۲۴ رجب – وفات عمر بن عبدالعزیز اموی است.
عمر بن عبدالعزیز بن مروان بن حکم، هشتمین خلیفه اموی است، که بر تخت خلافت مسلمانان تکیه زد و بر مردم حکمرانی کرد.
مادرش لیلی، مکنی به «ام عاصم» دختر عاصم بن عمر بن خطاب است. (۱) بنابراین، عمر بن عبدالعزیز با دو واسطه به عمر بن خطاب (دومین خلیفه مسلمانان) و با یک واسطه به مروان بن حکم (چهارمین خلیفه امویان) منتهی میگردد.
وی در سال ۶۱ و یا به روایتی ۶۳ قمری دیده به جهان گشود. (۲) با اینکه پدر و مادرش در شام و مصر زندگی میکردند، او برای تحصیل و زندگی خود، مدینه منوره را انتخاب کرد و در نزد فقها و دانشمندان این شهر مقدس نبوی به تحصیل علم و ادب پرداخت.
در آن عصر، دشمنی با خاندان پیامبر (ص) و امیرمؤمنان (ع) مرسوم و معمول بود و خلفای اموی بر شدت آن میافزودند. ولی وی در مدینه منوره با مناقب و فضایل حضرت علی (ع) و فرزندان بزرگوار وی آشنا شد (۳) و هنگامیکه به مقام خلافت رسید، ناسزاگویی به مقام شامخ امیرمؤمنان (ع) را ممنوع کرد و باغستان فدک را به اولاد حضرت فاطمه زهرا (س) برگردانید. (۴)
وی در ایام کوتاه مدت خلافت خود، اقدامات اصلاحی زیادی به عمل آورد و برای ترمیم نابسامانیهای ستم کاران اموی و تقلیل نارضایتیهای مردمی، تلاش بلیغی به عمل آورد. (۵)
مورخان اهل سنت، وی را «عمر صغیر»، «عمر ثانی» و «اشج بنی امیه» مینامند و از وی به نیکی یاد میکنند. (۶) ابن عساکر درباره وی گفت: و کان عمر بن عبدالعزیز ثقه مأمونا، له فقه، و علم، و ورع، و روی حدیثا کثیرا، و کان امام عدل … (۷)
درباره علاقه وی نسبت به خاندان پیامبر (ص) نیز روایت شد که در عرفه، مناجات میکرد و در فرازی از مناجات و نیایشهایش میگفت: اللهم زد محسن آل محمد (ص) احسانا، اللهم راجع بمسیئهم الی التوبه، اللهم حط من أوزارهم برحمتک. (۸)
سرانجام، پس از دو سال و پنج ماه حکومت، در ۳۹ سالگی بدرود حیات گفت. تاریخ درگذشت وی، بیست و چهارم رجب سال ۱۰۱ قمری و بنا به روایتی دیگر در جمادی سال ۱۰۲ قمری، در «دیر سمعان» از مناطق شام بود.
وی، پیش از وفات، به مدت بیست روز بیمار بود و پس از آن وفات کرد و در همان دیر سمعان به خاک سپرده شد. (۹)
گفتهاند: هنگامیکه بنی عباس بر امویان پیروز شده و پس از سرکوبی آنان، مردگان بنی امیه را از گور بیرون آورده و آتش میزدند، متعرض قبر او نشدند.
۱- تاریخ مدینه دمشق (ابن عساکر)، ج۴۵، ص ۱۲۹؛ البدایه و النهایه (ابن کثیر)،
ج ۹-۱۰، ص ۱۹۲؛ الثقات (ابن حبان)، ج۲، ص ۳۱۸
۲- التعدیل و التجریح (سلیمان بن خلف باجی)، ج۳، ص ۱۰۶۰
۳- البدایه و النهایه، ج۹-۱۰، ص ۱۹۳
۴- وقایع الایام (شیخ عباس قمی)، ص ۳۲۱؛ تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص ۱۲۴
۵- تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص ۱۲۳؛ الثقات، ج۲، ص ۳۱۸
۶- وقایع الایام، ص ۳۲۱
۷- تاریخ مدینه دمشق، ج۴۵، ص ۱۲۹؛ البدایه و النهایه، ج ۱۰- ۹، ص ۱۹۲
۸- تاریخ مدینه دمشق، ج۴۵، ص ۱۴۰
۹- نک: تاریخ دمشق، ج۴۵، ص ۱۲۸ و ص ۱۳۱؛ الطبقات الکبری (محمد بن سعد)، ج۵، ص ۴۰۸؛ التعدیل و التجریح، ج۲، ص ۷۸۶
____
حج