در حالی که ضاحیه تحت بمباران و گلوله باران بود، «فواد السنیوره»، نخستوزیر وقت لبنان سیل اتهامات را به حزبالله لبنان وارد کرد که مسئول تمام این بمبارانها و گلوله بارانها و خرابیها و قتلهای رخ داده در لبنان است.
به خوبی به یاد میآوریم که نظامیان اشغالگر اسرائیلی در جنگ ۲۰۰۶ میلادی جام خشم و غضب خود را بر ضاحیه جنوبی بیروت چگونه با بمباران هوایی و توپخانهای از ناوها و قایقهای نظامی خود با هدف به وحشت افکندن اهالی جنوب لبنان و نابودی این مناطق فروریختند، با اینکه ضاحیه یک منطقه مسکونی پر جمعیت است و مقاومت لبنان هیچگاه از این منطقه برای تدارک حملات خود استفاده نکرد.
در حالیکه ضاحیه تحت بمباران و گلوله باران بود، «فواد السنیوره»، نخست وزیر وقت لبنان سیل اتهامات را به حزب الله لبنان وارد کرد که مسئول تمام این بمبارانها و گلوله بارانها و خرابیها و قتلهای رخ داده در لبنان است، دقیقا همان نقشی که امروز آن را در قبال خودروهای بمبگذاری شدهای که در لبنان منفجر میشود، ایفا میکند. در آن زمان فواد السنیوره از رئیس جمهوری مصر یا عربستان سعودی و برخی از شیوخ خلیج فارس کمک نمیگرفت، بلکه پشت و پناه وی در آن زمان کسی جز «کوندا لیزا رایس»، وزیر خارجه آمریکا نبود که طی تجاوز اسرائیل به لبنان برای تحت نظر داشتن اوضاع به بیروت نقل مکان کرده بود.
تصور نمیکنم، اهالی جنوب و ضاحیه بتوانند صحنهای را فراموش کنند که طی آن وقتی آنها زیر باران گلولهها و موشکها بودند، دار و دسته ۱۴ مارس مهمان شام وزیر خارجه آمریکا در سفارت این کشور در بیروت بودند.
بدون تردید فواد السنیوره و دار و دستهاش که از خط مشی وی تبعیت میکنند، بر این باورند که همچون دیگر لبنانیها دارای حق و حقوقی در لبنان هستند. به عبارت رساتر آنها به گونهای برخورد میکنند، گویی کشور ملک شخصی آنهاست و مابقی تابع آنها.
السنیوره همچنان به محض شنیدن خبری یا دیدن حادثهای که برخلاف میل و خواستش باشد، فورا حزب الله را متهم و احکامی علیه آن صادر میکند، در زمان تجاوز اسرائیل به نوار غزه در جنگ سرب گداخته نیز وی حزب الله را به دست اندازی علیه هیبت و شکوه مصر متهم کرد که در آن زمان تحت حاکمیت حسنی مبارک بود و این موجب شد تا هیئتهایی از جانب ۱۴ مارس راهی مصر شوند و در برابر مبارک دخالت حزب الله در ارسال سلاح به نوار غزه را محکوم کردند.
این درحالی است که در آن زمان حکومت مصر از جمله هم پیمانان صهیونیستهای تجاوزگر بود و در حالی که در آن زمان «احمد ابو الغیط»، وزیر خارجه وقت مصر خود را برای برگزاری کنفرانس مطبوعاتی مشترک با تزیپی لیونی، همتای صهیونیستیاش در آستانه تجاوز به نوار غزه آماده میکرد و در آن سو آل سعود در کنفرانس گفتوگو ادیان خود را آماده میکردند و در طی آن در کنار شیخ الازهر، شیمون پرز، رئیس رژیم صهیونیستی و عامل کشتار قانا دست در دست ظاهر شد، هم اکنون شاهد ائتلاف و اتحادی از نوع دیگر و از این دست هستیم، یعنی ائتلاف اخوانیها – شیوخ عرب خلیج فارس – آمریکا تا تحت عنوان انقلاب و آزادی و دمکراسی و اجرای شریعت ریشه و پایه و بنیان برخی کشورهای عربی را براندازند.
بدیهی است، بسیاری در لبنان از هر طایفه و قشری نمیخواهند اعتراف کنند، دلیل بحرانی که این کشور هم اکنون در آن گرفتار آمده – حداقل بخش اعظم آن – به دلیل مقاومت حزب الله در برابر اشغالگران صهیونیستی از سال ۱۹۸۲ تاکنون نیست، بلکه به دلیل استقبالی است که برخی از مسئولان لبنانی از این اشغالگران صهیونیستی به عمل آوردند.
در همین راستا تنها کافی است که به این نکته اشاره کرد که همین مسئولان لبنانی پایگاهها و مواضع نظامی و موسسات و نهادهای اداری خود را در برابر ورود اشغالگران خالی کردند، اشغالگرانی که حضور آنها باعث نشد، پارلمان ۲۳ آگوست ۱۹۸۲ تشکیل و «بشیر جمیل» را به عنوان رئیس جمهوری لبنان انتخاب کند و افزون بر تمام اینها دولت لبنان تشکیل شد.
خلاصه سخن اینکه فواد السنیوره هیچگاه نتوانسته خوبیها و نیکیهای مقاومت را فراموش کند که همواره همچون کوه در برابر تجاوزات رژیم صهیونیستی ایستاده است، همچنین وی هیچگاه دولت را به خاطر کوتاهیهایش در دفاع از کشور زیر سوال نبرده و هیچگاه نتوانسته به شهروندان لبنانی به یک دید برابر و مساوی نگاه کند.
با تمام آنچه گذشت باز به نظر نمیرسد که فواد السینوره ماموریت خود را در لبنان به پایان رسانده باشد، چون در پی تمام آنچه گذشت هم اکنون وی مامور تبدیل لبنان به یکی از مناطق نفوذ عربستان سعودی است.
در این چارچوب به «هواری بومدین»، رئیس جمهوری اسبق الجزایر اشاره میکنیم که میان اسلام فقرا و اسلام ثروتمندان تفاوت قائل میشد و این اشارهای به آل سعود و اقدامات آنها در چارچوب فقهی و تحریف متون و نصوص مذهبی برای همخوانی با خواستهها و اهداف آنها و شرکای استعمارگر و اشغالگرشان برای غارت کشورهای دیگر است.
نیاز به گفتن ندارد که آل سعود در سال ۱۹۶۵ ائتلاف اسلامی را تشکیل دادند که علاوه بر سعودیها ایران شیعی زمان حاکمیت شاه و اردن زمان حاکمیت ملک حسین را در بر میگرفت تا به مبارزه با «جمال عبد الناصر»، رئیس جمهوری اسبق مصر برخیزند و این موجب شد تا عبد الناصر فریاد برآورد که این ائتلاف برخلاف جنبشهای آزادیبخش در جهان عرب است تا پس از آن آشکار شود که هدف اصلی از تشکیل این پیمان باقی نگه داشتن کشورهای عربی تحت نفوذ امپریالیسم است.
با توجه به آنچه گذشت میتوان خطرات نهفته در پس سیاستهایی که فواد سنیوره و گروه ۱۴ مارس در لبنان اتخاذ کردهاند، به طور کامل آشکار شود که همان طور که گفته شد، در الحاق و انضمام لبنان به عربستان سعودی نمود پیدا میکند و بر هیچ کس پوشیده نیست که عربستان سعودی هرگاه پای به کشوری یا منطقهای بگذارند، جز نابودی و ویرانی برای آن کشور به همراه نخواهد داشت.
_________
عرش نیوز