نویسنده:رابرت فریمن
طرح بلندپروازانه دفاع ملی موشکی آمریکا که از سوی پنتاگون و با هدف مقابله با حملات کشورهای دیگر طراحی و اجرا گردیده است با مخالفتهای گسترده داخلی و خارجی روبهرو شده است. در این طرح ضمن استقرار موشکهایی در خاک آمریکا، کلیه موشکهای بالستیک، پرتاب شده به سوی اهدافی در خاک ایالات متحده رهگیری و منهدم میگردد. برنده اصلی این طرح که تاکنون صدها میلیارد دلار برای آن هزینه شده و پیشبینی میشود که در مجموع یک تریلیون دلار هزینه خواهد داشت، ابرشرکتهایی هستند که در سایه این پروژه، سودهای هنگفتی به دست خواهند آورد. نویسنده این مقابله با بررسی ابعاد مختلف این طرح و کارایی احتمالی آن در صورت مواجهه با تهدیدی واقعی، معتقد است که مردم آمریکا در نهایت بازنده اصلی چنین طرحهای بلندپروازانه و بیفایدهای هستند.
یک راز کوچک در مورد دفاع ملی موشکی ایالات متحده وجود دارد که پنتاگون نمیخواهند شما آن را بدانید. راز این است: سیستم کنونی دفاع موشکی از پایه معیوب است". این وضعیت نه تنها از بعد تکنولوژیکی،بلکه از لحاظ منطق و مفهوم وجود دارد. چرا که این سیستم نباید بنا میگردید حتی نباید این پروژه آغاز میشد و نظیر جنگ ما در عراق، اگر این سیستم به کار گرفته شود ایالات متحده بیدفاعتر و خطرپذیرتر از وضعیتی خواهد بود که اصولا این سیستم وجود خارجی نداشت. اجازه بدهید که بیشتر در این مورد بیندیشیم .اصولا ایده دفاع ملی موشکی، ایده خوبی است یا خیر؟ و نظیر هر سیستم پیچیده دیگر که باید چهار مرحله توجیه فنی و عملی را بگذارند. آیا اصولا این آزمونها ضروریاند؟ و آیا این سیستم دفاعی، کارایی خواهد داشت؟ و آیا جایگزینهای دیگری برای آن وجود دارد؟ و آیا منافع آن بیش از معایب آن است؟ این موارد نکاتی ساده اما بسیار حایز اهمیت هستند. مشکل سیستم دفاعی موشکی این است که این سیستم در همه این چهار مرحله شکست خواهد خورد.
اینک به این نکات توجه نمایید:
الف) آیا این سیستم دفاع ملی موشکی ضروری است؟
به خاطر داشته باشید که این طرح بلندپروازانه، برای دفاع از امریکا در برابر پرتاب موشکهای اتمی دولتهای محور شرارت ایجاد شده است. اما این طرح از ریشه مضحک است چرا که حتی تصور این حرفها هم به سختی ممکن است . همچنین باید دانست که چهار کشور مورد نظر دولت امریکا (یعنی کره شمالی، سوریه، ایران و عراق) اصولا فاقد موشکهای بالستیک هستند. این سناریو در سال ۱۹۹۷ میلادی طراحی شده بود که بر مبنای آن، کره شمالی در ۸ سال آینده به این موشکها دست مییافت. اما برنامه توسعه موشکی این کشور، دو سال قبل از آن یعنی سال ۱۹۹۵ میلادی متوقف شده بود. به علاوه، درحالی که کره شمالی توافقاتی با کره جنوبی به دستآورده، اما طرح دفاع موشکی همچنان تداوم یافته و بدون هیچ تغییری دنبال شده است.
سایر این دولتهای محور شرارت چه وضعیتی دارند؟ عراق که با اشغال نظامی روبه رو شده و دیگر تهدیدی علیه هیچ کس به جز سربازان بیدفاع ارتش امریکا محسوب نمیشود. ایران نیز دارای موشکهای بالستیک و هستهای نیست. همچنین لیبی حتی از ساخت یک ساعت معمولی که بتواند همتراز با دقت مورد نیاز در ساخت یک موشک بین قارهای به کار رود ناتوان است. لذا حتی صحبت از دارا بودن موشکهایی که بتواند نقاطی در چند هزار مایلی را مورد هدف قرار دهد بیمعنی میباشد.
