سوره به نام سوره نور خوانده مى شود. در آغازاین سوره مى خوانیم :
ما این سوره قرآن را نازل کردیم واجراى آن را بر همگان حتم و لازم نمودیم. دراین سوره آیات روشنى نازل کردیم باشد که شما خود احکام آن را دریابید .
از جمله این احکام مساله حجاب است: در آیه ۰۳ حجاب مردان و در آیه ۰۳ حجاب بانوان مشخص شده است .
ازار براى مردان
آیه سى ام که حجاب مردان را مشخص مى کند از این قرار است :
قل للمومنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک ازکى الهم ان الله خبیر خبیر بما یصنعون .
اى رسول ما! به مردان مومن بگو: چشم خود را فرو بخوانند و از چاک دامن خود نیز مراقبت به عمل آورند. این شیوه به پاکى جان آنان نزدیکتراست. به یقین
خداوند به کارهایى که صورت مى دهید آگاه و با خبر است .
دراین آیه و آیه بعدى دو نوبت کلمه] فرج[ به کار رفته است .
در همه موارد] فرج[ را به معناى]چاک دامن[ ترجمه کردیم .
در لغت اصیل عرب غیر از مفهوم چاک و شکاف معناى دیگرى براى این کلمه یاد نشده است. در معاجم لغت و فرهنگنامه ها و نوشتهاند که ]فروج[ به
معناى قباى چاکداراست .
امام ابوعبدالله صادق] ع[ مى گوید:] اگر کسى شلوار نپوشد و تنها یک پیراهن ضخیم بپود و یا قبائى بپوشد که فرج آن کوتاه باشد )یعنى چاک آن تا کمر
نرسد( مى تواند نماز بخواند[ ۳
علت آن که قرآن مجید مى فرماید: مراقب چاک لباس خود باشید. آن است که در عهد نزول قرآن مردم خصوصا مردم جزیره العرب دو سه متر پارچه –
نادوخته را مانند لنگ حکام به کمر مى بستند تا عورت خود را ستر کنند. نام این قطعه لباس در زبان عرب] ازار[ )بر وزن کتاب (است. در زبان عامیانه فارسى
به آن] بستن[ مى گویند و در زبان آن بر روى هم قرار خواهد گرفت و مانند دامن زمانه ساتر خواهد بود ولى به هنگام راه رفتن و نشستن و برخاستن و خم و
راست شدن چاک آن باز مى شود و احیانا عورت آدمى مکشوف مى گردد از این روى قرآن مجید مى فرماید: ]مراقب چاک دامن خود باشید که باز نماند و اگر
] چاک دامن دیگران باز بود از نظر دوختن به عورت آنان خوددارى کنید و چشم خود را فرو بخوابانید ۲
در این قسمت آیه صنعت ادبى] احتباک[ به کار رفته است. احتباک یعنى قرینه بندى متقابل که صدر و ذیل سخن یکدیگر را در آغوش بگیرند و کامل کننده
هم باشند. این شیوه از ابداعات قرآن مجید است و در آیات فراوانى به کار رفته است. از جمله در سوره مومن آیه ۱۳ که مى گوید: جعل لکم اللیل لتسکنوا فیه
و النها و مبصرا. خداوند شب را آفرید تا آرامش بیابید و روز را روشن آفرید .
چنانکه ملاحظه مى شود ظاهرا صدر و ذیل آلام ناتمام است ولى با توجه به قرینه بندى متقابل عبارت به این صورت تکمیل مى گردد: ]خداوند شب را
تاریک آفرید تا آرامش بگیرید و روز را روشن آفرید تا براى تلاش معاش برخیزید[
آیه مورد بحث هم به این صورت کامل مى شود: ] اى پیامدار حق ! به مردان مومن بگو: چشم خود رااز چاک دامن دیگران فرو بخوابانند و مراقب چاک دامن
خود نیز باشند که از معرض دید دیگران محفوظ نگه دارند[
امام ابوعبدالله صادق علیه السلام در ذیل این آیه به صراحت اعلام رکده است که : ]در قرآن مجید هر جا سخن از حفظ] فرج[ به میان آمده باشد منظور
خداوند عفت و پاکدامنى و ترک فحشاءاست. به جز آیه مزبور که منظور الهى رعایت حجاب و دامن از نظاره دیگران مى باشد لذا هیچ مرد مومنى روا نیست
که: در چاک دامن مومن دیگر نظر بدوزد و بر هیچ بانوى مومنى روا نیست که در چاک دامن یک بانوى مومن نظر بدوزد و عورت او را دید بزند[. ۰
از مفسرین صدراول ابن زید و ابوالعالیه نیز آیه را به همین صورت تفسیر کردهاند. ۴
در قرآن مجید دو آیه دیگر وجود دارد که سخن از حفظ فرج به میان آورده است و منظور آیه عفت و پاکدامنى است. متن آیه به این صورت در دو سوره تکرار
شده است : والذین هم لفروجهم حافظون الاعلى ازواجهم او ماملکت ایمانهم ۵. آنان که نگهبان چاک دامن خود باشند جز در برابر همسران خود یا کنیزان
خود نکوهشى بر آنان نخواهد بود .
