۱. منال وحید مناع (۴۲ ساله) در مصر ـ ادعای نبوت
۲. ثریا نقاش (منقوش) (۵۲ ساله) در یمن ـ ادعای مهدویت
۳. بثیل اکبر (۴۸ ساله) در طائف، عربستان سعودی ـ ادعای مهدویت
۴. محمودبن عبدالله المفلحی (۳۶ ساله) در یمن ـ ادعای مهدویت
این پدیده در تاریخ بشریت چیز جدیدی نیست بلکه در طول زمانهای مختلف و به ویژه در تاریخ اسلامیبارها تکرار شده است… رفتار و کردار مدعیان جدید کنونی، مشهور و ناشناخته شده و شبیه به رفتارهای مدعیان قدیمی است. اما دلالتها و نشانههای آن در حال حاضر، بسیار با اهمیتتر و شدیدتر است و آن هم به دلیل این است که ما در دوره گشودن درهای باز در مقابل عقل به سر میبریم و این دوره، حد و مرزها و مسافتها را با پیشرفت و گسترش از میان برده است.
انگیزهها و علتهای این پدیده در سالهای اخیر، در شرایط سیاسی و دینی و اجتماعی نهفته است. با وجود این شرایط، جو و محیطی به وجود آمده است و حالتهای روانی و فرهنگی و رسانهای پشتیبان این یاوهگوییها شده است. علاوه بر این فراغ دینی و خالی بودن فضای عقلی و فرهنگی نیز در این امر سهیم بوده است. از علل دیگر آن وجود تناقض در شرایط و اوضاع تربیتی و دینی که منجر به گسترش این گونه یاوهها و سخنان خندهدار میشود، است. پیش از آنکه بر ادعاهای آنها تمرکز کنیم باید توضیح دهیم که: پا به عرصه وجود گذاشتن این مدعیان (نایب امام بودن یا مهدویت یا نبوت) یکی از نشانههای پیش از ظهور ولیعصر و امام زمان(عج) است. از پیامبر اکرم(ص) روایت شده که ایشان فرمودند: «قیامت برپا نمیشود مگر آنکه مهدی(ع) که از فرزندان من است خروج کند و مهدی(ع) خروج نمیکند مگر آنکه شصت دروغگو خروج کنند و همگی میگویند من پیامبر هستم»2
اما کسانی که این مدعیان دروغین را میشناسند یا با آنها در ارتباطند و یا مطلبی در مورد آنها مطالعه میکنند، میزان دوری آنها از اخلاقیات اسلامی و رفتارها و کردارهای معصومین از جهت راه و ویژگیها و صفات و هدف آنان، برای ایشان آشکار و روشن است. در اینجا باید به برخی مطالب برای رسیدن به حقیقت و برملا ساختن و آشکار کردن دروغ این افراد و اهل باطل، اشاره شود:
اول: تناقض میان هویت این مدعیان با آنچه در میراث و فرهنگ اسلامی آمده یعنی آیهها، احادیث و روایات، اینها پایان نبوت با خاتمالانبیاء، محمد(ص) و بقای معجزه جاودانگی ایشان (قرآن کریم) تا روز قیامت را تشریح میکنند و بر آن صحه میگذارند. این موارد خود مانع سخت و محکمی در برابر کسانی به وجود آورده که به خیال خود میخواهند، ادعای چیزی را کنند که در وجودشان نیست. دوم: نشانههای حتمی ظهور یا نشانهها و ویژگیهایی که مربوط به امام مهدی(ع) است، از جمله مخفیانه بودن ولادت، غیبت صغری، غیبت کبری، و ظهور، برخی از این موارد هنوز پدیدار نشده است. و اینها همگی مجالی برای ادعا باقی نمیگذارند و بدون آن که آن نشانهها محقق شود و اتفاق بیفتند (سفیانی: یمنی، صحیه، نفس زکیه، خسف در بیداء) نمیتوان چنین ادعایی در این مورد داشت.
سوم: امامت با تمامی معانی خود بر این مدعیان منطبق نیست و با آنها سازگاری ندارد چه از جهت اخلاق و رفتار چه از نظر علم و تدین یا تواناییها و کرامات، و اینها همگی، آنها را در برآورده ساختن نیازهای جامعه اسلامی ناتوان نشان میدهد و آنها از قرار گرفتن در جایگاه امامت و فرماندهی و راهبری مردم ناتوانند.
چهارم: وعده الهی که شامل گسترش عدالت و داد در جای جای زمین و برتری اسلام بر تمامی ادیان دیگر و این بندگان صالح خدا زمین را به ارث میبرند و محقق شدن رؤیا و آرزوی پیامبران مبنی بر گسترش یکتاپرستی در تمامی جهان، با وجود این مدعیان هنوز تحقق نیافته است.
دروغ و یاوهگوییهای این مدعیان مانند خورشید در نیمروز روشن و آشکار است و این نیاز به دلیلها و برهانهای زیادی ندارد و به همین جهت است که تنها اشخاص سادهلوح آنها را تصدیق کرده و فریب آنها را خوردهاند و دروغشان در پایان، آنها را به سوی زبالهدان تاریخ کشانده است.
پینوشتها:
۱. مجلسه زهره الخلیج ـ شماره (۱۱۰۰) کشور امارات متحده عربی.
۲. أعلام الوری ص ۴۲۶.
ماهنامه موعود شماره ۶۹