روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود در مطلبی با عنوان «برای حفاظت از میراث عاشورا » آورده است:
بسمالله الرحمن الرحیم
بار دیگر پرچمهای سیاه، خبر از آمدن محرم دادند و از امروز مجالس و محافل عزاداری حسینی برپا شده و خلق عالم به شورش افتادهاند. دهه عاشورا که میآید، این سؤال هم هر ساله همراه آن به سراغ عاشقان نهضت حسینی میآید که آیا ما ظرفیت استفاده از ظرفیتهای عاشورا را داریم؟
یک جواب اینست که داریم، زیرا اگر نداشتیم اسلام اهل بیت تا امروز زنده و پویا نمیماند. این، ترجمه ساده آن سخن حکیمانه است که “الاسلام، محمدی الحدوث و حسینی البقاء”. علاوه بر این، اگر ما ظرفیت استفاده از ظرفیتهای عاشورا را نداشتیم، انقلاب اسلامی ما پیروز نمیشد، انقلابی که با تکیه بر واقعیت انکارناپذیر “خون بر شمشیر پیروز است” تحقق یافت و قدرت و نفوذ شگفت انگیز نهضت حسینی در روح و جان مردم ایران را نشان داد.
جواب دیگر اینست که اینها فقط قطرهای از دریای ظرفیتهای عاشوراست. عاشورا نباید در این رویدادهای محدود خلاصه شود. اگر نهضت عاشورا به درستی شناخته شود و راهی که امام حسین و یارانش با نهضت خونین کربلا پیش پای ما گشودند ادامه یابد، اسلام جهانی میشود، انقلاب اسلامیبه الگوئی برای ملتهای تشنه آزادی در سرتاسر جهان تبدیل خواهد شد و فرهنگ عاشورا فرهنگ حاکم بر جهان خواهد بود. این نیز ترجمه روان “کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا”ست.
اعتراف کنیم که از ظرفیتهای عاشورا استفاده لازم را نکرده ایم، زیرا ظرفیتی متناسب با عاشورا نداریم. ما وقتی به برکت عاشورا به قدرت و حاکمیت رسیدیم، از عاشورا به پوسته چسبیدیم و مغز آن را رها کردیم. شاید محافل عزاداری از نظر کمی رشد کرده باشد ولی از نظر کیفی دچار افت شدید شده است. در ساحت خطبا، دیگر از امثال فلسفی و تربتی خبری نیست، در عرصه مداحی گرفتار خرافات شدهایم و در صحنه محافل عزاداری به جای آنکه هند و پاکستان را از خرافات نجات دهیم، خودمان به آن آلوده شده ایم. غرق شدن در سیاست و وارد ساختن بازیهای سیاسی در عزاداریها، ما را از بهرهبرداری واقعی سیاسی از محافل عزای مذهبی دور ساخته است. اسلام، همانگونه که امام خمینی میفرمود، نماز و روزه و حج و جهاد و جشنها و عزاداریهایش یکسره سیاست است اما سیاست بازی نیست. وقتی جای سیاست را با سیاست بازی عوض کنی، از مغز به پوسته میرسی و خود را تهی دست مییابی. این تهی دستی اگر ادامه پیدا کند، دیگر چیزی برای خودمان باقی نمیماند چه رسد به اینکه چیزی برای عرضه به دیگر ملتها داشته باشیم. پس باید چارهای اندیشید.
راه چاره را باید در بازگشت به عزاداریهای سنتی جستجو کرد. با ورود سبکهای جدید مداحی به محافل عزاداری و حتی پائین آمدن سطح منبرها، هر روز از عزاداری سنتی فاصله بیشتری میگیریم. این، خطر بزرگی است که میراث عاشورا را تهدید میکند.
عزاداری سنتی، منبرهای پر از آیات قرآن و حدیث میخواهد و مداحیهائی که از اشعار شعرای بزرگی همچون محتشم کاشانی بهره داشته باشد و در متن مواعظی که از علما و خطبای نامدار دردست است حرکت کند. امروز، این قبیل عزاداری هم هر چند پیدا میشود ولی در غربت و انزوا قرار دارد. متأسفانه مداحیهائی به سبک ترانههای غربی و منبرهای خالی از آیه و روایت و موعظه اخلاقی، درحال تسخیر کردن محافل مذهبی هستند. کم عمق شدن نگاهها به دین و رواج روزافزون بیتفاوتی به ویژه در نسل جوان، از همین کارکرد غیرسنتی عزاداری عاشورا ناشی شده است. اینکه امام خمینی همواره بر ضرورت حفظ عزاداری سنتی تأکید میکردند به همین دلیل بود. در دوران حیات امام خمینی هنوز عزاداریهای سبک جدید رواج چندانی نداشت، اما آن پیر روشن ضمیر چنین آینده خطرناکی را پیشبینی میکرد و از همان زمان هشدارهای لازم را داده بود.
برای آنکه به توصیه امام خمینی عمل شود به یک نهضت قدرتمند حفاظت از عزاداریهای سنتی نیازمندیم. این نهضت میتواند توسط یک تشکل مذهبی مرکب از افراد صاحب نظر در امر تبلیغ، اسلام شناس و آشنا با نیازهای روز جامعه به انجام این وظیفه مهم همت گمارد. بازگشت به شیوههای ساده گذشته در عزاداریها، مقابله با خرافات، پالایش محافل مذهبی از انحرافات، جلوگیری از سودجوئیها، مبارزه با شیوههای موهن در عزاداریها و مداحیها، پربار کردن منابر و مراثی، ترویج مقتل خوانی، بهرهبرداری صحیح از حضور جوانان در محافل و مجالس عزاداری و مشارکت دادن آنها در برپائی عزاداریهای سنتی، از جمله اقداماتی هستند که این نهضت باید انجام دهد.
هر چند امور فرهنگی و تبلیغی، که عزاداریها نیز از این جنس هستند، باید بدون توسل به اهرمهای قدرت به پیش بروند، ولی از آنجا که سردمداران تحریفها و خرافات اکنون به قدرتی در جامعه ما تبدیل شدهاند، مبارزه با آنها و وادار کردنشان به عقب نشینی قطعاً نیازمند حمایت شدن از ناحیه مراکز رسمیکشور است. این حمایت میتواند از طریق وضع قوانین و مقررات شروع شود و نهادها و سازمانهای فرهنگی به ویژه آن دسته از دستگاهها که وظایفی برای نظارت بر محافل و مجالس مذهبی برعهده دارند نیز با جدی گرفتن امر نظارت، به تدریج عزاداری را از آلودگیها پالایش کنند.
جلوگیری از پراکندگیهای غیرلازم محافل عزاداری از قبیل چادرهای مکرری که در خیابانها و کوچهها دیده میشوند و تجمیع آنها در مساجد محل نیز میتواند یکی از اقدامات مؤثر در جهت ممانعت از هرز رفتن امکانات و نیروها و پدید آمدن انحرافات، خرافات و آلودگیها در محافل و مجالس عزاداری باشد. پدیده پراکندگی غیرلازم چادرهای عزاداری متأسفانه در سالهای اخیر درحال رشد است و یکی از عوامل سطحی شدن و دور شدن عزاداریها از مسیر صحیح همین پدیده است. خودداری مراکز حمایتی از دادن امکانات به این چادرها و هدایت مشفقانه آنها به ادغام شدن در مراکز اصلی محلهها از یکطرف موجب رونق مساجد میشود و از طرف دیگر به حذف یکی از عوامل انحراف در عزاداریها منجر میگردد.
در رأس تمام این اقدامات، آنچه میتواند در پالایش عزاداریها از انحرافات بیش از همه مؤثر باشد، تذکرات جدی، مکرر و پیگیرانه بزرگان و رهبران مذهبی است. این تذکرات، در سالهای گذشته توسط رهبر انقلاب و مراجع تقلید تا حدودی داده شده ولی به نظر میرسد نیاز جامعه بسیار بیش از آنست که تاکنون صورت گرفته است.