اشاره: امروز به برکت اهل بیت (ع) و انقلاب اسلامیشیعه در جهان از جایگاه خاص و ویژهای برخوردار شده است و در همه محافل اجتماعی، فرهنگی، علمی و سیاسی صحبت از این مکتب است و از نظریات آن بعنوان مباحث مطرح، اولی و برتر استفاده میگردد به گونهای که روز به روز شیعه قدرتمندتر از گذشته در جهان جلوه مینماید.
دلایلی که سبب آن شد تا شیعه به یک کانون قدرتمند در جهان اسلام بدل گردد را میتوان به چند دسته تقسیم نمود که پویایی، منطقی و استدلالی بودن شیعه، خدمات علما و دانشمندان و فقه شیعه در ۱۴ قرن گذشته واز همه مهمتر اتصال شیعه به منبع پرفیض اهل بیت (ع) از جمله این دلایل به شمار میآیند.
در همین زمینه گفتوگو و مصاحبهای را با جناب حجت الاسلام والمسلمین سید ابوالحسن نواب ترتیب دادیم تا با نقطه نظرات ایشان در مورد جایگاه شیعه واهل بیت (ع) در جهان اسلام آشنا شویم.
امروزه جایگاه شیعه در جهان اسلام چگونه است؟
در مورد جایگاه شیعه در جهان اسلام باید یک سری مسائل را روشن کنیم. به هرحال مشهور این است که شیعه از غربت شروع شد، یعنی بعد از رسول الله (ص) چند نفری که جای نصب الهی امیرالمومنین علی (ع) را گرفتند و آن وقایعی که گذشت و در ذهن همه ما هست و مطلب درستی است، غربت شیعه شروع شد و مخالفتهای گستردهای هم با تشیع از آغاز بود ولی آیا این جریان ادامه پیدا کرد.
بحث ما این است که ما (خانواده شیعه) در جهان اسلام، چه جایگاهی داریم الان و در گذشته، یعنی در طول مدت ۱۴ قرن گذشته در کجا قرار گرفتهایم و نسبت ما با اسلام چیست؟
اولا این فراموش نشود که تلاشهای بسیار زیاد سیاسی، فرهنگی، نظامی و… شد تا ما را نابود کنند، تا تشیع شکل نگیرد، آیا اینها موفق شد، یا نه.
چرا موفق نشد؟
دلیل اصلیاش همین اهل بیت(ع) بودند. اهل بیت به عنوان یک کانون قدرتمند علمی و سیاسی و با پایگاه تودهای قوی همچنان در بین جهان اسلام حضورداشتند. درست است که امویه و عباسیه کشتارهای بیرحمانهای انجام دادند ولی اینها راه به جایی نبرد و شیعه با مظلومیت و غربت در زیر فشار رشد کرد.
این تطورات تاریخ خیلی مهم است، معاویه سب به امیرالمؤمنین (ع) را آغاز کرد. آیا این سب ادامه پیدا کرد؟
علتش را شاید بتوانیم بگوییم ماهیت واقعی امیرالمومنین علی (ع) برای مردم آشکار شد و هدف معاویه ناکام ماند اگر چه قرنها طول کشید.
بله. شما الان یک ناصبی سراغ ندارید. دوستانی که به کشورهای دنیا سفر کردهاند مطلع هستند، میتوانید از آنها سوال کنید، یک ناصبی سراغ ندارند. و اگر کسی ناصبیای سراغ دارد که به اهل بیت (ع) بد بگوید به ما معرفی کند.
به عکس آن جاهایی که ما فکر میکردیم، محور و مرکز اهانت به اهل بیت (ع) باشد، مانند عربستان که پایگاه وهابی هاست، اینگونه نیست. آنها هرچه در مورد ما بافته و ساخته بودند، یکی پس از دیگری عقب نشینی کردند.
مثلا…؟
مثلا تهمت تحریف قرآن. آنها به شیعه تهمت میزدند که معتقد به تحریف قرآن هستند ولی این موضوع منسوخ شده است در بین افراد فهمیده و دانشمند و کم کم به دیگران هم سرایت میکند مخصوصا قشری از دانشگاهیان.
پس نمیتوان گفت از اعتقادشان صرف نظر کردند.
چرا، مگر خیلی از آدمهای تندرو و افراطی شان، شاید اعتقاد داشته باشند. این تهمت مسئله مهمیبود.
یا مثلا میگفتند شیعه دست ساخته عبدالله بن سبا است که اخیرا در سطح دانشگاههای عربستان و مجامع آکادمیک آن جلساتی برگزار شده و بطلان این طرح را اعلام کردند. حضرت علامه عسگری (حفظه الله) یک کتابی در این زمینه نوشتند و نظریات و مباحثی را در مورد این موضوع جعلی مطرح و تبیین کردند و اخیرا بازخوردها و اثرات این کتاب در جهان اهل سنت را در کتاب دیگری چاپ کردند و نشان دهنده بطلان این طرح است. خب، این یک نمونه جالبی است.
حالا با این مقدمه که سب تمام شد، تهمت تحریف قرآن بی نتیجه ماند و خط بطلان روی این طرح که شیعه توسط عبدالله بن سبا بنیان گذاشته شد، کشیده شد، سیر حرکت تشیع در حال حاضر چگونه است؟
بله؛ البته ما میگوئیم اینها بوده ولی الان منتفی شده است. یعنی آلان که ما فکر میکنیم عربستان سعودی کانون توطئه و وحشت آفرینی و دهشت آفرینی است، بوده و درحالیکه در همین عربستان کتاب چاپ میشود تحت عنوان« علموا اولادکم محبه اهل البیت (ع) » و کتاب راجع به حضرت زهرا(س) چاپ میکنند.
یعنی توسط خودشان منتشر میگردد؟
بله، توسط خودشان در عربستان چاپ میشود. آقای« محمد عبده یمانی » کتابی به این نام چاپ کرده است. یعنی تشیع وضعش در جهان معاصر به شدت تغییر کرده است و ما در یک جایگاه برتری قرار گرفتهایم.
یعنی شما میفرمایید، آنها از سر اعتقاد به شیعه و یا حق بودن شیعه چنین کتبی را منتشر میکنند؟
ببینید، مرجع اصلی ما و اهل سنت کتاب الله است ولی ما یک چیز اضافهای داریم بنام اهل بیت (ع)، یعنی ثقل اول را هر دو قبول داریم ولی بحث ما ثقل دوم، یعنی اهل بیت (ع) است. یعنی تمسک به یک چیز آبرومندی کردیم که در جهان اسلام موجب عزت ما شده است. فکر نکنیم که فقط قرآن مورد تایید اهل سنت است، بلکه اهل بیت (ع) هم مورد تایید و عزت و احترام اهل سنت هستند. که نمونه اش را میتوانیم در کتاب« فضائل الخمسه من صحاح السته » که توسط علامه فیروزآبادی ـ رضوان الله تعالی علیه ـ در ۵ جلد منتشر شده است ببینیم.
بحث ما در سیر شیعه از ابتدا تاکنون است که با سب امیرالمومنین علی (ع) توسط معاویه آغاز شد، آیا ائمه مذاهب اربعه هم این روش را ادامه دادند؟
نه، بلکه خود «ابوحنیفه» به دو سال شاگردی امام صادق (ع) افتخار میکرد. او میگوید: «لو لاالسنتان لهلک ابن نعمان» یعنی اگر آن دو سال ـ شاگردی امام صادق (ع) ـ نبود هر آینه ابن نعمان هلاک میشد.
همه اینها شاگردی مستقیم و غیرمستقیم امام صادق (ع) را برای خود افتخار میدانستند.
امام صادق (ع) چهار هزار شاگرد داشتند که بیش از سه هزار نفر از آنها از اهل سنت بودند پس این موضوع از یادمان نرود که با گذشت یکصد سال، با همه فشارهایی که بر روی شیعه بود، شیعه مضمحل نشد، بلکه زنده و زنده تر شد، به گونهای که سه هزار نفر از آنها افتخار میکردند که در درس امام صادق (ع) شرکت مینمایند و حاضر میشوند.
و این نشان دهنده آن کانون قدرتمند علمی و سیاسی اهل بیت (ع) است. خوب است بفرمائید ائمه اربعه ترتیب شاگردی شان (از نظر مستقیم و غیرمستقیم بودن تلمذکردن) به چه شکلی بود.
عرض کنم دوتای از اینها شاگرد مستقیم امام صادق (ع) بودند، ابوحنیفه و مالک. بعد شافعی شاگرد مالک شد و احمدبن جنبل شاگرد شافعی.
یعنی ائمه مذاهب اربعه همه شان با واسطه و یا بی واسطه شاگرد امام صادق (ع) بودند و در محبتشان به اهل بیت چه بگوئیم ظاهری بود و یا واقعی، شکی وجود ندارد. چرا که دلیلی نداشت ابوحنیفه به خاطر محبت ظاهری و جعلی کتک بخورد، چرا که شاگردانش را فرستاد برای دفاع از یزیدبن علی بن الحسین.
امام شافعی میگوید: یا آل بیت رسول الله (ص) حبکم، فرض من الله فی الکتاب انزله ـ کفاکم من عظیم القدر انکم، من لم یصل علیکم لاصلاه له. «کسی که برای شما درود نفرستد، نمازش درست نیست.»
بعضی از اینها هم مثل احمد بن حنبل که معتقد است من مبتکر تربیع بودم، میگوید من امام علی (ع) را بعنوان خلیفه رابع معرفی کردم.
یا میگوید اگر برای هر دیوانهای این نامها (نامهای اهل بیت (ع) در حدیث سلسله الذهب) را بخوانند، از دیوانگی شفا پیدا میکند. این اسامیکه هستند، اسمهای حدیث سلسله الذهب که امام رضا(ع) از پیامبر اکرم (ص) بواسطه پدرانشان نقل مینماید، حالا شاید این سئوال مطرح باشد که چرا ما اینقدر به حنبلیها تکیه میکنیم چرا که اکثر وهابیها حنبلی هستند.
یا سیده نفیسه، عروس امام صادق (ع) و نوه امام مجتبی (ع) که در مصر مدفون است، استاد امام شافعی بوده است که از ایشان روایت هم نقل میکند.
آیا پیروان این مذاهب از این مباحث تبعیت میکنند؟
بله، مانند دشنامیکه به امیرالمومنین علی (ع) میدادند، این سب در پیروان تبدیل به محبت شد. شما میدانید، طوایف مهمی از اهل سنت صوفی هستند. مثلا نقش بندیها در کردستان عراق، برلویها در پاکستان قادریه در مصر و شمال آفریقا، تیجانیه در تونس، ختمیه، سماتیه و صوفیان تمام فرق اهل سنت افتخار میکنند که ختم سلسله شان به امیرالمومنین (ع) است.
از همین جاست که ما میگوئیم شیعه مورد احترام است. همین صلوات را شما در نظر بگیرید چندگونه بیان میگردد. که آقای بن باز میگوید بهترین صلوات همین صلوات شیعه است. با این حساب تمام اهل سنت معتقدند که اگر این صلوات در نماز نباشد، نماز کامل نیست. خب این به معنای چیست صلوات بر محمد(ص) و همان شجره طیبهای است که ما به دامن آنها چنگ زدیم و یکی از افتخارات شیعه همین اهل بیت (ع) هستند. از دیگر افتخارات شیعه عملکرد علمایش در طول تاریخ است.
خوب است این موضوع را نیز کمیباز کنید.
می توان گفت همه علمای شیعه در طول تاریخ برای اسلام و اهل سنت آبرو شدند. شما بنگرید، همه فلاسفه اسلامیکه از کلیت اسلام، توحید، نبوت و مباحث اعتقادی دفاع میکنند تماما شیعه هستند. خب، این یک افتخار است برای شیعه.
حکومتهای منتسب به شیعه که سرکار آمدند، مانند حکومت حمدانی در سوریه، آل بویه، در عراق، ادارسه در شمال آفریقا، فاطمیون در مصر، صفویه درایران همه اینها برای جهان اسلام تمدن، دانشگاه، توسعه و در نهایت افتخار آوردند.
اصلا علوم اسلامی توسط شیعه تاسیس شد. که مرحوم صدر کتابی در این زمینه تحت عنوان« تاسیس الشیعه للعلوم الاسلامیه » نوشته است.
