به نظر میرسد آمریکا در آینده نه چندان دور باید تمام توان و انرژی خود را برای خاموش کردن آتشی بگذارد که خود سالها پیش جرقهاش را زده است.
به نقل از فارس، هفتههای گذشته به خصوص در خاورمیانه ۲۲ سفارتخانه آمریکا به دلیل نگرانی از عملیات القاعده، تعطیل شدند.این اقدام در پی اطلاعات کسب شده از سوی نمایندگان ارشد اطلاعاتی باراک اوباما بود که با بررسی شنود و تماسهای بیرون از آمریکا به دست آمده بود و پس از آن بود که دولت تصمیم به تعطیلی سفارتخانههای آمریکا در خاورمیانه و شمال آفریقا گرفت.
در این گزارش قصد داریم با نگاهی به ریشههای ایجاد و شکل گیری القاعده، به دلایل نگرانی و ترس آمریکا از چهره پنهان و قدرت آشکار این شبکه مخوف که در قالب گروههای تروریستی در سراسر جهان توان به خطر انداختن منافع این دولت را دارد، بپردازیم.
القاعده (به عربی، القاعده و یا تنظیم (تشکیلات القاعده) نام تشکیلات بینالمللی تروریستی بنیادگرای اسلامی است که متشکل از شبکههای تروریستی اسلامیگوناگون است که همگی طبق آرمانهای خود با تصور کاهش تأثیرات و دخالتهای غیر مسلمانان بر دنیای اسلام و گسترش اسلام در جهان مبارزه میکنند.اکثریت اعضای شبکه القاعده را پیرو مسلک سلفی میدانند. از سال ۱۹۹۵ نام این سازمان در فهرست سازمانهای تروریستی قرار گرفت. رهبر این سازمان «اسامه بنلادن» بود.اکنون نیز به احتمال زیاد «ایمن الظواهری» رئیس این سازمان است.
تشکیلات القاعده در سال ۱۹۸۸ توسط اسامه بن لادن جهت مبارزه (به لفظ اسلامی: غزو) با اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان تأسیس شد.القاعده از سازمان «مکتب الخدمه» که هدف آن مسلحکردن و آموزش مجاهدین اسلامیبرای جنگ با شوروی بود گسترش و پیشرفت یافت. این سازمان از حمایت و پشتیبانی دولتهای اسلامیبه ویژه عربستان سعودی و پاکستان و همچنین ایالات متحده آمریکا برخوردار بود.
در سال ۲۰۰۰ «ایمن ظواهری» سازمان جهاد اسلامی مصر را با سازمان القاعده ادغام کرد و به شخص دوم این تشکیلات تبدیل شد.وجه نامگذاری سازمان القاعده برگرفته از توصیف این سازمان در یکی از متنهای آن است که تشکیلات القاعده را «قاعده الجهاد» (اساس و بنیان نبرد اسلامی) توصیف میکند.این درحالی است که اعضای این سازمان آن را «جبهه بینالمللی جهاد علیه یهودیان و صلیبیان» مینامند.
*القاعده در یمن
تاریخ دقیق شکلگیری القاعده در یمن دقیقاً مشخص نیست. اما پایه شکلگیری القاعده در یمن را میتوان در ملحق شدن گروههای پیکارجوی یمنی با القاعده عربستان دانست.در ۱۲ اکتبر ۲۰۰۰ در حملهای انتحاری توسط یک قایق به ناو جنگی آمریکا در بندر شهر عدن، ناو جنگی مدل USS Cole DDG-67 نابود شد و ۱۷ نظامی آمریکایی نیز کشته شدند.
در سال ۲۰۰۹ و در حین درگیریهای یمن کشورهای غربی و عربستان سعودی اعلام کردهاند که به دلیل درگیری ارتش یمن با شیعیان شورشی این کشور در شمال و سعودیهای جدایی طلب در جنوب، القاعده میتواند با بهرهبرداری از این وضعیت دامنهٔ عملیات خود را در یمن گسترش دهد.
در ۲۱ دسامبر ۲۰۰۹ عناصر القاعده در جریان یک تجمع ضد حکومتی در جنوب یمن به اهالی منطقه گفتند که آنان نه علیه ارتش یمن، که علیه آمریکا در جنگ هستند.
در عملیات هفتهٔ سوم دسامبر که در استان ابیان انجام شد، ۳۰ تن از افراد القاعده کشته شدند. این عملیات قربانیان غیرنظامی نیز به همراه داشت. بنابر گفتهٔ منابع سیاسی و عشیرهای، ۴۹ نفر از جمله ۱۷ زن و کودک در این حمله جان باختند و در ۲۴ دسامبر ۲۰۰۹، ۳۴ تن از افراد مظنون به عضویت در شبکهٔ القاعده از جمله چند مسئول آن، در حملهٔ نیروی هوایی یمن در منطقهٔ شبوا، واقع در ۶۵۰ کیلومتری شرق صنعا، کشته شدند.
چند سعودی نیز در میان کشتهشدگان بودند. گفته میشود شرکتکنندگان در این نشست دربارهٔ انجام سوء قصدهایی علیه تأسیسات صنعتی یمن، در واکنش به حملات ارتش در ۱۷ دسامبر، رایزنی میکردهاند.
*القاعده در عراق
پس از پایان پیروزمندانه جنگ عراق برای آمریکا و متحدانش، القاعده عراق تصمیم گرفت پرچم مبارزه با متجاوزان را بر افرازد و به قول خود صلیبیون را از بلاد مسلمین بیرون کند. در مدت سالهای پس از جنگ عراق، این گروه اقدام به حملات تروریستی متعددی علیه مردم عراق و نیروهای امنیتی عراق و نظامیان خارجی کرده که تلفات سنگینی به بار آورده است. این حملات بیشتر از اینکه نیروهای آمریکایی را مورد هدف قرار دهند، نیروهای عراقی و همچنین غیر نظامیان این کشور را به کام مرگ فرستاده است. از دیدگاه القاعده، هرکسی با دولت فعلی عراق یا نیروهای خارجی همکاری داشته باشد خائن است و مستحق مرگ.
هدف نهایی القاعده در عراق، تاسیس امارت اسلامی در عراق به عنوان یکی از بلاد مسلمین است. آنچه این گروه از آرمانهای خود بیان کردهاند را بسیار میتوان همانند برنامههای سیاسی طالبان در افغانستان دانست.
*شبکه حقانی
این شبکه یک گروه شبهنظامی در مناطق مرزی افغانستان و پاکستان است که عملیاتهایی را علیه نیروهای ناتو، آمریکا و دولت افغانستان سازماندهی میکند.
رهبری این گروه که ارتباط بسیار نزدیکی با طالبان دارد، بر عهده «جلالالدین حقانی» از رهبران مجاهدین افغان در دوران جنگ با شوروی و پسرش سراجالدین حقانی استمقر اصلی این شبکه دقیقاً معلوم نیست، اما به نظر میرسد وزیرستان شمالی واقع در مناطق قبیلهای فدرال پاکستان مهمترین پایگاه این شبکه باشد. هر چند این گروه در مناطق مختلف مرزی افغانستان فعالیت دارد.
رهبران این شبکه از قبیله «زدران» قوم پشتون ساکن ولایت پکتیکا هستند. مولوی جلالالدین حقانی در سال ۱۳۷۰ موفق شد شهر خوست مرکز ولایت خوست را از چنگ حکومت نجیبالله درآورد. وی در اولین کابینه مجاهدین پس از سقوط کابل در سال ۱۳۷۱ پست وزارت دادگستری را بر عهده داشت. چند سال بعد متحد طالبان شد و در حکومت طالبان پستهایی همچون فرماندهی طالبان در شمال کابل، وزیر مناطق مرزی و امور قبایلی را بر عهده داشت.
