گناه ابعاد ویرانگرى بر جامعه و افراد آن دارد که فراتر از ابعاد مورد بررسى این نوشتار است. در اینجا تنها اشارهاى به دو اثر مهم گناه، بر شخص گناهکار مىکنیم./هموار شدن راه براى گناهان بعدى
یکى از آثارى که در روایات براى گناهان شمرده شده، این است که انسان با ارتکاب هر گناهى راه را براى گناه دیگر هموار و بر آن جرأت پیدا مىکند.[۱]امام رضا (ع) مىفرماید:
الصَّغَائِرُ مِنَ الذُّنُوبِ طُرُقٌ إِلَى الْکَبَائِرِ، وَ مَنْ لَمْ یَخَفِ اللَّهَ فِی الْقَلِیلِ لَمْ یَخَفْهُ فِی الْکَثِیر [۲]؛
گناهان کوچک راههاى گناهان بزرگ هستند. کسى که از خداى تعالى در گناه کوچک ترس نداشته باشد، در گناهان بزرگ هم از او نمىهراسد.
انسان معمولا تا گناهى را مرتکب نشده، از ارتکاب گناه هراس و اضطراب دارد، ولى وقتى نخستین گناه را مرتکب شد، مقدارى از ترس و هراس او از بین مىرود و با ادامه دادن به تدریج ترس و اضطرابش به کلّى زائل مىشود، تا آنجا که از هیچ جرم و جنایتى وحشت به خود راه نمىدهد. امام على بن الحسین(علیهماالسلام) به فرزندان خویش فرمود:
اتَّقُوا الْکَذِبَ الصَّغِیرَ مِنْهُ وَ الْکَبِیرَ فِی کُلِّ جِدٍّ وَ هَزْلٍ، فَإِنَّ الرَّجُلَ إِذَا کَذَبَ فِی الصَّغِیرِ اجْتَرَى عَلَى الْکَبِیرِ. أَ مَا عَلِمْتُمْ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ۶ قَالَ: مَا یَزَالُ الْعَبْدُ یَصْـدُقُ حَتَّـى یَکْتُبَهُ اللَّهُ صِدِّیقاً وَ مَا یَزَالُ الْعَبْدُ یَکْذِبُ حَتَّى یَکْتُبَهُ اللَّهُ کَذَّاباً [۳]؛
از دروغ کوچک و بزرگ به جدّ یا شوخى پروا کنید؛ زیرا که انسان وقتى دروغ کوچک را مرتکب مىشود بر دروغ بزرگ هم جرأت پیدا مىکند. آیا نمىدانید که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) مىفرماید: بندهاى که بر راستگویى مداومت مىکند، خداى تعالى در نهایت او را صدّیق و راستگو ثبت مىکند و بندهاى که به دروغگویى مداومت مىکند در نهایت خداى تعالى کذاب و دروغگویش ثبت مىکند.
پس عدم توجه و پشیمانى از گناه کوچک به تدریج کار را بر انسان دشوار مىکند. با این بىتوجهى ممکن است انسان به مرحلهاى برسد که ارتکاب گناهان بزرگ برایش سهل و آسان گردد. بنابراین انسان تا حدّى که مىتواند، باید از اوّل کار خود را محکم و خالص انجام دهد و از گناهان کوچک و بزرگ خود به سادگى عبور نکند و همیشه کارهاى روزمرّه خویش را مورد محاسبه دقیق قرار داده، کردار بد و معاصى خُرد و کلان خود را با توبهاى خالص همراه کند تا آثارى از ناحیه آنها متوجه او نگردد.
عدم توجه و پشیمانى از گناه کوچک به تدریج کار را بر انسان دشوار مىکند. با این بىتوجهى ممکن است انسان به مرحلهاى برسد که ارتکاب گناهان بزرگ برایش سهل و آسان گردد. بنابراین انسان تا حدّى که مىتواند، باید از اوّل کار خود را محکم و خالص انجام دهد و از گناهان کوچک و بزرگ خود به سادگى عبور نکند و همیشه کارهاى روزمرّه خویش را مورد محاسبه دقیق قرار داده، کردار بد و معاصى خُرد و کلان خود را با توبهاى خالص همراه کند تا آثارى از ناحیه آنها متوجه او نگردد
۲. فساد و تباهى و قساوت قلب
یکى دیگر از آثار گناه در انسان این است که موجب فساد و تباهى قلب مىشود. امام صادق(علیه السلام) مىفرماید پدرم مىفرمود :
مَا مِنْ شَیْءٍ أَفْسَدَ لِلْقَلْبِ مِنْ خَطِیئَهٍ. إِنَّ الْقَلْبَ لَیُوَاقِعُ الْخَطِیئَهَ فَمَا تَزَالُ بِهِ حَتَّى تَغْلِبَ عَلَیْهِ فَیُصَیِّرَ أَعْلَاهُ أَسْفَلَهُ [۴]؛
چیزى تباه کنندهتر از گناه بر قلب وجود ندارد. گناه وقتى وارد قلب مىشود، همیشه با آن است تا این که بر آن چیره شود و آن را زیر و رو کند.
در روایتى دیگر مىفرماید:
إِذَا أَذْنَبَ الرَّجُلُ خَرَجَ فِی قَلْبِهِ نُکْتَهٌ سَوْدَاءُ، فَإِنْ تَابَ انْمَحَتْ وَ إِنْ زَادَ، زَادَتْ حَتَّى تَغْلِبَ عَلَى قَلْبِهِ فَلَا یُفْلِحُ بَعْدَهَا أَبَداً [۵]؛
وقتى گناهى از شخصى سر مىزند، در دل او نقطه سیاهى به وجود مىآید. پس اگر از گناه توبه کرد، آن نقطه سیاه زایل مىشود و اگر بر گناه اصرار نمود و به آن افزود، آن نقطه سیاه هم افزایش پیدا مىکند، تا این که بر دل چیره شود و بعد از آن هرگز روى رستگارى را نخواهد دید.
این حدیث در حقیقت شرح و تفسیر حدیث پیشین است. همچنین این احادیث با احادیثى که هر گناه را هموار کننده راه براى گناه بعدى معرفى مىکند، قابل جمع و هماهنگ است.
امیرالمۆمنین (ع) مىفرماید:
مَا جَفَّتِ الدُّمُوعُ إِلَّا لِقَسْوَهِ الْقُلُوبِ وَ مَا قَسَتِ الْقُلُوبُ إِلَّا لِکَثْرَهِ الذُّنُوبِ[۶]؛
اشکها خشک نشود، جز به خاطر قساوت دلها و دلها قساوت پیدا نمىکنند، جز به جهت کثرت گناهان.
پی نوشت ها:
[۱] . این امر درباره اطاعتها هم صادق است؛ یعنى هر اطاعتى به دنبال خود راه اطاعت دیگر را باز مىکند.
[۲] . عیونالاخبار، ج۲، ص۱۸۰؛ بحارالانوار، ج۶۸، ص۱۷۴.
[۳] . الکافى، ج۲، ص۳۳۸؛ بحارالانوار، ج۶۹، ص۲۳۵.
[۴] . الکافى، ج۲، ص۲۶۸؛ بحارالانوار، ج۷۰، ص۳۱۲.
[۵] . همان، ص ۲۷۱؛ بحارالانوار، ج۷۰، ص۳۲۷.
[۶] . عللالشرایع، ج۱، ص۸۱؛ بحارالانوار، ج۷۰، ص۳۵۴.
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منبع: کتاب اخلاق فطری مۆلف محمد بیابانی اسکویی