دانشمندان اسلامی چه کردند؟
جابرین حیان و دیگران خیلی از علوم را در اسلام تاسیس وبنیانگذاری کردند.اصلا ما هرچه از ابتدای اسلام به سمت حال پیش میرویم میبینیم رابطه اسلام واهل بیت (ع) تضعیف نشده بلکه تقویت شده است.
همین امروز شما بروید در مصر، حرم سیده نفیسه یاحرم حضرت زینب (س) و ببینید چه استقبالی از آنهامیشود. شما عروسی را سراغ ندارید که روز عروسی به حرم این دو بزرگوار مشرف نشود.
یا یک مصری به من میگفت: شما از سر علاقه تان به اهل بیت (ع) نام فرزندانتان را میگذارید حسن یا حسین ولی ما اسم یک بچه مان را میگیریم حسنین، واقعا اهل بیت (ع) پیش اینها عزیزند. دلیلی هم ندارد که دشمن باشند. چرا که اینها هم فداکاری اهل بیت (ع) که با جان و مالشان آمدند جلو که اسلام بماند را میدانند.
آیا در مورد تکفیریها هم اینگونه است؟
ببینید تکفیریها خیلی کم هستند. اولا تمام سنیها وهابی نیستند. از طرفی سلفیها که معتقدند ما باید به سلف صالح برگردیم و اکثر سنیها نیز افتخارشان این است که سلفی هستند اعم از وهابیها هستند. که در کل یک جز محدود از سلفیها و وهابیها تکفیری هستند.
یعنی میفرمایید همه وهابیها تکفیری نیستند؟
نه، بلکه عده محدودی تکفیری هستند. تکفیری هم به کسانی گفته میشود که گروههای غیر خودشان را تکفیر میکنند.
یعنی غیر شیعه را هم کافر میدانند؟
بله، این تکفیر فقط شامل شیعیان نیست. بلکه هر کسی غیر از خودشان را تکفیر میکنند بعنوان مثال ۱۲ ربیع الاول امسال تکفیریها مقر برلویهای پاکستان که از اهل سنت ومحب اهل بیت (ع) هستند را منفجر کردند که ۵۷ کشته هم داشت.
پس از اهل بیت (ع) چه دلیلی دیگری را برای اثبات حقانیت و اقتدار شیعه در جهان اسلام میشمارید؟
بعد از اهل بیت (ع) محتوای معارف اهل بیت (ع) است که این معارف شیعه را مقتدر کرده است الان میتوان گفت در علم اصول، فقه، فلسفه، تفسیر و کلام شیعه دست برتر دارد و حرف اول را میزند.
شما یک تفسیر در اصل سنت هم سنگ تفسیر المیزان بیاورید
یا بعنوان مثال در مباحث فقهی اهل سنت در مورد مسئله متعه ما را موردتمسخر قرار میدادند، اما خودشان جایگزینهای غلطی را برایش درست کردند مانند نکاح مسیار یا اقلا ادله ما را راجع به متعه پذیرفتند و انکار نمیکنند.
یا الان در کشورهای اهل سنت از قوانین حقوقی شیعه استفاده میکنند مانند مسئله سه طلاقه در یک جلسه که اخیرا طبق قوانین شیعه این قانون را برداشتند. یا حدود پنجاه قانون دیگر، که کشورهای مختلف از فقه شیعه استفاده کردهاند.
یا در بحث مهدویت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (حفظه الله) در کتاب منتخب الاثر چقدر از احادیث اهل سنت آوردهاند. یا اخیرا یک آقایی از علمای اهل سنت بنام عبدالمحسن کتابی نوشته برای اثبات تولد امام زمان (عج) که روایاتش متواتر است. از اهل سنت بنابراین امروز در جهان اهل سنت تازه دارند برای شیعیان آزادی قائل میشوند. به عنوان مثال در عربستان تازه شیعیان در آزادی قرار گرفتند.
شما ببینید چگونه وضع ما تغییر کرده است، چرا که حدود هفتاد سال گذشته شیعه مظلومی را در مناسک حج در همین عربستان گردن زدند ولی الان دیگر وضع فرق کرده است.
ما بسیاری از اصطلاحات اهل سنت را تصحیح کرده و استفاده کردیم مثل اجتهاد آنها، اجتهاد مقابل نص بود که ما اجتهاد در چارچوب نص را قبول کردیم. یا آنها اجماع مطلق داشتند مااجماع را به شرط کشف رای معصوم قبول کردیم. بنابراین از نظر علمیشیعه همیشه حرف اول را میزد. مثلا همین اجماع و اجتهادی که ما درست کردیم کامل تر از آن چیزی است که آنها بنا نهادند.
با این اوصافی که شما میفرمایید، در حال حاضر اهل سنت از لحاظ علمی چقدر به شیعه معتقدند؟
نمی توان به صورت کلی گفت. ولی علمایشان که در مجمع الفقه شرکت میکنند با استدلالهای منطقی علمای ما خاضع و تسلیم هستند و وقتی ما با منطق و استدلال با آنها صحبت میکنیم، میپذیرند.
به عنوان مثال آنها «تقیه» ما را نفاق میدانستند در حالی که تقیه یک اصل کاملا پیشرفته است و متکی بر عقل و مصلحت انسان است و مصلحت یکی از شئون حیاتی انسان به شمار میآید. و خودشان هم الان در مقابل کفار نوعی تقیه میکنند.
به نظر من این روزها که جهان اسلام مورد تهاجم قرار گرفته، شیعه باید گذشته تاریخی خودش را تکرار کند. یعنی از امیرالمومنین علی (ع) یاد بگیرد، که چگونه در بستر رسول خدا(ص) خوابید و جان خود را در معرض خطر قرار داد تا اسلام بماند. شیعه باید الان فداکاری خودش را تکرار کند. فداکاری که در طول تاریخ کرده، برای چه؟
برای حفظ دین…
بله، برای حفظ اسلام، چرا که دشمنان مشترک ما، قدرتمند هستند. یا یک زمانی بین ما و عربستان فرق میگذاشتند اما الان این فرق را نمیگذارند. یعنی ما الان تهاجم مشترک و دشمن مشترک داریم. از طرفی هم پرطرفدار، قوی، رو به رشد و گسترش هستیم و منطق شیعه، منطق برایی است و استدلالهایش، استدلالهای قوی است. لذا اگر یک مقدار هوشمندی به خرج دهیم، میبینیم دست برتر داریم.
من از شما میپرسم، در تمام مجامع روایی اهل سنت، چه کتابی قابل مقایسه با نهج البلاغه است.
هیچ کتابی به نظرم نمیآید.
خوب، نهج البلاغه در دنیای اسلام دومی ندارد ولی باید مقدماتش را تسهیل کنیم تا نهج البلاغه در دسترس همگان قرار گیرد.
یا اصلا نویسندگان بنامیکه در موردنهج البلاغه حرف زدند اهل سنت بودند. مانند عبده وابن ابی الحدید معتزلی که اولین شرح نهج البلاغه را نوشت و مرحوم عبده تا این زمان که صبحی صالح به یک شکل خاصی آن را تنظیم نمود. یعنی از همان اول نهج البلاغه در اهل سنت تاثیرگذاشته است.
ما باید به این مباحث دامن بزنیم و زمینه مطرح شدن دامنه فکر و معارف اهل بیت (ع) را در اهل سنت فراهم کنیم و معتقد باشیم.
باید ببینیم امام صادق (ع) چه کرد که سه هزار شاگرد اهل سنت در سر درسش مینشستند. که شیخ در فهرست، اسم اینها را ذکر کرده است، از همان اسمشان شما میتوانید بفهمید اینها سنی اند یا شیعه.
ما میگوییم باید معارف اهل بیت (ع) به گونهای مطرح شود که دیگران بپذیرند. زمینه اش هم طوری آماده گردد که این معارف هر جا مطرح شد پذیرفته شود مانند نهج البلاغه.
چرا هنوز شرح ابن ابی الحدید بهترین شرح نهج البلاغه است. چرا نهج البلاغه صبحی صالح بیشترین تیراژ چاپ را دارد اصلا بگوئیم اهل سنت چه دیدهاند که اینگونه کار کردند.
ما باید بدانیم که از طرف اقلیتی هنوز هم مورد هجوم هستیم ولی این معنا ندارد که ما راهم تکفیر میکنند و تعدادشان هم زیاد نیست ولی چون استعمار پشت سرشان هست، زیاد جلوه میکند.
