بسیارند کسانی که چون از مقام و منزلت بالای اجتماعی و احیاناً معنوی برخوردارند، خود را برتر از آن می دانند که آداب مجالس را مراعات کنند…
بسیارند کسانی که چون از مقام و منزلت بالای اجتماعی و احیاناً معنوی برخوردارند، خود را برتر از آن می دانند که آداب مجالس را مراعات کنند. حضرت رضا علیه السلام با اینکه در ظاهر ولایت عهد بود و از مقام معنوی امام و واسطۀ فیض الی بودن برخوردار بوده است و در قلّۀ کمال معنوی قرار داشت؛ اما هرگز به مسایل آداب مجالس، حتی به ریزترین آنها بی توجهی و کم توجهی نمی فرمود. در حدیثی که در ابتدای مقاله آورده شد؛ نکات ریزی در این زمینه وجود دارد که فهرست وار اشاره میشود:
۱. با گفتارش دل کسی را هرگز نرنجاند و به کسی اهانت نکرد: «مَا رَأَیْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام جَفَا أَحَداً بِکَلَامِهِ قَط.» (۱)
۲. هرگز به کسی ناسزا نگفت و به اَحدی دشنام نداد: «وَ لَا رَأَیْتُهُ شَتَمَ أَحَداً مِنْ مَوَالِیهِ وَ مَمَالِیکِهِ قَطُّ.» (۲)
۳. هرگز سخن کسی را قطع نمیکرد و اجازه می داد که شخص سخنانش را تمام کند و به آخر رساند: «وَ مَا رَأَیْتُ قَطَعَ عَلَى أَحَدٍ کَلَامَهُ حَتَّى یَفْرُغَ مِنْه » (۳)
۴. پای خود را هنگام نشستن در حضور دیگران که مقابل و یا اطراف حضرت نشسته بودند، دراز نمیکرد: «وَ لَا مَدَّ رِجْلَیْهِ بَیْنَ یَدَیْ جَلِیسٍ لَهُ قَط.»
۵. در حضور دیگران به دیوار تکیه نمی زد و این را خلاف ادب و احترام حضّار می دانست: «وَ لَا اتَّکَأَ بَیْنَ یَدَیْ جَلِیسٍ لَهُ قَط.» (۴)
۶. هرگز دیده نشد که آب دهان خود را بیرون اندازد: «وَ لَا رَأَیْتُهُ تَفَلَ قَط.» (۵)ظاهر عبارت قید حضور دیگران ندارد، حتی نشان می دهد که در تنهاییها نیز آب دهان نمی انداخت.
۷. با صدای بلند نمی خندید؛ بلکه خنده اش تبسّم و لبخند ملیح بود: «وَ لَا رَأَیْتُهُ یُقَهْقِهُ فِی ضَحِکِهِ قَطُّ بَلْ کَانَ ضَحِکُهُ التَّبَسُّمَ.» (۶)
۸. میهمان را گرامی می داشت و او را به کار وانمی داشت: «نَزَلَ بِأَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام ضَیْفٌ وَ کَانَ جَالِساً عِنْدَهُ یُحَدِّثُهُ فِی بَعْضِ اللَّیْلِ فَتَغَیَّرَ السِّرَاجُ فَمَدَّ الرَّجُلُ یَدَهُ لِیُصْلِحَهُ فَزَبَرَهُ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام ثُمَّ بَادَرَهُ بِنَفْسِهِ فَأَصْلَحَهُ ثُمَّ قَالَ إِنَّا قَوْمٌ لَا نَسْتَخْدِمُ أَضْیَافَنَا؛ (۷) میهمانی بر علی بن موسی علیه السلام وارد شد و تا شب هنگام نزد آن حضرت نشسته و سخن میگفت، ناگهان چراغ دچار مشکل شد و شعله اش تغییر کرد (و فرو افتاد) میهمان خواست دست برد که چراغ را درست کند؛ ولی حضرت رضا علیه السلام مانع شد، سپس خود اقدام به اصلاح چراغ نمود آنگاه فرمود: ما مدّعی هستیم که میهمان خود را به کار وا نمی داریم.»
