خبرگزاری شبستان: حج اجتماع بزرگ انسانی و کنگره جهانی اسلام است. هر ساله میلیون ها زایر بیت الله الحرام از اقصی نقاط جهان پا در حریم یار می نهند تا بار دیگر دعوتی را که در روز الست بدان جواب بلی گفتهاند، لبیک گویند.
اعمال و مناسک حج علاوه بر ظاهر، باطنی دارد و حاجی باید اسرار سر به مهر و گونه گونش را طلب کند. در حدیث معتبر از امام صادق(ع) آمده است که شرط قبولی طاعت و بندگی مومن به درگاه خداوند، ولایت ائمه اطهار(ع) است: به خدا سوگند اگر بنده ای خداوند را هزار سال عبادت کند بهاندازه ای که رگ گردن او فرتوت گردد، ولی با کینه ما اهل بیت بمیرد، خداوند تمام اعمال او را به خودش برمیگرداند.(۱)
حج بی ولایت نیز تلاشی بی ثمر است از این رو امام باقر(ع) می فرماید: مردم در دوران جاهلیت این طور طواف میکردند، ولی خداوند به مردم فرمان حج داد تا پس از طواف به سراغ ما بیایند و اطاعت و دوستی و محبتشان را نسبت به ما عرصه نمایند.(۲)
در حدیثی دیگر آمده است: من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته الجاهلیه هرکس امام زمانش را نشناسد و بمیرد در مرگ جاهلی مرده است. از این رو شکی نیست که خداوند باری تعالی این اجتماع عظیم را بدون امام و پیشوا نمیگذارد. امام زمان(عج) در تمام سال ها در مراسم حج شرکت میکنند. عبید ابن زراره میگوید: از امام صادق(ع) شنیدم که می فرماید: یفقد الناس امامهم فیشهد الموسم فیراهم و لا یرونه یعنی: مردم امام خود را نمیبینند، آن حضرت در هنگام مراسم حج حاضر میشود و مردم را میبیند ولی مردم او را نمیبینند. (۳)
و از محمد بن عثمان عمری – یکی از کسانی است که از سوی امام به نیابت منسوب شده بود- نقل شده است که: والله انّ صاحب هذا الامر لیحضر الموسم کلب سنه یری الناس و یعرفهم و یرونه و لا یعرفونه یعنی: به خدا سوگند! صاحب این امر هر سال در این موسم شرکت کرده و مردم را میبیند و آنان را میشناسد، ولی مردم، آن حضرت را میبینند و نمیشناسند.(۴)
عبدالله بن جعفر حمیری میگوید: از محمد بن عثمان عمری پرسیدم: آیا صاحب الامر را دیده ای؟ او گفت: بله، آخرین بار در کنار خانه خدا آن حضرت را زیارت کردم و او می فرمود: اللهم انجز لی ما وعدتنی(۵)
خوش آن حاجی که دراین میان ناجی را دریابد و با بصیرت کامل به دیدار امام زمانش نایل شود و در مهم ترین شعایر دینی دوش به دوش مولیش احرام ببندد و خود را برای ظهورش آماده کند. در عرفات به گناه خویش عارف شود که آنچنان که باید و شاید امام خویش را نشناخته چرا که منافقانه در حالی که دعای فرج بر زبان جاری می ساخت در دل انتظار دیدارش را نداشته است.
در مزدلفه وجدان خویش وقوف کند تا شور انتظار به شعور خواهش بدل گردد. از اعتقادات دیرینه اش سنگ بگیرد و از سر آگاهی و معرفت، شیطان خواهش های نفسانی را رمیکند. درقربانگاه، نفس بی جان شده اش را درپای موعود منتظر قربان کند. آمال دور و درازش را حلق و تقصیر نماید و چون پروانه گرد شمع وجود طاووس اهل بیت(ع) هفت شوط طواف کند. در سعی صفا و مروه اضطرار ظهور مولیش را نشان دهد و در سرزمین منی آرزویی جر ظهور حجت را طلب نکند.
پی نوشت
۱-المحاسن، ج۱، ص۲۷۱
۲-اصول کافی، ج۲، ص۲۳۸
۳-وسائل الشیعه، ج۸، ص۹۶
۴-من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۳۰۷
۵-همان، ج۶، ص۳۶۸ نقل از پرتوی از اسرار حج، عباسعلی سبزواری، ص ۱۰۰