بنابر احادیث و روایات کسی که شکیبایی کند و آن را به حساب خدا بگذارد، از دنیا بیرون نمی رود تا خداوند چشمش را با شکست دشمنانش روشن کند، علاوه بر پاداش هایی که برای آخرت او ذخیره خواهد کرد.
یکی از مصادیق صبر، شکیبایی و استقامت است. صبر و استقامت بر رهبران و زمام داران فریضه است، زیرا خداوند به پیامبرش فرموده است: فاصبرکما صبر اولوالعزم من الرسل. همین معنا را بر دوستان و اهل طاعتش نیز فرض کرده، چرا که میگوید برای شما در زندگی پیامبر(ص) تاسی نیکویی بود و شما نیز باید همگی به او اقتدا کنید. (سوره احقاف، آیه ۳۵)
آیه ۲۴ سوره سجده می فرماید “و از آنها امامان و پیشوایان برگزیدیم که به فرمان ما مردم را هدایت میکردند به خاطر این که شکیبایی نمودند و به آیات ما یقین داشتند”. در آیه شریفه دو شرط برای پیشوایان و امامان ذکرشده است: نخست صبر و پایداری و دیگر ایمان و یقین به آیات الهی.
صبر و شکیبایی شاخه های زیادی دارد. گاه در مقابل مصائبی است که به شخص انسان می رسد، گاه در برابر آزادی است که به دوستان و هواخواهان او می دهند، گاه در مقابل بدگویی ها و بدزبانی هایی است که نسبت به مقدسات او دارند، گاهی از ناحیه کج اندیشان است، گاه از سوی بداندیشان، گاه از سوی جاهلان نادان و گاه از سوی آگاهان بدخواه. یک رهبر آگاه در برابر همه این مشکلات باید شکیبایی و استقامت کند، هرگز از میدان حوادث به در نرود، بی تابی و جزع نکند، زمام اختیار از دست ندهد، مایوس نگردد، مضطرب و پشیمان نشود تا به هدف بزرگ خود نائل گردد.
در این زمینه حدیث جامع و جالبی از امام صادق(ع)نقل شده که ذکر آن لازم به نظر می رسد. حضرت به یکی از دوستانش فرمود: کسی که صبر کند، مدتی کوتاه صبر میکند و به دنبال آن پیروزی است؛ و کسی که بی تابی میکند مدتی کوتاه بی تابی میکند و سر انجام آن شکست است. سپس فرمود:بر تو باد صبر و شکیبایی در تمام کارها، زیرا خداوند بزرگ، محمد(ص) را مبعوث کرد و به او دستور صبر و مدارا داد و فرمود: در مقابل آنچه آنها میگویند شکیبایی کن و در صورت لزوم از آنها جدا شو، اما نه جدا شدنی که مانع دعوت به سوی حق گردد. و نیز فرمود:با استفاده از نیکی ها به مقابله با بدی ها برخیز که در این هنگام آنها که با تو عداوت و دشمنی دارند، همچون دوست گرم و صمیمی خواهند شد و به این مقام جز صابران و جز کسانی که بهره عظیمی از ایمان دارند نخواهند رسید.
سپس افزود: پیامبر(ص)صبرو شکیبایی پیشه کرد تا این که انواع تیرهای تهمت را به سوی او پرتاب کردند و مجنون و ساحرش خواندند و شاعرش نامیدند و در دعوای نبوت تکذیبش کردند، سینه پیامبر از سخنانشان تنگ شد، خداوند این سخن را براو نازل کرد: می دانیم که سینه ات از سخنان آنها تنگ میشود، اما تسبیح و حمد پروردگارت را به جای آور و از سجده کنندگان باش که این عبادت ها به تو آرامش میبخشد، بار دیگر او را تکذیب کردند و متهم ساختند، او اندوهگین شد خداوند این سخن را براو نازل کرد که می دانیم سخنان آنها تو را غمگین میکند، اما بدان! هدف آنها تکذیب تو نیست، این ظالمان آیات خدا را تکذیب میکنند پیامبرانی که پیش از تو بودند آماج تکذیب قرار گفتند، اما شکیبایی پیشه کردند، آنها آزار شدند و صبر کردند تا یاری ما فرا رسید، پیامبر باز هم شکیبایی کرد تا آن که ازحد گذراندند، نام خود را به بدی بر زبان جاری کردند و تکذیب نمودند.
پیامبر عرض کرد: خداوندا! من در مورد خودم و خاندانم و آبرویم شکیبایی کردم، اما در برابر بدگویی به مقام مقدس تو نمی توانم شکیبایی کنم، باز هم خداوند او را امر به صبر کرد و فرمود:در برابر آنچه میگویند شکیبا باش. سپس می افزاید:به دنبال آن، پیامبر(ص)در تمام حالات و در برابر همه مشکلات شکیبا بود، و همین سبب شد که خدا او را بشارت دهد که درخاندانش امامان پیدا میشوند، و این امامان را توصیه به صبر کرد.
اینجا بود که پیامبر(ص)فرمود: الصبر من الا ایمان کالراس من الجسد؛ صبر در بابر ایمان همچون سر است در مقابل تن. و سر انجام این استقامت و صبر، سبب پیروزی او بر مشرکان شد و دستور انتقام گرفتن از آن ستمگران که قابل هدایت نبودند صادر گردید و طومار عمر آنها به دست پیامبر(ص) و دوستانش درهم نوریده شد، این پاداش آنها در دنیا بود علاوه بر پاداشهایی که در آخرت برای آنها ذخیره شده است.
سپس امام صادق(ع) افزود: کسی که شکیبایی کند و آن را به حساب خدا بگذارد، از دنیا بیرون نمی رود تا خداوند چشمش را با شکست دشمنانش روشن کند، علاوه بر پاداش هایی که برای آخرت او ذخیره خواهد کرد. (اصول کافی، ج۳، باب الصبر با کمی تلخیص،ص ۱۴۲)
موعود