در زمان رونالد ریگان رئیس جمهوری دهه ۸۰ آمریکا، نیز به کاخ سفید دعوت و با حمایت آمریکا و پاکستان در اواسط دهه ۹۰ به همراه دیگر گروههای طالبان بر افغانستان مسلط شد، اما پس از اشغال این کشور از سوی آمریکا به دشمن واشنگتن تبدیل شده و علیه آنها جنگید. این دشمنی پس از حمله آمریکا به مقر بنلادن در سال جاری اوج گرفت که حمله به پایگاه بگرام در افغانستان به فاصله دو هفته پس از انتشار خبر کشته شدن بن لادن اولین واکنش آنها علیه اقدام آمریکا بود.آمریکا گفته است که شبکه حقانی از مخفیگاههای امن خود در پاکستان دست به عملیات میزند و بارها از پاکستان خواسته است ارتباط خود با شبکه حقانی را قطع کند.
مقامات آمریکایی، شبکه حقانی، را «خانوادهای از جنایتکاران و قاچاقچیان مرزی» مینامد که در سالهای پس از ورود نیروهای ناتو به آن کشور به عنوان یک عامل اصلی حملات انتحاری و تلفات به نیروهای بینالمللی کمک به امنیت در افغانستان، شهرتی شگفتآور به دست آورد. شبکه حقانی در زمان سقوط دولت کمونیستی افغانستان به صورت یک گروه سازمانیافته از «مجرمان و جنایتکاران» شکل گرفت و در طول چندین دهه جنگ در افغانستان به «آدم ربایی، اخاذی، قاچاق، و حتی حمل و نقل» پرداخته است. سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا و مقامات ارتش ایالات متحده از شبکه حقانی به عنوان «مرگبارترین گروه شورشی در افغانستان» یاد میکنند.
شبکه حقانی، از دلایل اصلی تیرگی روابط پاکستان و آمریکا است.
آمریکا «سازمان اطلاعات ارتش پاکستان»، موسوم به «آیاسآی» را به حمایت گسترده از گروه حقانی متهم میکند.ایالات متحده آمریکا برای بازداشت سراجالدین حقانی، رهبر شبکه حقانی ۵ میلیون دلار جایزه اعلام کرده است.در اوت ۲۰۱۲ میلادی بدرالدین حقانی، یکی از چهرهای اصلی شبکه و مسئول امور مالی و شبکه بینالمللی قاچاق مواد مخدر وابسته به شبکه حقانی توسط حمله پهپاد متعلق به نیروی هوایی ایالات متحده در خانهای در وزیرستان شمالی کشته شد.
در ۱۰ اکتبر سال ۱۹۹۴ میلادی در اوج جنگهای داخلی افغانستان گروهی وارد منطقه «سپین بولدک» ولایت قندهار در جنوب افغانستان شدند و نام خود را «تحریک اسلامی طلبای کرام» نهادند.با نگاهی به ترکیب رهبران طالبان، متوجه حضور اعراب وهابی از کشور عربستان سعودی میشویم، که حمایتهای مکرر و پنهان عربستان سعودی از طالبان را از بدو تشکیل این گروه توجیه میکند.این رهبران وهابی و عرب با شعار جهاد با شرک و کفر و اینکه هر کس کشته شود به بهشت خواهد رفت به زودی پیروان زیادی از افغانستان و پاکستان پیدا کردند.
در بدو امر مردم افغانستان به این گروه خوشبین بودند و گمان میکردند، آنها میتوانند به جنگهای داخلی افغانستان پایان دهند.طالبان به زودی مناطقی در جنوب افغانستان را که زیر تسلط دولت مجاهدین به رهبری برهانالدین ربانی بود اشغال کردند، آنها یک ماه و دو روز پس از اعلام موجودیت ولایت قندهار چهارمین ولایت مهم افغانستان را تصرف کردند. طالبان به پیشرویهای خود ادامه میدادند و تعدادی از مناطق را بدون جنگ یکی پس از دیگری اشغال کرد.
