کتاب جوانمردان -۱

آن ‌کس که جوانمرد است, مومن است, ایمانش از سر معرفت و معرفتش در راستای عشق و کسی که در این راستا قرار گرفت در مقام رضاست و آن‌کس که در مقام رضاست تصویر حق است.
آن‌کس که دم از جوانمردی می‌زند و اینان بر او نباشد، جوانمرد نیست که جوانمرد صفات حق به خود می‌گیرد و صفات حق در تجلی بیشمارند والا حق را یک صفت بیش نیست و آن رحمت است و رحمان, جوانمرد مانند او راحم است و رحمان و رحیم و آن‌کس که رحمان است, دستی گشاده و قلب و اندیشه‌ای به زلالی پاکی‌ها.
کتاب اگر بخواهد جوانمرد را تفسیر کند, علــــی(ع) و حســین(ع) را نقش می‌دهد.
جوانمرد خلق و خوی محمد دارد, عدل و جوانمردی علی, صبر و تنهایی حسن, تنی در خون غلتان چون حسین, دستی به دعا چون علی بن حسین, علمی مانند محمد بن علی, صداقتی همچون جعفر بن محمد، فرو خورنده‌‌ی خشمی چون موسی بن جعفر، راضی مانند علیف رضا, تقوی وَ جودی چون محمد بن علی, هدایتی همچون علی بن محمد, نفس زکیه‌ای همچون حسن بن علی و هدایت و قیامی همچون قائم منتظر.
جوانمرد، برگزیدگی آدم دارد, شیخی و صبوری نوح, حشمت سلیمان, قضاوت داود، حسنف یوسف, صبر یعقوب, جوانمردی و غریب‌نوازی ابراهیم, به زیر تیغ رفتنی چون اسماعیل ذبیح الله, به کلمه نشستن در میقات چون موسی, سر در تشت طلا چون یحیی, رأفت عیسی, خلق محمد و عدالت علی و جوانمرد، وارث است و وارث جز حسین (ع) کسی نیست.
کتاب برای جوانمردان حسین بودن می‌خواهد، اگر مرد رهی به‌نام حق که حسین وارث آدم تا خاتم است, اگر خواهی که جوانمرد از دیدگاه کتاب را بشناسی و تفسیر کنی بدین چهره‌ها که گفتیم نظر کن و کاری که حسین کرد خود به تفسیر بنشین.
به‌نام حضرت حق که جوانمرد همان آیات آخر والفجر است که جوانمرد در هر دوره‌ای فجر است, جوانمرد تفسیر نفس مطمئنه است, چون او حق است و جوانمرد، پس او بهای جوانمرد است.
به‌نام جوانمرد احد و آن واحد, احدی که واحد را در کعبه آورد, در کربلا شهید کرد و باز از سر هدایت او را می‌جنباند تا دوباره رحمتش را فرود آورد.
جوانمرد کتاب, همان ب بسم الله است و ب بسم الله نیست مگر علــی, جوانمرد جز علی نیست و کتاب اگر وصف جوانمرد کند فقط علی بگوید, که شاخص‌ترین چهره‌ی جوانمردان است و حسین وارث او.
به‌نام حضرت ذوالجلال و الاکرام, اگر علی را شناختی و ائمه‌ی معصومین و حبیب او خود بنویسی جوانمرد را آنقدر که اگر هستی کاغذ شود و جوهر باز جوانمرد را نمی‌توانی توصیف کنی بماند برای بعد که از میم آن آغاز کنی تا حق چه بخواهد، به‌نام او.
وقتی که خود را ندیدی, دشمنت را هم دوست داری, آن وقت که دل بی کینه داشته باشی کلامی نرم, دستی مهربان, پایی راسخ, گوشی شنوا, چشمی‌بینا, روحی پاک و اندیشه‌ای به زلالی چشمه‌ای جوشیده از ازل, آنگاه که اگر زخم از دشمن خوردی نشاط محبت در تو بیشتر شود و غمگین نشوی, مانند وجود حق, دامن مهربان, دست سخی, دلی رحیم, اندیشه‌ای غالب, قلبی عاشق و روحی واصل داشته باشی.
به‌نام حضرت حق و به یاد جمالش که جلالش در پس جمالش دل‌نشین است و جلالش عین جمالش و جبروتش با جلالیتش در دریای جمالش همه فیض است که جوانمرد و جوانمردی فتوت است و فتوت که (ف)‌اش فیاضیت حق است و همه وجود فیض است. کتاب برای آنکس که در وادی فتوت قدم بر می‌دارد، منشور است و عهد‌نامه‌ی گویا که کتاب به دست خود فتی نوشته شده در پیمان نامه‌ی فتوت, کتاب میم معرفت می‌باشد که عقل عاقلان در عین معرفت گم.
ف فتوت یعنی بعد از فنای در حق که ف فتوت فای فناست در حضرت دوست، یعنی جمیع صفات و اسما حق در او پیدا و او در جمال جمیل مستغرق و فانی و خود نبیند که ف با ف پیوند خورد, در فنا, فیاض شود که فیض حق بالاترین نظر حق است بر دوستان, که کامل آن در کعبه آمد و در کربلا جسما"و روحا" فنا شد, تکثیر شد تا باز در آخر زمان پیدا شود.
کتاب پیمان نامه فیاض است با جوانمردان و جوانمرد میم معرفت را بی مهابا پذیرفته که به حق مومن است که میم معرفت جوانمرد مرآت المومن است و جوانمرد آیینه حق است.
به یاد آنها که از دیدار جمال حق آنچنان مست شدند تا که در او فنا شدند و فنا را در قاف قاب قوسین حیات بخشیدند. قاب قوسین آنجاست که مقید مطلق شوند وگرنه از هم جدا نیستند. در لفظ حق در منشور پیمان نامه به زبان عرب جوانمرد یعنی فتی و جوانمردی یعنی فتوت, فای فتوت فای فناست و فای فتوت فای فیاضیت حق.

همچنین ببینید

عصر ظهور در کلام امام باقر علیه السلام

این آگاهیها و اطلاع رسانی آن ستارگان هدایت موجب شده است که اهل ایمان و منتظران حکومت عدل حضرت مهدی علیه السلام بیش از پیش امیدوار و دلبسته ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *