کافى از فضل کاتب آورده است که خدمت ابوعبدالله(علیه السلام) بودیم که نامه ابو مسلم (خراسانى) به ایشان رسید و (به پیک) فرمود : پاسخى براى نامه ات نیست . از پیش ما بُرو ! شروع به پچ پچ کردن با همدیگر کردیم، فرمود : به هم چه مى گویید ؟! اى فضل ! خدا به سبب شتاب بندگان، شتاب نمى کند . جابجا کردن کوه از جایش، آسان تر از نابود کردن حکومتى است که هنوز مهلتش به سر نیامده است . سپس افزود : آمدن فلانى پسر فلانى، تا هفتمین فرزند فلانى (از نشانه هاست ) . عرض کردم : قربانت شوم ! نشانه میان ما و شما چیست ؟ فرمود : اى فضل ! دست به کارى نزن تا سفیانى خروج کند. هنگامى که سفیانى خروج کرد، دعوت ما را لبیک گویید ! ( سه بار فرمود : ) آمدن سفیانى حتمى است . به نقل از کافى، وسائل الشیعه ۱۱/۳۷ و بحار ۴۷/۲۹۷ .
از ابو بصیر آورده شده است که شنیدم ابو جعفر(علیه السلام) فرمود : آنچه بدان امید دارید، رخ نمى دهد، مگر پس از سخنرانى سفیانى روى چوب هاى منبر . وقتى چنین شد، قائم آل محمد(علیه السلام) از طرف حجاز، به سویتان روانه مى شود . به نقل از اثبات الوصیه، اثبات الهداه ۳/۵۸۰ .
کافى از عیص بن قاسم آورده است که شنیدم ابوعبدالله(علیه السلام) فرمود : از خداى یگانه بى شریک، پروا کنید و در حال خویش بنگرید . به خدا سوگند ! اگر انسانى گَلّه اش را به چوپانى بسپرد و کسى را داناتر از چوپان کنونى، بیابد، وى را به جاى او بر سر کار مى گمارد . به خدا سوگند ! اگر کسى دو جان (و فرصت دوباره زندگى کردن) داشته باشد و با یکى بجنگد و تجربه بیاندوزد ; در جان دیگرش که باقى مانده، طبق آنچه که (در جان اول) تجربه کرده، عمل مى کند اما آدمى فقط یک جان دارد (و یک بار عمر مى کند )که وقتى از دست برود، به خدا که فرصت توبه را هم از دست داده است ! پس خودتان سزاوارترید که راهى براى خود برگزینید . اگر کسى از طرف ما به سویتان آمد، بنگرید براى چه هدفى خروج مى کنید ! نگویید زید (بن حسن) خروج کرد (پس ما هم باید قیام کنیم) ! زید عالِم و درستکار بود و شما را به سوى خود نخواند، بلکه براى رضایت آل محمد(صلى الله علیه وآله) فرا خواند . اگر پیروز مى شد، شما را به آنچه که فرا خوانده بود، عمل و وفا مى کرد . او بر ضد سلطان جامعه خروج کرد، تا وى را شکست دهد، اما امروز کسى که به نام ما خروج کند، به چه هدفى شما را مى خواند ؟ به رضایت آل محمد ؟! شما را شاهد مى گیرم که ما به این عمل راضى نیستیم و قیام کننده، امروز نافرمانى ما کرده، احدى همراهى اش نخواهد کرد ! اگر پرچم هایى را اطرافش ببیند و فرماندهى را به عهده بگیرد، حتماً از ما نافرمانى خواهد کرد، مگر قیام کننده اى که بنى فاطمه(علیها السلام) پیرامونش گرد آیند . به خدا سوگند ! رهبر شما کسى جز او نیست که اطرافش جمع شدهاند . اگر ماه رجب بود، با یاد و نام خدا قیام کنید واگر خواستید قیام را تا ماه شعبان به تأخیر بیاندازید، مشکلى نیست، یا اگر دوست داشتید، میان اهل و عیالتان روزه بگیرید، شاید این کار برایتان بهتر باشد و نشانه سفیانى، برایتان کافى است .
علل الشرائع از عیص بن قاسم آورده است که شنیدم ابوعبدالله فرمود : از خدا پروا کنید و مراقب خویش باشید . سزاوارترین افراد براى مراقبت از خویش، خودتان هستید. اگر کسى دو جان داشت و با یکى تجربه مى کرد و با جان دیگر توبه مى نمود، خوب بود اما انسان فقط یک جان دارد، وقتى از دست برود، به خدا که فرصت توبه هم از دست رفته است .
اگر کسى به نام ما قیام کرد و شما را به رضایت ما (آل محمد) فرا خواند، شما را سوگند مى دهیم که ما راضى نیستیم ! امروز که تنهاست، از ما اطاعت و پیروى نمى کند، چه رسد به وقتى که پرچم ها در اطرافش برافراشته شود ! ( به نقل از منبع، بحار ۴۶/۱۷۸ و ۵۲/۳۰۱ از کافى ) .
کافى از سدیر آورده است که ابوعبدالله فرمود : اى سدیر ! در خانه ات باش، مانند اثاث خانه، بى حرکت بمان و تا زمانى که شب و روز مى چرخد، یک جا بنشین، اما وقتى به تو خبر رسید که سفیانى خروج کرده، به سوى ما کوچ کن، گرچه مجبور شدى که پیاده بیایى ! . در روایت دیگرى چنین آمده است: (راوى 🙂 گفتم که فدایت شوم ! آیا پیش از آن رخدادى هست ؟ فرمود : آرى، سه انگشت دستش را بالا آورد و فرمود : در شام سه پرچم خواهد بود : پرچم حسنى، پرچم امویان و پرچم قیسى . سفیانى خروج مى کند و مانند محصول درو شده، همه را از بین مى بَرَد که هرگز چنین کشتارى ندیده اى !