با وجود موفقیت های ارتش عراق در مبارزه با داعش، این به معنای پایان داعش و القاعده در عراق نخواهد بود و اگر این گروه در سوریه، لبنان و عراق موفق شود، به عربستان، حامی سرسخت خود، نیز حمله میکند.
صحنه خاورمیانه چند سال است که درگیر فعالیت های تروریستی القاعده و گروه های سلفی است. در حال حاضر این گروه ها دامنه فعالیت های خود را از سوریه به عراق و لبنان نیز گسترش داده و با برخورداری از حمایت همه جانبه عربستان، مردم بی دفاع این کشورها را به خاک و خون میکشند. در هفته قبل گروهک داعش، وابسته به القاعده، استان الانبار عراق را صحنه فعالیت های تروریستی خود قرار داد و با وجود عملیات ارتش عراق، این گروه همچنان در قسمت های مختلف عراق فعالیت میکند.
با توجه به این وضعیت و نیز احساس ترس اروپا و آمریکا از گسترش تروریسم سلفی به کشورهای قاره سبز، چشم انداز فعالیت سلفیهای تروریسم در منطقه چگونه است؟ آیا غرب برای تحت فشار قراردان عربستان جهت عدم حمایت از این گروه ها تلاش خواهد کرد؟ دولت عراق تا چهاندازه توان مهار فتنه داعش را دارد؟ گروه های تکفیری در لبنان چه اهدافی را دنبال میکنند؟مسعود اسداللهی، کارشناس مسائل خاورمیانه به این سؤالات پاسخ می دهند:
با توجه به گسترش اقدامات تروریست های سلفی در منطقه از جمله سوریه، لبنان و عراق، چه بازیگران و با چه اهدافی از این فعالیت ها حمایت میکنند؟
ما در سالهای اخیر شاهد رشد گرایشهای سلفی ـ تکفیری در منطقه بودیم، به خصوص در ده سال اخیر که آمریکاییها با استراتژی اشتباه خود فکر میکردند با یک حمله سریع به عراق و سرنگون کردن صدام میتوانند نه تنها عراق بلکه کل منطقه خاورمیانه را تحت سیطره یک جانبه خودشان در بیاورند، اما عکس این تصور اتفاق افتاد به این معنا که هرج و مرج بر صحنه خاورمیانه حاکم شد.
موج بیداری اسلامیباعث شد که بعضی از زمامداران عرب سقوط کنند، اما در پی سقوط آن ها هنوز ثبات سیاسی لازم ایجاد نشده و کشورهایی مثل مصر، تونس، لیبی و یمن شاهد بیثباتی گسترده بودند و تحولات سوریه که منجر به یک جنگ تمام عیار شده است. در چنین وضعیت بیثباتی، محیط برای رشد عناصر تکفیری ـ وهابی که ماهیت تروریستی دارند، بسیار فراهم شده و ما شاهد آن هستیم که تقریبا در صحنهای از منطقه خاورمیانه عربی نیست که این عناصر وجود نداشته باشد.
البته ریشههای تفکری این افراد و گروهها به قرنها قبل برمیگردد، یعنی ما از صدر اسلام، از زمانی که خوارج پیدا شدند تا الان، شاهد این نوع تفکر بسیار افراطی، خشن، سطحی و قشری بوده ایم، به خصوص این که در مذهب اهل سنت گرایش حنبلی وجود دارد که ریشه تفکر سلفیگری در این مذهب است و بعد از آن افرادی مثل ابن تیمیه یا محمدبن عبدالوهاب آمدند و این تفکر را تئوریزه کردند که ما مذهب وهابیگری را در قرنهای اخیر شاهد بودیم.
در قرن معاصر پیروان تفکر وهابی و تکفیری چندین بار به شهرهای مقدس شیعه به خصوص کربلا و نجف حمله کردند و بارگاه ائمه شیعه را تخریب کردند. بنابراین قبل از اسرائیل و آمریکا این تفکر وجود داشته و رشد کرده است، اما در سالهای اخیر از یک طرف با نفوذ دستگاههای امنیتی غربی و عربی در این گروههای افراطی، این دستگاه ها به این گروهها خط دادند و این ها را در جهت منافع خودشان به کار گرفتند.
نقش رژیم صهیونیستی در این زمینه چیست؟
افراد وابسته به تفکر افراط گرایی به راحتی می توانند تحت تاثیر تفکرات امنیتی قرار گیرند به این معنا که دستگاههای امنیتی در میان آن ها به راحتی نفوذ میکنند، چرا که این ها افرادی دارای تفکر سطحی هستند و در واقع عدم کاربرد عقل در تفکرات و رفتار آن ها منجر به این مسئله میشود. چنین افرادی را به راحتی میتوان خط داد، بدون آن که متوجه باشند.
در زمانی که ارتش شوروی به افغانستان حمله کرد و آنجا را اشغال نمود، آمریکاییها برای مبارزه با شوروی به جای این که نیروهای خودشان را وارد کنند و خاطره جنگ ویتنام تکرار شود، از این گروههای سلفی به شکل تسلیحاتی، مالی و سیاسی ـ اطلاعاتی حمایت کردند و آن ها را در خط مقدم قرار دادند.
آمریکائی ها با این کار علاوه بر این که ارتش شوروی را شکست دادند، در میان این گروهها نفوذ کردند. درست است که بعدها این گروهها چرخش داشتند و به منافع غربیها حمله کردند، اما در هر صورت شکی نیست که آمریکاییها در آن ها نفوذ دارند و اسرائیلیها هرجا که آمریکاییها باشند، آن ها نیز حضور دارند و از نفوذ آمریکاییها برای توسعه نفوذ خود استفاده میکنند، به خصوص این که در همسایگی فلسطین اشغالی کشورهای مانند مصر (منطقه صحرای سینا)، اردن ( منطقه زرقا در شمال اردن) و سوریه وجود دارد که مرکز این نوع تفکرات سلفی و وهابی است.
بنابراین برای صهیونیست ها خیلی مهم است که در میان سلفی ها نفوذ کنند و مانع گرایش آن ها جهت حمله به اسرائیل شوند و هم از وجود آن ها برای حمله به دشمنان اسرائیل استفاده کنند، در این جهت شاهد هستیم که سلفی ها به یکی از دشمنان بزرگ حزبالله لبنان تبدیل شدهاند و با حمله به حزبالله از راه عملیات انتحاری در مناطق شیعهنشین لبنان و نیز حمله به سفارت جمهوری اسلامی ایران، بزرگترین کمک را به صهیونیست ها میکنند، بدون این که اسرائیل بخواهد خودش درگیر شود، سلفی ها دارند اهداف این رژیم را تامین میکنند.
به نظر می رسد کشورهای اروپایی و آمریکا از توسعه تروریسم سلفی احساس خطر کردهاند. باتوجه به نقش فعال عربستان در اقدامات تروریستی و نیز وابستگی عربستان به آمریکا، آیا کاخ سفید، سعودی ها را برای دست کشیدن از این حمایت ها تحت فشار قرار خواهد داد؟
درست است، به این معنا که غربیها اطلاعات دقیقی از این گروه ها جمعآوری کردند و آمار تقریبا دقیقی از آن ها در سوریه به دست آوردهاند و فهمیدند که جوانان مسلمان عرب تبار که شهروند کشورهای اروپایی هستند، این ها در چارچوب همین گروههای تکفیری با ارتش سوریه جنگ میکنند. تجربه افغانستان نشان داد که وقتی تعدادی از این سلفی ها زنده بمانند، آن ها به کشورهای مبدا خودشان برمیگردند و بعد مشکلات امنیتی بسیار بزرگی در این کشورها ایجاد میکنند، بنابراین آمریکا و اروپا از این مسئله نگرانی عمده دارند و آن را به عنوان یک خطر بالقوهایی که هر آن بالفعل خواهد شد، تلقی میکنند و بنابراین اولویت الان آن ها در سوریه، مبارزه با تروریسم شده است، تا اینکه بخواهند دنبال سرنگونی نظام در سوریه باشند. آمریکا و اروپا متوجه شدند که با سرنگونی نظام در سوریه، دشمنی تربیت میشود و آماده مبارزه با اروپا میشود، که خطرناک تر است، بنابراین این نگرانی باعث شده که غرب یک در موضوع بحران سوریه تجدیدنظر کند.
اما در خصوص این که فشار بیاورند به عربستان، شاهد هستیم که برای اولین بار در تاریخ روابط عربستان و آمریکا تنش بین دو کشور به وجود آمده است. به خاطر این که دولت فعلی عربستان به خصوص افراد تندرویی مثل بندر بن سلطان میخواهند به هر طریق ممکن، تحولات در منطقه خاورمیانه را به نفع خودشان تغییر بدهند.
آن ها مایل هستند که در عراق نظام سیاسی بعد از صدام را دوباره سرنگون کنند و نظامی را بر سر کار بیاورند که دوباره اقلیت اهل سنت عراق بر آن حاکم باشد. در سوریه نیز چند سال است که می خواهند بشار اسد را سرنگون کنند تا به جریان مقاومت ضربه کاری وارد کنند، همچنین در لبنان به دنبال این هستند که حزبالله را از گردونه خارج کنند و یک دولتی را که کاملا تحت سیطره عربستان باشد، بیاورند.
در مصر ما شاهد این هستیم که دشمنی بسیار آشکار بین عربستان و اخوانالمسلمین وجود دارد. در تونس، لیبی و یمن سیاستهای عربستان با سیاست آمریکا در شرایط فعلی تطابق ندارد. در حال حاضر اولویت آمریکاییها مبارزه با تروریست است، در حالی که اولویت عربستان در حمایت از این گروه های تروریستی با انواع کمک های مالی است.
این اقدامات از دید آمریکا پنهان نیست، بنابراین شاهد تنش در روابط آمریکا و عربستان هستیم، به خصوص این که عربستان فکر میکرد بعد از قضیه سلاحهای شیمیایی در سوریه، حمله آمریکا به سوریه قطعی خواهد بود و بر اساس این استراتژی تمام برنامههای خودش را هماهنگ کرده بود و فکر میکرد نظام سوریه در عرض چند روز سقوط خواهد کرد و کل سوریه و لبنان در حاکمیت عربستان قرار خواهد گرفت، اما چنین اتفاقی نیفتاد و در واقع آرزوهای عربستان بر باد رفت. از آن به بعد عربستان به صورت دیوانهوار و انتحاری در سیاست خارجی خود عمل میکند.
همچنین الان موضوع ژنو ۲ مطرح است و آمریکا روسیه تلاش میکنند که این کنفرانس را برگزار کنند، اما یکی از مخالفین عمده این کنفرانس عربستان است که مخالفین نظام سوریه را تحت فشار قرار داده تا در کنفرانس شرکت نکنند، بنابراین قابل پیشبینی است که تنش بین عربستان و آمریکا افزایش پیدا کند.
نگاه ترکیه به گسترش فعالیت تروریست های سلفی در منطقه چیست؟
ترکها به خاطر استراتژی اشتباهی که در پیش گرفتند یکی از بزرگترین بازندگان تحولات سوریه هستند. آن ها فکر میکردند که بشار اسد سرنگون میشود و اخوانالمسلمین قدرت را در دست خواهد گرفت و به همین خاطر تمام پلهای پشت سر خودشان با نظام سوریه را خیلی سریع ویران کردند و مرزهای خودشان را باز کردند و امکانات و تسلیحات را در اختیار هر فرد مسلحی با هر گرایشی قرار دادند تا از مرز ترکیه وارد سوریه شوند، اما مدتی طول نکشید که متوجه شدند که چه خطری را در کنار مرزهای خودشان ایجاد کردهاند که بعد می تواند امنیت ملی تریکه را با خطرات بزرگی مواجه کند.
ترک ها الان که متوجه شدند نظام در سوریه قویتر از آن است که بتوانند آن را سرنگون کنند و از طرف دیگر متوجه شدند که آن گروههایی که آنها فکر میکردند می توانند زمام امور را در سوریه برعهده بگیرند، یعنی اخوانالمسلمین یا شخصیت های لائیک که در معارضین سوریه وجود داشتند، متوجه شدند ضعیفتر از آن هستند که رهبری مخالفین سوریه را برعهده بگیرند و عملا القاعده و گروههای سلفی ـ تکفیری تبدیل به قویترین گروه های مخالفین در کنار معارضین سیاسی در سوریه شدند و البته ترک ها خیلی دیر متوجه اشتباه خود شدند، اما عملا هنوز تغییر لازم را در سیاست های عملی خودشان در قبال سوریه ایجاد نکردهاند.
در مورد ناآرامی ها عراق، نوری مالکی در سخنانی از تصمیم داعش و یک کشور عربی حوزه خلیج فارس برای تشکیل دولت مستقل در استان الانبار عراق پرده برداشت. آیا این دولت عربی، عربستان است؟
به احتمال قریب به یقین این کشور عربستان است، چون میبینیم که الان عربستان بیشترین دشمنی با دولت عراق را دارد، یعنی از ابتدای نظام صدام که در عراق سرنگون شد تا الان، دولت عربستان نظام جدید عراق را به رسمیت نشناخته است و تمام تلاش خودش را به کار گرفته که نه تنها دولت مالکی، بلکه این نظام جدیدی که بر عراق حاکم است را سرنگون کند و وضعیت را به قبل از ثبات برساند، بنابراین طبیعی است که عربستان کمکهای تسلیحاتی، مالی و سیاسی را به گروههای مخالف مالکی ارائه میدهد و در نتیجه این کمک ها الان گروهک داعش که بخشی از القاعده تلاش میکند تا مناطق غرب عراق که سنینشین است را تحت سیطره خودش قرار دهد و تا فرصتی را برای حاکمیت خود در تمام مناطق شمال سوریه ایجاد کند.
