اللهمّ افْتَحْ لی فیهِ أبوابَ فَضْلَکَ، وأنـْزِل علیّ فیهِ بَرَکاتِکَ، وَوَفّقْنی فیهِ لِموجِباتِ مَرْضاتِکَ، واسْکِنّی فیهِ بُحْبوحه جَنّاتِکَ، یا مُجیبَ دَعْوَهِ المُضْطَرّین.
خدایا در این روز برای من درهای فضل ات رابگشا، وبرکاتت را بر من فرود آر، وبرای دست یابی موجبات خشنودی ات موفقم کن، و مرا در میان بهشتت جای ده؛ ای پذیرنده خواسته بیچارگان.
در دعای روز بیست و دوم تکیه بر عناوین ذیل شده است:
۱. فضل، کرم و عنایت خدا؛
۲. برکات خدا؛
۳. اسباب وموجبات رضایت خدا؛
۴. نگاه به آینده.
چگونه درب های فضل الهی را بسوی خود بگشاییم
در فراز اول دعا میگوییم:«اللهمّ افْتَحْ لی فیهِ أبوابَ فَضْلَکَ»؛ خدایا در این روز درهای فضل ات را به رویم بگشا.
این نشان دهنده این است که مسیر فضل خدا یکی نیست؛ درهای فضل و عنایت خدا تنها یک در نیست و راه های مختلفی است. راه های رسیدن به خدا به عدد انفس خلائق است . راه ها برای رسیدن به پروردگار متعدد است به شرطی که همه در صراط مستقیم باشند، وبی راهه را راه نبینیم که چاهی بیش نیست.
درهای فضل و عنایت خدا به گونه ها، علل و وجوه مختلف به روی انسان باز میگردد، و همچنان فراگیری وپیوستگی آن شامل حال وی میشود. همانگونه که از خداوند عنایت وتفضل او را میخواهیم، پیوستگی واستمرار آن را نیز خواهانیم که خود تفضل وعنایتی دیگر است. از این روست که هدایت یافتگان نیز هر روز- دست کم – ده بار میگویند: «اهدنا الصراط المستقیم»، ما را به راه راست هدایت کن.
اگر درهای عنایت و فضل خدا باز شود و پرتوی از آن شامل انسان گردد وضعیتش دگرگون میشود.
انسان کامل عامل نزول رحمت و فضل الهی است
یکی از درهای فضل خدا، خلق بهترین افراد و قرار دادن آن ها در میان ما بود. چهارده معصوم (ع) به عنوان هدف های خلقت هستند که عالم به برکت وجود آن ها آفریده شده است چرا که آن بزرگواران تجسم انسان های کامل هستند. به عنوان نمونه باغبان تلاش میکند و زحمت میکشد تا به میوه های خوب برسد وآنها را بچیند؛ رسول خدا۶ و ائمه معصومین(ع) انسان های کاملی هستند که هدف غایی آفرینش اند، چرا که آنان برای همیشه در اوج قله ایستادهاند.یکی از راه هایی که می توان به فضل خدا رسد تمسک وتوسل به ایشان است، که اگر ائمه معصومین(ع) یک توجه و نگاهی کنند زندگی انسان عوض میشود. رسول خدا وائمه (ع) وسائط فیض واسباب فضل خداوندند. اهل بیت(ع) درهای فضل تضمین شده هستند.
بیتی که امیر المومنین کامل کرد
روزی یکی از شعرا برای امام علی(ع) شعری سرود و گفت:« به ذره گر نظر لطف بوتراب کند» اما هرچه تلاش کرد برای سرودن مصرع دوم آن چیزی به ذهنش نرسید. از این موضوع خیلی ناراحت و اندوهگین شد که چرا توانایی کامل کردن بیت را ندارد. کسی حضرت امیرالمومنین(ع) را در خواب دید که فرمود به او بگو:« به آسمان رود وکار آفتاب کند.»
شاعر در این بیت ما را به ذرات بسیار ریز معلق در هوا تشبیه کرده است، واگر این ذره بی مقدار مورد توجه وعنایت امیرالمومنین(ع) قرار گیرد می تواند به آسمان رود وچون خورشید بدرخشند.
