اشاره:
گردانندگان پوشیده ومخفی استکبار و امپریالیسم که جز «یهودیان صهیونیست» نیستند، باتجربه توسعه وبسط فرهنگ وتمدن غربی دراقصی نقاط جهان و مشاهده ظهور تمایل ساکنان شرق وغرب به تجربه وکسب «مدرنیته» وقبول قراردادها وقوانین مربوط به آن که ازسوی سازمانهای -به ظاهر بین اللمللی- اعمال میشوند، گمان کردند دوره استیلای تام وحکومت بلامنازعه جهانی اولاد اسرائیل رسیده است اما درست در آن هنگام که سودای این حکومت رادرسرمی پروراندند، «ستاره ای بدرخشید وماه مجلس شد.»
زلزله ای که تمامی ارکان تاریخ پانصد ساله غربی وتمامی عناصر فرهنگی، اجتماعی وسیاسی آن را به لرزه درآورد. این واقعه درهیچیک از محاسبات آنان وارد نشده بود واز روی غرور آمارو ارقام،تصور این تحول بزرگ را هم نمیکردند، تاچه رسد به فراهم آوردن تمهیدی برای کنترل وبازداشتن آن ازسیری فزاینده.
تدبیر مدبر آسمانی و توجه سکاندار هستی – حضرت صاحب الامر(ع) – عرض ادب وانجام تکلیف صمیمانه میلیونها مرد و زن درشیعه خانه اهل بیت (ع)، چنان واقعهای راسبب شدکه تاریخ سراغ نداشت. گوییا سنتی همهگیر، ثابت ولایتغیر ظهور کرد؛ سنتی که حاصل اجتماع اراده پروردگار، نظر ائمه دین (ع) همت مردانه وعزم جزم تابعین ومسلمانان پیرو شریعت محمد و ال محمد (ص) بود.
بهمن ۱۳۵۷، وقتی و عطیه ای آسمانی بودکه مشیت حضرت ربّ الارباب را محقق ساخت تا مقدمهای باشد برای دیگرگونی عظیم و تحولی که با ظهور مقدس حضرت ولی عصر(ع) برای همیشه تا ابدالآباد باب فتنه ودسیسه وکینهورزی اولاد اسرائیل وفرزندزادگان شرک وکفر و نفاق علیه عبودیت ودینداری و دینداران بسته میشود.
حسب همین حیرانی و آشفتگی بود که درسال ۱۹۸۴ با هراس وشتاب بنیاسرائیل جمعی از خاورشناسان وشیعهشناسان را در«تلآویو» (فلسطین اشغالی) به گردهم آوردند تا شاید راز این رستاخیز بزرگ (انقلاب اسلامی) وشکست جمله تمهیدات عمله یهود (امریکاوغرب) برملاشود؛ شایدکه راه گسترش آن سد شود.
حاصل این گردهمآیی کتابی بود باعنوان : تشیع، مقومت و انقلاب که قسمتهایی از آن ترجمه و منتشر شده است.
فرازهایی ازاین اثر رابرگزیده ایم تاخوانندگان موعود بیش از پیش واقف گستره وژرفای واقعهای شوند که دریک عبارت دست خدا رادرپشت خود داشت، وبس.
آثار وسیعی که انقلاب اسلامیبه وجود آورده است، نشان میدهد که چگونه [امام] خمینی برانگیزندهترین موضوعات مذهب شیعه را در جهت جنبش خود به کار بسته است؛ سیاسی کردن مراسم سالیانه عاشورا، یا همان فاجعه کربلا، یکی از نمونههای بارز این اقدام است. در برگزاری سنتی مراسم عاشورا، هدف از سوگواری برای امام حسین آن است که شفاعت او را به دست آورند. شرکتکنندگان در این مراسم، با غم و اندوه سوگواری میکنند و خودآزاری [سینهزنی و زنجیرزنی] به عنوان نشانهای از عزاداری مرسوم است. عاشورای سنتی، تظاهراتی است برای نشان دادن دلسوزی نسبت به امام حسین شهید و نیز طلب رستگاری از طریق سوگواری.