مثلا میلیونها سنی در دنیا هستند که به زندگی خودشان مشغولند ولی یک سنی قداره بند وحشی باحمایت استعمار میآید واغتشاش میکند و ما فکر میکنیم همه سنیها قصدقتل ما را دارند، در صورتی که اینگونه نیست.
از طرفی جالب است بدانید که همه ائمه مذاهب متهم به تشیع و طرفداری از شیعه بودند. یعنی همینکه به شاگردی امام صادق (ع) افتخار میکردند، به شیعه گری محکوم میشدند.
در حال حاضر وظیفه ما چیست؟
ما باید خدمات شیعه را درابعاد مختلف به جهان اسلام بشناسانیم. همین دانشگاه الازهر مصر را که مصریها خیلی به آن افتخار میکنند متعلق به چه زمانی است. بنیانگذار این دانشگاه فاطمیون بودند که نام مبارک حضرت فاطمه زهرا(س) را روی آن گذاشتند. به هر حال اکنون متاسفانه بعضی از جریانها که جهان را خوب نمیشناسند، حتی در درون خود ما به گذشته استدلال میکنند و میگویند هیچ کدام از فرقههای اهل سنت شیعه را قبول ندارند. خب این تهمت بزرگی است اصلا شیعه در مقام ضعف نیست که این چیزها در موردش گفته شود.
یا عدهای فکر میکنند این نوعی تعریف از شیعه است در حالی که این تعریف نیست. مهمترین چیزی که میتوان در این جا گفت، این است که تحمل شیعه همیشه به شیعه آبرو داده. مظلومیت شیعه همیشه سبب آبروی شیعه بود و از ابروی شیعه نکاسته است.
معمولا هر گروهی که رو به اضمحلال باشد دست به هر کاری میزند ولی کسی که پایههای خودش را مقتدر و با حساب بداند دست به هر کاری نمیزند. ما فکر میکنیم اگر بتوانیم بیان درست معارف اهل بیت (ع) را سرلوحه کارمان قرار دهیم موفق خواهیم بود.
امام صادق (ع) چهار هزار شاگرد داشتند که بیش از سه هزار نفر از آنها از اهل سنت بودند پس این موضوع از یادمان نرود که با گذشت یکصد سال، با همه فشارهایی که بر روی شیعه بود، شیعه مضمحل نشد، بلکه زنده و زنده تر شد، به گونهای که سه هزار نفر از آنها افتخار میکردند که در درس امام صادق (ع) حاضر میشوند.
حکومتهای منتسب به شیعه که سر کار آمدند، مانند حکومت حمدانی در سوریه، آل بویه در عراق، ادارسه در شمال آفریقا، فاطمیون در مصر و صفویه در ایران همه برای جهان اسلام تمدن، دانشگاه، توسعه و در نهایت افتخار آوردند.
ما باید خدمات شیعه را در ابعاد مختلف به جهان اسلام بشناسانیم. بعنوان مثال بنیانگذار همین دانشگاه الازهر مصر که مصریها به آن افتخار میکنند، فاطمیون بودند که نام مبارک حضرت فاطمه زهرا(س) را روی آن نهادند. منطق شیعه، منطق برایی است و استدلالهایش، استدلالهای قوی است، لذا اگر یک مقدار هوشمندی به خرج دهیم، میبینیم دست برتر داریم.
همه علمای شیعه در طول تاریخ برای اسلام واهل سنت آبرو شدند. شما بنگرید، همه فلاسفه اسلامیکه از کلیت اسلام، توحید، نبوت و مباحث اعتقادی دفاع میکنند، تماما شیعه هستند که این یک افتخار است برای شیعه.
محتوای معارف اهل بیت ـ علیهم السلام ـ است که معارف شیعه را مقتدر کرده است و میتوان گفت در علم اصول، فقه، فلسفه، تفسیر و کلام شیعه دست برتر دارد و حرف اول را میزند
جابر بن حیان و دیگر دانشمندان اسلامیبسیاری از علوم را در اسلام تاسیس و بنیانگذاری کردند. اصلا ما هر چه از ابتدای اسلام به اینطرف پیش میرویم میبینیم رابطه اسلام و اهل بیت ـ علیهم السلام ـ تقویت شده است.
منبع: جمهوری اسلامی