توسل به معصومین؛ راه رسیدن به کمالات عالیه انسانی است
در احوالات علامه طباطبایی مفسر وحکیم بزرگ و صاحب کتاب المیزان آمده است که در چهار سال اول طلبگی هرچه درس می خواند متوجه نمیشد! سرانجام توسلی پیدا میکند وپس از آن احساس میکند که مطالب درسی را درک میکند، وآنقدر پیش رفت که از نوابغ محسوب شد، وبزرگانی چون آیت الله مطهری از شاگردان ایشان هستند. من یاد دارم که ایشان عصرها قدم زنان با عصایی که در دست داشت از خانه خود در صفائیه قم به حرم حضرت معصومه (س) مشرف میشد، وپس از زیارت، تا خانه تک وتنها ذکرگویان راه را می پیمود، وتنها فضلای حوزه ایشان را میشناختند، ومردم عادی بدون آنکه او را بشناسند از کنارش رد میشدند.
بزرگان ما با همین زیارات وتوسلات به جایی رسیدهاند، امام خمینی که حدود سیزده سال در نجف اشرف تبعید بود هر شب سه ساعت پس از غروب آفتاب به حرم امیر مؤمنان علی(ع) مشرف میشد وزیارت جامعه می خواند، اگر آن توسل وعنایت امیر مؤمنان(ع) نبود آن همه توفیق که مهمترین آنها بنیان گذاری نظام جمهوری اسلامی ایران است بدست نمی آمد.
چگونه برکات الهی را بسوی خود جذب کنیم؟
در فراز دوم می خوانیم:« وأنـْزِل علیّ فیهِ بَرَکاتِکَ » و برمن برکاتت را نازل کن.
در فراز دوم از برکات ماه مبارک صحبت میکنیم نه فقط برکت. یعنی من یک برکت نمی خواهم برکات زیادی می خواهم. از بزرگ باید بزرگ خواست چرا که او سخی ترین سخاوتمندان، اجود الاجودین واکرم الاکرمین است[۱]. از بزرگ باید خواسته بزرگ داشت، خواسته ای که دنیا وآخرت ما را فراگیرد: « رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَهً وَ فِی الْآخِرَهِ حَسَنَهً وَ قِنا عَذابَ النَّار»[۲] خداوند ارحم راحمین است و همه امور در دست اوست.
برکات مصادیق متعددی دارد: برکت در عمر، برکت در مال، برکت در زندگی، برکت در نسل و ذریه، برخی از مردم اموال و اولاد دارند اما از آن خیر و برکت نمیبینند. به عنوان نمونه چندی پیش در گزارشی خواندم که سرمایه داری در تهران از دنیا رفت، او اموال زیادی داشت اما تنها زندگی میکرد وفرزندان وی او را رها ودر خارج از کشور زندگی میکردند، آنان پس از آگاهی از مرگ پدر به ایران آمدند تا پس از دفن پدر برای تقسیم ارث اقدام کنند، در غسالخانه بهشت زهرا متوجه شدند که پدر تمام ثروت خویش را به زنی که در دوره تنهایی خدمت وی را کرده بود بخشیده است، از ماجرا بسیار ناراحت شده و بدون این که پدر را تجهیز کنند و او را کفن و دفن کنند بازگشتند! این فرد هم پول داشت و هم اولاد، اما از اولاد برکت و خیری ندید.
برخی اموال فراوان دارند و با آن مسجد، حسینیه، مدرسه، بیمارستان، درمانگاه می سازند وکارهای خیر انجام می دهند، این مصداق برکت در مال است، کسانی که مقداری از اموال خویش را خرج مستمندان میکنند و به دادن زکات و خمس مال خویش ملتزم هستند نه تنها مال آن ها کم نمیشود بلکه افزون نیز میشود. اما برخی دیگر مال خویش را به گونه حرام مصرف میکنند و مثلا ربا می دهند. ویا فرض کنید که هنرمندی است که با ساخت ویا بازی در یک فیلم وسریال خوب آثار مثبت فرهنگی تربیتی از خود بجای میگذارد، ودر مقابل آن هنرمندی است که صنعت فیلم وسینما را برای انحراف جوانان وگسترش فساد می خواهد.
به هر صورت از خداوند برکات را در همه چیز از جمله: نسل، علم، مال و عمر قرار دهد. برخی نود سال عمر میکنند اما از آنان هیچ چیز باقی نمی ماند، اما برخی دیگر با عمر کم آثاری ماندگار از خود می نهند که تا چند نسل پس از آنان نام خوش و نیکو باقی می ماند.
اسباب خشنودی و رضایت حق متعال چیست؟
در فراز سوم می خوانیم:« وَوَفّقْنی فیهِ لِموجِباتِ مَرْضاتِکَ» و برای اسباب خشنودی ات موفقم کن.
انجام واجبات و مستحبات باعث خشنودی خداوند است؛ خشنودی خدا به این معنا نیست که برای خداوند سودی دارد بلکه تنها سبب رضایت خداوند است وسود ومنفعت آن به خود ما باز میگردد. کارهای فراوانی سبب خشنودی خداوند میشود: اطعام طعام، کمک به خلق خدا، قرض دادن، کمک به ایتام، نیکی به پدر و مادر، کمک به ازدواج جوانان، یاری رساندن به افرادی که بیمارند و توان عمل جراحی یا تهیه دارو را ندارند، و احترام به مردم همه موجبات رضایت و خشنودی خدا است. خلاصه موجبات خشنودی و رحمت خدا فراوان است.
خوب است که نگاه فراگیر داشته باشیم، ببینید چگونه در دعاهای ماه مبارک رمضان این دید ونگاه وجود دارد: «خدایا دارا کن هر ندارى را، خدایا سیر کن هر گرسنه اى را، خدایا بپوشان هر برهنه را؛ خدایا ادا کن قرض هر قرض دارى را، خدایا بگشا اندوه هر غمزده را، خدایا به وطن بازگردان هردور از وطنى را، خدایا آزاد کن هر اسیرى را، خدایا اصلاح کن هر فسادى را از کار مسلمانان، خدایا درمان کن هر بیمارى را، خدایا ببند رخنه فقر ما را به وسیله دارائى خود، خدایا بدى حال ما را بخوبى حال خودت مبدل کن، خدایا ادا کن از ما قرض و بدهیمان را و بى نیازمان کن که تو بر هر کاری توانایی.»[۳]
نگاه اسلام یک نگاه فراگیر است و به کل بشر نگاه دارد، واین همان نگاه جهانی است که در جهانی شدن قابل درک است، اگر بتوانیم جلوه واقعی اسلام را به جهانیان خوب عرضه کنیم همه مجذوب آن خواهند شد، وای کاش هنرمندان ما بجای ساخت این همه فیلم وسریال که به عروسی ختم میشود در این مسیر گام بر می داشتند، اسلام محمدی وعلوی نگاه مهر ورزی به همه بشر دارد، اما آنچه که در رسانه جهانی وبنگاه های خبرپراکنی صهیونیستی میبینیم معرفی اسلام ومسلمانان با برچسب های خشونت، جنایت وخون ریزی است، که این نماد اسلام اموی است که امام حسین(ع) برای مقابله با آن جان خود وجان عزیزترین عزیزانش را تقدیم کرد. اسلام اموی امروز در قالب سلفی گری، وهابی گری، قاعده، طالبان، داعش، النصره و.. جلوه واقعی اسلام را مخدوش کردهاند، وبا ارتکاب جنایت، خونریزی و آدم کشی در خدمت صهیونیسم اند.
درجات و مراتب مختلف بهشت
در فراز چهارم میگوییم:« واسْکِنّی فیهِ بُحْبوحاتِ جَنّاتِکَ »
و من را در میان بهشت ساکن کن.
در این فراز از دعا می خوانیم: خدایا من را در وسط بهشت جای بده . «بُحْبوحاتِ» معنای وسط دارد. همان گونه که در زندگی روز مره ما بالای شهر و پایین شهر داریم، وقیمت زمین در همه جای شهر یکسان نیست، بهشت نیز دارای مراتب است و همه جای آن یکسان نیست. و هرکس نمی تواند به همه جای آن داخل شود.
درباره حضرت جعفر طیار و ابا الفضل العباس(ع) آمده است که در بهشت دو بال دارند که به وسیله آن به هرکجا که بخواهند پرواز میکنند[۴]، و این در عوض این است که دو دست خود را از دست دادهاند. آنها می توانند به همه جای بهشت روند، نه همه.
