امام علی(ع) در سیره اقتصادی شخصی بسیار اهل تلاش و تولید بود، اما در عرصه تخصیص درآمد شخصی برای هزینههای فردی خویش، به حداقل بسنده و درآمدها را در راه خدای متعال مصرف میکرد.
بخش اول
چکیده
سیره اقتصادی امام علی(ع) در دو مرحله (سیره امام در اداره امور اقتصادی جامعه و سیره اقتصادی حضرت در رفتارهای اقتصادی شخصی) بررسی میشود. امام هنگامیکه به حکومت رسید، وضعیت اقتصادی جامعه، بهویژه توزیع امکانات، بسیار نامناسب بود، لذا برای سامان دادن به این وضعیت، توزیع را بهگونه مساوی انجام داد. همچنین از ذخیرهسازی بیتالمال و تأخیر در توزیع آن خودداری کرد. این قبیل سیاستها باعث شد وضعیت اقتصادی جامعه دگرگون شود. فقر و بیعدالتی از بین برود و همه مردم کوفه از امکانات اولیه زندگی بهرهمند شوند. امام در سیره اقتصادی شخصی بسیار اهل تلاش و تولید بود، اما در عرصه تخصیص درآمد شخصی برای هزینههای فردی خویش، به حداقل بسنده و درآمدها را در راه خدای متعال مصرف میکرد.
واژگان کلیدی: امام علی(ع)، سیره اقتصادی، تساوی در توزیع، عدم ذخیرهسازی، تولید، تخصیص درآمد.
مقدمه
اگرچه اسلام با همه ابعادش در بستر زمانی آرام، به مرحله عمل نرسید، ولی برنامه جامع و سعادتمندانه زندگی را میتوان از قرآن و گفتار و سیره معصومان(ع)، به ویژه سیره و گفتار امام علی(ع)، گرفت که مسئول حکومت الهی در همه ابعاد بشری، در عرصه گسترده جغرافیایی بودند. امیرمؤمنان به لحاظ معنوی، و از جهت کار و تلاش اقتصادی در اوج بود. در سیاست و هدایت جامعه نیز شخصیتی فوقالعاده به شمار میرفت.
انسانی که در اوج قلّه معنویت باشد، به یقین وقتی از اقتصاد سخن میگوید یا در صحنه اقتصادی فعالیت میکند، سخن و رفتار اقتصادیاش بسیار متفاوتتر از سخن و گفتار و کردار اقتصادی افرادی خواهد بود که از معنویت، اخلاق و فضیلتهای انسانی دور هستند، لذا پیامها و نتایج اقتصادی هر کدام از این دو گروه برای بشر متفاوت خواهند بود. در این نوشتار، اقتصاد را از منظر و سیره علی(ع) بررسی میکنیم که در رفتار و گفتار، معصوم بود و پیامها و رهنمودهای جاودانه در عرصه اقتصاد، برای بشر بر جای گذاشت.
اقتصاد، دانشی است که رفتارهای اقتصادی افراد در ارتباط با هم، با طبیعت و سایر امکانات اقتصادی و مردم با دولت و برعکس را بررسی میکند. نوع رفتارهای انسان در عرصه اقتصاد، از باورهای او به دنیا، خدا، آخرت و مفهوم سعادت و… ناشی میشود. امیرمؤمنان(ع) باورهای ویژهای درباره این مقولات دارد که با تفکرات سردمداران مکاتب مادی متفاوت است؛ برای همین اقتصاد و ضوابط اقتصادی در نگاه علی(ع) غیر از دیگر دیدگاههای اقتصادی خواهد بود.