ب) آیا این سیستم دارای کارایی مورد نظر پنتاگون خواهد بود؟
آزمونهایی که تاکنون انجام شده است، بیش از آنکه با ارزش باشند، وضعیتی طنزآمیز داشتهاند. چرا که بیشتر این آزمایشها باشکست روبهرو شدهاند. البته بعدها دستاندرکاران یکی از پروژهها اعتراف نمودند که برای دستکاری نتایج، تحت فشار بودهاند. به علاوه در آزمایشهای اخیر هدف مورد نظر، یک دستگاه فرستنده ردیاب بوده است که مسیر حرکت خود را اعلام میکند. بدین ترتیب تنها یک قاطر کور قادر به یافتن این هدف ها نخواهد بود. باید دانست که مشکلات مربوط به کارایی این سیستم در چهار گروه قابل ذکر است:
نکته اول اینکه، اصولا هدف قرار دادن یک گلوله با یک گلوله دیگر، کاری بسیار مشکل و تاحدودی غیرعملی است. در واقع باید دانست که این موشکها با سرعتی ۱۰ برابر یک گلوله معمولی، به سوی مقصد پرتاب میشوند.
نکته دوم نیز به آزمونهای انجام شده باز میگردد، چرا که در یک سیستم کارا و عملیاتی دفاع موشکی که بزرگترین ماشین ساخته شده بشر تاکنون است، میلیونها قطعه و صدها میلیون کد رایانهای وجود دارد که میلیونها مایل از فضای پیرامون زمین را در بر میگیرد. به علاوه، این سیستم باید کاملا دقیق بوده و به صورتی موفق عمل نماید اما سیستم کنونی، هیچ گاه در یک جهان واقعی در مورد آزمایش قرار نگرفته است.
در مورد این مساله کمیبیشتر بیاندیشید. آیا شما نیز سیستم حسابداری شرکت خود را بدین گونه مدیریت میکنید؟ و آیا شما همه صورت حسابهای مربوط به یک هزینه را با چشمانی بسته پرداخت میکنید؟ و آیا شما باید همه هزینههای مربوط به سیستمی را که تاکنون هرگز در دنیای واقعی آزمون نشده بپردازید؟
سومین نکته نیز این است که این سیستم فاقد توانایی در تشخیص میان اهداف واقعی و اهداف گمراهکننده است. اما کاملا واضح است که پرتاب این موشکهای گمراه کننده، بسیار ارزانتر و سادهتر از منهدم کردن این اهداف خواهد بود. لذا در رویارویی دو سیستم تهاجمی و تدافعی، پیروزی کشور مدافع، بسیار مشکل است. هر چند شکست فاجعهآمیز این دفاع موشکی، از هم اکنون قابل پیشبینی است. اما آخرین و مهمترین مشکل این است که یک بمب قرارداده شده در بخش باریک کشتی و یا در بخش تحتانی یک کامیون، میتواند کل این سیستم را فلج کند. این روشی است که یک مهاجم واقعی میتواند از آن بهره بگیرد. (به حوادث ۱۱ سپتامبر توجه کنید) این روشی سادهتر، سریعتر،کمهزینهتر،موفقیتآمیزتر و عاقلانهتر در مقایسه با استفاده از موشکهای بین قارهای است که گازهای فراوانی نیز از انتهای آن خارج میشود؛ چرا که سیستم دفاعی موشکی ما در برابر این گونه حملات کاملا ناکار است به علاوه این روش نیازی به کار پیچیده مهندسی و سرمایهگذاری هنگفت مالی ندارد.
ج) آیا جایگزینهای بهتری برای این سیستم دفاع موشکی وجود دارد؟
پیشبینیهای محافظهکارانهتر نشان میدهد که استقرار این سیستم، صدها میلیارد دلار هزینه دارد(۹۰ میلیارد دلار تاکنون در این بخش هزینه گردیده و ما هنوز نتوانستهایم بهرهبرداری از این سیستم را آغاز کنیم.) منتقدان این سیستم معتقدند که استقرار کامل این سیستم، به هزینهای معادل یک تریلیون دلار نیازمند خواهد بود. اگر هم به تاریخچه ولخرجیهای پرهزینه پنتاگون نگاهی بیاندازید، دلایل خوبی وجود دارد که این پیشبینی دور از واقع نیست. (خرید چکشهای ۷۰۰ دلاری برای استفاده سربازان در مناطق جنگی از سوی پنتاگون در چند سال پیش را بسیاری از ما به خاطر داریم.)
استفاده مناسب از این بودجه یک تریلیون دلاری میتواند بخش مهمی از بدهی ملی کنونی ۷ تریلیوندلاری دولت ما را پرداخت کند. همچنین میتواند با این بودجه، در برابر کشورهای محور شرارت، علاوه بر پرداخت مشوقهای مناسب مالی در جهت متوقف کردن برنامههای توسعه موشکی،کشتیهای جنگی نیروی دریایی ایالات متحده را نیز به صورت دایمی در سواحل این دولتها، مستقر نموده تا همه موشکهای شلیک شده از خاک این کشورها را هدف قرار دهند. به علاوه امکان ارایه کمکهای اقتصادی دولت امریکا جهت توسعه این کشورها نیز در کنار امکان دستیابی آنان به بازار امریکا از جمله سایر راهحل های ممکن خواهد بود.انجام همه این اقدامات، هزینهای بسیار کمتر در مقایسه با استقرار سیستم دفاع ملی موشکی، در بر خواهد داشت. مطمئنا این راهکارها اثر بخشتر نیز خواهند بود. به ویژه اینکه همان طور که دولت کره شمالی بارها اعلام نموده است، در صورت کمکهای مالی و فنی دولت ما، از برنامههای مربوط به توسعه سلاحهای هستهای خود چشم پوشی میکند.
د) در نهایت نیز این سوال مطرح میشود که آیا این سیستم منافعی بیش از مضرات آن خواهد داشت؟
پاسخ به این سوال میتواند به مهمترین شاخص سنجش موفقیت سیستم دفاعی ملی موشکی ایالات متحده تبدیل شود. چرا که استقرار کامل این سیستم، منجر به نابودی کلیه فعالیتهای پیشین در زمینه کنترل سلاحهای کشتار جمعی در ۵۰ سال اخیر خواهد شد.
به علاوه بر این سیستم نوین، امریکا به دولتی مهاجم و نابودکننده بدل میشود. دو دولت چین و روسیه اعلام کردند که در پاسخ به بکارگیری این سیستم از سوی ارتش امریکا، با افزایش قابلیتهای تهاجمی خویش به مقابله خواهند پرداخت. بدین ترتیب، این کار میتواند به یک مسابقه جهانی در زمینه گسترش تسلیحات جنگی به ویژه در منطقه حساس جنوب آسیا منجر شود.
متحدان اروپایی ما نیز در برابر این طرح موضعگیری کردهاند، به ویژه اینکه آنان معتقدند، این کار دنیا را ناامنتر خواهد کرد. رئیس جمهور فرانسه در دیدار خود با رئیس جمهور کشور ما و همزمان با اولین دیدار جرج بوش پس از اروپا، چنین گفته بود: «این یک دعوت پرهزینه به گسترش تسلیحات نظامی است. پاسخ کره شمالی به اشغال عراق نیز باید مورد توجه شما قرار گیرد چرا که دولت این کشور سلاحهای هستهای را به عنوان یک عامل اطمینانبخش در برابر تهاجم به سرزمین خویش برگزیده است و این کار منطقی میباشد.»
