از روایات نقل شده از امام رضا(ع)، مقایسه پیامبر و ذکر بیشتر صفات پیامبر برای امام استفاده میشود. با کمک این روایات و تحلیل آنها ثابت میشود که مقام امامت ویژه افرادی است که از بیشتر ویژگیهای پیامبر برخوردار باشند. اینگونه نیست که هر کسی با عنوان خلیفه و حاکم مسلمانان و مانند آن، شایستگی جایگاه امامت را داشته باشد. این نوشتار میکوشد با روش اسنادی و تحلیلی و با توجّه به روایات نقل شده از امام رضا(ع) دیدگاه ایشان در مقایسه پیامبر و امام را بررسی کند. نتیجه بررسی این پژوهش آن است که میان پیامبر و امام صفات مشترکی وجود دارد؛ مانند بندگی، برگزیده و نصب شدن، عصمت، علم الهی، حجّت الهی و خلافت الهی و لازم الاطاعه بودن. در کنار این اشتراک، پیامبر و امام از لحاظ چگونگی ارتباط با فرشته تفاوت نیز دارند. همچنین امام (از لحاظ امام بودن) از پیامبر (از لحاظ پیامبر بودن) برتر است.
۱. تعریف پیامبر
در اصطلاح آیات و روایات، به پیامبر، «نبی» و «رسول» گفته میشود. این دو اصطلاح در آیات به سه صورت به کار رفته است:
الف) در برخی از آیات، «نبی» و جمع آن به صورت «انبیاء» یا «نبیین» ذکر شده است؛ مانند:
ـ «فَبَعَثَ اللهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ»۱؛
ـ «لَّقَدْ سَمِعَ اللهُ قَوْلَ الَّذِینَ قَالُواْ إِنَّ اللهَ فَقِیرٌ وَنَحْنُ أَغْنِیَاء سَنَکْتُبُ مَا قَالُواْ وَقَتْلَهُمُ الأَنبِیَاء بِغَیْرِ حَقٍّ»۲.
ب) در برخی از آیات، «رسول» و جمع آن به صورت «رُسُل» ذکر شده است؛ مانند:
ـ «یَوْمَ یَجْمَعُ اللّهُ الرُّسُلَ فَیَقُولُ مَاذَا أُجِبْتُمْ»۳؛
ـ «وَلِکُلِّ أُمَّهٍ رَّسُولٌ فَإِذَا جَاء رَسُولُهُمْ قُضِیَ بَیْنَهُم بِالْقِسْطِ»۴.
ج) برخی از آیات، هر دو تعبیر را ذکر کرده است؛ مانند:
ـ «وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِیٍّ»۵؛
ـ «وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ کَانَ مُخْلَصًا وَکَانَ رَسُولًا نَّبِیًّا»۶.
«نبی» بر وزن فعیل به معنای فاعل، از ریشه «نبأ» (خبر) است۷. پس «نبی» در لغت به معنای خبردهنده است و به پیامبر، «نبی» میگویند از این جهت که از خدا خبر میدهد۸. برخی از لغتشناسان، هر خبری را «نبأ» نمیدانند۹؛ بلکه خبری میدانند که دارای فایده بزرگ باشد و با آن، علم یا گمان غالب پیدا شود و اگر خبری این سه شرط را نداشته باشد، «نبأ» نمیگویند۱۰. با توجّه به این معنا، «نبی» شخصی است که خبر از فایده بزرگی میدهد و با آن، علم یا گمان غالب به مفادّ سخن او پیدا میشود.
«رسول» به نظر برخی، از ریشه «رِسل» به معنای برخاسته با تأنّی است و «رسول» به معنای برخاسته است. واژه رسول، گاهی به «پیام» اطلاق میشود و گاهی درباره شخص پیامآور به کار میرود۱۱. به نظر برخی دیگر، «ارسال» به معنای فرستاده و تسلیط و «رسول» به معنای فرستاده شده است۱۲. «رسول» در اطلاق قرآن کریم و روایات به معنای فرستاده و پیامآور است۱۳.
در تفاوت میان «نبی» و «رسول» دیدگاههای گوناگونی وجود دارد۱۴. برخی از بزرگان معاصر عقیده دارند که از لحاظ مفهومی، گرچه بین معنای لغوی «نبوّت» و «رسالت» اشتراکی نیست؛ لیکن با توجّه به لازمه رسالت، مفهوم «نبوّت» از مفهوم «رسالت»، اعم است. لازمه رسالت که داشتن پیامی از طرف خداست، این است که رسول، از آن پیام باخبر باشد. از لحاظ مصداقی، از آیات و روایات استفاده میشود که نسبت میان «نبیّ» و «رسول»، عموم و خصوص مطلق است۱۵. از اینرو، هر «رسول»، «نبی» است؛ لیکن هر «نبی»، «رسول» نیست. برخی از بزرگان مانند علّامه طباطبایی در تفاوت «نبی» و «رسول» عقیده دارند:
نبی کسی است که صلاح زندگی و مرگ مردم را برای آنان روشن میکند، چه از اصول دین باشد و چه از فروع آن و این روشنگری براساس اقتضای عنایت الهی به هدایت مردم به سعادتشان است. رسول، آورنده رسالت خاصّ مشتمل بر اتمام حجّت است، به گونهای که مخالفت با او هلاکت یا عقاب را به دنبال دارد، همانگونه که میفرماید: «لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللّهِ حُجَّهٌ بَعْدَ الرُّسُلِ»۱۶ و از سخن خدا معلوم میگردد که فرق میان این دو بیش از فرق مفاد لفظشان، این است که میان خدا و بندگانش برای نبی، شرافت علم به خدا و آنچه نزد اوست، وجود دارد۱۷.
در روایتی از امام رضا(ع) در فرق میان «رسول» و «نبی» اینگونه نقل شده است: «رسول» کسی است که جبرئیل بر او نازل شود و او را ببیند و سخنش را هم بشنود و بدو وحی فرود آورد و بسا باشد که در خواب بیند؛ مانند خواب ابراهیم(ع). «نبی» بسا سخن را بشنود [و جبرئیل را نبیند] و بسا شخص را بیند و چیزی نشنود۱۸.
در اصطلاح اهل کلام، پیامبر به انسانی میگویند که بدون واسطه بشری از خدا خبر دهد۱۹. با توجّه به اینکه این تعریف، شامل امام معصوم نیز میشود، به دلیل آنکه امام معصوم نیز به واسطه الهام از خدا خبر میدهد، بهتر است پیامبر اینگونه تعریف شود: انسان کاملی که از خدای متعال با وحی خبر دهد.۲۰ منظور از پیامبر در این نوشته، معنای اصطلاحی عامّ آن است. گفتنی است، براساس ادلّه نقلی، همه پیامبران به طور مستقیم وحی دریافت میکردند۲۱.
۲. تعریف امام
امامت در لغت به معنای پیشوایی کردن است۲۲ و هرکسی که متصدّی رهبری گروهی شود، «امام» نامیده میشود، خواه در راه حق باشد یا در راه باطل، چنانکه در آیه ۱۲ سوره «توبه» واژه «ائمه الکفر» را درباره کافران به کار برده است. «امامت» در اصطلاح اهل کلام عبارت است از: ریاست همگانی و فراگیر بر جامعه اسلامی در همه امور دنیوی و اخروی۲۳.
بنابراین، «امام» شخصی است که در امور دینی و دنیوی ریاست عامّه دارد و این ریاست به جانشینی از رسول خدا(ص) است.
برخی از بزرگان گفتهاند: این تعریف بخشی از شئون امامت را بیان میکند و به عبارت دیگر، این تعریف از روی مماشات با اهل سنّت و ناظر به تعاریف آنهاست که امامت را در حدّ ریاست تلقّی میکنند؛ وگرنه از دیدگاه شیعه، این تعریف تنها بخشی از مقامات امامت را ذکر میکند۲۴. دلیل این نقد روشن است. براساس روایات فراوان که بخشی از آنها در این مقاله ذکر میشود، یکی از شئون امامت ریاست فراگیر بر امور دنیوی و اخروی است. امام شئون دیگری نیز دارد که در تعریف یاد شده منعکس نشده است، مانند خلافت الهی، وساطت میان مخلوقات و خدای متعال، عالم به علم الهی و …
۳. تفاوت پیامبر و امام
پس از بیان ویژگیهای پیامبر برای امام از نظر روایات امام رضا(ع)، این سؤال پیش میآید که آیا میان پیامبر و امام تفاوتی وجود دارد؟ حسن بن عبّاس معروفی از امام رضا(ع) پرسید که میان «رسول» و «نبیّ» و «امام» چه فرقی وجود دارد؟ امام رضا(ع) اینگونه جواب دادند: «فرق میان «رسول» و «نبی» و «امام» این است که «رسول» کسی است که جبرئیل بر او نازل شود و او را ببیند و سخنش را هم بشنود و بدو وحی فرود آورد و بسا باشد که در خواب بیند؛ مانند خواب ابراهیم(ع). «نبی» بسا سخن را بشنود [و جبرئیل را نبیند] و بسا شخص را بیند و چیزی نشود، «امّا» کسی است که سخن فرشته را بشنود شخص [او] را نبیند۲۵.