دوران حکومت امیرمؤمنان(ع) بسیار کوتاه و آنهم همراه با درگیریها و جنگهای فراوان داخلی بود؛ با این حال حضرت(ع) برای بهبود وضعیت معیشتی و اقتصادی مردم، همّت فراوانی کرد، که ثمره آن ارتقای چشمگیر سطح زندگی مردم کوفه ـ مرکز حکومت علی(ع) ـ بود؛ به گونهای که خود حضرت(ع) وضعیت کوفه را چنین توصیف میکرد: مَا أَصْبَحَ بِالْکوفَه أَحَدٌ إِلَّا نَاعِماً إِنَّ أَدْنَاهُمْ مَنْزِلَهً لَیأْکُل الْبُرَّ وَ یجْلِس فِی الظِّلِّ وَ یشرب مِنْ مَاءِ الْفُرَاتِ. (مجلسی، ۱۳۷۴: ۴۰ / ۳۲۷) بر این اساس، همه مردم کوفه برخوردار از نعمت بودند و پایینترین طبقات آنها نان گندم مصرف میکردند، منزل و سرپناه داشتند و آب گوارا مینوشیدند.
جامعهای که ضعیفترین مردم آن از غذای خوب (نان گندم) استفاده کنند، صاحب منزل مناسب شوند و از آب گوارا و محیط سالم زندگی بهرهمند باشند، جامعهای است که مردم آن امکانات اقتصادی مناسب دارند و کسی برای امور ضروری اقتصادی دچار مشکل جدّی نیست.ایجاد چنین وضعیت اقتصادی در مدت کوتاه، با وضعیت بحرانی و بدون برنامه اقتصادی صحیح، غیر ممکن است.
حال باید پرسید: امیرمؤمنان(ع) چه برنامهها و سیاستهای اقتصادی کارآمدی برای تحقق چنین وضعی داشت؟هدف این تحقیق، استنباط و استخراج سیاستها و برنامههایی است که بتوان آن را به سخنان و روش اقتصادی امیرمؤمنان علی(ع) منتسب کرد.
روش تحقیق، «مطالعه کتابخانهای» و «تحلیل متن» است. متن اصلی این تحقیق نهجالبلاغه است و اهداف مقاله با تحلیلهای عقلی و روشهای عقلایی، دنبال میشود. در مواردی هم از منابع دیگر از جمله قرآن، برای نشان دادن اهمیت و استحکام روش علی(ع) برای دفع هرگونه شبهه، بهره گرفته شده است. در ادامه، به وضعیت اقتصادیِ هنگام به حکومت رسیدن امام اشاره میشود، علت بهوجود آمدن آن وضعیت و سرانجام سیره حضرت در رفع مشکلات و رساندن مردم به رفاه مناسب را توضیح داده میشود.
وضعیت اقتصادی هنگام به حکومت رسیدن علی(ع)
جامعه در عصری که امام علی(ع) به حکومت رسید، به دو دسته فقیر و ثروتمند تقسیم میشد. ادا نکردن حقوق الهی، بخل، کفران نعمت و نداشتن تقوا اموریاند که حضرت وضعیت جامعه در آن دوره را به آنها وصف میکند که این قبیل امور باعث فقر گسترده شده بودند. (سید رضی، ۱۳۷۹: خ ۱۲۹ / ۱۳۴)
حکومتها و رهبران جامعه همیشه نقش عمده در ایجاد یا برطرف کردن چنین شرایطی دارند. امیرمؤمنان(ع) در خطبه شقشقیه، عثمان و خویشاوندانش را مسئول وضعیت نابسامانی جامعه معرفی میکند و معتقد است با دستاندازی به بیتالمال، جامعه را دچار چنین وضعیتی کردند. (همان: خ ۳ / ۱۰ و ۱۱) منابع تاریخی هم مطالب فراوانی درباره وضعیت دارایی و زندگی عثمان نوشتند.
دارایی وی نزد خزانهدارش، روزی که کشته شد، یک صد و پنجاه هزار دینار و یک میلیون درهم بود و ارزش زمین او در وادیالقری، حنین و… به صد هزار دینار میرسید. از وی اسبها و شتران بسیاری بر جای ماند. (مسعودی، ۱۴۰۹: ۲ / ۳۳۲) عبای پشمی سیاهش صد دینار میارزید. (بلاذری، ۱۴۱۷: ۶ / ۱۰۲) عثمان خاصان اهل دروغ و نیرنگ را برگزید. هر یک از آنها به قسمتی از زمین چسبیده بودند و خراج آن را میخوردند و اهل آن را خوار میکردند. (طبری، ۱۳۵۷: ۴ / ۳۳۸)
منابع تاریخی مطالب فراوانی درباره ثروتهای هنگفت برخی نزدیکان عثمان نوشتهاند. دارایی زبیر پس از مرگش، پنجاه هزار دینار، هزار اسب و هزار غلام و کنیز بود. (مسعودی، ۱۴۰۹: ۲ / ۳۳۲) عبدالرحمن بن عوف زهری خانه بسیار وسیعی ساخت و طویلهای داشت با یک صد اسب، هزار شتر و ده هزار گوسفند. (همان: ۳۳۳)
زید بن ثابت هنگام مرگ، آنقدر طلا و نقره داشت که آنها را با تبر خرد میکردند. افزون بر این، داراییها و زمینهایی را تصاحب کرده بود که صد هزار دینار میارزید. طلحه روزی هزار دینار از غلات عراق درآمد داشت. سعد بن ابیوقاص خانهای از سنگ گرانقیمت عقیق ساخت و یعلی بن حنیه، هنگام مرگ، پانصد هزار دینار و زمینها و مطالبات بسیاری داشت که بهای آنها به سی صد هزار دینار میرسید. (همان: ۲ / ۳۴۱ و ۳۴۲)
عثمان قدرت سیاسی، نظامی و اقتصادی در اختیار افراد خاصی قرار داد. این افراد با استفاده از قدرت سیاسی و نظامی، امکانات اقتصادی بیشتری را تحت تصرف خود و نزدیکان قرار میدادند و با استفاده از امکانات گسترده اقتصادی، توان سیاسی و نظامی خود را هم تقویت میکردند.
روشن است که وقتی قدرت سیاسی، نظامی و اقتصادی در اختیار انسانهای پلید و حریص قرار گیرد، فقر و بیچارگی فراگیر میشود و تمام مناسباتی که براساس عدالت و تقوا از زمان رسول الله(ص) شکل گرفته بود، درهم میریزد و مناسبات جدیدی بر پایه ظلم جایگزین آن میشود و اکثر مردم در رنج و گرفتاری قرار میگیرند.
در کنار این دگرگونی مناسبات، امیرمؤمنان(ع) را میبینیم که او هم میتوانست بهترین امکانات را در اختیار بگیرد، اما سطح زندگی خود را در حد فقیرترین مردم نگاه داشت. (سید رضی، ۱۳۷۹: ۲ / ۳۱۴، ن ۴۵) لباس علی(ع) گاهی با پوست و گاهی با لیف خرما وصله میشد. کفشهای او از لیف خرما بود. لباس کرباس کلفت میپوشید و وقتی میدید آستین آن بلند است، با شمشیر کوتاهش میکرد و نمیدوخت وقتی نان را با خورشت میخورد، خورشت او سرکه یا نمک بود.
بالاتر از این، برخی گیاهان روییده از زمین بود و اگر میخواست از این هم بهتر باشد، کمیشیر شتر میخورد. از گوشت هم بسیار کم استفاده میکرد. (همان؛ محمدی ری شهری، ۱۴۲۱: ۹ / ۳۶۵ ـ ۳۴۳) چرا سطح زندگی متعادلی که در زمان رسول الله(ص) ایجاد شده بود، از بین رفت و این چنین تفاوت طبقاتی در جامعه ایجاد شد؟ پاسخ زمانی روشن میشود که حجم درآمدهای مردم و حکومت بعد از رسول الله(ص) و نوع سیاستهای توزیعی حکومتگران روشن شود.
ثروت در اختیار خلفای قبل از علی(ع)
شبه جزیره عربستان و اطراف آن، هنگام بعثت رسول الله(ص) به لحاظ اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، وضعیت بسیار بدی داشت. روابط نامناسب و ظالمانه اجتماعی، وضعیت ناهنجار قبیلهمحوری و کمبود و نامناسب بودن غذا از ویژگیهای آن عصر بود. تلاش بیست و سه ساله رسول الله(ص) در مکه و مدینه، وضعیت زندگی مردم را دگرگون ساخت. توان تهاجمی عرب را بالا برد، حکومت مقتدر و منسجمی ایجاد کرد. اوضاع اقتصادی بسیار پیشرفت کرد.
