زیارت جامعه کبیره،غلوّ یا ثناء؟!

زیارت جامعه کبیره، منشور بلند امامت و هدایت است که سیل ‏گونه از کوهسار وجود هادی امت، حضرت ابوالحسن ثالث، علی بن محمد النقی (علیه و علی آبائه و ابنائه افضل الصلوه و السلام) سرازیر شده است. امام هادی علیه ‌السلام بر شیعیان منت نهاده و انعام فرموده است که در گفتار شگرف و ژرف خویش، تکاور و سخن را در مرغزاری از معارف جان پرور الهی به جولان در آورده و از دریای دانش خود بارانی در و گهر بر تارک دوستان راستین سلسله‌ عزیز امامت نثار نموده و در خور عقول ما و نه سزاوار حقیقت امام، گوشه ‌هایی از طرایف بوستان خدا را حکایت فرموده است.

امام عزیز حضرت علی النقی علیه ‌السلام به خواهش یکی از دوستان و شیعیان، برای زیارت امامان معصوم علیهم ‌السلام زیارت جامعه کبیره را تعلیم فرموده ‌اند. بزرگ مردانی چون شیخ صدوق آن را در کتاب «من لایحضره الفقیه»(۱) و کتاب «عیون اخبار الرضا علیه ‌السلام»(۲) و شیخ طوسی در کتاب «تهذیب الاحکام» (۳) نقل کرده ‌اند.(۴)

شیوایی کلام و والایی مضمون و دانش و معرفتی که در آن موج می‌ زند خود گویای اصالت این زیارت و معرف دانش ارجمند و الهی گوینده‌ آن است. متن این زیارت به گونه‏ ای است که هر منصفی صدور این معارف بلند را از غیر معصوم محال عادی می‏ داند. افزون بر آن که خطوط کلی آن را با خطوط کلی معارف قرآن کریم که مرجع نهایی در بررسی روایات است هماهنگ می ‏بیند و این، چیزی است که ما را از بحث سندی آن بی ‏نیاز می‏ کند.

زیارت جامعه و توهم غلوّ

سراسر زیارت جامعه، مملو از ذکر کمالات و فضایل ائمه اطهار علیهم ‏السلام است و زائر با نهایت احترام و ادب در آستانشان اظهار ارادت، اخلاص، خضوع و خشوع می‏ کند، لیکن هیچ‏گونه غلوّ و اغراقی در آن وجود ندارد؛ زیرا:

اوّلا ً، آنچه که در بیان بلند هادی امت علیه ‏السلام آمده، هدایت امت به بخشی از کمالات آن انوار پاک است وگرنه فضایل آن ذوات مقدس بیش از اینهاست. از این‏ جهت زائر در پایان این مثنوی بلند عشق به اظهار عجز رو می ‏آورد تا خود را از امواج اقیانوس ناپیدا کرانه فضایل و کمالات آنان برهاند و در یک جمله می‏گوید:

سروران من! شما بیش از آنچه من شماره کردم هستید، لیکن من بیش از این نمی ‏دانم و نمی‏ توانم. پایان زیارت من، پایان من است وگرنه شما را پایانی نیست: «موالىّ لا أُحصى ثنائکم و لا أبلغ من المدح کنهکم و من الوصف قدرکم…».

متن این زیارت به گونه‏ ای است که هر منصفی صدور این معارف بلند را از غیر معصوم محال عادی می‏ داند. افزون بر آن که خطوط کلی آن را با خطوط کلی معارف قرآن کریم که مرجع نهایی در بررسی روایات است هماهنگ می ‏بیند و این، چیزی است که ما را از بحث سندی آن بی ‏نیاز می‏ کند

امام صادق علیه‏ السلام بعد از برحذر داشتن کامل تمّار از غلوّ فرمود: شاید بتوانیم بگوییم: آنچه از علم ما که به شما می‏ رسد چیزی جز الف غیرمعطوفه نیست.(۵) علامه مجلسی (ره) می ‏گوید: «غیرمعطوفه» یعنی نصف حرف؛ زیرا در خط کوفی حرف الف، این‏گونه نوشته می ‏شد که نصف آن مستقیم و نصف آن معطوف بود و الف غیرمعطوفه، یعنی الفی که فقط نصف مستقیم آن نوشته شده است.(۶) بنابراین، از بیست و هشت حرف زبان عربی، حتی به‌اندازه یک حرف آن نیز بیان نشده است.

سرّش آن است که آن انسان‏های کامل و خلفای الهی، آینه تمام نمای جمال و جلال الهی و آیه ‏های بزرگ او هستند و خدا را نشانه ‏ای برتر از آنان نیست. امام علی علیه‏ السلام فرمود: «ما لله آیهٌ أکبر منّى» (۷) و در زیارت آن حضرت می‏گوییم: «السلام علیک یا آیه الله العظمی» (۸) و همان‏گونه که اوصاف کمال الهی پایان‏ ناپذیر است، اوصاف کمال آینه‏ داران آن جمیل مطلق نیز پایان ندارد.