*افغانستان اولین سرزمین موعود القاعده
طالبان ۲۶ سپتامبر ۱۹۹۶ کابل پایتخت افغانستان را تصرف کرد. آنان به محض ورود محمد نجیبالله احمدزی، رئیس جمهوری پیشین افغانستان و برادرش شاهپور احمد زی را کشتند و جنازههایشان را در چهارراه آریانا در نزدیکی ارگ ریاست جمهوری افغانستان به نمایش گذاشتند. سپس به تدریج سه چهارم خاک افغانستان را متصرف شدند. غزنه نیز تصرف شد.
طالبان سپس نام حکومت خود را امارت اسلامی افغانستان گذاشتند و تشکیلات خود را از طریق رادیو افغانستان اعلان کردند. کشورهای پاکستان، امارات متحده عربی و عربستان سعودی تنها سه کشوری بودند که طالبان را به رسمیت شناختند.بر اساس گزارشهای نهادهای بینالمللی حقوق بشری، طالبان در دوره حاکمیت خود دست به کشتار هزاران تن از مردم هزاره زدند که از آن میتوان به عنوان یک نسل کشی یاد کرد.قتل عام مردم هزاره در شهر مزار شریف در ماه آگوست سال ۱۹۹۸ که هزاران تن از مردم هزاره در طی چند روز کشته شدند یکی از نمونههای این قتلعامها محسوب میشود.
بر اساس گزارش دیده بان حقوق بشر والی طالبان در آن وقت پس از تصرف شهر مزار شریف از هزارهها به عنوان کافر یاد کرده و قتل آنان و غارت اموال شان را جایز دانست. (مردم هزاره شیعه مذهب هستند)، ولی طالبان فقط مردم هزاره راکه نکشت، به اقوام دیگر نیز حمله کرد.قتل عام هزارها در فاصله سالهای ۱۹۹۹ تا سال ۲۰۰۱ در مناطق سر پل و بامیان از نمونههای دیگر این قتلعامها است. دیدهبان حقوق بشر با انتشار گزارشی ویژه در سال ۲۰۰۱ به بخشهای مهمی از این قتلعامها بصورت مستند پرداخت.
حلقه رهبری طالبان را کسانی تشکیل میدادند که تعدادی از آنان هیچ گاه دیده نشدند و با رسانه صحبت نکردند و تصویری از آنان مشاهده نشد.
در مجموع رهبری طالبان در آن زمان را میتوان به سه قسمت تقسیم کرد.
۱ – طلاب، کسانیکه رهبری اصلی را به عهده داشتند (به زعامت ملا عمر)
۲ – آنهایی که دیدی بازتر نسبت به قضایا داشنتد (به رهبری ملا احسان الل)
میانهروها که شمارشان کمتر بود و نقش عمدهای در قضایای بزرگ سیاسی نیز نداشتند، زیرا شاید در صورت میانه روی منافعشان به خطر میافتاد.
در مجموع افراد زیر حلقه رهبری طالبان را تشکیل میدادند:
ملامحمد عمر (رهبر کل)، اعضای شورای داخلی، ملا محمد ربانی، ملا احسان الله، ملا محمد، ملا عباس و ملا پاسانی. اعضای شورای مرکزی: ملا محمد حسن، ملا نورالدین، ملا وکیل احمد، ملا شیرمحمدملنگ، ملا عبدالرحمن، ملا عبدالحکیم، سرداراحمد،حاجی محمد غوث و معصوم افغانیتعدادی از مردم افغانستان به علت خستگی از جنگهای داخلی طالبان را ترجیح میدادند، اما طالبان با دیدگاهی بسته و افکاری متفاوت با محیط و جهان برخورد کردند و به نوعی با بازگشت به نگرشهای مذهبی و با زیر فشار قرار دادن مردم موجبات نارضایتی قشر کثیری از مردم افغانستان را فراهم ساختند.
