اندیشه رجعت باوری در مسیحیت، از جایگاه خاص و والایی برخوردار است، ریشه این عقیده را باید میان باورهای یهودیان درباره منجی موعود جست و جو کرد، زیرا مسیحیان اولیه به اعتقادات و اعمال و آداب یهودی پایبند بودند.
«رجعت» از عقاید عمومی و قدیمی است که در ملل مختلف جهان، میان همه اقوام و مذاهب شرق و غرب قبل از اسلام – چه در ادیان آسمانی و چه در ادیان دیگر- وجود داشته و کم و بیش هنوز وجود دارد، اگر چه در پارهای از مذاهب، تأکید بیشتری روی آن شده است، ناگفته نماند که عقیده به رجعت، در هر دینی به نوع خاص خود مطرح شده است، چنانچه در فرهنگ عقیدتی و سیاسی جهان مشاهده میشود که هر ایده و اندیشهای برای بسط و ترویج افکار و عقاید خود همت میگمارد.
به همین منظور در سلسله مباحثی با تکیه بر کتاب «رجعت در عصر ظهور» تألیف محمدعظیم محسنی دایکندی به طور اجمال به مقوله رجعت و بازتاب آن میان اقوام و ملل مختلف اشاره میکنیم:
۱ – توجه به عمومیبودن مسأله، یعنی یک نوع نگاه به آینده تاریخ و بشر، از دریچه تعالیم ادیان.
۲ – توجه به اصول مشترکی که در برنامه آن روز میان همه وجود دارد؛ یعنی نجات فردی و اجتماعی و استقرار کمال و عدالت، در گروه آن روز خواهد بود.
* رجعت در دین مسیحیت
اندیشه رجعت باوری در مسیحیت، از جایگاه خاص و والایی برخوردار است، باور این عقیده، یکی از ویژگیهای خاص دین مسیحیت شده است، ریشه این عقیده را باید میان باورهای یهودیان درباره منجی موعود جست و جو کرد. زیرا مسیحیت بر پایه دین یهود شکل گرفت.
مسیحیان اولیه، کتب یهودیان را قبول داشته و به اعتقادات و اعمال و آداب و سنن یهودی پایبند بودند و حتی کسانی از غیر یهودیان را که میخواستند در دین خود بپذیرند، به یهود و انجام شریعت آن از قبیل رعایت حلال و حرام، شرکت در کنیسه و مراسم عبادی یهودیان، ختان و … وادار میکردند، تنها چیزی که آنها را از دیگر یهودیان متمایز میساخت، این بود که عیسی، همان مسیح موعود است.
مسیحیت، دینی است که بر اساس اعتقاد به ماشیح بودن عیسی شکل گرفت و بر اساس رجعت دوباره و آخرین موعود بودن عیسی در ذهن همه ریشه دوانده و گسترش یافت و به عنوان دینی جدید، عالم گیر شد، از این زمان به بعد از اندیشه مسیحایی در جامعه جوان مسیحی از سنت یهودی خود فاصله گرفت، اگر چه در زمینه کارکرد، هنوز هم مسیحیان بر آنند که عیسی با تشکیل یک حکومت جهانی، در میان همه امتها داوری خواهد کرد و ملکوت آسمانی خود را در جهان استوار خواهد ساخت.
رجعت در عقیده مسیحیت، در دو بخش قابل بررسی است:
۱ – بازگشت عیسی
بنا بر عقیده مسیحیان، عیسی یک بار مُرد و به صلیب کشیده شد، وی روز یکشنبه، سومین روز پس از مصلوب شدن و دفن، بر مرگ پیروز شده و از قبر بیرون آمد و بر شاگردانش ظاهر شد و مدت چهل روز، میان مردم زندگی کرد، سپس به آسمانها رفت و نزد خدای پدر زندگی میکند، او باز میگردد تا ملکوت خدا را برپا کند.
در انجیل لوقا، از قول عیسی مسیح(ع) چنین آمده است: و به شما میگویم، که مرا دیگر نخواهید دید تا وقتی آید که گویید: مبارک است که به نام خداوند میآید.
و نیز در اعمال رسولان آمده است: نفس او در عالم اموات، گذشته نشود و جسد او فساد نبیند؛ پس همان عیسی را خدا برخیزاند و ما همه شاهد بر آن هستیم.
۲. زنده شدن گروهی از مردگان
در قسمتی از نامههای پولس مطلبی به این مضمون آمده است: عیسی، اولین نفری است که از میان کسانی که دوباره زنده خواهد شد. مرگ، به سبب گناه آدم، به این دنیا آمد و زندگی پس از مرگ به سبب هدیه نجات مسیح، نصیب ما شد. همه میپرسیم چون همه ما از نسل آدم گناهکاریم و هر جا گناه است، نتیجه آن مرگ است؛ اما وقتی مسیح بازگردد، تمام مسیحیان که مال او هستند، زنده میشوند، پس از آن، آخرت میرسد و آن وقتی است که مسیح، تمام دشمنان خود را شکست داده است و سلطنت را به خدای پدر واگذار میکند.
