بخش هایی از سخنرانی حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی با موضوع “حرمات خدا” در اولین سالگرد تخریب مضجع عسگریین علیهماالسلام در سال ۱۳۸۵ در مسجد اعظم به شرح زیر است:
حکیمی عمیق، فقیهی دقیق باید روزگارها فکر کند تا بعد بفهمد که در سامره، سال گذشته چه شده و این مصیبت، حد عظمتش چه قدر است؟ ابن سنان پرسید این حُرُماتی که خدا می فرماید «ذَلِکَ وَمَنْ یُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ»چیست؟ چون او فهمید چه خبر است. امام(ع) فرمود: خدا سه حرمت دارد. هیچ چیز مثل این سه حرمت نیست. از قرآن به سنت بیایید، از کتاب به عترت بیایید، چنان کتابی، چنین مفسری دارد. «حرمات الله ثلاث» اما چه سه تایی؟سه تایی که مانند در وجود ندارد. اول از این سه تا، «کتاب الله فیه نوره و حکمته»، حرمت اول خدا کتاب خداست که در این کتاب، نور خداست و حکمت خداست. کتابی که نورالله در اوست، حکمت الله در اوست، چنین کتابی میشود حرمت الله.
حرمت دوم؛ فرمود به ابن سنان، حرمت دوم، کعبه است، «قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّمَاء فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَهً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَیْثُ مَا کُنتُمْ فَوَلُّواْ وُجُوِهَکُمْ شَطْرَهُ»، این حرمت دوم است. از احدی، توجه به ذات قدوس حق، مقبول نیست الا این که رو به این نقطه کند. این هم حرمت دوم است. خوب دقت کنید. چه جور چیزی است و چه میشود که این میشود حرمت الله. بعد فرمود حرمت سوم، «عترت النبیکم»، آنی که عدل قرآن است، آنی که عدیل کعبه است، همان کسی است که قبرش سال گذشته خراب شد. چنین حرمتی هتک شد. حالا باید بفهمید مساله چه قدر مهم است.
قبر امام دهم، قبر امام یازدهم، خانه قلب عالم امکان خراب شد. این خرابی به کجا منتهی شد؟ حرمت خدا شکسته شد. مساله این است. باید مملکت از خواب بیدار شود. حرمت الله انتهکت، وقتی قضیه، حریم ربوبیت شد، سد محکم عظمت لایتناها در این فاجعه شکسته شد. کسی آنجا خوابیده، بدنی زیر آن خروارها خاک است که تعبیر خدا درباره او این است، «لی ولیی و ناصری و الشاهد فی خلقی و امینی علی وحیی»، ای معرَفی که معرِف تو خداست، آن هم تعریف، این چنین تعریفی. امینی علی وحیی، وحی چیست؟کسی این جمله را می فهمد که بفهمد وحی چیست، بعد بفهمد به ۱۲۴هزار پیغمبر چه وحی شده، بعد بفهمد که همه آنها در قلب امام دهم خزینه شده و او را خدا استیمان کرده است.
شماها که عمری درس خواندید، کتاب امانت را بخوانید. بعد ببینید شرایط امین چیست. بعد به قرآن مراجعه کنید، « و أنا اخترتک فاستمع لما یوحی» وقتی به قله آدمیت می رسد که ما فوق آن تصور نمیشود، آن وقت میگوید و ان اخترتک فاستمع لما یوحی بعد که کار به اینجا می رسد، «سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا» بعد از آنجا او را میبرد تا وقتی خلق میشود تمام حجب عظمت، تمام حجب جلال، تمام حجب نور، می رسد به صدر المنتهی، از آنجا که میگذری بعد منتهی میشود به مقام «فتدلى فکان قاب قوسین او ادنی» آن وقت می فرماید «فاوحی الی عبده ما اوحا» امام دهم امانت نگه دار آن وحی است. قبر چنین کسی خراب شد.
این مصیبت را جز خصیصین اولیا خدا نمی توانند درک کنند عمقش را!
ما نه حرمات خدا را شناختیم نه شعائر الهیه را فهمیدیم. مردم چه خبر دارند اگر بدانند واقعه چیست هفته آینده، آن روز موعود این مملکت، یکپارچه عزا میشود مساله را ساده نباید گرفت.
قطب الدین راوندی این قضیه را نقل میکند، قطب راوندی همین فردی که مقامش اعلاست از توثیق و تایید از ثقه الکبیر عندالعام والخاصه او از هبه الله موصلی نقل میکند، میگوید پدرم رفیقی داشت از کُتاب متوکل عباسی و این مرد نصرانی بود به سابقه صداقت بر پدرم وارد شد. پدرم پرسید: در این وقت چه شده که آمدی؟ گفت متوکل مرا احضار کرده و عازم سامره ام. پیشامد خطرناک است چه پیش می آید نمی دانم ولی خودم را از خدا به صد دینار خریداری کردم که نذر برای علی بن محمد بن الهادی کردم.