بعد از رسول الله(ص) هم کشورگشایی گسترده مسلمانان به راه افتاد و منشأ سرازیر شدن درآمدها شد. غنایم و خمس آنها، خراج و جزیه، عشور، زکات، اقلام مهم و عظیم به مرکز حکومت سرازیر شد و در مدت کوتاهی، انبوهی از داراییها در اختیار مسلمانان، به ویژه اهل حکومت قرار گرفت.
یکی از منابع درآمدها، غنایم و خمس آن بود. حداقل غنایمیکه در طول بیست و پنج سال بعد از رحلت رسول خدا در اختیار مسلمانان قرار گرفت، سی و پنج میلیارد و ششصد و نود و هشت میلیون و ششصد و شصت و یک هزار و چهار صد و شصت و هشت درهم بود که خمس آن یعنی هفت میلیارد و صد و سی و نه میلیون و هفتصد و سی و دو هزار و دویست و نود و سه درهم در اختیار حکومت قرار گرفت.
گرچه رقم خمسی که محاسبه کردیم، عدد نجومیبه نظر میرسد، اما همانگونه که پیامبر(ص) پیشگویی کرده بود، دروازههای گنج دو امپراتوری جهان (ایران و روم) به سوی مسلمانان باز شده بود. با روشی که در محاسبه غنایم جنگها در پیش گرفتیم، این مقدار، دستکم خمس غنایم نقدی بود که وارد مدینه شد و در اختیار حکومت قرار گرفت. افزون بر خمس غنایم، سایر اقلام درآمدی نیز در اختیار حکومت قرار میگرفت. هرگونه انحراف در توزیع نامناسبِ این درآمدها میتوانست، جامعه و حکومت را اسیر چنگ افراد دنیاطلب سازد.
فراوانی ثروت میتواند نعمت و مایه هدایت، و هم نقمت و باعث غفلت از حق و آیین پاک اسلام شود. به دور نگه داشتن علی(ع) و اصحابش از اداره حکومت و جامعه باعث شد این ثروت بزرگ در اختیار افراد دنیاطلب و جاهل قرار گیرد و بستر غفلت فراهم شود. توزیع نامناسب درآمدها افزون بر اینکه انحراف مستقیم اقتصادی بود، زمینه بروز انحرافهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بعد از وفات رسول الله(ص) را هم فرآهم آورد.
اصلاح توزیع ثروت
در ادامه بحث مناسب است به سیاستهای توزیع نامناسب ثروت توسط خلفا و سیاستهای اصلاحی علی(ع) اشاره شود.
۱. تساوی و عدم تبعیض در تقسیم
عمر و عثمان از روش تقسیم پیامبر(ص) در تقسیم بیتالمال عدول کردند. عمر، اموری را برای برتری افراد در سهمبردن بیشتر از بیتالمال، ملاک قرار داد. بنا بر اظهار خودش مقادیر متفاوتی را براساس معیارهایی مانند شرکت در جهاد، هجرت، زودتر ایمان آوردن و نسبت با رسول الله(ص) تعیین کرد. (ماوردی، ۱۴۰۹: ۲۶۶)
عمر برای کسانی که در جنگ بدر شرکت کرده بودند، پنج هزار درهم (حسن، حسین، اباذر و سلمان را به اهل بدر ملحق کرد)؛ برای مجاهدان بعد از بدر تا صلح حدیبیه، چهار هزار درهم؛ برای افرادی که از صلح حدیبیه تا جنگ ضد ردّه، همراه ابوبکر شرکت داشتند و کسانی که تا قبل از قادسیه حاضر بودند، سه هزار درهم؛ برای جنگجویان قادسیه و شام دو هزار درهم… قرار داد.
برای عباس بیست و پنج هزار و به قولی دوازده هزار درهم؛ برای همسران پیامبر هر کدام ده هزار درهم، و برای عایشه دوازده هزار درهم تعیین نمود … (طبری: ۳ / ۶۱۴ و ۶۱۵) تفاوت در میزان حداقل و حداکثر، بسیار شد و برخی منابع تاریخی، این مبلغ را تا یک دهم ذکر کردهاند؛ یعنی سهم طبقات پایین که به یقین اکثریت افراد جامعه را تشکیل میدادند، از بیتالمال یکدهم سهم کسانی بود که بیشترین بهرهمندی را از بیتالمال داشتند. (همان: ۵۰)
عثمان از معیارهای تقسیم عمر هم عدول کرد و در استفاده از بیتالمال و امکانات عمومیبه خویشاوندی با خود بسیار اهمیت داد. منابع تاریخی و روایی شیعه و سنی تبعیضهای فراوان عثمان را در توزیع بیتالمال بیان کردهاند. وی اموال بسیاری را از بیتالمال به خود و بنی امیه اختصاص داد. (همان: ۴ / ۱۳۷)
ابن ابیالحدید مینویسد:عثمان چراگاههای اطراف مدینه را به بنیامیه بخشید و فدک را به مروان داد. همچنین دستور داد از بیتالمال صد هزار درهم نصیب وی کنند. زید بن ارقم، مسئول بیتالمال، پیش عثمان آمد و کلیدهای بیتالمال را در حالی که گریه میکرد، نزد عثمان نهاد… و گفت: من گمان بردم تو این مال را عوض اموالی که زمان رسول خدا(ص) انفاق کردی، گرفتی. به خدا قسم! اگر به مروان صد درهم داده شود، بسیار زیاد است؛ آنگاه عثمان گفت: ای پسر ارقم! کلیدها را بده تا فرد دیگری را برای این مسئولیت برگزینم. (ابن ابیالحدید، ۱۴۰۷: ۳ / ۱۶۸ و ۱۶۹)
بخششهای عثمان چنان افسارگسیخته بود که منابع تاریخی و روایی نوشتهاند:عثمان، عموی خود، حکم بن عاص را که پیامبر او را از مدینه بیرون رانده بود، برگرداند و سیصد هزار درهم صدقات قبیله قضاعه را به وی بخشید. (بلاذری، ۱۴۱۷: ۶ / ۱۳۷؛ ابن ابیالحدید، ۱۴۰۷: ۳ / ۳۵) خمس غنایم آفریقا را به مبلغ دو میلیون و پانصد و بیست هزار دینار و فدک را به پسر عموی خود مروان بن حکم داد. (ابن ابییعقوب، ۱۳۷۳: ۲ / ۱۶۵ و ۱۶۶) به پسر عموی دیگرش حارث بن حکم صد هزار درهم (ابن ابیالحدید، ۱۴۰۷: ۱ / ۱۹۹) و مکانی را به نام مهزور (مکان بازار مدینه) بخشید. (همان: ۱۹۸) به سعید بن عاص هم صد هزار درهم از بیتالمال داد. (ابن ابیالحدید، ۱۴۰۷: ۳ / ۳۵؛ بلاذری، ۱۴۱۷: ۶ / ۱۳۷)
علامه مجلسی نیز درباره بخششهای عثمان مینویسد:ابوسفیان بن حرب، دویست هزار درهم؛ عبدالله بن ابیسرح، یک پنجم خمس غنایم آفریقا در جنگ اول؛ زید بن ثابت، ده هزار دینار و برخی باغهای نخل مدینه؛ ربیعه بن حارث، صد هزار درهم یا دینار؛ طلحه بن عبیدالله، دویست هزار دینار و زمینی در کوفه؛ زبیر بن عوام، ششصد هزار درهم یا دینار از داراییهای اصفهان. (مجلسی، ۱۳۷۴: ۳۱ / ۲۶۷ ـ ۲۶۴)عثمان در تصرف و چپاول بیتالمال گوی سبقت را از دیگران ربوده بود که منابع روایی و تاریخی، این مطلب را نیز از دیده دور نداشتهاند. پیشتر مطالب لازم درباره ثروت عثمان بیان شد.
