وهابیون به تاسی از ابن تیمیه با ایجاد شبهه بین مذاهب اسلامی مدعی اند که توسل جستن به پیامبر(ص) شرک است. در این بین علمایی از اهل سنت به شدت در مقابل این دیدگاه صف آرایی کردهاند
وهابیون به تاسی از ابن تیمیه با ایجاد شبهه بین مذاهب اسلامی مدعی اند که توسل جستن به پیامبر(ص) شرک است. در این بین علمایی از اهل سنت به شدت در مقابل این دیدگاه صف آرایی کردهاند که عبارتند از:
۱- حصنی دمشقی عبارتی از ابن تیمیه «ایدئولوگ وهابی ها» را نقل میکند که:
من استغاث بمیت او غائب من البشر فإن هذا ظالم ضال مشرک
هر کس از میتی استغاثه کند، او ظالم، گمراه و مشرک است .
آنگاه جناب حصنی میگوید :
هذا شئ تقشعر منه الأبدان، و لم نسمع أحدا فاه، بل و لا رمز إلیه فی زمن من الأزمان، و لا بلد من البلدان، قبل زندیق حران قاتله الله عز وجل و قد فعل – و ذلک منه کفر بیقین و زندقه محققه
این سخن ابن تیمیه بدن انسان را میلرزاند و قبل از ابن تیمیه، کسی چنین سخنی نگفته است .در هیچ زمانی و در هیچ شهری قبل از زندیق حران « ابن تیمیه زندیق و ملحد » صحبتی از این مساله نیست. خدا او را بکشد . «دفع الشبه عن الرسول (ص)، الحصنی الدمشقی،ص ۱۳۱»
حصنی دمشقی از علمای بزرگ اهل سنت است و خود وهابیها به او ثناء گفتهاند، این عبارت ابن تیمیه را آورده و او را به صفت زندیق متصف کرده است .
۲- سبکی که حتی جوانها و کودکان اهل سنت با نام او آشنا هستند، وقتی به این قضیه میرسد میگوید:
إعلم : أنه یجوز و یحسن التوسل، والاستغاثه، والتشفع بالنبی صلى الله علیه وآله وسلم إلى ربه سبحانه وتعالى . وجواز ذلک وحسنه من الأمور المعلومه لکل ذی دین، المعروفه من فعل الأنبیاء والمرسلین، وسیر السلف الصالحین، والعلماء والعوام من المسلمین . ولم ینکر أحد ذلک من أهل الأدیان، ولا سمع به فی زمن من الأزمان، حتى جاء ابن تیمیه، فتکلم فی ذلک بکلام یلبس فیه على الضعفاء الأغمار، وابتدع ما لم یسبق إلیه فی سائر الأعصار .
توسل به نبی مکرم و صالحان از زمان پیامبر تا ظهور ابن تیمیه مرسوم بوده است و در هیچ زمانی و در هیچ دینی چنین سخنی گفته نشده است . تا این که ابن تیمیه آمد و با سخنان باطل خود قضیه را بر افراد ضعیف و نادان مشتبه کرد و بدعتی را پایه گذاری کرد که در هیچ عصری سابقه نداشت .
«شفاء السقام، تقی الدین السبکی، ص ۲۹۲و۲۹۳»
۳- ابن حجر عسقلانی، حافظ علی الإطلاق اهل سنت، متوفای ۸۵۲ میگوید :
ومنهم من ینسبه إلى الزندقه، لقوله : أن النبی – صلى الله علیه وآله وسلم – لا یستغاث به وان فی ذلک تنقیصا ومنعا من تعظیم رسول الله – صلى الله علیه وآله وسلم . «ا لدرر الکامنه، ابن حجر، ج۱، ص۱۵۵ »
بعضی از معاصرین ابن تیمیه او را به زندقه و الحاد و کفر نسبت دادهاند . چون میگفت : پیامبر اکرم شایسته توسل جستن نیست . این سخن ابن تیمیه در حقیقت تنقیص مقام پیامبر و ممانعت از گرامی داشت آن حضرت است .
۴- سلیمان بن عبد الوهاب «برادر محمد عبدالوهاب» در «کتاب الصواعق اللهیه فی الرد علی الوهابیه، ص۳۸» صراحت دارد و میگوید :
… وتمضی قرون الأئمه من ثمان مائه عام ومع هذا لم یرو عن عالم من علماء المسلمین أنها کفر بل ما یظن هذا عاقل بل والله لازم قولکم إن جمیع الأمه بعد زمان الإمام أحمد رحمه الله تعالى علماؤها وأمراؤها وعامتها کلهم کفار مرتدون فإنا لله وإنا إلیه راجعون وا غوثاه إلى الله ثم وا غوثاه أم تقولون کما یقول بعض عامتکم إن الحجه ما قامت إلا بکم وإلا قبلکم لم یعرف دین الإسلام یا عباد الله
برادر من و تابعینش تصور میکنند که اگر پیغمبر و صالحین را ما واسطه قرار بدهیم، کافر شدهایم . هفت صد سال از زمان ائمه اربعه میگذرد، هیچ یک از علمای اسلام چنین فتوایی ندادهاند . لازمه سخن اینها این است که تمام امت اسلامیبعد از زمان امام احمد بن حنبل کفار و مرتدان هستند . فریاد ای مسلمانها از این سخن برادر من که این چنین فتوی میدهد . و تمام مسلمین را محکوم به کفر و واجب القتل معرفی میکند .
«الصواعق الإلهیه فی الرد على الوهابیه، سلیمان أخ محمد بن عبد الوهاب، ص ۳۸ »/۱۴۰۶/۱۴۰۹/ح
رسا