حضرت علی علیه ‏السلام می‏ فرماید: در فضل و برتری ما هرچه می‏ خواهید بگویید، لیکن بدانید که نه تنها به حقیقت فضایلی که خدا برای ما قرار داده است نمی‏ رسید، بلکه به‌اندکی از آن نیز نمی ‏رسید؛ زیرا ما آیات و دلایل خدا، حجّت، خلیفه و جانشین، امین، وجه، چشم و زبان او هستیم…؛ (۹)

ثانیاً، مرز غلوّ خارج کردن آنان در مقام تعریف و تمجید از دایره عبودیت است وگرنه ثناگویی در این محدوده هرگز غلوّ نیست. حضرت علی علیه ‏السلام فرمود: ما را از مرز عبودیت خارج نکنید و به سرحدّ ربوبیت نرسانید، آن گاه هرچه می ‏خواهید در فضیلت ما بگویید، لیکن بدانید که حق ثناگویی ما را ادا نخواهید کرد. از غلوّ کردن درباره ما بپرهیزید و همانند نصاری که درباره عیسی علیه‏ السلام غلو کردند نباشید، که من از غلوّکنندگان بی‏زارم.(۱۰)

ثالثاً، یکی از آداب زیارت این است که زائران زیارت خود را با تکبیرات صدگانه شروع کنند، یعنی بعد از آن‏که صدبار اعتراف به عظمت خدا کردند و او را از هر وصف و ثنایی برتر دانستند، به ثناگویی اهل بیت علیهم ‏السلام و شمارش کمالات آنان بپردازند.
تسبیح

مجلسی اول (ره) می‏ گوید: تکبیرهای صدگانه برای تفهیم این نکته است که عظمت و کبریایی از آن خداست.(۱۱) محدث قمی (ره) نیز در ابتدای همین زیارت می ‏گوید: شاید وجه تکبیر، چنان‏که مجلسی اول گفته، این باشد که اکثر طباع مایلند به غلو، مبادا از عبارات امثال این زیارات به غلوّ افتند یا از بزرگی حق ‏سبحانه و تعالی غافل شوند یا غیر اینها.(۱۲)

هم‏چنین زائر بعد از شمارش مقداری از کمالات به توحید ناب باز می‏ گردد و شهادت به وحدانیت و یگانگی خدا می‏دهد، آن‏گونه که خود خدا، ملائکه و اولوا العلم شهادت می ‏دهند:

«أشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شریک له کما شهدالله لنفسه و شهدت له ملائکته و أُولوا العلم من خلقه لا إله إلّا هو العزیز الحکیم».

آن‏گاه به عبودیت و رسالت سرسلسله این کمالات، یعنی رسول اکرم صلی الله علیه و آله شهادت می‏ دهد تا اقرار کند ماسوی الله حتی ائمه اطهار علیهم ‏السلام بر سر سفره کرامت آن بنده برگزیده خدا نشسته ‏اند و خود آن حضرت از برکت عبودیت به این کمالات رسیده است:

«و أشهد أنّ محمداً عبده المنتجب و رسوله المرتضی…».

سپس ذکر فضایل آن پیشوایان نور را ادامه می‏ دهد و در ضمن آن نیز همواره اقرار می ‏کند که مرز میان واجب‏ تعالی و ممکنات را در هم نریخته و هرگز ائمه علیهم ‏السلام را به سر حدّ وجوب نرسانده است. مثلا ً می ‏گوید:

شما (اهل بیت عصمت) به سوی خدا می‏ خوانید و به او راهنمایی می ‏کنید…؛ «إلی الله تدعون و علیه تدلّون و به تۆمنون…».

مطیع فرمان الهی هستید، قیام به امر او می ‏کنید، عامل به اراده او هستید و…؛ «المطیعون لله القوّامون بأمره العاملون بإرادته…».
مرز غلوّ خارج کردن آنان در مقام تعریف و تمجید از دایره عبودیت است وگرنه ثناگویی در این محدوده هرگز غلوّ نیست. حضرت علی علیه ‏السلام فرمود: ما را از مرز عبودیت خارج نکنید و به سرحدّ ربوبیت نرسانید، آن گاه هرچه می ‏خواهید در فضیلت ما بگویید، لیکن بدانید که حق ثناگویی ما را ادا نخواهید کرد

شما را خداوند از لغزش‏ها نگه داشت، از فتنه‏ ها ایمن گردانید، از آلودگی پاک نمود و پلیدی ‏ها را از شما دور گردانید و تطهیرتان کرد؛ «عصمکم الله من الزلل و آمنکم من الفتن و طهّرکم من الدنس و أذهب عنکم الرجس و طهّرکم تطهیراً».

سیل بنیان‌کن اساس شرک

بنابراین، هیچ‏گونه استقلالی برای ائمه علیهم ‏السلام در این زیارت مطرح نشده تا شبهه غلو پیش آید. در واقع این منشور بلند، هرچند که در لباس شرح فضایل و کمالات انسان‏های کامل و خلفای برجسته الهی، یعنی اسره طاها و یاسین، ائمه اطهار علیهم ‏السلام بیان شده است، لیکن معارف عمیق توحیدی ولایی آن بسان سیلی بنیان کن اساس شرک و دوگانه‏ پرستی و بنیاد بیگانه ‏گرایی را بر می ‏کَنَد و با پیشروی به سوی دشت و دَمَن امت اسلام، تشنه ‏کامان حقیقت و معرفت ناب نبوی و ولوی را سیراب می‏ کند.

جان ما فدای خاک امام پاکی‌ها حضرت هادی علیه ‏السلام باد که ما خاکیان را به شعاع فروزان سخن خویش با آسمان عظمت و جلال الهی آشنا ساخته و ما تشنگان زلال و لای آن گرامیان را به سرچشمه‌ های بهشتی کوثر خدا رهنمون گشته است.

منابع:

۱) ج ۲، ص ۶۰۹، چاپ مکتبه الصدوق تهران. شیخ صدوق در آغاز کتاب من لا یحضره الفقیه می‌نویسد: من چیزهایی را در این کتاب ذکر می‌کنم که به آن فتوی می‌دهم و آنها را حجت شرعی بین خود و خدای خود می‌دانم؛ ج ۱، ص ۳، چاپ تهران.
۲) ج ۲، ص ۲۷۷، چاپ منشورات اعلمی تهران.
۳) ج ۶، ص ۹۵، چاپ تهران.
۴) علامه مجلسی در مورد این زیارت فرموده است: زیارت جامعه از نظر سند صحیح ترین زیارات و از جهت متن و فصاحت و بلاغت، بهترین زیارات است. (بحار، ج ۱۰۲، ص ۱۴۴) و مجلسی اول – پدر علامه‌ مجلسی – می ‌فرماید: در مکاشفه‌ ای که در حرم مطهر حضرت امیرمومنان علیه ‏السلام برایم رخ داد، خدمت امام عصر ارواحنا فداه مشرف شدم و با صدای بلند زیارت جامع را خواندم. پس از اتمام زیارت، آن حضرت فرمودند: «خوب زیارتی است». آنگاه مجلسی اول می ‌گوید: من در اکثر اوقات به این زیارت مداومت دارم و شکی نیست که این زیارت از امام هادی علیه ‌السلام است و به تقریر صاحب الزمان علیه ‌السلام رسیده و متن آن کاملترین و بهترین زیارات است.(روضه المتقین، ج ۵، ص ۴۵۱) مرحوم حاجی نوری می ‌نویسد: «سید احمد رشتی در سفر حج خدمت امام عصر ارواحنا فداه شرفیاب شد و آن گرامی‌به خواندن نافله و زیارت عاشورا و زیارت جامعه سفارش نمود و فرمود: «شما چرا نافله نمی ‌خوانید نافله نافله نافله، شما چرا عاشورا نمی ‌خوانید، عاشورا، عاشورا، عاشورا، شما چرا جامعه نمی‌ خوانید جامعه جامعه جامعه». (نجم الثاقب، صص ۳۴۳-۳۴۲)
۵) بحارالانوار، ج ۲۵، ص ۲۸۳: «…و عسی أن نقول: ما خرج إلیکم من علمنا إلّا ألفاً غیرمعطوفه».
۶) همان.
۷) همان، ج ۳۶، ص ۳.
۸) همان، ج ۹۷، ص ۳۷۳، زیارت امام علی علیه ‏السلام در هفده ربیع الاول.
۹) همان، ج ۲۶، ص ۶ : «لا تسمّونا أرباباً قولوا فى فضلنا ما شئتم فإنکم لن تبلغوا من فضلنا کنهَ ما جعله الله لنا و لا معشار العشر، لأنّا آیات الله و دلائله و حجج الله و خلفاۆه و أُمناۆه و وجه الله و عین الله و لسان الله»؛ «معشارالعشر» به معنای یک صدم است، لیکن معنای کنایی از آن مراد است چنان‏که در متن آمده است.
۱۰) همان، ج ۲۵، ص ۲۷۴ : «لا تتجاوزوا بنا العبودیه ثمّ قولوا ما شئتم و لن تبلغوا و إیاکم و الغلوّ کغلوّ النّصاری فإنّى برى‏ءٌ من الغالین».
۱۱) روضه المتقین، ج ۵، ص ۴۵۳.
۱۲) مفاتیح‏الجنان، ص ۸۹۸، مقدمه زیارت جامعه کبیره.
تبیان

همچنین ببینید

ماهنامه موعود شماره 280 و 281

شماره ۲۸۰ و ۲۸۱ مجله موعود منتشر شد

با امکان دسترسی سریع دیجیتال ؛ شماره ۲۸۰ و ۲۸۱ مجله موعود منتشر شد ماهنامه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *