مهدی «عج‏»؛ روح حج/ بخش دوم

روح حج، ولایت است و در عصر غیبت‏بین این عمل عبادی سیاسی و امام مهدی (علیه‏السلام) پیوندی عمیق وجود دارد. در این نوشتار، ضمن بررسی پیوند آغازین و نهایی «حج و ولایت‏»، و «کعبه و امامت‏» به جلوه‏هایی از پیوند آن سرزمین مقدس با امامت‏خصوصا امام زمان (علیه‏السلام)، اشاراتی بیان شده است.

 

۹- حضور در حجّ

به سفرى رهسپارى که آخرین سفیر الهى علیه‏ السلام نیز در ایّام حج آن جا است و تکبیر و تهلیل و تسبیحات، با ذکر او، از این سرزمین، به سوى آسمان بالا مى‏ رود! چه پیوند زیبایى! هوایى را استنشاق مى‏ کنى که یوسف زهرا علیه السلام در آن هوا نفس مى‏ کشد!…
عبید بن زراره مى‏ گوید: صادق آل محمد صلّى‏ اللّه‏ علیه‏ و آله‏ و سلّم مى‏ فرمایند:
یفقد الناس إمامهم یشهد الموسم فیراهم ولایرونه؛ (۷۳) مردم، امام خود را نیابند. او، در موسم حج، شاهد ایشان است و آنان را مى ‏بیند، امّا آنان، او را نمی‌بینند.
ابومحمّد حسن بن وجناى نصیبى، پنجاه و چهار مرتبه به حج بیت الله الحرام مشرّف شد به امید آن که جمال یار را زیارت کند. بعد از رسیدن به آرزویش، امام مهدى عجّل اللّه تعالى فرجه به او مى‏ فرمایند: «اى حسن! آیا فکر کردى که امر تو بر من مخفى بود؟! به خدا قسم! هر حجّى که انجام دادى، من با تو بودم…». (۷۴)
لذا محمد بن عثمان عمروى، نایب دوم، در این خصوص، قسم جلاله یاد کرده و فرموده: «والله! إنَّ صاحب هذا الأمر لیحضر الموسم کلَّ سنهٍ یرى الناس و یعرفهم و یرونه و لایعرفونه؛ (۷۵) آن حضرت، هر سال، در موسم حج حضور مى‏ یابد و مردم را مى‏ بیند و مى‏ شناسد، امّا مردم او را مى‏ بینند، ولى نمى‏ شناسند».
از ایشان سوال کردند: «شما حضرت (عج) را دیده ‏اید؟» گفت: «بله. آخرین بار، حضرت را در بیت الله الحرام دیدم در حالى که مى‏ فرمود: “اللهم انجزلی ما وعدتَنى؛ پروردگارا! وعده‏ هایى را که به من دادى، تحقّق بخش”.»
نیز فرموده است: «آن حضرت را دیدم که پرده ‏ى خانه‏ ى کعبه را در مستجار گرفته و مى‏ فرمود: “اللهم انتقم من أعدائی؛ پروردگارا! از دشمنانم انتقام بگیر”». (۷۶)
مونس او، حضرت خضر نیز همراه او است. امام رضا علیه‏ السلام در این باره مى‏ فرمایند: «إنَّ الخضر لیحضر الموسم کلَّ سنهٍ فیقضى جمیع المناسک و یقف بعرفه فیؤمِّنُ على دعاء المؤمنین؛ (۷۷) حضرت خضر، همه ساله، در موسم حج شرکت مى‏ کند و مراسم حج را انجام مى‏ دهد و در عرفات مى‏ ایستد و به دعاى مؤمنان آمین مى‏ گوید».