در این دو آیه نامبردن و همسران و کنیزان قرینه است بر این که موضوع آیه عفت و پاکدامنى است اگر چه ضمنا مساله حجاب را هم مطرح کرده است و
ایجاب مى کند جز در برابر همسران و کنیزان شخصى نباید دامن خود را فرو هشت .
باید توجه داشت که از عهد نزول قرآن کلمه فرج در معناى عورت و آلات تناسلى شهرت یافته است ولى چون در ریشه لغت عرب به معناى چاک و شکاف
است قهرا در معناى عرفى آن که عورت باشد به صورت کنایه و مجازاستعمال شده است زیرا باز شدن چاک دامن باعث مى شود که عورت مکشوف شود و
حفظ دامن باعث مى شود که عورت مستور بماند .
این کنایه و مجاز بعد از نزول آیات مزبور و دستور حفظ فرج )خواه به معناى عفت و پاکدامنى و خواهد به معناى ستر عورت ( رفته رفته شهرت یافته است لذا
آیات مزبور به معناى اصلى کلمه حمل مى شود نه به معناى جدیدالولاده اى که از خود قرآن نشات گرفته است .
در هر حال حجاب ضرورى مردان با همین یک قطعه لباس ساده به نام فوطه و ازار کامل مى شود لذا باید گفت که: مومنان بایداز ناف تا زانو را مستور بدارند
جز این که سنت رسول الله که بر اساس تقواى دینى تاسیس شده است دستور مى دهد که دامن فوطه را تا نیمه ساق پا بلند بگیرند تا در هنگام خم و راست
شدن قسمت بالاى ران مکشوف نگردد .
ضمناً باید متذکر شوم که: این حکم ویژه مومنان است و گرنه قرآن مجید درباره بنى آدم فقط ایجاب مى کند که شرمگاه خود را نهان بدارند.
رداء بالا پوش براى مردان :
قرآن مجید در سوره اعراف آیه ۲۱ خطاب به فرزندان آدم مى فرماید: یا بنى آدم قد انزلنا علیکم لباسا یوارى سوء اتکم و ریشا و لباس التقوى ذلک خیر .
اى فرزندان آدم! به یقین ما براى اندام شما جامعهاى نازل کردیم که شرمگاهتان را پنهان سازد و جامعه دیگرى تا پروبالى باشد براى بازوها و شانههاى
عریانتان. این دو جامعه تن و اندام شما را مى پوشاند و جامعه تقوا بهتراست که شما را از پلیدیهاى فحشاء محفوظ نگه مى دارد .
جامه اول همان آزار است که به کمر مى بندند و حداقل شرمگاه خود را پنهان مى کنند و اگر جامعه اى عریض باشد از ناف تا زانو و یا از ناف تا ساق را مى
پوشاند .
جامعه دوم رادء و بالاپوش نامیده مى شود که مانند پروبال پرندگان زینت شانه ها و بازوهاى عریان آدمى است و اگر عریض تر باشد پهلوها و شکمها را نیز
خواهد پوشاند .
در این آیه چنانکه ملاحظه شد خطاب به فرزندان آدم است :] اى فرزندان آدم ! گر چه شما به قرآن ما و رسالت رسول ما ایمان نیاورده باشید شایسته آن
است که توصیه ما را از نظر انسانى بپذیرید. مبادا لخت و عور در برابر اجنبى ظاهر شوید که این کردار شما فاحشه یعنى : رسواترین رسوائى است و حتى
المقدور جامعه دیگرى بردوش خود حمایل کنید که دست و بال شما همچون پر و بال پرندگان زینت بگیرد[
بیش ازاین بحث رداء را دنبال نمى کنیم. فقط خاطرنشان مى سازیم که باالهام از همین آیات و بالاخص الهام از آیه ۰۳ از همین سوره نور که بحث آن را
نیاوردیم رسول خدا به دو قطعه لباس ساده نادوخته اکتفا مى کرد:کان علیه )ص( ازار ورداء .
