اللهمّ لا تؤاخِذْنی فیهِ بالعَثراتِ واقِلْنی فیهِ من الخَطایا و الهَفَواتِ ولا تَجْعَلْنی فیه غَرَضاً للبلایا والآفاتِ بِعِزّتِکَ یا عزّ المسْلمین .
اللهمّ لا تؤاخِذْنی فیهِ بالعَثراتِ واقِلْنی فیهِ من الخَطایا و الهَفَواتِ ولا تَجْعَلْنی فیه غَرَضاً للبلایا والآفاتِ بِعِزّتِکَ یا عزّ المسْلمین .
خدایا مرا در امروز به لغزش ها مواخذه نکن؛ واز اشتباهات و لغزش ها در گذر؛ و مرا نشانه وهدف تیر امتحان ها و آفت ها (بیماری ها) قرار مده. به عزتت؛ ای عزت مسلمانان.
در این دعا بر دو جهت تکیه شده است:
۱. درخواستی است که از خداوند داریم با ما به بزرگواری خودش رفتار کند؛
۲. ما را مورد آماج تیر بلاها وگرفتاری ها وبیماری ها قرار ندهد.
برخورد کریمانه حق متعال نسبت به گناهان و لغزش ها
در فراز اول ودوم دعا می خوانیم: «اللهمّ لا تؤاخِذْنی فیهِ بالعَثراتِ واقِلْنی فیهِ من الخَطایا والهَفَواتِ»؛ «خدایا مرا در امروز به لغزش ها مواخذه نکن؛ واز اشتباهات و لغزش ها در گذر»؛ یعنی از تو می خواهم که بر من سخت نگیری، همان گونه که در ادعیه دیگر داریم: «با ما از روی فضل خودت معامله کن؛ با ما از روی عدالت معامله نکن». به بیان ساده تر اگر بخواهی مو را از ماست بکشی بیرون وضعیت ما خیلی خراب است، واز عهده جواب بر نمی آییم. همان گونه که شاعر شیرین زبان فارسی گفته است:
از آن روزی که ما را آفریدی*** به غیر معصیت چیزی ندیدی
خدایا به حق هشت و چهارت***ز ما بگذر شتر دیدی ندیدی
بنابراین در خواستی که از خدای تبارک و تعالی داریم این است که: خدایا! نسبت به لغزش ها و اشتباهاتمان بر ما سخت نگیر؛ و آنها را در لیست نامه سیاه اعمال ما قرار نده، بلکه با لطف و کرامتت با ما معامله کن و چشم پوشی کن.
بنابر این در فراز اول این دعا می خوانیم:«اللهمّ لا تؤاخِذْنی فیهِ بالعَثراتِ» خدایا من را در امروز به لغزش ها مواخذه نکن.«و اقِلْنی فیهِ من الخَطایا والهَفَواتِ» و از اشتباهات و لغزش ها از من در گذر.
انسان در معرض بلایا و آزمایشات الهی است
در فراز سوم دعا آمده است:«ولا تَجْعَلْنی فیه غَرَضاً للبلایا والآفاتِ» من را در این روز نشانه بلاها و امتحانات و آفات قرار نده.
«غرض» به معنای نشانه، هدف وسیبل است. خدای تبارک و تعای ما را بدون امتحان رد نمیکند؛ در سوره عنکبوت آمده است:« أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُون» آیا مردم چنین پنداشتند، هنگامى که بگویند ما ایمان آوردیم، رهایشان کنند و مورد آزمایش (ایمان) قرار نگیرند؟
در این آیه استفهام انکاری به کار رفته است؛ آیا مردم پنداشتند که تا گفتند ایمان آوردیم، رها مىشوند و مورد آزمایش قرار نمىگیرند؟ یعنی خیر، حتما مورد امتحان وآزمایش قرار میگیرند. بلا امتحان است؛ در این بلاها مشخص میشود که جوهره وجودی ما چیست، ومیزان بندگیمان تا کجاست، واین امتحان مایه رشد و ترقی است. پس نمی توان از خدا خواست که ما را امتحان نکن، وهیچ بلا وآفتی را نصیب ما نکن، چون راه گریزی از آن نیست، پس آنچه که در این فراز از این دعا آمده است به معنای آن نیست که ما را هیچگاه امتحان نکن و در معرض بلا قرار نده.
تاملی چند بر فلسفه بلایا و امتحان الهی در زبان روایات
حدیث اول:
امیر مؤمنان (ع) در حدیثی می فرماید:« شما امتحان میشوید امتحان شدنی؛ وشما غربال وبالا وپایین میشوید..» در نتیجه هیچ کس بدون امتحان از این دنیا بیرون نمی رود.
زندگی انسان پر از فراز ونشیب است، مثل جاده ای است که گاه اتوبان ومستقیم است، وگاه پر پیچ وباریک، انسان نه آن زمانی که موقیت خوبی پیدا کرده است مغرور ودلخوش شود و نه آن وقتی که در شرایط سختی قرار گرفت بی تاب گردد.
حدیث دوم:
امام علی(ع) در حدیثی می فرماید:«در زمانی که وضعیت مالی تو خوب ودر رفاهی خرسند مباش، و در هنگام نداری وگرفتاری ناراحت مباش، که به واسطه آتش عیار طلا معلوم میشود، ومؤمن را با بلا وگرفتاری امتحان میکنند.» طلا را در آتش قرار می دهند به نحوی که پودر میشود، ومیزان خالصی وعیار آن به واسطه آتش تجربه ومعین میشود، به همین نسبت درجه ایمان ما به واسطه بلا و گرفتاری سنجیده وتعیین میگردد.
حدیث سوم:
تحمل این گرفتاری در رشد وترقی انسان مؤثر است، واز این روست که انسان های مومن به گرفتاری بیشتری مبتلا میشوند. امام صادق (علیه السلام) می فرماید که در کتاب علی (ع) آمده است:« آن که بیشتر از همه گرفتار بلا هستند پیامبران و جانشینان آنان هستند، و پس از آن هرکس که به ایشان نزدیک تر باشد.»
بنابراین اگر کسی هیچ غم و غصه ای ندارد باید بر خود بترسد؛ طبیعت دنیا همین است که همیشه بر طبق خواسته انسان نیست، وگرفتاری در مال و تن را باید تحمل کرد.
به وسیله این گرفتاری و بلایا گناهان انسان مومن پاک میشود؛ شاهد هستیم برخی از مومنین در انتهای عمر خویش زمین گیر وگرفتار میشوند، و این بدان علت است که با پرونده پاک و صاف از این دنیا بروند.
حکایتی از مقام صبر مرحوم آیت الله طبسی نجفی(ره)
آنچه مهم است این است که انسان این مرحله سخت را با روی سفید سپری کند، یعنی راضی به رضای خدا باشد وهیچگاه زبان از شکر وسپاس الهی فرو نبندد، مرحوم آیت الله طبسی نجفی – جد بزرگوار- بخاطر سکته مغزی شش سال زمین گیر بود، هرگاه حال ایشان را می پرسیدم غیر از سپاس الهی وشکر پروردگار چیزی نشنیدم، واین ذکر ورد زبانشان بود: الله، ثقتی و رجائی! خدا، تکیه گاه وامید منست.