۱۰- حج، وصال یار

حضور سبز حضرت بقیهاللّه، حجه بن الحسن عجّل اللّه تعالى فرجه در مراسم حج و بویژه در عرفات و مِنى‏، سبب شده که برخى از عاشقان حضرتش، در ایام حج، گل روى او را مشاهده کنند و به آرزوى خود برسند.
رسید مژده که ایّام غم نخواهد ماند … چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند
على بن مهزیار اهوازى مى‏ گوید: «من، بیست مرتبه به زیارت خانه خدا مشرف شدم، در حالى که در تمام این سفرها، قصدم، دیدن امام زمان علیه ‏السلام بود؛ چون، شنیده بودم، هر سال، در ایّام حج، آن حضرت، براى زیارت خانه ‏ى خدا به مکّه مى ‏رود، ولى در این بیست سفر، راه به جایى نبردم و موفّق نشدم تا این که…». (۷۸)
ادامه را از زبان این قلم بشنوید: تا این که آخرین بار، حجّش، حج شد و به منتهاى آرزویش رسید، و جان تشنه ‏اش را سیراب، و رخسار خسته ‏اش را طراوت بخشید.
نصیب من، عرفات و مقام و مشعر کن‏ … به شوق دیدن خود، راهى مِنایم کن‏
تمام حجّ، به لقاى جناب حضرت تست‏ … عطا، در این سفر، از نعمت لقایم کن (۷۹)
آیهالله سیدمحسن امین عاملى (ره) صاحب کتاب ارزشمند أعیان الشیعه مى‏ گوید:

«… اینجانب، به مکّه مشرف شدم و در همه جا، از طواف گرفته تا عرفات، مِنى‏ و مشعر، دل در شور و عشق حضرت ولىّ عصر عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف داشتم؛ چرا که با الهام از روایات و استفاده از اخبار، یقین داشتم که آن بزرگوار، همه ساله، در موسم حج، تشریف دارند و مناسک را به جاى مى‏ آورند. از خدا خواستم که مرا به فیض دیدار نائل آورد، امّا ایام حج سپرى شد و موفق نشدم. در این اندیشه بودم که “چه کنم؟ آیا به لبنان برگردم و سال بعد براى زیارت و در پى مقصود بازگردم و یا این که همان جا رحل اقامت افکنده و از خدا، حجّت او را طلب کنم؟” پس از محاسبه‏ ى بسیار، تصمیم بر ماندن گرفتم تا شاید خداوند مدد کند و توفیق یار گردد و به منظور برسم.
تا مراسم سال بعد، ماندم، امّا با همه‏ ى تلاش و جست و جو، سال بعد هم توفیق دیدار نیافتم. باز هم ماندم و تا سال سوم و چهارم و پنجم و یا هفتم، این توقف ادامه یافت. در آخرین سال توقفم در مکه که موسم حج فرا رسید، پس از انجام دادن مناسک حج، روزى پرده‏ ى خانه کعبه را گرفتم و بسیار اشک ریختم و به بارگاه خداوند گله بردم که “چرا توفیق دیدار حاصل نیامده است؟”، تا این که پس از راز و نیاز…» (۸۰)

او هم موفق مى ‏شود و جان خسته ‏اش را رونق و رمق مى ‏بخشد.
گر بنده بُوَد بنده، کسى جانب او نیست‏ … بى پرده سراپرده ‏ى آن شاه، توان یافت‏
جز پرده ‏ى عصیان، نبود حایل دیدار … گر ابر گناهان رود آن ماه توان یافت‏
ما را چه لیاقت به شرف یابى دائم‏ … این بس که گهى فرصت کوتاه، توان یافت (۸۱)
ابن قولویه به سند خود از ابى عبدالله بن صالح روایت کرده است که آن حضرت را در برابر حجرالاسود دیده است. زمانى که مردم براى بوسیدن آن کشمکش مى‏ کردند، آن حضرت علیه‏ السلام فرمودند: «به این نحو، مأمور نشده ‏اند». (۸۲)
روزى که آخرین خورشید آسمان تابناک امامت و ولایت، از بام کعبه طلوع کند، براى ما رابطه و پیوند حج و ولایت بیشتر واضح خواهد شد.