این روایت تفاوت «نبی» و «رسول» و «امام» را از لحاظ ارتباط با خداوند متعال بیان میکند. بنابراین، بر اساس این حدیث، «امام» نیز با واسطه فرشته با خدای متعال ارتباط دارد، با این تفاوت که او را نمیبیند و سخن او را میشنود. البتّه با توجّه به دلایل قطعی ختم نبوّت، ارتباط امام با فرشته از نوع ارتباط رسالی نیست؛ بلکه تنها برای تلقّی علوم از فرشته است.
تأکید بر این نکته ضرورت دارد که بر اساس آیات و روایات فراوان، وحی رسالی تنها با واسطه پیامبران است و پیامبران، حاملان وحی هستند و با توجّه به اینکه نبوّت با رسول اکرم(ص) پایان یافته و پس از ایشان پیامبر دیگری نمیآید، امامان(ع) شریعت تازهای نمیآورند و وحی و شریعت رسول اکرم(ص) را حفظ و تبلیغ میکنند. بنابراین، حدیث یاد شده درصدد بیان همه تفاوتهای پیامبر و امام نیست و تنها تفاوت آنها از جهت ارتباط با خدا از راه فرشته بیان میکند. از اینرو، روایت با ادلّهای که تفاوتهای دیگری برای پیامبر و امام نقل کند، منافات ندارد.
۴. برتری امام بر پیامبر
با توجّه به وجود بیشتر صفات پیامبر در امام، پرسش دیگری مطرح میشود و آن، این است که آیا یکی از پیامبر و امام بر دیگری برتری دارد یا نه؟ از برخی روایات استفاده میشود که مقام امام از مقام پیامبر بالاتر است. امام رضا(ع) در حدیث معروف امام میفرمایند:
«به راستی امامت [مقامی است] که خداوند متعال آن را بعد از مقام نبوّت و خلّت (خلیلاللهی) در مرحله سوم به ابراهیم خلیل اختصاص داد و فضیلتی است که او را به آن شرفیاب نمود و به وسیله آن نامش را بلندآوازه قرار داد و فرمود: «إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا۲۶؛ به راستی تو را امام مردم قرار دادم.» خلیل(ع) خوشحال شد و عرض کرد: «وَمِن ذُرِّیَّتِی»؛ و از فرزندان من؟ خداوند عزّوجلّ فرمود: «لاَ یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ؛ پیمان من به ظالمان نمیرسد.» این آیه، امامت هر ظالم تا روز قیامت را باطل نمود۲۷.
توضیح این نکته ضروری است که سخن در اینجا در محور مقام و جایگاه و اینکه مقام امامت از مقام پیامبری برتر است. بنابراین امام از جهت مقام امامت بر پیامبر از لحاظ مقام پیامبری برتری دارد. البتّه هرگاه فردی هم پیامبر باشد و هم امام، از لحاظ مقام امامت برتری دارد. از اینرو، برخی از پیامبران که افزون بر مقام پیامبری دارای مقام امامتند ـ همچنانکه روایت یاد شده درباره حضرت ابراهیم(ع) بر آن دلالت دارد ـ از لحاظ مقام امامت بر پیامبرانی که دارای مقام امامت نیستند، برتری دارند. البتّه همه پیامبرانی که مقام امامت دارند، در یک رتبه نیستند و برخی از آنها بر برخی دیگری برتری دارند. همچنانکه رسول اکرم(ص) بر همه پیامبران حتی کسانی که دارای مقام امامت هستند و نیز بر امامان(ع) برتری دارد. امام رضا(ع) میفرماید: «خدای تبارک و تعالی پیامبرش محمّد(ص) را بر همه آفریدههایش از پیامبران و فرشتگان برتری داد و طاعت او را طاعت خود و پیروی از او را پیروی از خود قرار داد و زیارت او در دنیا و آخرت را زیارت خود قرار داد و فرمود: «مَّنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ الله»۲۸ و فرمود: (إِنَّ الَّذِینَ یُبَایِعُونَکَ إِنَّمَا یُبَایِعُونَ اللهَ یَدُ اللهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ) ۲۹. ۳۰
پینوشتها:
۱. سوره بقره (۲)، آیه ۲۱۳.