قطعه اول ازار که مانند لنگ حمام از ناف تا نیمه ساق را مى پوشاند .
قطعه دوم رداء که بر دوشها حمایل نموده دو طرف آن را بر دوش چپ مستقر مى نمود .
این لباس رسمى اسلام و قرآن است که توصیه مى شوداین همان سنت رسول الله است که پیروى آن در مراسم حج و عمره ضرورى است نه یک قطعه
بیشتر و نه یک قطعه کمتر .
ازار. دامن براى بانوان :
آیه ۰۳ سوره نور که حجاب بانوان را مورد بحث قرار مى دهد مى فرماید: قل للمومنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن .اى رسول ! به بانوان مومن
بگو: چشم خود را فرو بخوانند واز چاک دامن خود مراقبت نمایند .
این قسمت از آیه ۰۳ سوره نور درست همانند آیه ۰۳ از سوره نور همان تکلیفى را متوجه بانوان مى سازد که متوجه مردان شده بود . صنعت] احتباک[ و قرینه
بندى متقابل هم دراین جا برقراراست و صورت کامل آیه چنین خواهد بود:: اى رسول ! به بانوان مومن بگو: چشم خود رااز چاک دامن دیگران فرو بخوابانند
واز چاک دامن خود مراقبت کنند که از دیگران مستور بماند .
البته مراقبت بانوان از چاک] ازار[ خود با حساسیتى که نسبت به آن وجود دارد موجب شده است که چاک ازار خود را بدوزند و به صورت دامن بر تن بیارایند و
سالهاست که ازاین جهت مشکلى ندارد. به خاطر همین حساسیت است که قرآن مجید تبصره اى به حکم مزبور اضافه کرده و مى فرماید:ولایبدین زینتهن الا ما ظهر منها :زینتى را که در زیر دامن نهان مى شود آشکار نسازند جز آن که در حال راه رفتن و خم و راست شدن به خودى خود ظاهر شود .
زینتى که در زیر دامن و یا ازار خانمها نهان مى شود وامکان آشکار شدن آن وجود دارد ساق پاهاست که عنوان عورت ندارد تا کشف آن حرام باشد ولى چون زینت خانمها محسوب مى شود در برابر اجنبى باید مستور بماند. ازاین روى خانمها باید در کوچه و بازار دامن خود را تا روى پا بلند بگیرند و براساس استثنائى که دارد اگر در حال راه رفتن و یا خم و راست شدن قسمتى از ساق پا مکشوف شود اشکالى نخواهد داشت .
خمار. شنل براى بانوان :
قرآن مجید در ادامه بحث خود راجع به حجاب بانوان مى فرماید: ولیضر بن بخمرهن على جیوبهن. بانوان باید خمار خود را زیر گلو گره بزنند .
خمار هم مانند ازار و رداء یک قطعه جامعه نادوخته است که در صدر اسلام پوشیدن آن متداول بوده است: ازار براى زن و مرد. رداء براى مردان که بردوش و پهلو بپیچند. خمار براى زن که بر سر بیندازد و سر و سینه و پهلو را بپوشاند و تنها دست و صورت او مکشوف بماند .
چنانکه ملاحظه مى شود باز هم قرآن مجید طرح نوى براى ستر بدن ارائه نمى دهد و دستور دوخت و برش صادر نمى کند بلکه تنها ملاحظاتى بر آن مى افزاید تا آرمان خود را توصیه و تامین کند .
قرآن مجید فرمان مى دهد که: خانمها خمار خود را بر سر و بر خود نپیچند که هنگام راه رفتن و حرکت دادن دستها بلغزد و باز شود بلکه مانند شنل بر سر
بیندازند و زیر گلو گره بزنند یا کوک بزنند و یا سنجاق بزنند تا در هنگام حرکت دستها خمارشان روى شانه ها نلغزد و سر و بر آنان مکشوف نگردد .
با پوشیدن خمار و یا شنل که تا روى دامن بیاید طبیعى است که دستها تا نیمه ساعد از زیر آن خارج خواهد ماند و فقط قسمت بالاى ساعد که گوشتین است مانند ساق پا مستور مى شود ولى همان تقوایى که در باب ازار و دامن ایجاب مى کرد تا آن را بلندتر تهیه نمایند که در حال خم و راست شدن بالا نجهد و ساق گوشتین زن عریان نشود دراین جا هم ایجاب مى کند که خمار و شنل چندان بلند و عریض باشد که در حال خم و راست شدن فاصله شنل با دامن مکشوف نگردد و بالاى ناف و به موازت آن پهلو و پشت عریان نشود که دراین صورت ساعد دستها تا حدود مچ نیز در زیر خمار و شنل مستور خواهد گشت .
باز براساس استثنائى که دارد اگر در حال حرکت دستها قدرى بالا برود و تا نیمه ساعد عریان شود اشکال نخواهد داشت .
ضمنا همانطور که در باب ازار ورداء )لباس رسمى مردان ( گفتیم این دو قطعه لباس هم که ازار و خمار باشد لباس رسمى بانوان است که قرآن توصیه مى کند و پوشیدن آن در مهمانى رسمى حج و عمره ضرور خواهد بود نه یک قطعه بیشتر و نه یک قطعه کمتر.ازاین روى زنان از پوشیدن ساتر دیگرى چون :
دستکش و آویختن نقاب در حال احرام منع شدهاند .
سعید بن جبیر مى گوید: ]قرآن مجید که مى فرماید :]بانوان باید خمار خود را زیر گلو گره بزنند[ براى آن است که سینه آنان آشکار نشود[. ۱
ساعه بن مهران مى گوید:]به ابوعبدالله امام صادق علیه السلام گفتم: خانمها مى توانند بر چهره خود نقابى بزنند و نماز بخوانند؟
ابوعبدالله گفت :اگر پیشانى را باز بگذارند مانعى نیست ولى اگر تمام چهره خود را بگشایند بهتراست[. ۷
قتاده مى گوید: از رسول خدا حدیث آمده است که فرمود: هیچ خانمى که خدا و روز جزا را باور کرده است حق ندارد دست خود را از زیر خمار خود بیرون
بیاورد مگر تااین جا. با دست خود نیمه ساعد اشاره کرد . ۸
امام صادق] ع[ فرمود: ]بانوئى که لباس احرام مى پوشد از هر نوع پارچه اى مى توانداستفاده کند جز حریر خالص که نباید ازار و خمار او ابریشمى باشد و غیر
از دستکش که نباید بر دست کنند[
ابوعبدالله صادق از پوشیدن نقاب هم که بر روى صورت بیاویزند اظهار کراهت کرد و فرمود: ]خانمها فقط مى توانند پارچه اى بر روى پیشانى بیاویزند که تا
روى چشمها بیاید[. ۹
امام ابوعبدالله صادق علیه السلام نقل کرد که: ]پدرم ابوجعفر باقر علیه السلام از پوشیدن نقاب و دستکش براى خانمهایى که در حال احرام باشند کراهت
داشت[. ۳۳
البته در حال عادى پوشیدن این لباس رسمى ضرورت ندارد .
در زمان رسول خدا و در عهدامامان نیز بانوان اسلامى از لباسهاى دوخته استفاده مى کردهاند و پیراهن و بلوز و دامن و شنل مى پوشیداند و گاهى شنل را
روى دوشها مى انداختهاند و سر خود را با مقنعه مى پوشیدهاند .
بارى بحث حجاب ضرورى بانوان دراین جا خاتمه مى یابد ولى همانطور که قرآن مجید در قسمت ] ازار[ بانوان تبصره اى بر آن افزود در باب خمار هم
تبصره اى دارد که تکلیف بانوان را در برابر محارم و غیرمحارم روشن مى سازد. تبصره به این صورت است :
ولایبدین زینتهن الا لبعولتهن او آبائهن اوآباء بعولتهن اوابنائهن اوابناء بعولتهن اواخوانهن او بنى اخوانهن او بنى اخواتهن او بنى اخواتهن او نسائهن او ماملکت
ایمانهن اوالتابعین غیراولى الاربه من الرجال اوالطفل الذین لم یظهر واعلى عورات النساء ۳۳ . خانمها که خمار خود را زیر گلو گروه مى زنند حق ندارند ساعد
خود را و یا زلف و گیسوى خود را که زینت خدایى آنان به شمار مى آید از زیر خمار آشکار نمایند جز در برابر: شوهران خود یا پدران خود یا پدران شوهران
خود یا پسران خود یا پسران شوهران خود یا برادران خود یا پسران برادر خود یا پسران خواهر خود یا خانمهاى فامیل خودشان یا غلامان زر خریدشان یا
ملازمانى که شهوت مردى ندارند و یا آن کودکانى که از مسائل جنسى بى خبرند .