نصرانی با آن عظمت متوکل چه ها دیده که در این گرداب، منجی خودش عیسی را نمیبیند، بلکه امام دهم این مذهب میبیند. این قضایا غوغایی است، این واقعه را گفت و رفت.
مدتی گذشت دیدم مستبشرا این نصرانی آمد، گفتم چه گذشت گفت وارد سامره شدم. یک مرتبه متوجه شدم نصرانی را متوکل احضار کرده. اگر بپرسم که خانه علی بن محمد الهادی کجاست آیا بر سر من چه خواهد آمد؟ یک ساعت فکر کردم چه کنم هیچ به نظرم نیامد. فقط مرکب را رها کردم آن هم در سامره آنروز.
گفت این مرکب سواری با کمال تندی از این کوچه به آن کوچه خودش می رفت نه من می دانم چه خبر است و نه قدرت سوال از کسی دارم. یک وقت دیدم در یک خانه ای مرکب ایستاد چه غوغایی ملکوت و ملک در قبضه اقتدار آن هم چه قدرتی. وقتی مرکب ایستاد از یکی پرسیدم این خانه، خانه کیست؟ گفت این خانه، خانه علی بن محمد هادی ابن رضاست. گفتم هذه دلاله مقنعه! این دیگر برهان قاطع است همچنان که در این احوال بودم، دیدم در خانه باز شد و غلام سیاهی بیرون آمد.
گفت یوسف بن یعقوب چه کار داری تا این کلمه را شنیدم بهتم گرفت. در این شهری که من قدم نگذاشتم چه طور این غلام سیاه اسم من و پدرم را می داند. در را بست و باز کرد، گفت بیا در دهلیز خانه بنشین نشستم مدتی نگذشت آمد. گفت آن صد دیناری که نذر کردی و در آستینت پنهان کردی بده. صد دینار را در آوردم و دادم گفتم هذه دلاله ثالث. بعد رخصت داد رفتم دیدم تنها نشسته خوب دقت کنید! احاطه علمی، شهود خلقی، امین وحیی و تمام جهات عظمت از در و دیوار ملک و ملکوت جلوه میکند.
اول نگاهی کرد فرمود کسانی تصور میکنند که ولایت ما به شما بهره ای نمی دهد. نصرانی هم از ما بهره مند میشود، اگر نصرانی از تو بهره مند میشود ما در این درگاه که چه سهمی داریم؟ بعد این جمله را فرمود هنوز وقت این نشده که مسلمان شوید؟
گفتم دلالات و براهین قاطع دیدم حالا مهم این است. فرمود تو مسلمان نمیشوی، یکی از اولادت مسلمان میشود و او از شیعیان ماست این را گفت و مطالب تمام شد و بعد به من فرمود برو و غم نخور آسیبی به تو نمی رسد. کسی که اینجا آمد از ما رقعه امان گرفت عالم درمانده است که بتواند به او صدمه بزند. خواست بفهماند اگر ما صدمه میبینیم حساب دیگری دارد «و جعلنا منهم ائمه یهدون بامرنا لما صبروا» ما خود باید این راه را طی کنیم، اما عالمی را از گرداب ما در می آوریم.
خدایا در این مصیبت کبری توفیق به این ملت بده که عامه این مردم حق این مصیبت در حد میسر ادا کنند. این فاجعه عظیمیکه واقع شده اول حکومت عراق مسوول است. به این کلمه ای که میگویم از نظر حقوق بین الملل هر قدرت مهاجمیکه به مملکتی هجوم کند، زعمای آن مملکت از نظر حقوق ملل این حق را دارند که طرح دعوا کنند و بگویند که ذخایر این مملکت آثار علمی، مذهبی و شعائر دینی این امت و این ملت از اول هجمه مهاجم در ضمانت مهاجم است و این حقی است بین المللی.
حکومت عراق باید مردانه به میدان بیاید اینقدر عرضه داشته باشد و مطالبه کند از دنیا که این مهاجمیکه به این مملکت هجمه کرد چرا روز اول با آن ابزاری که دارند و با آن دستگاه های جاسوسی که دارند مراقب این فتنه نبودند؟ به این حجت احتجاج کند و در محاکم بین المللی طرح دعوا کند و این دعوا دعوایی است که روی تمام قواعد حقوقی به تمام مذاهب و ملل قدرت اثبات داریم و آن مملکت مهاجم باید از عهده مسوولیت برآید و این قضیه کوتاهی شده.
از هر جا برگردید نفع است. چون بقیه مشاهد هم در خطر است و آن حکومت مهاجم که آمد و وارد شد به غصب در این مملکت مسوولیت تمام دخایر مادی و معنوی را دارد و این وظیفه حکومت عراق است و وظیفه عامه شیعیان این است که در دنیا فریاد زنند که آن قبر و آن مشهد مربوط به ممکلت عراق نیست. آن مربوط به تمام شیعیان جهان است مربوط به تمام مسلمین دنیاست چون به ضرورت عامه و خاصه خلاصه عترت پیغمبر خاتم است این هم وظیفه عامه مردم است.
شفقنا