۹. قبل و بعد از غذا دستها را میشست و نکات زیر را مراعات میکرد: «رایت ابالحسن علیه السلام اِذا توضَّأَ قَبلَ الطَّعامِ لَم یَمَسَّ المِندیلَ وَ اِذا تَوَضَّأَ بَعدَ الطَّعامِ مَسَّ المِندیلَ (۸)؛ ابالحسن (علی بن موسی علیهم السلام) را مشاهده کردم که هر گاه قبل از غذا وضو میگرفت (و دست خود را میشست) با حوله آن را خشک نمیکرد (و رطوبت آن را نمیگرفت)؛ ولی وقتی بعد از غذا وضو میگرفت (و دست خود را میشست) آن را با حوله خشک میکرد.»
جمع بندی
از آنچه که به عنوان نمونه بیان شد به خوبی شخصیّت اخلاقی حضرت رضا علیه السلام بدست می آید که نسبت به زیر دستان و غلامان خویش هرگز اهانت نمیکرد و ناسزا نمیگفت، با آنان هم غذا میشد و سر یک سفره می نشست و هنگام خوردن غذا آنان را به خدمت فرا نمی خواند و اجازه نمی داد غلامان وقت غذا به احترام او برخیزند. از جسارت آنها در میگذشت، هرگز خود را برتر از برده ها نمی دانست و در راه آزادی آنان عاشقانه تلاش میکرد، و از تذکر سازنده نسبت به آنان خودداری نمیکرد. رفتار او با فقر این گونه بود که هرگز آنان را دست خالی رد نمیکرد و گاهی تمام ثروتش را به فقرا میبخشید و از بهترینها به آنان انفاق میکرد. آنهم بهاندازۀ نیازشان و با حفظ نمودن آبرو و حیثیّت آنان، به گونه ای که سعی میکرد انفاق یا در شب باشد و یا از بالای در که ذلّت و خجالت را در چهرۀ آنان مشاهده نکند.
با مردم و در مجالس نیز ریزترین مسائل اخلاق و آداب را مراعات میکرد، با گفتارش کسی را آزار نمی داد و ناسزا نمیگفت. پای خود را در مجالس دراز نمیکرد و در حضور دیگران به دیوار تکیه نمی زد. هرگز دیده نشد که آب دهان بیرون اندازد و با صدای بلند بخندد و یا میهمان خود را به کاری وادارد و حتی حاضر نمیشد که میهمان به میل خود در خانۀ او کار کند.
امید است که با تأسی به این هشتمین مهر ولایت و امامت، حضرت ثامن الحجج علیه السلام علی بن موسی الرضا علیه السلام بتوانیم گوشه ای از فرهنگ غنی شیعه را به جهانیان مدعی فرهنگ و تمدّن نشان دهیم.
پی نوشت :
۱) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۹، ص ۹۰؛ عیون اخبارالرضا علیه السلام، شیخ صدوق، ج۲، ص۱۸۴؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج ۴، ص۳۸۹.
۲) همان.
۳) همان.
۴) همان.
۵) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۹، ص ۹۱؛ عیون اخبارالرضا علیه السلام، شیخ صدوق، ج۲، ص۱۸۴.
۶) عیون اخبارالرضا علیه السلام، شیخ صدوق، ج۲، ص۱۸۴؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۳۸۹.
۷) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۹، ص ۱۰۲، ح ۲۰؛ فروع کافی، شیخ کلینی، ج ۶، ص۲۸۳؛ اعلام الهدایه، ج ۱، ص۳۰.
۸) فروع کافی، شیخ کلینی، ج ۶، ص۲۹۸.
سیدجواد حسینی