در این تبصره دوازده طبقه استثناء شدهاند که خانمها مىتوانند در برابر آنان سر و ساعد خود را عریان نمایند و تنها با یک پیراهن دامن بلند و یا بلوز و دامن
و یا شنل و دامن )بدون روسرى و یا کلاه ( ظاهر شوند. قهرى است که استثناء باید در همین دوازده طبقه منحصر باشد زیرا متن آیه شریفه بااستقصاى کامل
همه جوانب استثناء را در نظر گرفته و جائى براى استثناى عرفى باقى نگذارده است. اگر استثناى عرفى ماخذ و ملاک مى بود آیه مزبور شوهران و زنان
فامیل و کودکان و خواجگان را نام نمى برد و به نظر عرف و اجتماع حوالت مى کرد .
بنابراین نوکر راننده همکلاس همدرس برادر شوهر شوهر خواهر و امثال آنان جدا بیگانه و اجنبى محسوب مى شوند و پوشیدن موى سر در برابر آنان ضرور و
واجب خواهد بود .
نکته شایان تذکر آن است که پوشیدن موى سر با هر وسیله که باشد به عفت جنسى ربطى ندارد بلکه یک تشریف اسلامى است تا خانمهاى آزاده مومن از
زنان یهود و نصارى و مجوس ممتاز باشند و لذا مى بینیم که حتى کنیزان مسلمان از پوشیدن موى سر معاف بلکه ممنوع بودهاند .
اسحاق بن عمار مى گوید: ]به ابوالحسن امام کاظم علیه السلام گفتم: غلام زرخرید خانم حق دارد به گیسوى خانم خود نگاه کند؟
ابوالحسن گفت: آرى و به ساق پایش هم مى تواند نگاه کند[. ۳۲ .
عبدالرحمن بن ابى عبدالله مى گوید: ]ازامام صادق علیه السلام پرسیدم :غلام زرخریدى که متعلق به خانم باشد مى تواند به گیسوى خانم خود و ساق پاهیش
بنگرد؟ابوعبدالله گفت :اشکالى ندارد[ ۳۰ .
محمد بن اسماعیل بن بزیع مى گوید: ]ازابوالحسن الرضا علیه السلام پرسیدم :خانمهاى آزاده گیسوى خود را باید در برابر خواجگان که شهوت مردى ندارند
بپوشند؟ابوالحسن گفت : خواجگان به حیاطاندرونى پدرم آمد و شد مى کردند و خواهرانم مقنعه بر سر نمى کردند. گفتم: خواجه آواد بودند یا برده ؟ابوالحسن
گفت : نه برده زرخرید بودند.گفتم: اگر زرخرید نباشند واستخدام شده باشند خانمها باید در برابر آنان مقنعه بر سر کنند؟ابوالحسن گفت: نه[ ۳۴ .
امام ابوجعفر باقر] ع[ گفت: ]بانوى مسلمان مى توان عوض خمار با یک بلوز و یک مقنعه نماز بخواند موقعى که بلوزاو ضخیم باشد[. ۳۵ .
امام ابوجعفر باقر] ع[ گفت: کنیزان زرخرید لازم نیست که مقنعه بر سرکنند ۳۱ .
در این زمینه نصوص شرعى فراوان است. در همه موارد سوال و جواب از زینتهاى طبیعى بانوان است که ساق پا و ساعد دست و زلف و گیسو باشد نه خلخال
و گردنبند و گوشواره و امثال آن و یا سرخاب و سورمه و سفیدآب و نظائر آن که سایر مفسرین متعرص شدهاند. علاوه براین در فرهنگ قرآن مجید هماره
کلمه] زینت[ در مورد زینتهاى طبیعى به کار رفته است و از زیور آلات زنانه در قرآن مجید به نام] حلیه[ یاد مى شود که مانند لباس جنبه عاریتى دارد.
بنابراین در آیه حجاب هم که سه نوبت کلمه] زینت[ بانوان مطرح شده است به تایید احادیث اهل بیت همان زینتهاى طبیعى خدائى است که در ترجمه و
تفسیر آن متذکر شدیم و آن دسته از مفسرین اسلامى که پاى زیورآلات عاریتى را در ترجمه و تفسیر آیه به میان آوردهاند در اثر همین غفلت مشکلات ادبى
لاینحلى به جاگذاردهاند. حتى کسانى که گفتهاند :
]به حکم آیه شریفه آشکار ساختن آن اندامى حرام است که با زیورآلات زنانه تزئین مىشوند نه خود زیورآلات[. دچار مشکلات دیگرى شدهاند که اینک جاى
بحث آن نیست. در هر حال قرآن مجید در مورد] ازار[ بانوان تبصرهاى داشت بدین شرح :
۳ باید زینت ساق و پا و مستور بماند جز در موقع راه رفتن – .
۲ درباره خمار بانوان بود که تکلیف ساعت و زلف و گیسو را در برابراجانب و محارم روشن کرد.و در آخرین فصل آیه تبصره دیگرى دارد که درباره خمار –
وازار هر دو صادر شده است واحتیاط بیشتر راایجاب مى کند.ولایضر بن بارجلهن لیعلم مایخفین من زینتهن .مبادا بانوان پاى خود را محکم به زمین بکوبند تا
زینت پنهان شده را آشکار نمایند .
زینتى که در تبصره اول پنهان کردن آن لازم شد ساق پا بود و زینتى که در تبصره دوم پنهان کردن آن لازم شد ساعد و زلف و گیسو بود. تبصره سوم
دستور مى دهد که خانمها نباید با دویدن و ورزش کردن و پایکوبى ساق پا را که در حال عادى زیر دامن نهان است آشکار نمایند و یا دراثر جست و خیر
ساعد خود را تا آرنج از زیر شنل و خمار بیرون کنند و یا زلف و گیسوى خود رااز زیر مقنعه و کلاه و کناره صورت برملا نمایند مگر آن که با پوشیدن جوراب
و شلوار و کلاه احتیاط لازم را به عمل آوردن و سپس به ورزش بپردازند .
نگارنده این سطور که در همه جا زینت بانوان را زینت طبیعى مى داند ] یعلم[ را در متن آیه فعل مجهول از باب افعال مى داند که معناى] اعلال وافشاء و
برملا کردن[ مى دهد. کسانى که زینت را به زیورآلات زنانه تفسیر کردهاند کلمه] یعلم[ را فعل مجهول ثلاثى گرفتهاندازاین روى در ترجمه و تفسیر آیه مى
نویسند: ]بانوان پاى خود را بر زمین نکوبند که معلوم شود حلقه و خلخال به پا دارند[
گویااگر معلوم شود که خانم حلقه و خلخال به پا دارد )گرچه از راه پایکوبى خانم نباشد بلکه مردم با چشم خود آن را ببینند( گناهى اتفاق افتاده است .
در خاتمه این فصل متذکر مى شوم که براساس این ترجمه و تفسیرى که بیان کردیم پوشیدن تمام بدن از بالاى قفسه سینه تا نیمه ساق پا بر بانوان لازم
است حتى در برابر پدر و برابر تا چه رسد به سایرین .
خانمها فقط مى توانند در برابر شوهران خود ] ازار[ و] خمار[ خود را بردارند واستثناى آن در آیه ۳۸۷ سوره بقره عنوان صریح دارد که مى فرماید:هن لباس
لکم وانتم لباس لهن .
و در آیه ۵ سوره مومنون و یه ۰۳ سوره معارج که توضیح و ترجمه آن گذشت .
سادات و بانوان شوهردار:در سوره احزاب آیه ۵۹ دستور ویژه اى هم براى خانمها سادات و بانوان شوهردار صادر شده است :یاایهاالنبى قل لازواجک و بناتک
و نساءالمومنین یدنین علیهن من جلابیهن ذلک ادنى ان یعرفن فلا یوذین .اى پیامبر به همسرانت و دخترانت و خانمهاى مومنین بگو: جامه عریضى بر تن
بیارایند.این جامه بهترین وسیله اى است که مى تواند مایه امتیاز و شناخت آنان باشد که مورد آزار و تعرض قرار نگیرد.کلمه نساء دراین آیه به معنى خانمهاى
شوهرداراست .جلباب پارچه اى است که از نظر طول و عرض به ملافه و شمد شباهت دارد .
براثر جمود و پافشارى برخى دراجراى همین حکم چادر شب لحاف را بر تن خانمها کردهاند !
حکم این آیه شریفه سه دسته از خانمها را شامل شده است :
۳ همسران رسول خدا که اینک وجود خارجى ندارند – .
۲ دختران پیامبر که همه خانمهاى سادات را فرا مى گیرد – .
۱ بانوان شوهردار – .
این سه گروه باید با پوشیدن یک جامه گشاد و بلند شخصیت والاى خود را به جامعه اعلام کنند تا مبادا بى خردان با آنان تماس بگیرند و بگویند که: ]
آرزوى همسرى دارند[
این مساله در مورد زنان شوهردار واضح و روشن است . فقط در مورد خانمهاى سادات در صورتى که شوهر نداشته باشند نیاز به توضیح دارد. گرچه در زمان
حاضر دنبال کردن بحث آن موضوعیت ندارد .