در متن، علاوه بر رجعت حضرت مسیح(ع)، از زنده شدن تمام مسیحیان نه همه انسانها، سخن به میان آمده است که به پیش از وقوع قیامت و هنگام رجوع حضرت مسیح مربوط است، همچنین در اناجیل، از رجعت سومی هم صحبت شده است که در آن، تمامی مردگان زنده میشوند، اما از سیاق عبارات، چنین بر میآید که این رجعت، در واقع همان برپایی قیامت و داوری نهایی انسانها است و اگر با لفظ رجعت، بیان شده است، اشاره به این مطلب دارد که قیامت جسمانی است نه روحانی.
در کتاب مقدس، به کمال انسانهای رجعت کننده در عصر بازگشت، اشاره شده است و از آیات استفاده میشود که چند رستاخیز به وقوع خواهد پیوست، رستاخیز اول، وقتی انجام خواهد شد که مسیح از آسمان بیاید. در این دوره، تمام مقدسان قیام خواهند کرد، مقدسان عهد عتیق و مقدسانی که در دوره مصیبت عظیم کشته شدهاند، در موقع آن مسیح به زمین، زنده خواهند شد.
دومین رستاخیز، بعد از یک هزار سال صورت خواهد گرفت و چنین به نظر میرسد که خدا درباره مردگان بیایمان، صبر و تحمل بسیار دارد، آنها در این دوره میانه در عذابند؛ ولی به عذاب نهایی نرسیدهاند و بعد از پایان هزار سال، در رستاخیز به عذاب نهایی خود خواهند رسید. آنان معتقدند که در هنگام رستاخیز اول، افراد ظالم و فاسد زنده نمیشوند؛ بلکه آنان در مدت هزار سال عیش و سلطنت صالحان، در قبر مشغول دیدن عذابهای مقدماتی هستند، تا زمان رستاخیز بزرگ فرا رسد و آنان به کیفر نهایی اعمال خود برسند، در برخی کتابها، آمده است که شیطان و نیروهایش، هزار سال در قعرها محبوس خواهند ماند و در این هزار سال، شهیدان زنده میشوند و مسیح، بر جهان حکومت میکند و صلح و خیر در جهان برقرار میشود.
*هدف رجعت مسیح(ع)
رجعت، به چند منظور صورت میگیرد:
الف. در برخی انجیلها آمده است: مقصود مکشوف شده مسیح از رجعت او به زمین، عبارت است از استقرار ملکوت در روی زمین.
ب. در پایان تاریخ انسان، عیسی، مردگان را به حیات باز گردانده و نقش داوری الهی را در جدا ساختن نجات یافتگان از نفرین شدگان ایفا میکند، پس مفهوم داوری مسیح آمیخته میشود. مردگان، زنده میشوند؛ زیرا حضرت مسیح(ع) خواهان داوری میان آنان است و گروه رستگاران را از نفرین شدگان جدا میکند.
بسیاری از آنانی که در خاک زمین خوابیدهاند، بیدار خواهند شد، پس برخی از مردگان بر میخیزند و نه همه آنان…. برخی زنده میشوند به جهت شرمساری و حقارت جاودانی و… اما آنها از دیگر مردمیکه به جهت حیات جاودانی از قبر برمیخیزند، قابل تمیزند.
ج. رجعت مردگان، در عین حال برای انتقام نیز خواهد بود؛ به این معنا که کسانی که در راه عقیده خود، جان خویش را از دست دادهاند، بر میخیزند و زندگی تازهای از سر میگیرند، مدارج کمال را طی میکنند و فریاد انتقام سر میدهند.
این مفهوم را در مکاشفه یوحنا نیز میتوان یافت؛ آنجا که صحبت از یک طومار است که با هفت مهر، مهر و موم شده است. با گشوده شدن هر یک از این مهرها، اتفاقات خاصی در جهان میافتد.
با برداشته شدن مهر پنجم، شهیدانی را که در راه ایمان خود جان باختهاند، آشکار میسازد، آنان که زیر قربانگاه، دفن شدهاند و برای آن که خود را کفاره گناه دیگران سازند، جان باختهاند.
در رؤیای یوحنا، شهدا فریاد سر داده، محاکمه و انتقام کسانی را که مسبب مرگ آنان بودهاند، خواستار میشوند.
د. دلیل دیگر رجعت، حکومت این افراد، همراه مسیح است، کسانی که جان خود را برای اشاعه نیز بهرهمند شوند. بنابر همین موضوع است که حکومت هزار ساله مسیح، با رستاخیز اول (رجعت گروهی از مردگان و شهیدان) شروع میشود.
نتیجه اینکه تعبیر به قیامت اول و قیامت دوم، از قیامتی پیش از قیامت بزرگ حکایت دارد که این مطلب با «رجعت» سازگار است؛ زیرا شبیه به این تعابیر، مانند قیامت کوچک و بزرگ، در منابع اسلامی فراوان ذکر شده است.