عدول از اجرای آموزههای اسلامی و سیره عملی رسول الله(ص) در عرصههای اجتماعی و اقتصادی، وضعیت اقتصادی و اجتماعی را به شدت بحرانی کرد. با وجود منابع درآمدی هنگفت مانند غنایم، خراج، جزیه، عشور، زکات و خمس، بخش بزرگی از جامعه دچار فقر شدند.
مساوات و برادری در سایه سیاستهای اشتباه خلفا رخت بربست و معیارهایی که نزد خدا اجر معنوی دارد جایگزین با برخی معیارهای جاهلی در ملاک برتری در سهمبردن بیشتر از بیتالمال شد و همه اینها شکاف بین فقیر و غنی را گسترده ساخت.
در منابع روایی و تاریخی فراوانی از شیعه و سنی آمده است که پیامبر اسلام(ص) و علی(ع) در تقسیم بیتالمال هیچ امتیازی بین افراد قائل نمیشدند و به تمام افراد سهم یکسان میدادند. علی(ع) به موالی همانقدر داد که به عرب اصلی میداد.
وقتی در این مورد با او سخن گفتند؛ چوبی را از زمین برداشت و میان دو انگشت نهاد و گفت:تمام قرآن را تلاوت کردم و برای فرزندان اسماعیل بر فرزندان اسحاق بهاندازه این چوب برتری نیافتم. (ثقفی، ۱۳۵۵: ۱ / ۶۹ و ۷۰)همه آنچه را که در بیتالمال بود، بین مردم تقسیم کرد و هیچ کس را بر دیگری برتری داد. (مسعودی، ۱۴۰۹: ۲ / ۳۵۳، به نقل از: نجمان، ۱۴۱۱: ۳۳۴)
حضرت در برابر معترضان به تقسیم مساوی میفرمود:ألَیسَ کانَ رسول الله(ص) یقَسِّمُ بِالسَّویهِ بین الْمُسلِمین؟ (مجلسی، ۱۳۷۴: ۴۱ / ۱۱۶)آیا رسول الله(ص) بیتالمال را مساوی بین مسلمانان تقسیم نمیکرد؟ حضرت در پاسخ به اعتراض طلحه و زبیر هم فرمود:[در مورد] اعتراض شما درباره اینکه [چرا بین شما و سایر مسلمانان] به مساوات رفتار کردهام، [پاسخ این است که این کار] حکمی نبود که به رأی خود و مطابق هوای خویش کرده باشم؛ بلکه من و شما میدانیم که این، همان دستوری است که پیامبر(ص) آورد و اجرا کرده. (سید رضی، ۱۳۷۹: خ ۲۰۵)
۲. ذخیرهسازی نکردن
میلیاردها درهم مربوط به خمس غنایم، خراج، جزیه، زکات و عشور زمانی در اختیار حکومتی قرار گرفت که حاکم و اطرافیان او بر پایه منافع شخصی و مصالح گروهی عمل میکردند و قدرت سیاسی و نظامی و تمام مناسبات، بر مدار منافع شخصی و حزبی آنان تنظیم میشد. امیرمؤمنان علی(ع) در چنین وضعی بر مصدر حکومت قرار گرفت و تغییر مناسبات به سمت محوریت حق و ضوابط الهی را رسالت مهم خود قرار داد، پس گفتار و سیره حضرت(ع) را باید با توجه به چنین موقعیتی تفسیر و تبیین کرد تا مقصودش را دریافت.
پیامبر(ص) و علی(ع) بیتالمال را در انبار ذخیره نمیکردند و چون مردم را صاحب حق در آن میدانستند، آن را در نخستین فرصت، بین مسلمانان و صاحبان حق توزیع میکردند. وقتی عمر به خلافت رسید، برخلاف پیامبر(ص)، روش ذخیرهسازی و تشکیل دیوان را در پیش گرفت و بیتالمال را سالانه بین افرادی که مستحق میدانست، تقسیم کرد.
