وقتی کسی توانایی خودش را قبول نداشته باشد تلاش نمیکند و جلو تردیدها را باز میگذارد، این تردیدها باید محک بخورند و تنها راه محک زدن کارایی کسب آمادگی و تلاش است.
یکی از ملزومات موفقیت داشتن اعتماد به نفس است، چرا که اگر کسی خودش را تنها و بی عرضه ببیند نتیجتا بد عمل میکند، دیگر تلاش نمیکند و افسرده میشود. بعضی آدم ها بعد از شکست ناامید میشوند و بعضی تلاش میکنند. تفاوت در نحوه ی تفسیر است اگر بگوید “تقصیر من بود، کار من نیست” دفعه بعد هم ضعیف عمل میکند و شکست می خورد. اگر بگوید “زیاد تلاش نکردم، دفعه بعد جبران میکنم” دفعه بعد بیشتر تلاش خواهد کرد. کسانی که شکست را علامتی برای تلاش بیشتر می دانند در نهایت راه موفقیت را پیدا خواهند کرد.
بهتر است انسان بر خودش سخت نگیرد. هر کس وقتی کاری را انجام می دهد در حقیقت دو نفر است.کسی که کار میکند و دیگری که میگوید چگونه انجام دهد. گاهی اوقات کارها خود به خود روبراه میشود و همه چیز درست از آب در می آید. فرد آرام است و فقط به کاری که میکند متمرکز است، همه چیز درست است و او از کاری که میکند لذت میبرد. در این حالت فرد مجذوب کاری است.
اما بعضی وقت ها انسان خود تحقیر میکند و درپی آن تردیدها آشکار میشوند. افکار منفی و سختگیرانه داخل مغز جریان دارند، دلش شور می زند، دلش می خواهد فرار کند. به عنوان مثال، من که شیمی ام ضعیف است باید دانشکده پزشکی را بی خیال بشوم و امثال این افکار که زیاد در مغز انسان خطور میکند. گاهی این فکرها چندان واضح نیستند و باور ندارد که کاری را می تواند انجام بدهد و به آن فکر هم نمیکند هیچوقت احتمالات را در نظر نمیگیرد.
تردیدها مانع از آرزو و خیال میشوند. به عنوان مثال خانمها معمولا به اینکه خلبان، پرفسور و…بشوند فکر نمیکنند. بد نیست ببینید از توانایی تان در یک موقعیت خاص چه برداشتی دارید. چقدر مطمئن هستید در یک همایش عمومیبتوانید پیش چند نفر غریبه بروید و صحبت کنید؛ چقدر مطمئن هستید که در یک مهمانی بتوانید به طرف یک نفر که از او خوشتان نمی آید بروید. اینها فقط مثال هستند هر کس باید سوالات خاص خودش را داشته باشد.
اگر تردیدها مانع میشوند، قدم بعدی رفع آنهاست. البته تردیدها تا وقتی علت بودنشان اثبات نشده از بین نمی روند. تا وقتی کسی توانایی خودش را قبول نداشته باشد تلاش نمیکند و جلو تردیدها را باز میگذارد. این تردیدها باید محک بخورند. تنها راه محک زدن کارایی کسب آمادگی و تلاش است. البته تلاش نیاز به امید دارد.
نگاه مثبت نسبت به خود انگیزه را بالا میبرد، صحبت با کسی که در این زمینه موفق بوده یا تشویق از جانب دوستان و خانواده هم کارساز است، به خودتان قول بدهید که تا سر حد امکان تلاش کنید، به خودتان حرفهای احمقانه تلقین نکنید؛ مثلا، اگر تلاش هم بکنم کاری از پیش نمی رود یا “همه ی امتحان ها را بیست میشوم” حتی مثبت گرایی هم بی دلیل نمیشود. اگر اول تابستان تکواندو را شروع کرده اید انتظار نداشته باشید که آخر تابستان قهرمان مسابقات آموزشگاهها میشوید اما اگر بعد ازسه سال چنین انتظاری داشته باشید شاید منطقی باشد.
توقع های خود و دیگران روی کارآیی فرد تاثیر میگذارند. این پیشگویی سبب خود شکوفایی میشود. یک توقع نو و صادقانه مبنی بر پیشرفت تدریجی موجب تلاش و تسهیل پیشرفت میشود.
در نتیجه بعد از جا افتادن تفکر جدید، کسب مهارت های نو و آماده شدن، باید توانایی خود را محک بزنید کارایی فعلی و قبلی تان را مقایسه کنید. اگر توانایی تان بیشتر شده به دلیل بیشتر شدن تلاش، بهتر شدن فکر و افزایش مهارت است.
شکست را علامتی مبنی بر نیاز به افزایش تلاش بدانید تا پیشرفت کنید. تلاش کنید اما سخت نگیرید. اگر کسی کارایی خود را به هر دلیلی ضعیف بداند، کارایی اش کمتر خواهد شد. گاهی تفسیر باید اصلاح شود، گاهی باید بیشتر تلاش کرد خطری ندارد. در طول زندگی گاهی به این نتیجه می رسیم که توانایی برخی کارها را نداریم یا بعضی چیزها به زحمتش نمی ارزد.
مهر