معلوم میشود که مرکز و وسط بهشت نسبت به مکان های دیگر بهشت برتری دارد، و شاید این امر بدان علت است که مرکز بهشت جایگاه انبیاء وائمه علیهم السلام است.
در حج نیز انسان ابتدا وارد عرفات سپس مشعر و بعد منی میشود؛ میانه مسیر مشعر است که اول حرم از آنجا شروع میشود. مستحب است افراد پا را در کف مشعر روی زمین بگذارند؛ که در روایت است که اگر کسی این کار را بکند استحقاق پا نهادن در وسط بهشت (بحبوحه الجنه) را پیدا میکند[۵].
بنابراین در این فراز از خداوند می خواهیم ما را در وسط بهشت که بهترین جای بهشت است جای دهد .
مقام اضطرار مقام اجابت دعاست
در فراز آخر می خوانیم:« یا مُجیبَ دَعْوَهِ المُضْطَرّین.» ای اجابت کننده دعای بیچارگان.
انسان مضطر هنگام اضطرار پناهی جز ذات باری تعالی ندارد. به عنوان نمونه اگر کسی وسط دریا قایق اش بشکند چه مسلمان باشد چه کافر، چه با نماز باشد و چه بی نماز، اشکش جاری میشود و به خداوند توسل پیدا میکند.
مردى بحضرت صادق (ع) عرض کرد که مرا بر خدا دلالت و رهنمائى کن، حضرت فرمود: سوار بر کشتى شده ای؟ گفت: آرى.
فرمود: که آیا شده است که کشتى بشکند و تو در آن باشى در جایى که نه کشتى باشد که تو را برهاند و نه شنایی که تو را بىنیاز کند؟
گفت: آرى.
فرمود: آیا در آنجا و در آن زمان دلت متوجه کسی شد که تو را نجات دهد؟
گفت: آرى.
امام صادق (ع) فرمود: این همان خداست[۶].
در لحظه ای که انسان مضطر میشود دعا به اجابت می رسد، چرا که دیگر دعا خالص وبدرستی از دل بر میخیزد، خداوند در سوره نمل می فرماید«أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ»[۷] یا [کیست] آن کس که درمانده را- چون وى را بخواند- اجابت مىکند، و گرفتارى را برطرف مىگرداند.
این درخواستها از زبان کسی صادر میشود که بیچاره است؛ و راهی ندارد جز آنکه در خانه خدا را بزند و از خودش راه بجوید. از این رودر فراز آخر می خوانیم: ای پاسخ دهنده دعاهای مضطران وبیچارگان.
حجتالاسلام محمد امین پورامینی-نمی از یم رمضان
[۱]. المصباح المتهجد/۴۲۴. [۲]. سوره بقره، أیه ۲۰۱. [۳]. المصباح، کفعمی، ص ۶۱۷ (اللهم أدخل على أهل القبور السرور، اللهم أغن کل فقیر، اللهم أشبع کل جائع، اللهم اکس کل عریان، اللهم اقض دین کل مدیون [ مدین ]، اللهم فرج عن کل مکروب، اللهم رد کل غریب، اللهم فک کل أسیر، اللهم أصلح کل فاسد من أمور المسلمین، اللهم اشف کل مریض، اللهم سد فقرنا بغناک، اللهم غیر سوء حالنا بحسن حالک، اللهم اقض عنا الدین، وأغننا من الفقر، إنک على کل شئ قدیر). [۴]. الخصال، ص ۶۸ (امام زین العابدین علیه السلام : رحم الله العباس یعنی ابن علی فلقد آثر وأبلى وفدى أخاه بنفسه حتى قطعت یداه، فأبدله الله بهما جناحین یطیر بهما مع الملائکه فی الجنه، کما جعل لجعفر بن أبی طالب..). [۵]. وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۱۷، ح۱۸۴۷۷ (عن سلیمان بن مهران عن جعفر بن محمد علیه السلام ( فی حدیث ) قال : قلت له : کیف صار الصروره یستحب له دخول الکعبه – إلى أن قال – قلت : کیف صار وطء المشعر علیه واجبا ؟ فقال : لیستوجب بذلک وطی بحبوحه الجنه). [۶]. تفسیر المیزان، ج۸، ص۲۶۴. [۷]. سوره نمل، آیه ۶۲.____
حوزه