اما در دهههای اخیر، مراسم عاشورا سیاسی شد و شخصیتهای اصلی آن، یعنی امام حسین شهید و مخالف جبار او – یزید- به مظاهر مبارزه همیشگی میان ظلم و رستگاری مبدل شدند. در هر عصر، یزیدی جدید ظهور میکند و مبارزه با ظالم، بر هر فرد مؤمنی واجب است. دیگر نباید برای حسین[ع] دلسوزی کرد، بلکه میبایست به او به عنوان قهرمان مبارزه علیه هرگونه نابرابری و مظهر فداکاری و شهادت در راه حق تأسی جست. در مراسم عاشورای سال ۱۹۷۸ (1356 شمسی) بسیج تودهها علیه رژیم پهلوی، ابعاد بیسابقهای یافت. در آن سال، [امام] خمینی آنقدر پیش رفت که مراسم سنتی خودآزاری و عزاداری را به خاطر راهپیماییها متوقف کرد. شور انقلابی از زنده کردن خاطره فاجعه کربلا مایه میگرفت.۱
تشیع به روایت [امام] خمینی
شهادت حسین[ع]
تأکید بر شهادت در عقیده [امام] خمینی نشان میدهد که شهادت، نقش مهم و ویژهای در تشیع ایفا میکند. تفکر سنی به هیچ وجه یا مفهوم شهادت بیگانه نیست اما این مفهوم در این تفکر از مقام محوری برخوردار نیست، زیرا اسلام سنی از یک شخصیت مذهبی مانند امام حسین[ع] که در راه عقیده خود فدا شده باشد، الهام نمیگیرد. اما در تشیع اثناعشری، موضوع شهادت حسین[ع] و تا حدی کمتر، شهادت سایر ائمه[ع]، محوری است. حسین[ع] با قربانی کردن جان خود در راه اسلام تکلیف نسلهای بعدی شیعیان را با موضوع مهم رنج و مشقت (تحمل دشواری در راه آرمان خود) مشخص کرد. همه ساله در ماه محرم و در روز عاشورا ـ یعنی سالروز مرگ [شهادت] حسین[ع] ـ با برگزاری مراسم پرشور و شرح وقایع جانگداز کربلا، خاطره شهادت او گرامی داشته میشود؛ این موضوع به آئینهای تشیع مضمونی فوقالعاده احساساتی میبخشد.
اما یادآوری این موضوع به خودی خود، مردان جوان را برای شهادت، یا حتی برای فعالیت، مهیا نمیسازد. [امام] خمینی میداند که مردم فقط هنگامی جان خود را فدا میکنند که با احساس نومیدی دریابند که دیگر چیزی ندارند که از دست بدهند.
«ایالات متحده» نباید تصور کند که میتواند بر مردم ستم روا دارد، زیرا مردم بیکار خواهند نشست. ایالات متحده دید که چگونه جوانانش (در بیروت) منفجر شدند. این حادثه همچنان ادامه دارد. شما هر اندازه سعی کنید که مانع این حوادث شوید، مردم جانشان به لب رسیده است و… دست به خودکشی میزنند. وقتی کسی جانش به لب نرسیده باشد، برای بیرون راندن شما از خاکش دست به خودکشی نخواهد زد.۲
هویت شیعی و اهمیت محرم در لاکنو، هند
اگر چه محرم برای شیعیان، دقیقاً منعکس کننده تکرار و کلّیت و جامعیت فاجعه و مظلومیت انسانی است اما میتوانیم نقطهنظر آنان را با وضوح بیشتری درک کنیم. اگر چنین بپنداریم که آنان از زمان و زمینه وقوع فاجعه کربلا به آینده مینگرند، تو گویی نسبت به قرون بعد از این فاجعه، بصیرت داشته و نیز موقعیت خود را مورد توجه قرار میدهند اما نسبت به طرقی که این «تراژدی اسوه گونه» به مدد آن، طبیعت وقاعی انسانیت و تاریخ را روشن میسازد، از آگاهی بسیار زیادی برخوردارند: آسیبپذیری بنیادین فضیلت و کمال انسانی، تفرقه و دو دستگی فاجعهآمیز در اسلام، فقدان قدرت و اختیار واقعی روحانی و سیاسی و بالنتیجه گمراهی قطعی و محتوم تاریخ.
امام حسین[ع] در صحرای کربلا نه تنها به عنوان جانشین و وارث منحصر به فرد و روحانی پیامبر[ص] بلکه به عنوان یک پدر، شوهر، برادر، عمو، پدرخوانده، دوست، و رهبری کامل تماماً در معرض جهالت و کینهتوزی بشری قرار داشت. با قطع یک به یک این خویشاوندیها اهمیت آنها در در رنج و حرمان او پدیدار میشود و درد و رنج پیروان و خویشاوندانش در او انباشته میگردد و در نهایت درد و رنج خود او میشود. بنابر این، رنج و شهادت او نمایانگر قطع و نقض تمامی پیوندهای بنیادی انسانی، فضیلت و کمال انسانی و احتیاجات بشری است که نهادهای مذهبی و سیاسی، باید در خدمت آنها قرار گیرند و از آنها محافظت کنند؛ اما عموماً چنین نمیکنند. در این زمینه، شیعیان مکرراً به من اظهار می داشتند که فاجعه کربلا، به واسطه جهانی آن، برای همگان قابل درک است، زیرا این فاجعه هرگز خاتمه نیافته، و هنوز هم در اطراف ما جریان دارد.۳
پی نوشتها:
۱. مارتین کرامر، مقدمه کتاب تشیع، مقاومت و انقلاب (مجموعه مقالات کنفرانس بینالمللی دانشگاه تل آویو، ۱۹۸۴)
۲. زونیس دانیل بروبرگ.
۳.کیت جورشوج.
ماهنامه موعود شماره ۶۱