بدون تردید از سویی شناساندن حضرات معصومین علیهم السلام برای نسل نو بر مبلّغان و متولیان فرهنگ دینی امری شایسته و ضروری است، و از سویی دیگر نامها و القاب آن گرامیان حکایت گر برخی از ویژگیهای زیبای اخلاقی و اجتماعی آنان میباشد.
«جابر بن یزید جعفی» نقل کرده است که حضرت باقر علیه السلام فرمود: «إِنَّ أَبِی عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ علیه السلام مَا ذَکَرَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ نِعْمَهً عَلَیْهِ إِلَّا سَجَدَ وَ لَا قَرَأَ آیَهً مِنْ کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهَا سُجُودٌ إِلَّا سَجَدَ وَ لَا دَفَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْهُ سُوءً یَخْشَاهُ أَوْ کَیْدَ کَائِدٍ إِلَّا سَجَدَ وَ لَا فَرَغَ مِنْ صَلَاهٍ مَفْرُوضَهٍ إِلَّا سَجَدَ وَ لَا وُفِّقَ لِإِصْلَاحٍ بَیْنَ اثْنَیْنِ إِلَّا سَجَدَ وَ کَانَ أَثَرُ السُّجُودِ فِی جَمِیعِ مَوَاضِعِ سُجُودِهِ فَسُمِّیَ السَّجَّادَ لِذَلِکَ؛ (۱) پدرم علی بن الحسین علیه السلام نعمتی از نعمتهای خدا را ذکر نمی فرمود؛ مگر آنکه سجده می نمود و آیه ای از آیات کتاب خدای عزّ و جلّ را که در آن سجود بود، قرائت نمیکرد؛ مگر آنکه به سجد می رفت و حقّ تعالی از آن حضرت بدی را که از آن خوف داشت یا کید و حیله حیله گری را دفع نمی فرمود؛ مگر آنکه به شکرانه اش سجده می فرمود و اثر سجده در تمام م واضع سجود آن حضرت ظاهر و آشکار بود، برای همین به «سجاد» موسوم گشت.»
زین العابدین؛ زینت عبادتگران
رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «هر گاه قیامت بپا شود، منادی ندا میکند: کجا است زین العابدین؟ پس گویا من به فرزندم علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب علیه السلام می نگرم و میبینم که از بین صفوف گام بر می دارد و در مقابل جمعیت، در عرصات محشر حاضر میشود.» (۲)
سرآمد نیایشگران
«طاووس یمانی» میگوید: «حضرت علی بن الحسین علیه السلام را دیدم که از وقت عشا تا سحر به دور خانه خدا طواف میکرد و به عبادت مشغول بود، و چون خلوت شد و کسی را ندید، به آسمان نگریست و گفت: خدایا! ستارگان در افق ناپدید شدهاند و چشمان مردم به خواب رفته، و درهای تو بر روی درخواست کنندگان گشوده است.
طاووس – که جمله های زیادی در این زمینه از مناجاتهای خاضعانه و عابدانه آن حضرت نقل میکند ـ میگوید: امام چند بار در خلال مناجات خویش گریست، سپس به خاک افتاد و بر زمین سجده کرد، من نزدیک رفتم… برخاست، نشست و فرمود: کیست که مرا از یاد پروردگارم مشغول ساخت؟ عرض کردم: من طاووس هستم ای پسر پیامبر! علت این زاری و بی تابی چیست؟ ما باید چنین کنیم که گناهکار و خطا پیشه ایم… شما چرا با این نسبت شریف و پیوند عالی در وحشت و هراس هستید؟ به من نگریست و فرمود: نه، نه، ای طاووس! سخن نسب را کنار بگذار. خدا بهشت را برای کسی آفریده است که مطیع و نیکوکار باشد؛ هرچند غلامی سیاه چهره باشد؛ و آتش را آفریده است برای کسی که نافرمانی کند؛ ولو آقازاده ای از قریش باشد. مگر نشنیده ای سخن خدای تعالی را: «وقتی که در صور دمیده شود، نسبتها منتفی است و از یکدیگر پرسش نمیکنند.»؟ به خدا قسم! فردا تو را سود نمی دهد؛ مگر عمل صالحی که امروز پیش می فرستی.» (۳)
پی نوشت:
۱) علل الشرایع، شیخ صدوق، نشر مکتب الحیدریه، نجف، ۱۳۸۶ ه. ق، ج ۱، ص ۷۵۱.
۲) همان، ص ۷۴۳.
۳) مجموعه آثار، شهید مطهری، نشر صدرا، ج ۱، ص ۳۳۳، به نقل از بحار الانوار، ج ۱، ص۲۵.
عبدالکریم پاک نیا