در واقع داعش ادعای دولت اسلامی در عراق و شام را دارد که منطقه ای است که از فلوجه در ۶۰ کیلومتری غرب بغداد شروع میشود و تا شمال سوریه و طرابلس در شمال لبنان ادامه دارد. و عربستان هم به طور مستقیم و غیرمستقیم از این گروه های سلفی- تکفیری حمایت میکند.
اما نکته مهم این است که خود عربستان هم با القاعده درگیر است، اما متاسفانه تعصب کوری که دولت عربستان دارد سبب شده تا به امنیت ملی خودش هم لطمه میزند. چون داعش عربستان را هم به رسمیت نمیشناسد و همه را تکفیر میکند، بنابراین کمک عربستان به این گروه، به معنا نیست که دشمنی آن ها با عربستان به دوستی ختم شود و داعش اگر موفق شوند خود را در عراق، سوریه، لبنان و بعد اردن تثبیت کند، در ادامه به سراغ عربستان هم خواهند رفت.
چشم انداز نا آرامی ها در عراق چگونه است؟ دولت مرکزی عراق تا چهاندازه از توان مهار فتنه گروه های تروریستی و ارتجاع عربی برخوردار است؟
برخورد با پدیده گروه های سلفی ـ تکفیری موضوعی است که از عهده هیچ کشوری به تنهایی بر نمی آید. این تروریست ها به علت این که جنگ چریکی و شهری رادنبال میکنند و عناصر مسلحی از تمام نقاط جهان به آن می پیوندند، واقعا مبارزه و مقابله با این گروه ها یک همکاری منطقه ایی و بین المللی را می طلبد.
دولت مالکی انتظار داشت بر گروه هایی که عناصر آن از چچن، افغانستان، پاکستان و حتی اروپا و شمال آفریقا می آیند، می تواند به تنهایی بر آن ها پیروز شود، اما شاهد بودیم که در چند روز اخیر، داعش بسیاری از شهرها را تصرف کرد، ولی نکته امیدوار کننده این بود که عشایر اهل سنت عراق در الانبار حاضر به همکاری با داعش و القاعده نشدند و بلکه با این گروه مبارزه کردند و موفق شدند و در بعضی از نقاط به خصوص در شهر الرمادی این گروه را شکست دادند و دوباره شهر به تصرف نیروهای دولتی درآمد و این نقطه قوتی است که اگر نوری مالکی روی آن کار کند و موفق شود بین عشایر اهل سنت عرب در استان الانبار هماهنگی ایجاد کند، ارتش می تواند موفقیت های خوبی بدست آورد، اما این به معنای پایان داعش و القاعده در عراق نخواهد بود. باید با همکاری بین المللی و منطقه ای راه های تدارکاتی این گروه از ترکیه، اردن و از شمال لبنان و مناطق مختلف دیگر بسته شود.
عربستان چه اهدافی را در حمایت از تروریسم در لبنان دنبال میکند؟
عربستان با تمام تحولاتی که در سال های اخیر در جهان عرب اتفاق افتاده مخالف است و می خواهد وضعیت را به قبل از این تحولات برگرداند تا سیطره انحصاری خودش را بر منطقه حاکم کند و خود را رهبر جهان عرب و جهان اسلام معرفی کند. در سه سال پیش شاهد بودیم که دولت سعد حریری که وابسته به عربستان است، کنار رفت و دولت دیگری بر سر کار آمد.
در لبنان که حزب الله در آن دست بالا را دارد، قطعا عربستان مایل به چنین تحولی نیست و می خواهد بار دیگر سعد حریری را به قدرت برساند و حزب الله را از معادله قدرت در لبنان خارج کند. به همین خاطر عربستان با تقویت همه گروه هایی که منتسب به ریاض هستند، چه جریان المستقبل به رهبری سعدحریری و چه گروه های سلفی ـ تکفیری، تلاش میکند همه آن ها را بسیج کرده تا به گمان خود بتواند بار دیگر بر لبنان حاکم شود.
فارس