلسفه روزه
در یکی از دعاهای ماه مبارک رمضان از خداوند میخواهیم که ما را از کثافات گناهان پاک گردان. در ماه رمضان این شست و شوی از گناهان انجام میشود. استاد ما شیخ اکبر برهان، شصت یا پنجاه سال پیش بر روی منبر میفرمودند: آب حوض را که میکشند، همان لحظه حوض را پر از آب نمیکنند، بلکه چند روز آن را خالی میگذارند تا بوی تعفنش برود.
ما هم همینطور یک سال هر چه خواستهایم خوردهایم، غذاهای شبههناک و غذاهای حرام، به همین خاطر میبایست روزه بگیریم و چند روزی معدهمان خالی بماند تا بوی تعفن این غذاها از وجودمان برود.
البته ما غذای حرام نمی خوریم، ولی حلال واقعی هم نمی خوریم، غذاهای ما شبههناک است، چون نمیدانیم که آیا این مرغ یا گوسفند را رو به قبله و با گفتن بسم الله میکشند یا نه؟ ظاهراً حلال است. شخصی میگفت: در چهارراه مولوی دیدم که گوسفندی را رو به میدان اعدام سر میبرند، جلو رفتم و گفتم: آقا، قبله این طرف است، قصاب گفت: اگر ما گوسفند را رو به قبله ذبح کنیم، خونش داخل جوی آب نمیرود و شهرداری ایراد میگیرد، پس ما هم مجبوریم که گوسفند را اینگونه سر ببریم.
«طهرنی» که در این بخش از دعا آمده صیغه امر است، اما چون امر را بزرگتر به کوچکتر میکند و این جمله هم سخن ما به خداست، پس در اینجا طهرنی، صیغه دعایی میباشد نه امری، پس واقعاً در ماه رمضان از خداوند بخواهیم که ما را از دنس و اقذار پاک گرداند، دنس و اقذار یعنی کثافات گناه، چون گناه هم انسان را کثیف میکند و کثافت گناه بدتر از کثافت جسم است. بدن اگر کثیف شود با رفتن به حمام تمیز میشود، اما پاک کردن کثافت دل سخت است.
جلای قلبها با چیست؟
چند سال پیش شخصی در مشهد به من گفت: اگر لباسی چرب شود یا آهنی زنگ بزند، با موادی آن لباس را میشویند یا زنگ آهن را برطرف میکنند، حال سئوال من این است که اگر قلبمان زنگ بزند، با چه چیز آن را اصلاح کنیم؟
من به او گفتم: سحرها برخیز و قرآن بخوان و نیز غیر از هفتاد استغفاری که در نماز وتر میکنی، مرتب استغفار کن که اگر این دو کار را بکنی، زنگ قلبت از بین میرود، زیرا در روایت آمده است که قلبهای خودتان را با طول استغفار و قرائت قرآن جلا بدهید.
البته روایت دیگری هم دیدهام که در آن آمده: قلبهای خود را با دست نوازش بر سر یتیم کشیدن جلا دهید، منظور از دست بر سر یتیم کشیدن این است که اگر وضع مالی خوبی دارید، به کودکان یتیم کمک کنید.
اهمیت صبر بر مصایب روزگار
در این دعای ماه مبارک رمضان از خداوند میخواهیم که «صَبّرنی فیهِ على کائِناتِ الأقْدارِ» خدایا به من صبر برقضا و قدرت را بده. یعنی خدایا، اگر من مبتلا به داغ اولاد میشوم و پنج فرزندم در یک روز و در یک تصادف از بین میروند، یا خانهام خراب میشود، یا ورشکست میشوم، یا همسایهها اذیتم میکنند، یا در مقابل هر گرفتاری که در دنیا به من میرسد به من صبر بده.
«کائِناتِ الأقْدار»؛ یعنی قضا و قدر الهی که حتمی است. ما در لوح محفوظ قضا و قدری داریم که خودمان هم از آن آگاه نیستیم و نمیدانیم که صلاح ما در این است که به این بلا مبتلا شویم.
استاد ما آشیخ اکبر برهان (رحمه الله) میفرمودند: فرزند دو-سه سالهای به نام علیاصغر داشتم که از دنیا رفت. من خیلی از فوت او ناراحت بودم تا اینکه یک شب در عالم خواب دیدم که بچهام زنده است و بزرگ شده و پسری نا اهل گردیده و همه میگویند: این پسر، فرزند آشیخ اکبر برهان میباشد! و خلاصه در خواب میدیدم که این پسر، آبرویم را برده، وقتی از خواب برخاستم، ذوق کردم و دیگر به خاطر از دست دادن فرزندم ناراحت نشدم؛ چرا که فهمیدم قضا و قدر الهی اینگونه بوده که این فرزند در جوانی نااهل گردد و آبروی مرا بریزد.