رسیدن به مقامات بالا در گرو قبولی در امتحان الهی است
پیامبران نیز گرفتار بلاها وامتحانات سخت بودند تا که خلیل الله وکلیم الله وروح الله وحبیب الله شدند. آنان بدون شرط وتعهد به مقامات عالیه نرسیدند، همانگونه که در آغاز دعای ندبه می خوانیم: «اَللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلى ما جَرى بِهِ قَضاؤُکَ فى أَوْلِیائِکَ الَّذینَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِکَ وَ دینِکَ، إِذِ اخْتَرْتَ لَهُمْ جَزیلَ ما عِنْدَکَ، مِنَ النَّعیمِ الْمُقیمِ، الَّذى لا زَوالَ لَهُ وَ لَا اضْمِحْلالَ، بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَیْهِمُ الزُّهْدَ فى دَرَجاتِ هذِهِ الدُّنْیا الدَّنِیَّهِ، وَ زُخْرُفِها وَ زِبْرِجِها، فَشَرَطُوا لَکَ ذلِکَ، وَ عَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفاءَ بِهِ، فَقَبِلْتَهُمْ وَ قَرَّبْتَهُمْ» سپاس تو را بر آنچه از قضایت بر اولیائت جاری شده، آنان که برگزیده خود ودینت ساختی، چون برای آنان بهره گیری از نعمت پاینده ونابود نشدنی را برگزیدی، پس از آنکه از آنها تعهد گرفتی که مقامات این دنیای پست وزیور آن را ترک گویند، وآنان این تعهد را پذیرفتند، ودانستی که بدان وفا دارند، وتعهدشان را پذیرفتی وبه خود نزدیک کردی.
حال که در معرض بلا وامتحان قرار گرفتیم باید چکار کنیم؟ چاره ای جز تسلیم ورضا نیست، در سوره بقره آمده است: «الَّذینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَهٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» کسانى که چون مصیبتى به آنان برسد، مىگویند: «ما از آنِ خدا هستیم، و به سوى او باز مىگردیم.»
همچنین در احادیث آمده است که امیر مؤمنان به کمیل فرمود: «لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم» را در هر گرفتاری وسختی بگو، که تو را بس است وکفایتت میکند .
لذا در دعای امروز می خوانیم: «ولا تَجْعَلْنی فیه غَرَضاً للبلایا والآفاتِ» و مرا نشانه وهدف تیر امتحان ها و آفت ها (بیماری ها) قرار مده؛ آنچه در این فراز از دعا از خداوند می خواهیم که این بلا و گرفتاری ها پیوسته وپی در پی نباشد، چرا که ممکن است ما تاب وتوان و طاقت خود را از دست بدهیم، نه آنکه اصلا گرفتار بلا وامتحان وگرفتاری نشویم. چون ما بهرحال ظرفیت زیادی نداریم، گنجایش و صبر پیغمبران و امامان را نداریم، و پیمانه ما زود لبریز میشود، نکند که شدت بلا وگرفتاری وبیماری ها ما را به جایی رساند که خدای ناکرده زبان به ناسپاسی وشکایت واعتراض گشاییم، واز دایره تسلیم ورضا بیرون آییم. از این رو در این فراز از دعا می خوانیم: مارا آماج تیر بلاها و آفات قرار ندهد، چون ترس آن می رود که تحمل آن را نداشته باشیم و بدعاقبت گردیم.
« بِعِزّتِکَ یا عزّ المسْلمین»
در آخر دعا می خوانیم: « بِعِزّتِکَ یا عزّ المسْلمین» به عزت تو ای کسی که مایه عزت مسلمانانی؛
حفظ عزت مسلمانان بسیار مهم است، در جنگ احد ابوسفیان بر فراز کوه قرار گرفت وفریاد زد: (اعل هبل) ای هبل مقامت بلندتر باد!. هبل بت بزرگ مشرکان بود، پیامبر (ص) برای مقابله با شعار وی به علی بن ابی طالب (ع) فرمود: به او بگو: «الله اعلی و اجل»؛ الله بلندتر و بزرگ تر است. واینگونه شعار حق مقابل شعار باطل سر داده شد، وروحیه وعزت مسلمانان حفظ شد.
حجتالاسلام محمد امین پورامینی-نمی از یم رمضان
_____
حوزه