علی(ع) میفرمود: دوستم رسول الله(ص) مالی را در بیتالمال برای روز بعد حبس نمیکرد. ابوبکر هم چنین عمل میکرد. وقتی عمر به خلافت رسید، دیوان تشکیل داد و توزیع اموال را از سالی تا سال دیگر به تأخیر انداخت؛ من چنان عمل میکنم که دوستم رسول الله(ص) میکرد. (ثقفی، ۱۳۵۵: ۴۷)
در برخی منابع روایی آمده است: وقتی حضرت(ع) وارد بیتالمال میشد و میدید اموالی در آن جمع شده است، خطاب به بیتالمال میفرمود: شب نمیکنم؛ در حالی که درهمی در تو باشد. (ابنسلام، ۱۴۰۶: ۲۸۴)یا وقتی مالی میرسید، آن را تقسیم میکرد و میفرمود: من انباردار شما نیستم. (همان)
اهمیت سرعت در تقسیم بیتالمال نزد رسول خدا(ص) چنان بود که وقتی اموالی نزدش میماند که باید به مستحقان میرسید، آثار اندوه در چهرهاش نمایان میشد. اُمّسلمه میگوید:رسول خدا(ص) به خانهام آمد؛ در حالی که رنگ چهرهاش تغییر کرده بود. گمان بردم این وضعیت به سبب مریضی باشد. گفتم: ای رسول خدا! چرا حالت این چنین است؟ فرمود: به دلیل هفت دیناری است که دیروز به من رسید و تا شب تقسیم نشد و اکنون کنار بسترم است. (ابویعلی، ۱۴۰۸: ۶ / ۲۸۸، ح ۶۹۸۱؛ بخاری، ۱۴۱۰: ۱۵۹، ح ۱۳۶۳)
منابع و مآخذ
۱. سید رضی، ۱۳۷۹، نهجالبلاغه، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
۲. آمدی، محمد تمیمی، ۱۳۷۳، غررالحکم و دررالکلم، شرح محمد خوانساری، تهران، مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، چ پنجم.
۳. ابن ابیالحدید، ۱۴۰۷ ق/ ۱۹۹۲م، شرح نهجالبلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالجلیل.
۴. ابن ابییعقوب، احمد، ۱۳۷۳، تاریخ یعقوبی، قم، انتشارات الشریف الرضی.
۵. ابنالاثیر، ۱۴۴۲ ق، الکامل فی التاریخ، تحقیق دار الکتب العربی، بیروت، دارالکتب العربی، چ دوم.
۶. ابنحنبل، احمد، ۱۴۱۴ ق، المسند، تحقیق عبدالله محمد الدرویش، بیروت، دار الفکر، چ دوم.
۷. ابنسلام، ابوعبید القاسم، ۱۴۰۶ ق/ ۱۹۸۶ م، الاموال، تحقیق خلیل هراس محمد، لبنان دار الکتب العلمیه، انتشارات الازهر.
۸. ابنشهر آشوب، ۱۳۷۹ ق، مناقب آل ابی طالب، قم، مؤسسه العلامه.
۹. ابویعلی، احمد بن علی، ۱۴۰۸ ق، مسند ابییعلی، تحقیق ارشاد الحق الاثری، جده، انتشارات دارالقبله.
۱۰. بخاری، محمد بن اسماعیل، ۱۴۱۰ ق، صحیح بخاری، تحقیق مصطفی دیب البغا، بیروت، دار ابنکثیر، چ دوم.
۱۱. بلاذری، احمد بن یحیی، ۱۴۱۷ ق، انساب الاشراف، تحقیق و مقدمه سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دار الفکر.
۱۲. تمیمی مغربی، نعمان بن محمد، ۱۳۸۵ ق، دعائم الاسلام، مصر، دارالمعارف، چ دوم.
۱۳. الثقفی، ابواسحاق ابراهیم بن هلال کوفی، ۱۳۵۵، الغارات، تحقیق سید جلالالدین محدث الارموی، تهران، نشر انجمن آثار ملی.