۲. سوره آل عمران(۳)، آیه ۱۸۱.
۳. سوره مائده (۵)، آیه ۱۰۹.
۴. سوره یونس (۱۰)، آیه ۴۷.
۵. سوره حج (۲۲)، آیه ۵۲.
۶. سوره مریم (۱۹)، آیه ۵۱.
۷. اسماعیل بن حمّاد جوهری، الصّحاح، ج ۱، ص ۷۴، واژه «نبأ».
۸. همان.
۹. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، صص ۷۸۸ ـ ۷۸۹، واژه «نبأ».
۱۰. همان.
۱۱. همان، صص ۳۵۲ ـ ۳۵۳، واژه «رسل».
۱۲. سیّد علیاکبر قرشی، قاموس قرآن، ج ۳، ص ۹۱.
۱۳. ر.ک: همان.
۱۴. ر.ک: محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۵۴؛ سیّد محمّدحسین طباطبایی، المیزان، ج ۲، ص ۱۴۰.
۱۵. محمّدتقی مصباح، راه و راهنماشناسی، ص ۱۵.
۱۶. سوره نساء (۴)، آیه ۱۶۵.
۱۷. سیّد محمّدحسین طباطبایی، همان، ج ۲، ص ۱۴۰.
۱۸. محمّدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۱۷۶.
۱۹. حسنبن یوسف حلّی، مناهج الیقین فی اصول الدین، ص ۴۰۳.
۲۰. سیّد محسن خرازی، بدایه المعارف الالهیه، ج ۱، ص ۲۱۱.
۲۱. قرآن کریم در برخی آیات، وحی به همه پیامبران را ذکر میکند: «إِنَّا أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ کَمَا أَوْحَیْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِیِّینَ مِن بَعْدِهِ وَأَوْحَیْنَا إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإْسْحَقَ وَیَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَعِیسَى وَأَیُّوبَ وَیُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَیْمَانَ وَآتَیْنَا دَاوُودَ زَبُورًا» (سوره نساء (۴): آیه ۱۶۳). در این آیه واژه «النّبیین» جمع محلی به الف و لام است و شامل همه پیامبران میشود و روشن است که وحی به آنان مستقیم است و اگر وحی در این آیه، وحی غیرمستقیم باشد، اختصاص به برخی از پیامبر نداشت و شامل همه انسانها میشد؛ چرا که همه میتوانند با واسطه برخی پیامبران از وحی برخوردار شوند. افزون بر آنکه، اطلاق وحی غالباً در وحی مستقیم است و در غیرمستقیم، نیاز به قرینه است. از روایات گوناگون نیز میتوان استفاده نمود که همه پیامبران وحی مستقیم دریافت میکردند، برای مثال، براساس روایت نقل شده از امام صادق(ع) تفاوتی در وحی به همه پیامبران نیست و تفاوت در چگونگی ارتباط با خدا از طریق وحی و وظیفه آنها نسبت به دیگران است (ر.ک: محمّدبن یعقوب کلینی، کافی، ج ۱، صص ۱۸۴ ـ ۱۸۵).
۲۲. ر.ک: اسماعیلبن حمّاد جوهری، همان، ج ۵، ص ۱۸۶۵؛ راغب اصفهانی، همان، ص ۸۷؛ علیاکبر دهخدا، فرهنگ دهخدا، واژه «امامت».
۲۳. ر.ک: عبدالرزّاق لاهیجی، گوهر مراد، ص ۳۲۹؛ سیّدعلی میلانی، الامامه فی اهم الکتل الکلامیه، ص ۴۴؛ محمدتقی مصباح، آموزش عقاید، ج ۱ ـ ۲، صص ۳۴۵ ـ ۳۴۶.
۲۴. سیّدمحسن خرازی، همان، ج ۲، ص ۹.
۲۵. محمّدبن یعقوب کلینی، همان، ج ۱، ص ۱۷۶.
۲۶. سوره بقره (۲)، آیه ۱۲۴.
۲۷. همان، ص ۱۹۶.
۲۸. سوره نساء (۴)، آیه ۸۰.
۲۹. سوره فتح (۴۸)، آیه ۱۰.
۳۰. محمّدبن علی صدوق، عیون اخبار الرّضا(ع)، ج ۱، ص ۱۱۵.