موضوع حکم از این قراراست که با نزول آیه ۱از سوره احزاب که گفت: النبى اولى بالمومنین من انفسهم وازواجه امهاتهم واولوالا رحام بعضهم اولى ببعضفى
کتاب الله من المومنین والمهاجرین …. کان ذلک فى الکتاب مسطورا. رسول خدا از خود مومنان واپیشتر است و همسران رسول خدا مادران مومنانند و
خویشان رسول خدا با هم موالات ویژه اى دارند و نسبت به هم واپیشترنداز مومنان و مهاجران … این حکمى است که در کتاب خدا ثبت است .
در نتیجه بعد از امامان معمول و متداول شد که براى سادات نقیبى معین شود تا مولا و سرپرست همه آنان باشد و از جمله هیچ کس از سادات چه زن و چه
مرد بى اجازه او ازدواج نکند از این روى تماس گرفتن با دختران و زنان بیوه سادات مجاز و مشورع نخواهد بود جز با اجازه نقیب آنان. لذا باید شعار خانمهاى
شوهردار و مومن را بر تن بیارایند تا با شناخت آنان کسى به منظور آشنایى بیشتر و انتخاب همسر تماس شخصى برقرار نسازد .
در هرحال بدیهى و روشن است و لفظ آیه کریمه نیز صراحت دارد که این لباس جنبه تشریفاتى دارد نه حجاب شرعى لذا مانعى نخواهد داشت که در تابستان
از تور نازک و یا حریر وابریشم انتخاب شود و روى شانه ها قرار بگیرد تاایجاد گرما نکند و در زمستان از فاستونى و برک و مخمل تهیه شود تا هم دافع سرما
باشد و هم مایه شوکت و جلال. اگراین پارچه را به صورت شنل متداول کنند و یا مانند رومیها و هندیها بر دوش خود حمایل کنند با تکلیف شرعى آن
منافاتى نخواهد داشت. با توجه به همین نکته پوشید لباس جنبه تشریفاتى دارد و به منظور دور داشتن اجنبى از تماس با آنان صادر شده است قرآن مجید در
سوره نور آیه ۱۳ که مى فرماید:والقواعد من النساء لا یرجعون نکاحا فلیس جناح ان یضعن ثبابهن غیر متبرجات بزینه وان یستعففن خیر لهن .خانمهایى که از
نظر جنسى بازنشستهاند و امیدوارى ندارند که مورد توجه قرار بگیرند مجازند که این جامه زائد را فرو نهند در صورتى که با هیچ زینتى خود را مزین نکرده
باشند. در عین حال اگر عفت اختیار کنند و با جامه جلباب و شنل گشاد درانظار عمومى ظاهرشوند شایسته تر خواهد بود .
در این آیه گرچه کلمه] ثیابهن[ جمع است ولى از نظرادبى در حکم مفرداست . یعنى هر خانمى از خانمهاى شوهردار مى تواند یک جامه خود را کم کند و آن
جامه اى که مى تواند کم کند و بر زمین بگذارد همین جامه جلباب است که به عنوان شعار بر تن مى کرده است نه ازارى که عورت او را مى پوشاند و نه
خمارى که سروبراو را مى پوشاند .
ابوعبدالله صادق علیه السلام در ذیل این آیه کریمه که فرمود:]خانمهایى که از شوهر کردن ناامید شدهاند مانعى ندارد که یک جامعه خود را بر زمین
بگذارند[.گفت: منظور آیه کریمه آن است که جلبات خود را بر تن نکشد ۳۷ .
محمد بن مسلم مى گویدازابى جعفرباقر] ع[ پرسیدم :]خانمهایى که حق دارند یک جامعه خود را کم کنند کدام جامه را مى توانند بر زمین بگذارند؟ابوجعفر
گفت : همان جلباب و شنل گشاد[ ۳۸ .
یک نفراز یاران حضرت رضا] ع[ به آن سرور نوشت :]خانمهایى که از ظر جنسى متقاعد شدهاند و هرگاه به من برسند مى توانند سرو ساعد خود را آشکار و
عریان نمایند چه کسانى هستند؟آن سرور در پاسخ او نوشت : یعنى آن خانمهایى که امیدى به شوهر ندارند[ ۳۹ .
در خاتمه مقاله به عرض خوانندگان مى رسانم که در میان متکلمین و مفسرین آیه ۵۰ از سوره احزاب به نام آیه حجاب شهرت یافته است . این آیه ربطى به
حجاب خانمها ندارد زیرا ویژه همسران رسول خداست و به منظور خاص و ویژه اى نازل شده است .