۱۴. الدمشقی، ابوالفداء اسماعیل بن عمر بن کثیر، ۱۴۱۹ ق / ۱۹۹۸ م، البدایه و النهایه، تحقیق دار المعرفه، بیروت، دار المعرفه.
۱۵. رشاد، علی اکبر (زیر نظر)، ۱۳۸۰، دانشنامه امام علی(ع)، تهران مرکز نشر آثار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی (مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر).
۱۶. الزمخشری، ابوالقاسم محمود بن عمر، ۱۴۰۱ ق، ربیع الابرار و نصوص الاخیار، تحقیق سلیم النعیمی، قم، منشورات الرضی.
۱۷. السمهودی، علی بن عبدالله الحسنی الشافعی، ۱۴۰۴ ق، وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی، تحقیق عبدالحمید و محمد محییالدین، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چ سوم.
۱۸. الشیبانی، ابوعبدالله احمد بن محمد بن حذیل، ۱۴۰۳ ق، فضائل الصحابه، تحقیق وصی الله بن محمد بن عباس، مکه، جامعه ام القری.
۱۹. طبرسی، حسن بن فضل، ۱۴۲۰ ق / ۱۳۷۸ ش، مکارم الاخلاق، تهران، نشر حبیب.
۲۰. الطبری، ابیجعفر محمد بن جریر، ۱۳۵۷ ق/ ۱۹۳۹م، تاریخ طبری (تاریخ الامم و الملوک)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، مطعبه الاستقامه.
۲۱. الطبری، ابیجعفر محمد بن جریر، تاریخ طبری، بیروت، دار التراث العربی.
۲۲. عروسی الحویزی، ۱۴۱۵ ق، تفسیر نورالثقلین، قم، اسماعیلیان.
۲۳. قائدان، اصغر، ۱۳۷۴، تاریخ و آثار اسلامی مکه و مدینه، قم، مرکز تحقیقات حج، چ دوم.
۲۴. الکلینی الرازی، یعقوب بن اسحاق، ۱۴۰۱ ق، الکافی، تحقیق علی اکبر الغفاری، بیروت، دار صعب و دارالتعارف، چ چهارم.
۲۵. الماوردی، علی بن محمد، ۱۴۰۹ ق / ۱۹۸۹ م، الاحکام السلطانیه، تحقیق خالد رشید الجمیلی، بغداد، انتشارات المجمع العلمی.
۲۶. مبرد (الازدی)، ابوالعباس محمد بن یزید، ۱۴۱۳ ق، الکامل فی الادب، تحقیق محمد احمد الدالی، بیروت، مؤسسه الرساله.
۲۷. مجلسی، محمد باقر، ۱۳۷۴، بحارالانوار، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ سوم.
۲۸. محمّدی ریشهری، محمد، ۱۴۲۱ ق، موسوعه الامام علی ابنابیطالب فی الکتاب و السنه و التاریخ، قم، دارالحدیث.
۲۹. مسعودی، علی بن الحسین، ۱۴۰۹ ق، مروج الذهب و معادن الجوهر، بیروت، دار الفکر.
۳۰. نجمان یاسین، ۱۴۱۱ ق / ۱۹۹۱م، تطور الاوضاع الاقتصادیه فی عصر الرساله و الراشدین، بغداد، دار الشؤون الثقافه العامه.
۳۱. النقشبندی، ناصر السید محمود، ۱۳۷۲ ق، الدینار الاسلامیه، بغداد، مطبعه الرابطه.
۳۲. النمیری البصری، ابوزید عمر بن شبه، ۱۴۱۰ ق، تاریخ المدینه المنوره، تحقیق فهیم محمد شلتوت، بیروت، دارالتراث.
۳۳. نوری طبرسی، میرزا حسین، ۱۴۰۸ ق، مستدرک الوسائل، بیجا، مؤسسه آلالبیت لاحیاء التراث، چ دوم.
احمدعلی یوسفی/ دانشیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
فصلنامه قرآن و متون اسلامیشماره۳
ادامه دارد……….