شبکه چهار تلویزیون انگلیس فیلم مستندی را با عنوان "مسجد سری" تولید نموده که در ارتباط با نفوذ منفی عربستان صعودی در میان گروههای اسلامی انگلستان جهت ترویج وهابیگری میباشد. این فیلم ویدئویی به روشنی آشکار میکند که "وهابیگری مخالف عقاید اسلام اولیه است". اما آنچه افشا نمیکند این است که ترویج تفسیر وهابی از اسلام، جزئی از تبلیغات گستردهتری است که سازمان جاسوسی آمریکا در آن نقش دارد و هدفش لکهدار کردن دین اسلام است.
وهابیان خود را اعضای مشروع جامعه بزرگ اسلامی میپندارند اما وهابیگری در قرن هجدهم توسط بریتانیا ایجاد شد تا اسلام را از درون نابود کند. این طرز تفکر از همان زمان توسط دولت صعودی که خود از سوی بریتانیا تاسیس شد تا عامل دسترسی غرب به بزرگترین منبع نفت خود باشد، گسترش یافت.
در زمان حاضر وهابیان با شاخه انحرافی زیانبارتری متحد شدهاند که سلفی نام دارد. آنها خود را چنین مینامند چون ادعا میکنند پیرو ابتداییترین نسل مسلمانان به نام سلف، و به عبارت دیگر نزدیکترین شاخه به اسلام اصیل هستند.
سلفیگری نتیجه سیاستی از سیاستهای جنبش آکسفورد به رهبری لرد پالمرستون، بنجامین دیزرائیلی و ادوارد بولور لیتون، در ابتدای قرن بود که هدفش ترویج فراماسونری لژ اسکاتلند در خاورمیانه به شمار میرفت. لرد پالمرستون به همراه آلبرت پایک از اعضای انجمن پالادین (Palladian Rite) بود که برنامهریزی برای سه جنگ جهانی را توطئه ریزی نمود و اوج آن در سومین جنگ در مقابل دنیای اسلام بود. بولور لیتون از شخصیت های برجسته اهل سر و پیشروی انجمن "رز و صلیب" انگلیسی بود که مستقیما از انحرافات "شاباتا زوی" نشات گرفت و تا انجمن برادری آسیا (Asiatic Brethren) ادامه یافت.
مامور این استراتژی شیادی بدنام به نام جمال الدین الافغانی، استاد اعظم فراماسونهای مصر بود.
اهل سرهای بیشمار دیگری که با رز و صلیبیان انگلیسی آشنا بودند در آن زمان به مصر سفر کردند و و در بازگشتشان شاخههای انجمن لاکسر را ایجاد نمودند که Ordo Templi Orientis) OTO)، که بدنام ترین عضو آن آلیستر کرولی بود از آن منشا گرفت.
نازیها محصول اتحاد انجمن O.T.O و Thule Gesselschaft آلمان بودند. احتمالا به همین دلیل است که هیتلر زمانی که خواست ارتشی از ماموران اطلاعاتی آلمانی را در مصر ایجاد کند با یک فراماسون و سلفی برجسته به نام حسن البنا تماس گرفت.
در سال ۱۹۵۴ جمال ناصر، رئیس جمهور مصر پس از آنکه فهمید انجمنهای مخفی اخوان المسلمین مسئول حمله به او بودهاند سختگیریهایی را به کاربست. تحقیقات آشکار ساخت که اخوان المسلمین به واقع به عنوان یک واحد اطلاعاتی آلمانی عمل کرده است. به علاوه، بر مبنای آنچه مایلز کپلند، عامل سابق سازمان سیا در خاورمیانه، در زنگینامهاش با عنوان "بازیکن" افشا کرده است:
"این همهی ماجرا نبود. با دستگیری سازماندهندگان این انجمن آشکار شد که آن کاملا زیر نفوذ نیروهای اطلاعاتی انگلیس، آمریکا، فرانسه و شوروی بوده است که هریک از آنها قادر بودند یا از آن بهرهبرداری فعالانه داشته باشند و یا بر مبنای اهداف خود آن را نابود کنند. یک درس مهم: تعصب کورکورانه تضمینی در برابر فساد ندارد. درواقع این دو با هم سازگارند."
اعضای درحال گریز اخوان المسلمین به خدمت همپیمان سازمان سیا، یعنی عربستان صعودی درآمدند. زمانیکه جان لفتوس، از ماموران دادگستری در دهه ۸۰ اجازه دسترسی به اسناد طبقهبندی شده دولتی را یافت کشف کرد که سازمان سری انگلستان آمریکا را متقاعد نموده که این انجمن ناگزیر شورشیانی هستند که خود را برای جنگ بزرگ بعدی که قرار بود علیه شوروی باشد آماده میکنند. به گفته لفتوس "وظیفه تعلیمات دینی به آنها داده شد".
محمد قطب در میان کسانی بود که بوسیله سیا به عربستان صعودی انتقال یافتند. او برادر رئیس مجازات شده انجمن، سید قطب بود که سپس با اسامه بن لادن طرح دوستی ریخت و او را وارد سازمان کرد.
در اوج دوران جنگ سرد اولین استراتژی مهمیکه آنها مجریاش شدند پیاده نظامی طرح آمریکا علیه شوروی بود. آمریکاییها میخواستند به درون شوروی نقب بزنند و آن را به نسخه فعلی تبدیل کنند. آنها با شروع به پشتیبانی مالی اعضای اخوان المسلمین در این کشور که در پی آن شوروی چاره دیگری جز مداخله نداشت موفق شدند. آنچه در پی آمد ۲۰ سال درگیری وحشیانه بود که پس از آن دوباره با حمایت سازمان سیا گروه متعصب طالبان با عقاید وهابی خود به قدرت رسید.
نیرنگ وهابیان این است که خود را نه فرقهای از اسلام، بلکه گروهی از اکثریت سنی معرفی میکنند که فقط سنتیترند. چنانکه استفان شوارتز، نویسنده کتاب "دو چهره اسلام" اشاره نموده گروه های اسلامیکه در جوامع غربی ایجاد میشوند سنن پایدار اسلام نخستین را دارا نیستند. به همین دلیل عربستان صعودی قادر است بر گروههای نوظهور تسلط یابد. آنها به کمک ثروت کلان نفتیشان هزینه ساخت مسجد و چاپ اغلب منابع ادبی اسلامیبه زبان انگلیسی را تامین میکنند و از همهی سازمانهای به اصطلاح "میانهرو" که نماینده منافع مسلمانان هستند حمایت مینمایند.
هدف از ارتقاء وهابیگری تنها گسترش طرز تفکر تروریستی نیست بلکه آموزش مسلمانان و تبدیلشان به موجوداتی است که نمایانده همه صفات نکوهش شده از جمله زنستیزی، جهالت و تعصب هستند. هدف خلق تصویری برجسته و زشت از مسلمانان است تا از آن طریق هویت خود را پنهان نگه دارند و جنگ تمدنها یا همان جنگ علیه ترور و به عبارت بهتر جنگ با اسلام را براه بیاندازند.
این فیلم مطمئنا آتش کینه راستگرایان متعصب آمریکا و سایر نقاط را شعلهور میکند اما آنچه پیام مهمتر فیلم به شمار میرود، ندای بیداری مسلمانان است تا خائنانی را که در میانشان پنهانند و دینشان را نابود میکنند بشناسند. اکنون زمان آن فرا رسیده که مسلمانان به اصول اصلی مذهبشان بازگردند.
دیوید لوینگستون
ترجمه: خردمند