آنها نام حکومت افغانستان از جمهوری اسلامیبه (امیرنشین) (امارت اسلامی افغانستان) تبدیل کرده و رهبر خود (ملا محمد عمر) را به عنوان امیرالمؤمنین معرفی کردند.قطعنامههای مکرر شورای امنیت را نادیده گرفتند و تعدادی از خارجیان را اخراج کردند.حکومت طالبان با رادیو، تلویزیون، موسیقی، نقاشی، مجسمه سازی و آثار هنری مخالف بودند و مجسمههای بودا در بامیان را منهدم ساختند.
آنها به زنان اجازه نمیدادند تا به تنهایی از خانههایشان خارج شوند. مجازات لواطکاران و زناکاران مرگ بود و کسانی که دزدی میکردند دستشان باید قطع میشد.مردم را به زور از مغازههایشان به مساجد برای ادای نماز میبردند. ریش مردان را در نظام طالبانی باید بلند میبود و موهای سرشان را میبایست کوتاه میکردند، هر چند طالبان پخش هرگونه اخبار مبتنی بر اختلاف میان این گروه را پنهان نگه میداشت، اما گاهی خبرهایی از ایجاد اختلافات میان تندروان و میانه روان شنیده میشد.
*پاکستان و حمایت از طالبان
گروههای مخالف طالبان همواره، سعی بر این داشتند تا جهانیان را متوجه این موضوع سازند که طالبان از سوی سازمان اطلاعات پاکستان رهبری میشوند، در حالیکه این اتهام مدام از سوی طالبان رد شد و در عین حال پاکستان بزرگترین دوست طالبان شناخته میشد.گروههای مجاهدین به این عقیده بودند که پاکستان به خاطر عدم توجه دولتهای افغان به خط مرزی «دیورند» حاضر به تحمل یک دولت مقتدر با امنیت در افغانستان نیست.
*سرزمین طالبان مقر امن رهبری بنلادن فراری
«اسامه بن لادن» زاده عربستان سعودی بود. پدر وی ۵۷ فرزند داشت. وی سرمایه دار مخالف حکومت عربستان سعودی بود که به بهانه کمک به طالبان یک سال بعد از استقرار نظام طالبان با هواپیمای شخصی خود وارد جلال آباد شد و مورد استقبال مقامات طالبان قرار گرفت.در پی حملات تروریستی به برخی از قرارگاههای نیروهای آمریکائی در برخی از کشورها در آفریقا و آسیا، ایالات متحده بن لادن را مسئول این حملات معرفی کرد.هنوز برخی بر این عقیدهاند که این انفجارها در جهت سیاست خاص آمریکا برای مخدوش ساختن افکار مردم جهان بوده است. چرا که این اتهامات از سوی هواداران و اطرافیان بن لادن همواره به شدت رد شده بود.
حمله تروریستی یازده سپتامبر به نوعی طالبان را با یک مشکل جدید روبرو ساخت. آمریکا در یک اقدام عاجل اسامه بن لادن رهبر گروه اسلام گرای القاعده را مسئول این حملات عنوان کرد و از گروه طالبان خواست تا وی را در اولین فرصت به آمریکا تحویل دهد، اما طالبان به هیچ وجه حاضر به تحویل اسامه بن لادن به آمریکا نشد.با وقوع حادثه تروریستی یازدهم سپتامبر و عدم تسلیم بن لادن به آمریکا از سوی طالبان، بهانه حمله به افغانستان در اختیار آمریکا قرار گرفت.ایالات متحده آمریکا به تاریخ ۷ اکتبر ۲۰۰۱ به افغانستان حمله کرد. آمریکا با همکاری اعضای جبهه مخالف طالبان (مجاهدین سابق) طالبان را شکست داد و حامد کرزی رئیس جمهور دولت موقت افغانستان شد.
در سال ۲۰۰۶ طالبان مجددا اعلان موجودیت کرد و با حاکمیت افغانستان مخالفت ورزیدند و به بیشتر قسمتهای جنوب افغانستان به ویژه زابل ریال، قندهار و هلمند نفوذ کرده و ۲ سال بعد اقدام به پیشروی به سمت پایتخت کرد.در غیاب ارتش افغانستان این نیروها توانستند به مرور برای خود کارخانجات اسلحهسازی و مهماتسازی ایجاد کنند. ضعف و فساد حکومتی در بین مقامات جدید افغانستان در کنار میلیونها افغانستانی بیکار بازگشته از ایران و پاکستان، موجب سرخوردگی افغانها شد و گرایش به سمت طالبان را مجدداً افزایش داد.دولت افغانستان این بار نیز پاکستان را به حمایت پی در پی از طالبان متهم کرد.
*سایه سنگین القاعده بر سر آمریکا
با وجود مرگ بن لادن رهبر بزرگ القاعده، هنوز سایه سنگین این شبکه در اقصا نقاط جهان گسترده است.این شبکه توانسته با ایجاد پایگاه به خصوص در خاورمیانه از فرصتهای مختلف در قالب شورش، اعتراض، انقلاب و هر گونه تنش در کشورهای منطقه استفاده کند و وارد عرصههای درگیری شود، ( از جمله سوریه) با این حال دولت های غربی به خصوص آمریکا به دلیل مخالفت با برخی دولتهای منطقه، از این گروهها حمایت میکنند، اما امروز همین گروههای تندرو القاعده خود بزرگترین معضل برای کشورهای غربی و آمریکا به شمار میآیند.بر همین اساس بود که هفتههای گذشته به خصوص در خاورمیانه بیست و دو سفارتخانه آمریکا در خاورمیانه به دلیل نگرانی از عملیات القاعده، تعطیل شدند.این اقدام در پی اطلاعات کسب شده از سوی نمایندگان ارشد اطلاعاتی باراک اوباما بود که با بررسی شنود و تماسهای بیرون از آمریکا به دست آمده بود.
پس از آن بود که دولت تصمیم به تعطیلی سفارتخانه های آمریکا در خاورمیانه و شمال آفریقا گرفت.بنا بر بیانیه وزارتخانه امور خارجه آمریکا، این اقدام احتیاطی بوده و به دلیل تهدیدهای تازه نیست.بر همین اساس بود که یکی از سناتورهای آمریکا و رییس مشترک کمیته اطلاعات سنا عنوان کرد: القاعده در مراحل آخر تدارکات برای یک حمله است.در همین راستا بعضی کشورهای اروپایی هم سفارتخانههای خود را در صنعا پایتخت یمن تعطیل کردند. بریتانیا هم سفارتش را در یمن تعطیل کرد.
پلیس بینالملل (اینترپل) هم از کشورهای عضو خواست نسبت به فرار عده ای از زندانهای عراق، لیبی و پاکستان هشیار باشند.بر همین اساس کینگ سناتور آمریکایی عنوان کرد که «القاعده از بسیاری جهات از پیش از یازده سپتامبر قویتر است چون ساکتتر و پراکندهتر هستند و میتوانند از جهات مختلف سراغ ما بیایند و احتمالا القاعده مستقر در شبه جزیره عربستان خطرناکترین است.ما اطلاع داریم که افراد رده بالای القاعده در شبه جزیره عربستان درباره یک حمله بزرگ صحبت میکنند.»
به نظر میرسد که آمریکا در آینده نه چندان دور باید تمام توان و انرژی خود را برای خاموش کردن آتشی بگذارد که خود سالهای پیش جرقهاش را زده است.باید منتظر بود و دید که آمریکا با فرزند ناخلف خود که با حمایتهای بی دریغش در برهه های مختلف و بر اساس منافع زود گذر، شکل گرفت و رشد کرد چه خواهد کرد و آیا سایه سنگین و شوم این گروه بزرگ و پر نفوذ که روز به روز گسترش پیدا میکند از سر منافع آمریکا در سراسر جهان محو خواهد شد و یا روزی به بزرگترین دشمن تبدیل خواهد شد.