۱۱- ظهور از کعبه‏

یکى دیگر از جلوه ‏هاى پیوند کعبه و حج با ولایت، ظهور آن حضرت (عج) در کنار خانه‏ ى خدا است. در برخى از روایات، «یوم الحج الاکبر» در آیه ى شریفه ی «وأذان من الله و رسوله الى الناس یوم الحج الاکبر» (۸۳) تأویل به روز ظهور شده است. (۸۴)
امام صادق علیه‏ السلام مى ‏فرمایند:
إنّ القائم إذا خرج، دخل المسجد الحرام فیستقبل الکعبه ویجعل ظهره إلى المقام ثُمَّ یصلّى رکعتین ثُمَّ یقوم، فیقول: یا أیّها الناس! أنا أولى الناس بآدم… یا أیّها الناس! أنا أولى الناس بمحمّد (۸۵)؛ چون مهدى ظهور کند، به مسجد الحرام رود. رو به کعبه و پشت به مقام ابراهیم بایستد و دو رکعت نمازگزارد. آن گاه صلا دهد: «اى مردمان! منم یادگار آدم، یادگار ابراهیم، یادگار اسماعیل، یادگار محمّد.
در روایت دیگرى، امام محمد باقر علیه‏ السلام مى ‏فرمایند:
«والقائم یومئذ بمکه عند الکعبه مستجیراً بها یقول: …فمن حاجّنى فی آدم فأنا أولى الناس بآدم، و من حاجّنی فی نوح، فأنا أولى الناس بنوح، و من حاجّنى فی ابراهیم فأنا أولى الناس بابراهیم، و من حاجّنی فی محمّد فأنا أولى الناس بمحمّد (۸۶)

قائم، در آن روز، در مکه است و در خانه ‏ى کعبه به مردم مى‏ گوید: آن کس که از آدم سخن گوید، من وارث آدم هستم، و آن کس که از نوح سخن گوید، من وارث نوح هستم، و آن کس که از ابراهیم سخن گوید من وارث ابراهیم هستم، و آن کس که از محمّد سخن گوید، من وارث محمدم.»
سپس یارانش را فرا مى ‏خواند و آنان مانند پروانه، گرد شمع وجودش جمع مى‏ شوند.
امام صادق علیه ‏السلام در این خصوص مى ‏فرمایند:
«یقف بین الرکن والمقام فیصرخ صرخه فیقول: یا معاشر نقبائی وأهل خاصتی و من ادّخرهم الله لنصرتی قبل ظهوری على وجه الأرض! ائتونى طائعین... (۸۷) در میان رکن و مقام مى‏ ایستد. آن گاه بانگ بر مى‏ آورد: اى فرماندهان من! اى نزدیکان من! اى کسانى‏ که خداوند پیش از ظهور من، آنان را براى یارى من در روى زمین ذخیره کرده است! به سوى من بشتابید و به فرمان من گردن نهید…».
در این لحظه، آنان، بانگ امام را مى ‏شنوند و به سوى او مى‏ شتابند. آن گاه نوبت بیعت فرا مى ‏رسد (۸۸) و حجر الأسود شاهد این ماجرا است و شهادت مى‏ دهد.
امام صادق علیه‏ السلام در این رابطه مى ‏فرمایند:
«… وإلى ذالک المقام یسند القائم ظهره، و هو الحجه و الدلیل على القائم، و هو الشاهد لمَنْ وافا فی ذالک المکان و الشاهد على مَن ادَّى إلیه المیثاق و العهد الذی أخذ الله عزّ وجلّ على العبد (۸۹) حجرالاسود، تکیه‏ گاه و دلیل و حجّت براى حضرت مهدى (عج) است. به هنگام بیعت مردم با حضرت، شاهد بر وفاى به عهد و میثاقى است که خداوند از بندگان در عالم ذر گرفته است.»

از «مکان ظهور»، «سخنان حضرت به هنگام ظهور»، «جمع‏ شدن یاران»، «شهادت حجر الاسود»، … پیوند عمیق حج و ولایت رخ مى‏ گشاید، امّا سوال مهم این است که «به راستى چرا کعبه؟».
از این که پیامبر در این سرزمین مبعوث شد و وارثش امام حسین علیه‏ السلام براى زنده ماندن دین جدش، از مکّه شروع کرد و فرزندش، سالار ساجدان، پیام ‏رسان کربلا، در معرّفى خود، «أنا ابن مکه و مِنى‏؛ أنا ابن زمزم والصفا، …» (۹۰) فرمود، نقش و جایگاه استراتژى آن روش مى ‏شود. امروز، جهان غیر اسلام، کعبه را به عنوان مرکز اسلامى مى ‏شناسد و حتّى براى مسلمانان نیز نقش محورى دارد. این نقطه، تنها جایگاهى است که همه ‏ى فرقه‏ ها و نحله هاى اسلامى، گرد آن جمع مى‏ شوند. به حقیقت باید گفت، تنها عامل قوام و قیام مردم و زنده ماندن دین و مسلمانان و مقاومت آنان در برابر کفر، «کعبه» است.
خداوند تبارک و تعالى مى ‏فرماید:

