تعبیر «احسن القصص» در خود سوره یوسف نیز آمده است.
«نحن نقص علیک احسن القصص بما اَوْحیناْ الیک هذا القرآن و ان کنت من قبله لَمِنَ الغفِلین[۱]» مابهترین سرگذشتها را بر تو باز گو کردیم از طریق وحی کردن این قرآن به تو، هر چند پیش از آن از غافلان بودی. و علت اینکه این سوره احسن القصص خوانده شده است این است که: در این سوره قصه ها با بهترین اُسلوب و با نظم عجیبی بیان شده و در آن بهترین نکته ها و حکم ها و عبرتها ذکر شده که در سوره های دیگر بیان نشده است.[۲] از جمله داستانهای آن، قصه حضرت یوسف ـ علیه السلام ـ است و این داستان بهترین داستان است چون بهترین درس زندگی در آن آمده و حاکمیت اراده خدا را بر همه چیز در این داستان به خوبی مشاهده میکنیم، سرنوشت شوم حسودان را باچشم خود میبینیم ننگ بی عفتی، عظمت پارسایی و تقوی را در سطورش میبینیم، تنهائی یک کودک کم سن و سال در قعر چاه و نجات از آن، و روز های یک زندانی بی گناه را درسیاه چال زندان، تجلی نور امید از پس پرده های تاریک یأس و نومیدی و بالاخره عظمت یک حکومت وسیع و نجات از نقمت و رسیدن به اوج عزت که نتیجه آگاهی و امانت است[۳] را در این سوره مشاهده میکنیم. و لحظاتی را که سرنوشت یک ملت با یک خواب پرمعنی دگرگون میشود و درسهای بزرگی دیگر در این داستان بیان شده است. [۴]
پی نوشت:
[۱]. یوسف/ ۳.[۲]. امین الدین ابوعلی فضل بن حسن طبرسی، تفسیر جوامع الجامع، قم، مؤسسه انتشارات مهر، ۱۳۷۶ش، ج ۲، ص ۱۷.
[۳]. طباطبائی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ پنجم، زمستان ۱۳۷۲، ج ۱۱، ص ۸۱..
[۴]. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهاردهم، ۱۳۷۲، ج ۹، ص ۳۰۲.
اندیشه