اذا سالتموهن متاعا فاسئلوهن من وراء حجاب . ذلکم اظهر لقلوبکم و قلوبهن .هرگاه از خانمهاى رسول خدا کالایى و متاعى به عاریت بخواهید از پشت پرده
با آنان تماس بگیرند.این شیوه بیشتر به پاکى دلهاى شما و دلهاى آنان کمک خواهد کرد.بعداز نزول این آیه همسران پیامبر]ص[ بر در خانه هاى خود پرده
اى آویختند که اگر در را بر روى کسى باز کنند باز هم حجابى در میان باشد. به خاطر کلمه] حجاب[ که دراین آیه صریحا ذکر شده است نام آیه را حجاب
نهادهاند ولى ربطى به سایر بانوان ندارد .
امه سلمه همسر رسول خدا مى گوید:]من خدمت رسول خدا صلوات الله علیه بودم . میمونه زوجه دیگر رسول خدا هم حاضر بود. ابن ام مکتوم دائى زاده
حضرت خدیجه وارد شد.رسول خدا فرمود: بروید و پشت پرده بنشینید.ما گفتیم : یا رسول الله ! مگراین مرد نابینا نیست ؟رسول خدا گفت :او نابیناست ولى
شما که نابینا نیستید[ ۲۳ .
در حدیث که رسول خدا به همسران خود مى فرماید:] پشت پرده قرار بگیرد[.علت آن است که آیه کریمه وجود پرده را لازم مى داند. پس این پرده باید میان
طرفین حایل باشد و هر دو رااز دید هم دور نگه دارد.اگر کورى آن مرد براى خودش پرده و حایل محسوب شود براى بانوان رسول خدا پرده و حایل محسوب
نخواهد شدازاین روى رسول خدا به آنان فرمود:] پشت پرده و حاجب قرار بگیرند تا چشم آنان بهاندازه و قواره نامحرم نیفتد[
نا گفته نماند که برخى این حدیث را درباره همسر بانوان اسلامى عمومیت مى دهند در حالى که اشتباه محض است واین حکم تشریفى مخصوص بانوان
رسول خدا خواهد بود
— — — — — — — — — — — — — — — — — — — —
۳. کافى ج ۳۳۸۱۳ صحیح الکافى تحقیق محمد باقر بهبودى ج ۰۱۰۹۰ .
۲. سوره نور آیه ۰۳ .
۰. کافى ج ۰۰۱۲ بحارالانوار ج ۰۰۱۳۳۴ فقیه من لایحضر الفقیه ج ۳۳۴۱۳ وسائل الشیعه ج ۳۱۲۳۳ .
۴. مجمع البیان طبرسى ج ۳۰۸۱۸ الدرالمنثور سیوطى ج ۵۱۴۳ .
۵. سوره مومن آیه ۵ سوره معارج آیه ۰۳ .
۱. الدرالمنثور ذیل آیه .
۷. تهذیب شیخ طوسى ج ۲۰۱۲ صحیح تهذیب حدیث ۳۳۰۵ .
۸. تفسیر طبرسى الدرالمنثور ذیل آیه .
۹. صحیح الکافى حدیث ۳۹۵۳ .
۳۳. صحیح من لایحضرالفقیه . تحقیق محمد باقر بهبودى حدیث ۵۱۰ .
۳۲. فقیه من لایحضرالفقیه ج ۴۱۹۱۰ صحیح من لایحضرالفقیه حدیث ۳۰۳۵ .
۳۰. صحیح الکافى حدیث ۰۳۷۵ .
۳۴. همان مدرک حدیث ۰۳۷۹ عیون اخبارالرضا ج ۳۹۱۲ تهذیب طوسى ج ۴۸۳۱۷ صحیح تهذیب حدیث ۰۰۰۸ .
۳۵. صحیح الکافى حدیث ۳۳۸۲ .
۳۱. همان مدرک حدیث ۰۳۱۹ و ۳۳۸۲ .
۳۷. همان مدرک حدیث ۰۳۱۵ .
۳۸. همان مدرک حدیث ۰۳۱۱ .
۳۹. صحیح تهذیب حدیث ۰۰۲۷ .
۲۳. صحیح ترمذى ج ۴۱۳۹۳ ط مدینه مسندابن حنبل ج ۱۱۲۹۱ سنن ابن داود کتاب لباس ۰۴ .کافى ج ۵۰۴۱۵ وسائل الشیعه ج ۳۴۱۳۷۲
_____________
محمد باقر بهبودی
دو ماهنامه حوزه، شماره ۴۲