«جعل الله الکعبه البیت الحرام قیاماً للناس (۹۱) خداوند کعبه – بیت الحرام – را وسیله‏ اى براى استوارى و سامان بخشیدن به کار مردم قرار داده است.»
امام صادق علیه ‏السلام در این باره مى‏ فرمایند:

«ولایزال الدین قائماً ما قامت الکعبه (۹۲) تا زمانى که کعبه پا بر جا است، دین اسلام نیز پا بر جا است».

مولود کعبه و شهید محراب، امام على علیه ‏السلام از این کانون نور، «عَلَم و پرچم اسلام» یاد مى‏ نماید (۹۳) که بر فراز ستیغ سراسر عظمت و افتخار تاریخ اسلام تعبیه و نصب گردیده است. این پرچم سرافراز و همیشه پیروز «بیت الله»، همواره نشانه ‏ى «حاکمیت الله» خواهد ماند که هم قبله‏ ى مقبلان عالم است و هم مقصد سالکان پاى در راه و مطاف زائران دل آگاه.
از این رو، امام زمان قائم آل محمد علیهم ‏السلام نیز در آغاز قیام جهانى خود، بر محور قیام و قوام جوامع انسانى، تکیه مى ‏فرماید و تمام جهان را از عدل و داد پر مى‏ کند.

۱۲- مطاف در دولت یار

منحرف شدن اسلام از مسیر اصلى‏ اش بعد از پیامبر صلّى‏ اللّه‏ علیه‏ و آله‏ و سلّم، و شدت فتنه‏ هایى که در عصر غییت حاصل مى‏ شود، تا جایى است که برخى، حج را براى تجارت و تفریح و نام و نان (۹۴) و برخى از کشورهاى اسلامى، از حج منع شده (۹۵) و به سبب نا امنى راه‏ ها، برخى حُجّاج، غارت (۹۶) مى‏ شوند، منتها روزى که حضرت بقیّه الله علیه‏ السلام ظهور کنند، به جهت رشد تربیتى و اخلاقى (۹۷) تمام این مشکلات حل مى‏ شود و همه‏ ى زمان‏ ها و مکان‏ ها و افراد، طعم شیرین عدالت را مى‏ چشند. بهره‏ ى «مطاف» از این عدالت شنیدنى و دیدنى است!
امام صادق علیه‏ السلام در این خصوص مى‏ فرمایند:

«أوّل ما یظهر القائم العدل أنْ ینادی منادیه: أنْ یُسلّم صاحب النافله لصاحب الفریضه الحجر الأسود و الطواف (۹۸) نخستین چیزى که از عدالت قائم ظاهر مى‏ شود، این است که منادى، اعلام مى‏ کند: آنان که طواف مستحبى مى‏ کنند، «مطاف» (محل طواف) و «حجر الاسود» را براى کسانى ‏که طواف واجب مى‏ کنند، خالى کنند».
یکى دیگر از جلوه‏ هاى بهره‏ ى این سرزمین مقدس از دولت کریمه‏ ى امام زمان (عج) اصلاحاتى است که حضرت در سرتاسر جهان، از جمله، این سرزمین، انجام مى‏ دهد.

منابع:

۷۳) اصول کافى، ج۱، ص۳۳۷؛ کمال الدین، باب۳۳، ج۲، ص۲۳
۷۴) بحارالأنوار، ج۵۲، ص۳۲؛ کمال الدین، ج۲، ص۴۴۲، باب۴۳. مرحوم محقق خویى (ره)، «حسن بن وجناى نصیبى» را در معجم رجال الحدیث، ج۵، ص۱۳۰، ضمن ذکر این واقعه توثیق کرده است.
۷۵) کتاب من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۵۲۰؛ کمال الدین، ج۲، ص۴۴۰
۷۶) کمال الدین، ج۲، ص۴۴۰؛ بحارالأنوار، ج۵۲، ص۳۰؛ وسائل الشیعه، ج۹، ص۳۶۰
۷۷) بحارالأنوار، ج۵۲، ص۱۵۲
۷۸) دلائل الإمامه، ص۲۹۶؛ بحارالأنوار، ج۵۲، ص۹؛ منتهى الآمال، ج۲، ص۴۳۹
۷۹) نغمه ى انس، على‏ اصغر یونسیان (ملتجى)، ص۱۰۰
۸۰) کرامات صالحین، شریف رازى، ص۹۱ (به نقل از دیدار با امام زمان در مکه و مدینه، ص۹۸).
۸۱) خلوت‏گاه راز، حبیب الله چایچیان (حسان)، ص۲۷۸
۸۲) ارشاد، شیخ مفید، ص۶۸۰؛ بحارالأنوار، ج۵۲، ص۶۰

۸۳) توبه: ۳
۸۴) تفسیر عیاشى، ج۲، ص۷۶، ح۱۵
۸۵) بحارالأنوار، ج۵۱، ص۵۹
۸۶) همان، ج۵۲، ص۳۰۵. در روایت دیگرى امام صادق علیه ‏السلام مى ‏فرمایند: «إذا أذن الله عزّوجلّ للقائم فی الخروج صعد المنبر و دعا الناس إلى نفسه و ناشدهم بالله و دعاهم إلى حقه…». (بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۳۷).
۸۷) بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۳۳؛ الغیبه، طوسى، ص۲۸۴؛ (به نقل از روزگار رهایى، ج۱، ص۴۲۵).
۸۸) امام باقر علیه ‏السلام مى ‏فرمایند: (کأنی بالقائم… بین الرکن و المقام بین یدیه جبرئیل علیه ‏السلام ینادى البیعه للّه». بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۹۰
۸۹) کافى، ج۴، ص۱۸۵
۹۰) بحارالأنوار، ج۴۵، ص۱۳۸
۹۱) مائده: ۹۷
۹۲) وسائل الشیعه، ج۸، ص۱۴
۹۳) نهج البلاغه، خ۱، ص۴۵: «…جعله سبحانه و تعالى للإسلام عَلَماً و للعائذین حرماً…».
۹۴) پیامبر اکرم صلّى ‏اللّه ‏علیه ‏و آله ‏و سلّم: «یحّج أغنیاء اُمّتی للنزهه و یحج أوسطها للتجاره و یحج فقراؤها للریاء و السمعه». (روزگار رهایى، ج۲، ص۷۹۴).
۹۵) امام باقر علیه‏ السّلام: «فإذا فعلوا ذلک منعوا من الحج ثلاث سنین…». (روزگار رهایى، ج۲، ص۹۱۷). نیز در این زمینه به صفحات۸۰۴،۸۱۰،۸۱۱،۹۱۳،۹۱۸،۱۱۲۸ مراجعه کنید.
۹۶) پیامبر اکرم صلّى ‏اللّه ‏علیه ‏و آله ‏و سلّم: «… و علامته أنْ ینهی الحاج…». (روزگار رهایى، ج۲، ص۸۶۵). نیز مراجعه شود به ص۹۰۴ و۹۲۱
۹۷) ر.ک: پیداى پنهان، پور سید آقایى، ص۳۵

۹۸) کافى، ج۴، ص۴۲۷؛ کتاب من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۱۶۱؛ بحار الأنوار، ج۵۲،ص۳۷۴

محمد رضا فؤادیان

همچنین ببینید

ماهنامه موعود شماره 280 و 281

شماره ۲۸۰ و ۲۸۱ مجله موعود منتشر شد

با امکان دسترسی سریع دیجیتال ؛ شماره ۲۸۰ و ۲۸۱ مجله موعود منتشر شد ماهنامه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *