اشاره:
این صفحه اختصاص به طرح پرسشها، شبهات و مسائلی دارد که برای شما عزیزان مطرح شده و یا در محیط خانواده، مدرسه، دانشگاه یا محل کار شما از آنها صحبت به میان آمده است؛ چه در موضوع مهدویت و چه در سایر زمینههای اعتقادی و اخلاقی.
پس دست به کار شوید و از همین حالا پرسشهای خود را با ما در میان بگذارید. ما هم سعی میکنیم پاسخهای مناسبی به آنها بدهیم.
همان طور که مستحضرید پس از انتهای هر سخنرانی در سلسله نشستهای ماهانه فرهنگ مهدوی، پرسشهای حاضران با سخنران جلسه طرح میشود. در این شماره سؤالاتی را که در سومین نشست با عنوان «آخرالزمان و نشانههای ظهور» و با حضور حجتالاسلام مهدیپور طرح شده است، تقدیم شما عزیزان میشود.
آیا در علائم حتمی هم امکان بداء وجود دارد؟
از امام صادق(ع) مشابه این سؤال را پرسیدند، حضرت پاسخ دادند: «بلی». خداوند متعال برنامهای را که تنظیم میکند حق دارد آن را جلو یا عقب بیندازد و هر تصرفی که صلاح دید در آن بنماید. خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: یهودیان گفتند: «دست خدا بسته است. [به آنها] بگو دست خدا باز است و هر گونه بخواهد عمل میکند.۱» بنابراین امکان بدا برای خداوند محفوظ است. اما در عین حال از حکمت او به دور است که پیامبر رحمت(ص) و ائمه هدی(ع) با قاطعیت تمام بفرمایند: «مهدی بدون سفیانی نخواهد بود» ولی ناگهان موعدش که رسید خداوند روی ایشان را زمین بگذارد و غیر از آن عمل کند.۲ البته آنقدر این احتمال بداء برای اصحاب ائمه(ع) به طور جدی بیان شده بود که راوی از حضرت میپرسد میترسم در اصل ظهور حضرت بداء رخ بدهد که ایشان جواب میفرمایند:
نه ظهور وعده الهی است و خداوند خلاف وعدهاش عمل نمیکند.
یمانی و سفیانی هر دو پیش از ظهور قیام میکنند و به کوفه وارد میشوند. حدود یک ماه پس از ظهور حضرت، سفیانی دستگیر میشود و در کنار دریاچه طبریه، به فرمان ایشان و به دست یمانی سرش بریده میشود. ایرانیان از همان ابتدا در کنار حضرت هستند. عبارت «یوطئون للمهدی سلطانه» (برای حکومت مهدی(ع) زمینهسازی میکنند) از طریق اهل سنت به ما رسیده ولی در روایات ما نقل نشده است. در عین حال خروج خراسانی یا حسنی از بلخ یا شهرهای دیگر افغانستان و عبورش از ایران در احادیث ما یافته میشود که البته فقط سفیانی و یمانی در زمره علایم حتمی هستند.
مرحوم آیتالله قزوینی در کتاب المهدی(ع) من المهد الی الظهور تصریح کردهاند که خراسانی از علایم حتمی نیست ولی در عین حال روایتی هم نقل شده که ورود خراسانی، سفیانی و یمانی به کوفه در یک ماه و یک روز و یک ساعت است.
سفیانی کیست و آیا این که میگویند الآن در ارتش سوریه خدمت میکند، راست است؟
سفیانی شخصی است که در وادی یابس و در نزدیکی دمشق متولد میشود. نام او عثمان و نام پدرش عنبسه است. آبلهرو، چشم زاغ، مو بور و سرخ روی، چهارشانه و قدش کمیبلندتر از حد متوسط است که در روایات بسیاری به آن تصریح شده است.
اما این که آیا الآن در لشکر سوریه هست یا نه، سه مستند برای آن وجود دارد:
۱. مرحوم بهلول که خودم از ایشان پرسیدم و گفتند که او را دیدهاند؛
۲. امام موسی صدر که به امر آیتالله حکیم از حافظ اسد میپرسد که آیا شخصی به نام عثمان بن عنبسه در سپاهیان شما وجود دارد؟ که پس از جستجو مشخص میشود چنین شخصی با آن اوصاف وجود دارد و خودشان نقل میکردند که او را دیدهاند؛
۳. حاج میرزا علی آقا مقدس نامیبود که فرزندش شیخ حسن از شاگردان مرحوم آیتالله العظمی مامقانی است. وی به مکه رفته بود و در مسیر برگشت همراه با کاروان از فلسطین آمده بودند. شبی که در آن جا استراحت کرده بودند، سر و صدای زیادی به گوششان رسیده بود. صبح که از علت سر و صدا پرسیده بودند، اهالی آن جا گفته بودند که عنبسه نامی صاحب فرزند شده که نام فرزندش را عثمان نهاده است. او در حال وضو گرفتن بوده که یکی از اهالی آن قبیله میپرسد آیا شما شیخ محمدحسن مامقانی را میشناسید؟ گفته بود: بله. آن شخص گفته بود: درگذشت. پرسیده بود:کی؟ گفته بود: همین الآن با توجه به این که حدود ۹۷ ـ ۹۶ سال پیش آن هم در صحرا رادیو، تلویزیون و دیگر ابزارهای ارتباطی وجود نداشته این یک خبر غیبی به شمار میآید. که بعد هم وقتی میرزا علی آقا به نجف برمیگردد میبیند صحبت او مطابق واقع بوده است. قرآن کریم تعبیری دارد که میفرماید:
إنّ الشیاطین لیوحون الی اولیائهم.۳
و در حقیقت شیطانها به دوستان خود وحی میکنند.
این که الآن رسم شده عدهای به صرف خبر دادن از امور غیبیای که مطابق واقع از آب درمیآید خود را از اولیای الهی جا میزنند از همین دست است و نباید فریب بخوریم. خلاصه این که در آن جمع و قبیله و با آن توانایی چنین شخصی به دنیا آمده بود. اگر آن شخص الآن زنده باشد حدود ۹۷ ـ ۹۶ سال سن دارد و هرچند دوره ما دورهای است که مدیریت و رهبری جریانها چندان به سن مربوط نیست و هر کس میتواند حتی با یک گوشه نشستن هم جریانها را رهبری کند ولی باز با این حال هیچ کدام از این سه ماجرا نمیتواند دلیل وجود سفیانی وعده داده شده باشد؛ چرا که گفتهاند سفیانی نامش، عثمان بن عنبسه است نه این که هر کس نامش عثمان بن عنبسه بود سفیانی است. [ان شاء الله بعد ازظهور حقیقت این امر برای ما مشخص خواهد شد و خواهیم دید آیا این شخص واقعاً سفیانی هست یا نه.]
چطور میتوان روایاتی را که میگویند امر ظهور ناگهانی فرامیرسد یا خداوند امر حضرت را یک شبه اصلاح میکند با روایات نشانههای ظهور جمع کرد؟
آن که فرمودهاند «ظهور ناگهانی است» به معنای این نیست که بدون علایم باشد؛ بلکه منظور این است که کل حوادث که از خروج سفیانی و یمانی آغاز میشود ناگهانی و غیرمترقبه است. علت ناگهانی بودن ظهور هم آن است که مردم در آن زمان انتظار ظهور را نمیکشند و گمان میکنند که صدها یا هزاران سال بعد ظهور اتفاق خواهد افتاد. و به همین جهت است که واقعه ظهور را «بغته» یا ناگهانی خواندهاند.
در زمان ائمه(ع) از ایرانیان با عنوان عجمها یاد میشد که در نقشههای قدیمی چاپ ترکیه و دیگر کشورها ایران را با استناد به همین مطلب عجمستان میخواندند. عجم یعنی غیر عرب. ولی عموماً برای ایران از این واژه استفاده شده و برای دیگر اقوام کمتر این واژه را به کار بردهاند.
روایتی را فقط از ابن عربی دیدهام که گفته اصحاب حضرت فقط عجمها هستند و حتی یک نفر عرب هم در میان آنها یافته نمیشود. البته روایات و احادیث فراوانی داریم که میگویند تعداد عربها در آن روز بسیار کم است ولی با آن تعبیر فقط همان یک روایت موجود است. با توجه به روایاتی که تعداد زیادی از اصحاب پیامبر(ص) و حضرت علی و دیگر ائمه(ع)؛ نظیر سلمان، ابوذر، ابودجانه، عمار، مقداد و زراره را در زمره اصحاب حضرت مهدی(ع) برشمردهاند، نمیتوانیم به آن روایت خیلی اعتماد کنیم.
آنچه مسلم است اینکه در میان یاران حضرت مهدی(ع) تعداد زیادی ایرانی وجود دارد. در حدیث آمده که در کوفه چادرها را برپا میکنند و عجمها قرآن را به مردم میآموزند.
ایرانیان پس از اسلام در ادبیات، حدیث و تاریخ اسلام نقش چشمگیری داشتهاند. جالب است بدانید مؤلفان صحاح سته اکثراً ایرانی هستند. البته در میان اصحاب ائمه(ع) هم تعدادشان بسیار زیاد بوده است. ولی آنچه به نقش ایرانیان در آستانه ظهور مربوط میشود، مسئله خراسانی، حسنی، مروزی و امثال آنهاست که مثلاً حضرت گنجهایی در طالقان دارند که این گنج از جنس طلا و نقره نیست بلکه کسانی هستند که آن حضرت را به حق شناختهاند و جزو یاوران ایشان خواهند بود. خلاصه این که ایرانیان در جریان ظهور نقش دارند ولی تعدادش به آن بستگی دارد که چه قدرش را ما بپذیریم.
گفته شده بعضی از شخصیتهای بزرگ و خواص مثل آیتالله بهجت زمان ظهور را میدانند و تنها عوام مردم هستند که نمیدانند ظهور چه زمانی اتفاق خواهد افتاد. آیا این مطلب صحت دارد؟
مسلماً نه. در مورد آیتالله بهجت دروغهای بسیاری ساخته و نقل میکنند. مثلاً ایشان رسمشان بر این است که وقتی اذان را گفتند چه وضو داشته باشند چه نه، مجدداً وضو میگیرند. به همین جهت حدود بیست دقیقه بعد از اذان به مسجد میآیند و نماز را اقامه میکنند حالا از این ماجرا آمدهاند و این دروغ را ساختهاند که آیتالله بهجت هر روز بعد از اذان نمازش را به حضرت بقیهالله(ع) اقتدا میکنند و بعد از آن به مسجد میآیند و دوباره نماز میخوانند.
مگر کسی که نمازش را به حضرت اقتدا کرده میتواند دوباره همان نماز را اعاده کند. هر بار که خدمت آقازاده ایشان، علی آقا، میرسیم این مطالب را تکذیب میکنند.
یکی دیگر از دروغها هم این است که میگویند روزی ایشان در نماز افتادند و غش کردند. بعد از این که روی ایشان آب ریختند و ایشان را به هوش آوردند، از علت بیهوشی پرسیدند. آیتالله بهجت فرمودند که قاتل امام زمان(ع) به دنیا آمد. آخر آقا بقیهالله(ع) که قاتل ندارند و ایشان به مرگ طبیعی از دنیا خواهند رفت. روایت «ما منّا الامسموم او مقتول: همه ما (ائمه) یا مسموم یا کشته میشویم» که در عیون اخبار الرضا(ع) آمده، هم سند ندارد و هم شامل حضرت مهدی(ع) نمیشود. وقتی حضرت جهان را پر از عدل و داد میکند به طوری که از همه جا بانگ توحید شنیده میشود، چطور ممکن است یک نفر فاسد پیدا شود آن هم تا جایی که قاتل آن حضرت باشد؟
این حرفها از کارخانههای دروغسازی درآمده که زنی به نام سعیده که ریش دارد از پشتبام سنگ آسیابی را روی سر حضرت میاندازد و ایشان را شهید میکند. مگر الآن در خانه کسی سنگ آسیاب هست که در دوران حضرت باشد. و مثلاً کسی در خانهاش از آن استفاده بکند و بخواهد با کوبیدن چنین سنگی به آن سنگینی بر سر حضرت ایشان را شهید کند. این دروغ را به آیتالله بهجت هم نسبت میدهند.
لطفاً درباره دجال و دابهالارض توضیح مختصری بفرمایید.
مسئله «دابهالارض» به علائم ظهور مربوط نمیشود و جزء «اشراط الساعه» و علائم قیامت است که در عالم رجعت به وقوع میپیوندد.
اشراط الساعه یا علائم قیامت دو دستهاند: دستهای پیش از ظهور حضرت مهدی(ع) اتفاق میافتند و دستهای پیش از وقوع قیامت. این تعبیر را بیشتر اهل سنت به کار میبرند. منظور از دابه الارض حضرت علی(ع) است که پیش از قیامت مجدداً به زمین باز میگردند.
دابه الارض، دخان، طلوع شمس از مغرب همگی جزء اشراط الساعه هستند.
درباره دجال هم مسلم این است که جزء علائم حتمی نیست و این که در برخی کتابها آمده تمام روایات آن دروغ است واقعاً جسارت بزرگی بوده که مؤلف نموده است. در چاپ جدید کتاب ارزشمند منتخب الاثر نوشته آیتالله صافی گلپایگانی که جامعترین اثر درباره آقا بقیهالله(ع) به شمار میآید احادیث دجال را به چند دسته ساختگی، مشکوک و صحیح دستهبندی کردهاند.
دجال یکی معتقدات مسلم اهل سنت است که ما هم بدان اعتقاد داریم و میگوییم که او خواهد آمد ولی نه به آن شدت. روایات فراوانی داریم که میگویند دجال میآید و حضرت مهدی(ع) به حضرت مسیح(ع) دستور میدهند که او را بکشد و در بعضی هم این تعبیر آمده که آن حضرت خودشان او را در باب اللّد در فلسطین اشغالی میکشند.
چطور میتوان همه این احادیث را با مسائل روز تطبیق داد؟ جرا باید از چنین تعبیرات غیرقابل فهمیبرای بیان مسائل استفاده شود که مثلاً به موشک بگویند مارهای بالدار؟!
شما نگاه کنید اگر ما به ۱۲، ۱۳ قرن قبل برگردیم و بخواهیم درباره موشک صحبت کنیم چه تعبیری باید به کار ببریم؟ آیا بهتر از تعبیر مار بالدار وجود دارد به خصوص که اصلاً این تشبیه با نوع شلیک موشک خوانایی و تطابق قابل توجهی دارد. یا تعبیر سوار شدن آهن روی آهن برای قطار و چیزهایی از این دست همه مناسب آن مقطع زمانی است به خصوص برای وقتی که مخاطب هیچ تصوری از آنچه شما میخواهید بیان کنید نداشته باشد.
شما فرمودید ظهور امام زمان(ع) قطعاً در بیست و سوم ماه رمضان اتفاق میافتد. آیا این سخن مصداق توقیت و تعیین وقت برای ظهور نیست؟
خیر، چون اولاً سالی برای آن تعیین نشده و ثانیاً آن را معصوم(ع) فرمودهاند. امام(ع) قسم میخوردند که حکومت او حتی هشت ماه و یک روز طول نمیکشد. البته این را هم بگویم که سفیانی بعد از پنج سال درگیری بر پنج منطقه و یا سه کشور سوریه، اردن و فلسطین مسلط میشود. بعد از این ماجراها در بیست و سوم ماه رمضان حضرت ظهور میکنند. این روایت را شیخ طوسی، شیخ مفید، شیخ طبرسی، مرحوم فضل بن شاذان نقل کردهاند و سند آن صحیح است.
در روایات آمده که مؤمنان در زمان ظهور عقلهایشان کامل میشود در حالی که الآن مشتاقان ظهور و افرادی که دوست دارند از منتظران و مؤمنان باشند، دچار خطا و گناه ناشی از درک نکردن و نفهمیدن میشوند و در واقع همین گناهان آنها را از ایمان دور میکند. در این باره چه باید کرد و علاوه بر آن چه کنیم که با وجود این عدم ادراکها دچار خطا نشویم؟
در زمان ظهور عقلها کمال فوقالعادهای پیدا میکند ولی الآن، مرتبه پایینتر آن را میتوانیم مشاهده کنیم. بچههای الآن گاهی در حد افراد ۳۰، ۴۰ ساله حدود پنجاه سال پیش خیلی از مسائل را درک میکنند. اگر در قدیم ما فقط یک ابن سینا داشتیم الآن فراوانند بچههای پنج سالهای که حافظ کل قرآن هستند یا کودکان ۵/۳ سالهای داریم که عمده و یا کل قرآن را از بر دارند و کسی هم در دنیا منکر این مطلب نیست. این رشد عقلی را ما در شرایط کنونی میتوانیم احساس کنیم ولی بعد از ظهور، رشد هر کس بیش از چهل برابر خواهد بود. تعبیر یک شبه از بنده بود والا در روایت آمده حضرت دست بابرکت خود را بر سر شیعیان میکشند و به واسطه آن عقلهای مردم کامل میشود.
نکته دوم این که ما الآن خیلی از نیک و بدها را میفهمیم و میدانیم که خداوند از رگ گردن به ما نزدیکتر است ولی باز با این حال گناه میکنیم این امر ناشی از هوای نفس ماست و مسائل دیگری که سوای تشخیص ندادن ما را به گناه سوق میدهند.
حضرت مشغول توصیف دوره پیش از امام زمان(ع) بودند که صدها نفر مدعی امامت میشوند راوی شروع کرد به گریه کردن و به حضرت عرضه داشت که برای مردم این دوره گریه میکنم. حضرت به روزنهای اشاره کردند که آفتاب از آن به درون میتابید و فرمودند: امر ما از این آفتاب روشنتر است.
یک نفر از آقا بقیهالله(ع) پرسید من چه کنم؟ حضرت فرمودند: کار امام زمان(ع) را بکن. یعنی شما هر کاری خواستید انجام دهید، ببینید اگر امام(ع) آنجا بود چه میکرد.
آیا ما شک داریم که خیلی از کارها و گناهان ما را حضرت انجام نمیدهند؟ پس چرا باز هم ما آنها را مرتکب میشویم؟
شما فرمودید که ظهور ناگهانی اتفاق میافتد و در شرایطی که مردم فکر میکنند مثلاً قرار است صد یا هزار سال بعد اتفاق بیفتد. ما که الآن با توجه و در نظر داشتن علایم و نشانهها چشم انتظار ظهور هستیم آیا خلاف این رویه عمل میکنیم؟
خیر، به هیچ وجه این طور نیست منظور از «بغته» که ما گفتیم، یک حادثه غیرمنتظره است. شما الآن اگر از مردم بپرسید امام زمان(ع) کی ظهور میکنند یک دسته معدودی ممکن است جواب بدهند هیچ وقت و اصلاً منکر آن بشوند و در مقابل دسته دیگری هم بگویند شاید فردا، شاید دو، سه روزبعد و تا این حد آماده ظهور باشند. به هر حال شیعه با امید زنده بوده است.
از آن جا که ما با مطالبی سر و کار داریم که جنبه اعتقادی دارند، مرتب آنها را با مراجع هماهنگ میکنیم، یکی از مسائلی که به برخی مراجع عرض کردهام و پسندیدهاند این است که اگر امام زمان(ع) از زمان ظهورشان خبر داشتند و میدانستند که قرار است بیش از هزار سال غیبتشان طول بکشد، حتی اگر دلشان از پولاد بود باز این دل آب میشد. به عبارت دیگر خود حضرت هم زمان ظهورشان را نمیدانند. ما چون امیدواریم که همچنان زنده هستیم هزاران کار را شروع میکنیم. اگر دکترها به کسی بگویند که تو سرطان داری و زنده نمیمانی آیا باز هم همین طور عمل خواهد کرد؟ ما با این امید زنده هستیم و از خدا بخواهیم که این امید را به تحقق برساند انشاءالله.
میگویند به تأخیر افتادن ظهور به این علت است که هنوز تعداد ۳۱۳ یار مخلص آن حضرت کامل نشده است؛ نظر شما در این رابطه چیست؟
در برخی احادیث به این معنا اشاره شده مثلاً درماجرای جزیره خضرا، سید شمسالدین میگوید از این تعداد ۳۰۰ نفر آمادهاند و ۱۳ تای دیگر هنوز زنده ماندهاند و معنای این حدیث این نیست که تا ۳۱۳ یار حضرت کامل شد ایشان ظهور میکنند به علاوه که ما در این گونه احادیث توقف کردهایم که آیا صحیح است یا خیر، چون خود ائمه(ع) به ما یاد دادهاند و راهنمایی کردهاند که اگر ما احساس اضطرار بکنیم و همه با هم متضرعانه دست به سوی خدا بلند کنیم و از او ظهور حضرت را طلب نماییم قطعاً این واقعه اتفاق میافتد. روایت شده که بنیاسراییل با دعا و تضرع ۱۷۰ سال عقابشان کم شد و شما هم با دعا و تضرع میتوانید مدت غیبت امام زمان(ع) را کم کنید. اصلاً علت اساسی تأخیر در ظهور حضرت گناهان ماست و ما با تقوا و دعا میتوانیم ظهور را جلو بیندازیم.
در نشست قبلی حجتالاسلام کورانی فرمودند: منظور از بعضی از تعابیری که در روایات آمده؛ نظیر سوار شدن بر ابرها و امثال آن تکنولوژی امروزی نیست و همگی جزء معجزات امام(ع) هستند. درباره جنگ کردن با شمشیر و این موضوع نظر شما چیست؟
آنچه درباره عصر ظهور به مارسیده این است که در آن دوران هیچ نابینایی روی زمین باقی نمیماند. بعضی از یاران حضرت سوار ابرها میشوند و صحبت ایشان را همه دنیا میشنوند. قدر مسلم این روایات همان چیزی است که بیان شده ولی این که آیا علم بشری این قدر پیشرفت میکند و مثلاً یاران با بالگرد و هواپیما جابهجا میشوند و صحبتهای حضرت به وسیله ماهواره و وسایلی از این دست مخابره میشود و یا این که معجزه ایشان است در روایات بیان نشده و ما نمیتوانیم نظر قطعی بدهیم. البته بعضی جاها مسلماً معجزه و امری خارقالعاده است؛ مثلاً درباره بانگ آسمانی گفته شده که همه آن را میشنوند، خوابیده بیدار میشود فرد نشسته میایستد و… در صورتی که اگر بنا باشد این مطلب با ماهواره مخابره شود لازم است من، بیدار و در مقابل دستگاه نشسته باشم و در غیر این صورت ممکن نیست مطلب را دریافت کنم.
درباره شمشیر هم باید خدمتتان عرض کنم استفاده از وسایل کشتار جمعی با اصل هدایت مردم سازگار نیست و حضرت مسلماً از این وسایل استفاده نمیکنند. ولی این که چطور این وسایل خنثی میشوند به هر حال الآن هر سلاحی که ساخته میشود بلافاصله بعدش خنثی کننده آن را هم میسازند طبیعتاً حضرت هم این دانش را دارند و هم دانش مافوق آن را و به همین جهت به راحتی میتوانند همه این سلاحها را خنثی کننند. در آیه «واعدّوا لهم ما استطعتم من قوّه…؛ و هرچه در توان دارید، از نیرو و اسبهای آماده بسیج کنید.»4 منظور هر نوع سلاحی است که بتوان با آن در مقابل کفار و مشرکان ایستاد ولی در مورد آقا بقیهالله(ع) این نیرو فقط شامل شمشیر میشود و هر کس بناست کشته شود با شمشیر میمیرد. خیلی از بزرگان فرمودهاند این شمشیر نمادین است و حضرت از آن استفاده نمیکند ما هم معتقدیم که نمادین است ولی در عین حال از آن وسایل هم استفاده نمیکنند.
۱. سوره مائده (۵)، آیه ۶۴.
۲. به عبارت دیگر بهتر است بگوییم قطعیتی که در روایات برای علائم حتمیبیان شده ناشی از علم معصومین(ع) به خواست و مشیت الهی است و یقین آنها ناشی از علم به لوح محفوظ است و آنچه که احتمال بداء در آن وجود دارد مواردی است که در لوح محو و اثبات مندرج گشتهاند.
۳. سوره انعام (۶)، آیه ۱۲۱.
۴. سوره انفال (۸)، آیه ۶۰: و هرچه در توان دارید از نیرو و اسبهای آماده بسیج کنید…
این صفحه اختصاص به طرح پرسشها، شبهات و مسائلی دارد که برای شما عزیزان مطرح شده و یا در محیط خانواده، مدرسه، دانشگاه یا محل کار شما از آنها صحبت به میان آمده است؛ چه در موضوع مهدویت و چه در سایر زمینههای اعتقادی و اخلاقی.
پس دست به کار شوید و از همین حالا پرسشهای خود را با ما در میان بگذارید. ما هم سعی میکنیم پاسخهای مناسبی به آنها بدهیم.
همان طور که مستحضرید پس از انتهای هر سخنرانی در سلسله نشستهای ماهانه فرهنگ مهدوی، پرسشهای حاضران با سخنران جلسه طرح میشود. در این شماره سؤالاتی را که در سومین نشست با عنوان «آخرالزمان و نشانههای ظهور» و با حضور حجتالاسلام مهدیپور طرح شده است، تقدیم شما عزیزان میشود.
آیا در علائم حتمی هم امکان بداء وجود دارد؟
از امام صادق(ع) مشابه این سؤال را پرسیدند، حضرت پاسخ دادند: «بلی». خداوند متعال برنامهای را که تنظیم میکند حق دارد آن را جلو یا عقب بیندازد و هر تصرفی که صلاح دید در آن بنماید. خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: یهودیان گفتند: «دست خدا بسته است. [به آنها] بگو دست خدا باز است و هر گونه بخواهد عمل میکند.۱» بنابراین امکان بدا برای خداوند محفوظ است. اما در عین حال از حکمت او به دور است که پیامبر رحمت(ص) و ائمه هدی(ع) با قاطعیت تمام بفرمایند: «مهدی بدون سفیانی نخواهد بود» ولی ناگهان موعدش که رسید خداوند روی ایشان را زمین بگذارد و غیر از آن عمل کند.۲ البته آنقدر این احتمال بداء برای اصحاب ائمه(ع) به طور جدی بیان شده بود که راوی از حضرت میپرسد میترسم در اصل ظهور حضرت بداء رخ بدهد که ایشان جواب میفرمایند:
نه ظهور وعده الهی است و خداوند خلاف وعدهاش عمل نمیکند.
در برخی روایات آمده که ایرانیان قبل از ظهور با غربیان در منطقه عراق وارد جنگ میشوند و در برخی روایات دیگر هم این واقعه پس از ظهور بیان شده، کدام یک صحیح است؟
یمانی و سفیانی هر دو پیش از ظهور قیام میکنند و به کوفه وارد میشوند. حدود یک ماه پس از ظهور حضرت، سفیانی دستگیر میشود و در کنار دریاچه طبریه، به فرمان ایشان و به دست یمانی سرش بریده میشود. ایرانیان از همان ابتدا در کنار حضرت هستند. عبارت «یوطئون للمهدی سلطانه» (برای حکومت مهدی(ع) زمینهسازی میکنند) از طریق اهل سنت به ما رسیده ولی در روایات ما نقل نشده است. در عین حال خروج خراسانی یا حسنی از بلخ یا شهرهای دیگر افغانستان و عبورش از ایران در احادیث ما یافته میشود که البته فقط سفیانی و یمانی در زمره علایم حتمی هستند.
مرحوم آیتالله قزوینی در کتاب المهدی(ع) من المهد الی الظهور تصریح کردهاند که خراسانی از علایم حتمی نیست ولی در عین حال روایتی هم نقل شده که ورود خراسانی، سفیانی و یمانی به کوفه در یک ماه و یک روز و یک ساعت است.
سفیانی کیست و آیا این که میگویند الآن در ارتش سوریه خدمت میکند، راست است؟
سفیانی شخصی است که در وادی یابس و در نزدیکی دمشق متولد میشود. نام او عثمان و نام پدرش عنبسه است. آبلهرو، چشم زاغ، مو بور و سرخ روی، چهارشانه و قدش کمیبلندتر از حد متوسط است که در روایات بسیاری به آن تصریح شده است.
اما این که آیا الآن در لشکر سوریه هست یا نه، سه مستند برای آن وجود دارد:
۱. مرحوم بهلول که خودم از ایشان پرسیدم و گفتند که او را دیدهاند؛
۲. امام موسی صدر که به امر آیتالله حکیم از حافظ اسد میپرسد که آیا شخصی به نام عثمان بن عنبسه در سپاهیان شما وجود دارد؟ که پس از جستجو مشخص میشود چنین شخصی با آن اوصاف وجود دارد و خودشان نقل میکردند که او را دیدهاند؛
۳. حاج میرزا علی آقا مقدس نامیبود که فرزندش شیخ حسن از شاگردان مرحوم آیتالله العظمی مامقانی است. وی به مکه رفته بود و در مسیر برگشت همراه با کاروان از فلسطین آمده بودند. شبی که در آن جا استراحت کرده بودند، سر و صدای زیادی به گوششان رسیده بود. صبح که از علت سر و صدا پرسیده بودند، اهالی آن جا گفته بودند که عنبسه نامی صاحب فرزند شده که نام فرزندش را عثمان نهاده است. او در حال وضو گرفتن بوده که یکی از اهالی آن قبیله میپرسد آیا شما شیخ محمدحسن مامقانی را میشناسید؟ گفته بود: بله. آن شخص گفته بود: درگذشت. پرسیده بود:کی؟ گفته بود: همین الآن با توجه به این که حدود ۹۷ ـ ۹۶ سال پیش آن هم در صحرا رادیو، تلویزیون و دیگر ابزارهای ارتباطی وجود نداشته این یک خبر غیبی به شمار میآید. که بعد هم وقتی میرزا علی آقا به نجف برمیگردد میبیند صحبت او مطابق واقع بوده است. قرآن کریم تعبیری دارد که میفرماید:
إنّ الشیاطین لیوحون الی اولیائهم.۳
و در حقیقت شیطانها به دوستان خود وحی میکنند.
این که الآن رسم شده عدهای به صرف خبر دادن از امور غیبیای که مطابق واقع از آب درمیآید خود را از اولیای الهی جا میزنند از همین دست است و نباید فریب بخوریم. خلاصه این که در آن جمع و قبیله و با آن توانایی چنین شخصی به دنیا آمده بود. اگر آن شخص الآن زنده باشد حدود ۹۷ ـ ۹۶ سال سن دارد و هرچند دوره ما دورهای است که مدیریت و رهبری جریانها چندان به سن مربوط نیست و هر کس میتواند حتی با یک گوشه نشستن هم جریانها را رهبری کند ولی باز با این حال هیچ کدام از این سه ماجرا نمیتواند دلیل وجود سفیانی وعده داده شده باشد؛ چرا که گفتهاند سفیانی نامش، عثمان بن عنبسه است نه این که هر کس نامش عثمان بن عنبسه بود سفیانی است. [ان شاء الله بعد ازظهور حقیقت این امر برای ما مشخص خواهد شد و خواهیم دید آیا این شخص واقعاً سفیانی هست یا نه.]
چطور میتوان روایاتی را که میگویند امر ظهور ناگهانی فرامیرسد یا خداوند امر حضرت را یک شبه اصلاح میکند با روایات نشانههای ظهور جمع کرد؟
آن که فرمودهاند «ظهور ناگهانی است» به معنای این نیست که بدون علایم باشد؛ بلکه منظور این است که کل حوادث که از خروج سفیانی و یمانی آغاز میشود ناگهانی و غیرمترقبه است. علت ناگهانی بودن ظهور هم آن است که مردم در آن زمان انتظار ظهور را نمیکشند و گمان میکنند که صدها یا هزاران سال بعد ظهور اتفاق خواهد افتاد. و به همین جهت است که واقعه ظهور را «بغته» یا ناگهانی خواندهاند.
وضعیت ایران در آستانه ظهور چگونه است و ایرانیان چه نقشی در آن زمان و پس از ظهور خواهند داشت؟
در زمان ائمه(ع) از ایرانیان با عنوان عجمها یاد میشد که در نقشههای قدیمی چاپ ترکیه و دیگر کشورها ایران را با استناد به همین مطلب عجمستان میخواندند. عجم یعنی غیر عرب. ولی عموماً برای ایران از این واژه استفاده شده و برای دیگر اقوام کمتر این واژه را به کار بردهاند.
روایتی را فقط از ابن عربی دیدهام که گفته اصحاب حضرت فقط عجمها هستند و حتی یک نفر عرب هم در میان آنها یافته نمیشود. البته روایات و احادیث فراوانی داریم که میگویند تعداد عربها در آن روز بسیار کم است ولی با آن تعبیر فقط همان یک روایت موجود است. با توجه به روایاتی که تعداد زیادی از اصحاب پیامبر(ص) و حضرت علی و دیگر ائمه(ع)؛ نظیر سلمان، ابوذر، ابودجانه، عمار، مقداد و زراره را در زمره اصحاب حضرت مهدی(ع) برشمردهاند، نمیتوانیم به آن روایت خیلی اعتماد کنیم.
آنچه مسلم است اینکه در میان یاران حضرت مهدی(ع) تعداد زیادی ایرانی وجود دارد. در حدیث آمده که در کوفه چادرها را برپا میکنند و عجمها قرآن را به مردم میآموزند.
ایرانیان پس از اسلام در ادبیات، حدیث و تاریخ اسلام نقش چشمگیری داشتهاند. جالب است بدانید مؤلفان صحاح سته اکثراً ایرانی هستند. البته در میان اصحاب ائمه(ع) هم تعدادشان بسیار زیاد بوده است. ولی آنچه به نقش ایرانیان در آستانه ظهور مربوط میشود، مسئله خراسانی، حسنی، مروزی و امثال آنهاست که مثلاً حضرت گنجهایی در طالقان دارند که این گنج از جنس طلا و نقره نیست بلکه کسانی هستند که آن حضرت را به حق شناختهاند و جزو یاوران ایشان خواهند بود. خلاصه این که ایرانیان در جریان ظهور نقش دارند ولی تعدادش به آن بستگی دارد که چه قدرش را ما بپذیریم.
گفته شده بعضی از شخصیتهای بزرگ و خواص مثل آیتالله بهجت زمان ظهور را میدانند و تنها عوام مردم هستند که نمیدانند ظهور چه زمانی اتفاق خواهد افتاد. آیا این مطلب صحت دارد؟
مسلماً نه. در مورد آیتالله بهجت دروغهای بسیاری ساخته و نقل میکنند. مثلاً ایشان رسمشان بر این است که وقتی اذان را گفتند چه وضو داشته باشند چه نه، مجدداً وضو میگیرند. به همین جهت حدود بیست دقیقه بعد از اذان به مسجد میآیند و نماز را اقامه میکنند حالا از این ماجرا آمدهاند و این دروغ را ساختهاند که آیتالله بهجت هر روز بعد از اذان نمازش را به حضرت بقیهالله(ع) اقتدا میکنند و بعد از آن به مسجد میآیند و دوباره نماز میخوانند.
مگر کسی که نمازش را به حضرت اقتدا کرده میتواند دوباره همان نماز را اعاده کند. هر بار که خدمت آقازاده ایشان، علی آقا، میرسیم این مطالب را تکذیب میکنند.
یکی دیگر از دروغها هم این است که میگویند روزی ایشان در نماز افتادند و غش کردند. بعد از این که روی ایشان آب ریختند و ایشان را به هوش آوردند، از علت بیهوشی پرسیدند. آیتالله بهجت فرمودند که قاتل امام زمان(ع) به دنیا آمد. آخر آقا بقیهالله(ع) که قاتل ندارند و ایشان به مرگ طبیعی از دنیا خواهند رفت. روایت «ما منّا الامسموم او مقتول: همه ما (ائمه) یا مسموم یا کشته میشویم» که در عیون اخبار الرضا(ع) آمده، هم سند ندارد و هم شامل حضرت مهدی(ع) نمیشود. وقتی حضرت جهان را پر از عدل و داد میکند به طوری که از همه جا بانگ توحید شنیده میشود، چطور ممکن است یک نفر فاسد پیدا شود آن هم تا جایی که قاتل آن حضرت باشد؟
این حرفها از کارخانههای دروغسازی درآمده که زنی به نام سعیده که ریش دارد از پشتبام سنگ آسیابی را روی سر حضرت میاندازد و ایشان را شهید میکند. مگر الآن در خانه کسی سنگ آسیاب هست که در دوران حضرت باشد. و مثلاً کسی در خانهاش از آن استفاده بکند و بخواهد با کوبیدن چنین سنگی به آن سنگینی بر سر حضرت ایشان را شهید کند. این دروغ را به آیتالله بهجت هم نسبت میدهند.
لطفاً درباره دجال و دابهالارض توضیح مختصری بفرمایید.
مسئله «دابهالارض» به علائم ظهور مربوط نمیشود و جزء «اشراط الساعه» و علائم قیامت است که در عالم رجعت به وقوع میپیوندد.
اشراط الساعه یا علائم قیامت دو دستهاند: دستهای پیش از ظهور حضرت مهدی(ع) اتفاق میافتند و دستهای پیش از وقوع قیامت. این تعبیر را بیشتر اهل سنت به کار میبرند. منظور از دابه الارض حضرت علی(ع) است که پیش از قیامت مجدداً به زمین باز میگردند.
دابه الارض، دخان، طلوع شمس از مغرب همگی جزء اشراط الساعه هستند.
درباره دجال هم مسلم این است که جزء علائم حتمی نیست و این که در برخی کتابها آمده تمام روایات آن دروغ است واقعاً جسارت بزرگی بوده که مؤلف نموده است. در چاپ جدید کتاب ارزشمند منتخب الاثر نوشته آیتالله صافی گلپایگانی که جامعترین اثر درباره آقا بقیهالله(ع) به شمار میآید احادیث دجال را به چند دسته ساختگی، مشکوک و صحیح دستهبندی کردهاند.
دجال یکی معتقدات مسلم اهل سنت است که ما هم بدان اعتقاد داریم و میگوییم که او خواهد آمد ولی نه به آن شدت. روایات فراوانی داریم که میگویند دجال میآید و حضرت مهدی(ع) به حضرت مسیح(ع) دستور میدهند که او را بکشد و در بعضی هم این تعبیر آمده که آن حضرت خودشان او را در باب اللّد در فلسطین اشغالی میکشند.
چطور میتوان همه این احادیث را با مسائل روز تطبیق داد؟ جرا باید از چنین تعبیرات غیرقابل فهمیبرای بیان مسائل استفاده شود که مثلاً به موشک بگویند مارهای بالدار؟!
شما نگاه کنید اگر ما به ۱۲، ۱۳ قرن قبل برگردیم و بخواهیم درباره موشک صحبت کنیم چه تعبیری باید به کار ببریم؟ آیا بهتر از تعبیر مار بالدار وجود دارد به خصوص که اصلاً این تشبیه با نوع شلیک موشک خوانایی و تطابق قابل توجهی دارد. یا تعبیر سوار شدن آهن روی آهن برای قطار و چیزهایی از این دست همه مناسب آن مقطع زمانی است به خصوص برای وقتی که مخاطب هیچ تصوری از آنچه شما میخواهید بیان کنید نداشته باشد.
شما فرمودید ظهور امام زمان(ع) قطعاً در بیست و سوم ماه رمضان اتفاق میافتد. آیا این سخن مصداق توقیت و تعیین وقت برای ظهور نیست؟
خیر، چون اولاً سالی برای آن تعیین نشده و ثانیاً آن را معصوم(ع) فرمودهاند. امام(ع) قسم میخوردند که حکومت او حتی هشت ماه و یک روز طول نمیکشد. البته این را هم بگویم که سفیانی بعد از پنج سال درگیری بر پنج منطقه و یا سه کشور سوریه، اردن و فلسطین مسلط میشود. بعد از این ماجراها در بیست و سوم ماه رمضان حضرت ظهور میکنند. این روایت را شیخ طوسی، شیخ مفید، شیخ طبرسی، مرحوم فضل بن شاذان نقل کردهاند و سند آن صحیح است.
در روایات آمده که مؤمنان در زمان ظهور عقلهایشان کامل میشود در حالی که الآن مشتاقان ظهور و افرادی که دوست دارند از منتظران و مؤمنان باشند، دچار خطا و گناه ناشی از درک نکردن و نفهمیدن میشوند و در واقع همین گناهان آنها را از ایمان دور میکند. در این باره چه باید کرد و علاوه بر آن چه کنیم که با وجود این عدم ادراکها دچار خطا نشویم؟
در زمان ظهور عقلها کمال فوقالعادهای پیدا میکند ولی الآن، مرتبه پایینتر آن را میتوانیم مشاهده کنیم. بچههای الآن گاهی در حد افراد ۳۰، ۴۰ ساله حدود پنجاه سال پیش خیلی از مسائل را درک میکنند. اگر در قدیم ما فقط یک ابن سینا داشتیم الآن فراوانند بچههای پنج سالهای که حافظ کل قرآن هستند یا کودکان ۵/۳ سالهای داریم که عمده و یا کل قرآن را از بر دارند و کسی هم در دنیا منکر این مطلب نیست. این رشد عقلی را ما در شرایط کنونی میتوانیم احساس کنیم ولی بعد از ظهور، رشد هر کس بیش از چهل برابر خواهد بود. تعبیر یک شبه از بنده بود والا در روایت آمده حضرت دست بابرکت خود را بر سر شیعیان میکشند و به واسطه آن عقلهای مردم کامل میشود.
نکته دوم این که ما الآن خیلی از نیک و بدها را میفهمیم و میدانیم که خداوند از رگ گردن به ما نزدیکتر است ولی باز با این حال گناه میکنیم این امر ناشی از هوای نفس ماست و مسائل دیگری که سوای تشخیص ندادن ما را به گناه سوق میدهند.
حضرت مشغول توصیف دوره پیش از امام زمان(ع) بودند که صدها نفر مدعی امامت میشوند راوی شروع کرد به گریه کردن و به حضرت عرضه داشت که برای مردم این دوره گریه میکنم. حضرت به روزنهای اشاره کردند که آفتاب از آن به درون میتابید و فرمودند: امر ما از این آفتاب روشنتر است.
یک نفر از آقا بقیهالله(ع) پرسید من چه کنم؟ حضرت فرمودند: کار امام زمان(ع) را بکن. یعنی شما هر کاری خواستید انجام دهید، ببینید اگر امام(ع) آنجا بود چه میکرد.
آیا ما شک داریم که خیلی از کارها و گناهان ما را حضرت انجام نمیدهند؟ پس چرا باز هم ما آنها را مرتکب میشویم؟
شما فرمودید که ظهور ناگهانی اتفاق میافتد و در شرایطی که مردم فکر میکنند مثلاً قرار است صد یا هزار سال بعد اتفاق بیفتد. ما که الآن با توجه و در نظر داشتن علایم و نشانهها چشم انتظار ظهور هستیم آیا خلاف این رویه عمل میکنیم؟
خیر، به هیچ وجه این طور نیست منظور از «بغته» که ما گفتیم، یک حادثه غیرمنتظره است. شما الآن اگر از مردم بپرسید امام زمان(ع) کی ظهور میکنند یک دسته معدودی ممکن است جواب بدهند هیچ وقت و اصلاً منکر آن بشوند و در مقابل دسته دیگری هم بگویند شاید فردا، شاید دو، سه روزبعد و تا این حد آماده ظهور باشند. به هر حال شیعه با امید زنده بوده است.
از آن جا که ما با مطالبی سر و کار داریم که جنبه اعتقادی دارند، مرتب آنها را با مراجع هماهنگ میکنیم، یکی از مسائلی که به برخی مراجع عرض کردهام و پسندیدهاند این است که اگر امام زمان(ع) از زمان ظهورشان خبر داشتند و میدانستند که قرار است بیش از هزار سال غیبتشان طول بکشد، حتی اگر دلشان از پولاد بود باز این دل آب میشد. به عبارت دیگر خود حضرت هم زمان ظهورشان را نمیدانند. ما چون امیدواریم که همچنان زنده هستیم هزاران کار را شروع میکنیم. اگر دکترها به کسی بگویند که تو سرطان داری و زنده نمیمانی آیا باز هم همین طور عمل خواهد کرد؟ ما با این امید زنده هستیم و از خدا بخواهیم که این امید را به تحقق برساند انشاءالله.
میگویند به تأخیر افتادن ظهور به این علت است که هنوز تعداد ۳۱۳ یار مخلص آن حضرت کامل نشده است؛ نظر شما در این رابطه چیست؟
در برخی احادیث به این معنا اشاره شده مثلاً درماجرای جزیره خضرا، سید شمسالدین میگوید از این تعداد ۳۰۰ نفر آمادهاند و ۱۳ تای دیگر هنوز زنده ماندهاند و معنای این حدیث این نیست که تا ۳۱۳ یار حضرت کامل شد ایشان ظهور میکنند به علاوه که ما در این گونه احادیث توقف کردهایم که آیا صحیح است یا خیر، چون خود ائمه(ع) به ما یاد دادهاند و راهنمایی کردهاند که اگر ما احساس اضطرار بکنیم و همه با هم متضرعانه دست به سوی خدا بلند کنیم و از او ظهور حضرت را طلب نماییم قطعاً این واقعه اتفاق میافتد. روایت شده که بنیاسراییل با دعا و تضرع ۱۷۰ سال عقابشان کم شد و شما هم با دعا و تضرع میتوانید مدت غیبت امام زمان(ع) را کم کنید. اصلاً علت اساسی تأخیر در ظهور حضرت گناهان ماست و ما با تقوا و دعا میتوانیم ظهور را جلو بیندازیم.
در نشست قبلی حجتالاسلام کورانی فرمودند: منظور از بعضی از تعابیری که در روایات آمده؛ نظیر سوار شدن بر ابرها و امثال آن تکنولوژی امروزی نیست و همگی جزء معجزات امام(ع) هستند. درباره جنگ کردن با شمشیر و این موضوع نظر شما چیست؟
آنچه درباره عصر ظهور به مارسیده این است که در آن دوران هیچ نابینایی روی زمین باقی نمیماند. بعضی از یاران حضرت سوار ابرها میشوند و صحبت ایشان را همه دنیا میشنوند. قدر مسلم این روایات همان چیزی است که بیان شده ولی این که آیا علم بشری این قدر پیشرفت میکند و مثلاً یاران با بالگرد و هواپیما جابهجا میشوند و صحبتهای حضرت به وسیله ماهواره و وسایلی از این دست مخابره میشود و یا این که معجزه ایشان است در روایات بیان نشده و ما نمیتوانیم نظر قطعی بدهیم. البته بعضی جاها مسلماً معجزه و امری خارقالعاده است؛ مثلاً درباره بانگ آسمانی گفته شده که همه آن را میشنوند، خوابیده بیدار میشود فرد نشسته میایستد و… در صورتی که اگر بنا باشد این مطلب با ماهواره مخابره شود لازم است من، بیدار و در مقابل دستگاه نشسته باشم و در غیر این صورت ممکن نیست مطلب را دریافت کنم.
درباره شمشیر هم باید خدمتتان عرض کنم استفاده از وسایل کشتار جمعی با اصل هدایت مردم سازگار نیست و حضرت مسلماً از این وسایل استفاده نمیکنند. ولی این که چطور این وسایل خنثی میشوند به هر حال الآن هر سلاحی که ساخته میشود بلافاصله بعدش خنثی کننده آن را هم میسازند طبیعتاً حضرت هم این دانش را دارند و هم دانش مافوق آن را و به همین جهت به راحتی میتوانند همه این سلاحها را خنثی کننند. در آیه «واعدّوا لهم ما استطعتم من قوّه…؛ و هرچه در توان دارید، از نیرو و اسبهای آماده بسیج کنید.»4 منظور هر نوع سلاحی است که بتوان با آن در مقابل کفار و مشرکان ایستاد ولی در مورد آقا بقیهالله(ع) این نیرو فقط شامل شمشیر میشود و هر کس بناست کشته شود با شمشیر میمیرد. خیلی از بزرگان فرمودهاند این شمشیر نمادین است و حضرت از آن استفاده نمیکند ما هم معتقدیم که نمادین است ولی در عین حال از آن وسایل هم استفاده نمیکنند.
پینوشتها
:۱. سوره مائده (۵)، آیه ۶۴.
۲. به عبارت دیگر بهتر است بگوییم قطعیتی که در روایات برای علائم حتمیبیان شده ناشی از علم معصومین(ع) به خواست و مشیت الهی است و یقین آنها ناشی از علم به لوح محفوظ است و آنچه که احتمال بداء در آن وجود دارد مواردی است که در لوح محو و اثبات مندرج گشتهاند.
۳. سوره انعام (۶)، آیه ۱۲۱.
۴. سوره انفال (۸)، آیه ۶۰: و هرچه در توان دارید از نیرو و اسبهای آماده بسیج کنید…
ماهنامه موعود شماره ۷۰