فردای آن روز هریسه گزارش دیگری به متوکّل داد مبنی بر اینکه این بار امام هادی علیه السلام وقتی خواست داخل خانه برود، بادی وزیدن گرفت و پرده کنار رفت. وقت خروج از خانه هم همین اتفاق تکرار شد.
شخصی به نام هریسه به متوکل گفت:« خدمتی که خادمان علی بن محمد ( امام هادی علیه السلام ) به او میکنند، هیچ کس به تو نمیکند. هیچ کس در منزل او نیست مگر این که در خدمت اوست و حتی زحمت کنار زدن پرده را نیز به او نمیدهند؛ برایش پرده را کنار میزنند تا از خانهاش بیرون بیاید.»
متوکل دستور داد خادمیکه برای امام پرده را کنار میزد، دیگر این کار را نکند.
فردای آن روز هریسه گزارش دیگری به متوکّل داد مبنی بر اینکه این بار امام هادی علیه السلام وقتی خواست داخل خانه برود، بادی وزیدن گرفت و پرده کنار رفت. وقت خروج از خانه هم همین اتفاق تکرار شد.
متوکل با شنیدن این خبر به خادم دستور داد باز برای امام پرده را کنار بزند. بعد گفت:« ما نمیخواهیم باد برای او این کار را بکند.»
ترس متوکل این بود مبادا با این ماجراها جایگاه امام هادی در میان مردم روشن شود و آنان را نسبت به حکومت متوکل بدبین کند.
منبع:
بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۲۰۳، شماره ۱۲ از کتاب مناقب.