مرد رو به روی آینه ایستاد و لبخند معناداری زد، اولین باری بود که ریش گذاشته بود، آخر امروز امتحان استخدامی در یک اداره ی دولتی را داشت…
وارد فروشگاه شدم، خانمیبا ظاهری ساده با لهجه ی یکی از شهرستان ها را در آنجا دیدم. فروشنده ها داشتند با چرب زبانی کالایی را که چندان هم با کیفیت نبود با قیمتی سه برابر ارزش واقعی به او می فروختند. زن از فروشگاه بیرون رفت و فروشنده ها با صدای بلند خندیدند و به قول خودشان، به خاطر کلاه گشادی که سر زن گذاشته بودند، شاد بودند.
رسول خدا(ص) در وصف نفاق انسان های آخرالزمانی می فرمایند:
«هنگامیکه مردم بر روی دلهای درنده خوی خود جامه میش بپوشند، دلهای آنها از مردار گندیده تر و از حنظل تلختر است.»(۱)
«گفتارشان از عسل شیرین تر، دلهایشان از حنظل تلختر است، خداوند هر روز به آنها می فرماید: آیا از من فرار میکنید؟! یا بر من جرئت میکنید؟!(۲) «آیا پنداشته اید که ما شما را بیهوده آفریده ایم و شما به سوی ما بازگردانده نمیشوید.» ؟!(۳)
«زمانی پیش آید که مردم گرگ درنده میشوند، هر کس گرگ نباشد گرگها او را می خورند.»(۴)
امام صادق(ع) نیز می فرمایند:
«مردم آن زمان ظاهری زیبا و آراسته و باطنی پست و پوسیده دارند، هر کس آنها را ببیند دچار شگفت میشود، ولی چون با آنها معاشرت کند مورد ستم قرار میگیرد.»(۵)
آنچه باید باشد
امام علی(ع) می فرمایند:
«از نفاق و دورویی دوری کن، چرا که انسان دورو، پیش خداوند آبرومند نیست.»(۶)
یکی از آفتها و خطرهای اجتماعی که ممکن است جامعه را به ویرانی و تباهی بکشد و پایه های وحدت اجتماعی را متزلزل سازد، آفت و آسیب بزرگی است به نام «نفاق و منافق» که در قرآن و روایات نسبت به آن هشدارهای جدّی داده شده است.
قرآن با لحنی تند، مؤمنان را از خطرهای منافقان برحذر می دارد و می فرماید:
«از منافقان برحذر باشید، چه این که آنان هم گمراهند و هم گمراهگر، هم خود لغزیدهاند و هم لغزاننده دیگرانند درونشان بیمار است و برونشان بی عیب و سالم می نماید.» (سوره منافقون، آیه ۴)
طبق دستورات اسلامیبرخی از اعمال می تواند مقدمه ای برای ایجاد نفاق شود، برای مثال خیانت در امانت، دروغگویی، پیمان شکنی، ناهماهنگی باطن و ظاهر، چاپلوسی و تعریف و تعارف بی جا از این دست اعمال هستند.(۷)
اما بهتر است بهترین شناخت درباره ی واژه ی نفاق و شخص منافق را از زبان امام علی(ع) بشنویم:
«دل هایشان بیمار است و ظاهرشان آراسته و تمیز، مخفیانه عمل میکنند و چون خزنده ای زهرناک آهسته می خزند و بی خبر زهر خود را می ریزند، شرح و بیانشان دارو و گفتارشان شفاست، اما کردارشان درد بی درمان است، به رفاه و آسایش مردم حسادت می ورزند و به آتش بلا و گرفتاری دامن می زنند و توصیه میکنند، در هر راهی به خاک هلاکت افکنده ای، و برای نفوذ در هر دلی وسیله ای و برای هر غم و اندوهی اشک های(دروغین) دارند. مدح و ستایش به هم قرض می دهند و از یکدیگر انتظار پاداش دارند اگر چیزی بخواهند پافشاری میکنند و اگر سرزنش کنند پرده دری می نمایند…..
چشم نداشتن و بی نیازی را دستآویز طمع قرار می دهند تا از این راه بازار خود را داغ کنند و کالاهایشان را رونق بخشند، میگویند و ایجاد شبهه میکنند، وصف میکنند و حقیقت را وارونه جلوه می دهند.
اینان دار و دسته شیطانند و زبانه های انبوه آتش.»
«آنان حزب شیطانند و بدانید که حزب شیطان همان زیانکارانند.»
پی نوشت:
۱. بحارالانوار جلد ۵۲ صفحه ۲۶۴ و الزام الناصب صفحه ۱۸۵
۲. الزام الناصب صفحه ۱۸۲
۳. مؤمنون: ۱۱۶
۴. تحف العقول صفحه ۴۴
۵. بشاره الاسلام صفحه ۷۵ و الزام الناصب صفحه ۱۹۴
۶. غرر الحکم، ج ۲، ص ۳۰۴.
۷. میزان الحکمه، ج ۱۳، صفحات،ص ۳۴۴، ۳۴۵، ۳۴۶، ۳۴۷.
۸. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۴، میزان الحکمه، ج ۱۲، ص ۳۴۸ و۳۴۹.
اریحا