بنابراین، هر اتفاق و پیشامدی که برایتان رخ داد، بدانید که از جانب خداست و صلاحتان در آن بوده، صبر کنید. همه مردم گرفتاری دارند و گرفتار هستند. دل بیغم در این عالم نباشد/ اگر باشد، بنی آدم نباشد.
باید حتماً یک غصهای داشته باشیم، استاد من همیشه این روایت را میفرمودند که: اگر روزی گفتی که من دیگر غصهای ندارم، بدان که اجلت رسیده و امروز و فردا میروی! همین که بگویی من فرزندان را سر و سامان دادهام و بدهکاریهایم را دادهام و دیگر غصهای ندارم، غصه چیه، بدان که رفتنی هستی، سیدبن طاووس (رحمه الله) به پسرش میگفت: پسرجان، خانه هم که میسازی یک گوشه از آن را بگذار که خراب باشد تا غصه ساختنش را داشته باشی.
معنی تقوا و پرهیزگاری
در دعای ماه مبارک رمضان از خداوند می خواهیم که «وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِلتُّقَى»؛ خدایا، مرا به موفق به تقوا بگردان. تقوا هم یعنی اینکه اگر زمانی فهمیدیم که مردم بر تمامی اعمال یک هفته یا یک روز ما مطلع و آگاه شدهاند، هرگز ناراحت نشویم و با خود نگوییم که کاش فلان کار را نمیکردم یا این کار را میکردم.
تقوا، یعنی اینکه در مقابل حرام بایستیم و حلال را انجام دهیم، اصلاً فلسفه روزه این است که ما تقوا پیدا کنیم: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» سوره بقره- آیه ۱۸۳
یک ماه در مقابل حرام میایستیم، به زن نامحرم نگاه نمیکنیم، غیبت نمیکنیم، دروغ نمیگوییم و حتی از خوردنیهای حلال به این خاطر که خوردنشان در ماه رمضان حرام است چشم میپوشیم، تا تقوا به دست آوریم.
تأثیر دوست در زندگی
یکی دیگر از چیزهایی که در دعای ماه مبارک رمضان از خداوند درخواست میکنیم این است که «وَ صُحْبَهِ الْأَبْرَارِ»، خدایا توفیق دوستی با نیکان و خوبها را به من بده، طلبهها حتی با افراد سیگاری هم رفیق نشوید. خانمها به دخترانتان که به مدرسه میروند بگویید با دخترانی که چادری نیستند دوست نشوند چون آنها دختران شما را هم بیحجاب میکنند.
همنشین تو از تو به باید/ تا تو را عقل و دین بیفزاید/ با بدان کم نشین که صبحت بد/ گرچه پاکی تو را پلید کند/ آفتاب به این بزرگی را/ لکه ابر ناپدید کند/ مار بد تنها همیبر جان زند/ یار بد بر جان و بر ایمان زند
کسانی که اینک میبینید معتاد شدهاند به خاطر دوست بد بوده، در انتخاب دوست و رفیق دقت کنید. طلبهای با شخصی هم مباحثه شده بود روزی هم مباحثهایش میخواست وارد مسجد شود طلبه دقت کرد دید که او با پای چپ وارد مسجد شد. دوستیش را قطع کرد و به او گفت: «چون به مستحبات عمل نکرده و با پای راست وارد مسجد نشدی، من با تو قطع رابطه میکنم.» دوست خیلی تأثیر دارد. شما هم مراقب باشید که هم حجرهایتان اهل نماز شب باشد. اگر دیدی که اهل نماز شب نیست، حجرهتان را عوض کنید.
«بعونک یا قره عین المساکین»؛ به یاری تو، ای کسی که روشنی چشم فقرایی، روشنی چشم فقیران خداست، آنها مرتب میگویند: خدا.
خدایا، در این ماه رمضان این چهار دعا را درباره ما مستجاب کن.
اول: ما را از کثافات گناه پاک گردان.
دوم: صبر در مقابل قضا و قدر به ما بده.
سوم: به تقوا و پرهیزگاری موفقمان بدار.
چهارم: همنشینی با نیکان را نصیبمان کن.
آیت الله خوانساری در ایام محرم در منزلشان روضه داشتند، اما وسط روضه آقازادهشان را صدا میکردند و میگفتند: «بیا با هم به چهارراه مولوی، روضه آسید نقی برویم.» ایشان به همین علمشان امید داشتند که برای امام حسین (ع) گریه کردهاند.
دانشجو