یک منطق مشابه نیز در بخش دفاع موشکی وجود دارد. اگر ایالات متحده خواهان ساخت آن بوده و دیگران معتقدند که این کار باعث تهدید امنیت آنهاست، آنان بیکار نخواهند نشست و به گسترش زرادخانه هستهای خود می پردازند تا در برابر اقدامات ایالات متحده به دفاعی موثر دست بزنند؛ لذا سلاحهای هستهای بیشتری در سراسر دنیا و در میان دولتهایی بیشتر، گسترش خواهد یافت که در مجموع به ناپایداری وضعیت جهان در مقایسه با دوره پیش از استقرار این سیستم، منجر خواهد گردید تا اینجا ما با ۴ مرحلهای آشنا شدیم که برای توجیه فنی و اجرایی یک سیستم تسلیحاتی ضروری است چرا که یک سیستم در مرحله اول باید ضروری ودر مرحله بعد؛ منافعش بیش از معایبش باشد. ما معتقدیم که سیستم کنونی دفاع ملی موشکی ایالات متحده هیچ یک از این مراحل را با موفقیت طی نخواهد کرد، لذا این طرح برنامهای خطرناک و بیمار است اما چرا با وجود همه این مشکلات این طرح همچنان در حال اجرا است؟
نکته اول را باید در این حقیقت جستوجو کرد که اصولا این سیستم به هیچ وجه رویکردی دفاعی نداشته است. حتی مدافعان این سیستم نیز بیش از سایر مردم از این امر آگاه هستند. چرا که از دیرباز "دفاع موشکی"،سیستمی تهاجمی و نه تدافعی بوده است. و در گام بعدی کنترل فضا به عنوان جبهه عملیاتی آن برگزیده شده است و هیچ یک از نقاط دنیا از تیررس این موشکها در امان نخواهد بود. از روزهای آغازین به وجود آمدن این ایده که به عنوان جنگ ستارگان شناخته میشد، قلب دفاع موشکی در اشعههای لیزر هدایت سلاحهای هستهای قرار داشت. این سیستم ارایهکننده یک طرح پیچیده بود که بر اساس آن، سلاحهای هستهای ایالات متحده در فضا مستقر میشد.
رودی وود روف فیزیکدانی که برنامه اشعه ایکس را در آزمایشگاه "لاورنس لیورمور" مدیریت کرد چنین گفته بود: « اگر اشعه لیزر این قدرت را داشته باشد که موشکهای دشمن را نابود کند، مطمئنا میتواند اهدافی را در سطح زمین نیز با سرعت و قدرتی بالا منهدم نماید.»
برای پافشاری بر این نکته، به این خبر که در وبسایت "اخبار فضایی و امنیتی " منتشر گردیده است، توجه کنید: " مطالعات انجام شده توسط بخشی دفاعی به این نتیجه رسیده است که پیش از آنکه سیستم مربوط به ایستگاههای نبرد لیزری به وضعیتی دست یابد که واقعا در مقابله با موشکهای بالستیکی مفید باشد، این سیستم به آن اندازه قدرتمند خواهد بود که شهرها را در چند دقیقه نابود نماید.»
همراه با دکترین رادیکال بوش در مورد سیاست جنگهای پیشگیرنده، سیستم دفاع ملی موشکی به ایالات متحده این قدرت را خواهد داد که به توانایی اجرای این عملیاتهای پیشدستانه، دست یابد. چرا که توانایی یک کشور در انهدام تسلیحات نظامیکشوری دیگر، حتی پیش از آنکه از این سلاحها استفاده کند به معنای دستیابی به قدرتی بلامنازع خواهد بود.
بدین ترتیب علیرغم همه تلاشهایی که تاکنون در جهت ایمنتر نمودن دنیا از تهدیدات هستهای انجام شده است. استقرار این سیستم ملی دفاع موشکی به افزایش ریسک این حملات منتهی خواهد بود. چرا که نظامیکردن فضا ارزانتر، اطمینان بخشتر و دقیقتر بوده و با موفقیت بیشتری نیز همراه است.
بهعلاوه، یکی از دلایل منطقی ایجاد این دفاع موشکی، کمک به رشد مالی کارگزاران صنعتی – نظامی طرف قرارداد با پنتاگون میباشد. به دنبال افول اقتصادی این ابرشرکتها پس از پایان جنگ سرد، در سایه تحقق چنین طرحهایی، مطمئنا این ابرشرکتها به منافع مالی قابل توجهی دست خواهند یافت. این ابرشرکتها غول پیکرند. آنها قدرتمندند و میلیونها دلار صرف خرید سیاستمداران میکنند، همان طور که ما برای خریدهای روزمره خویش به یک بقالی میرویم. از دیدگاه آنان، دفاع موشکی، یک سیستم تسلیحاتی کامل است . هر چند در واقع، این مجموعه غیرضروری و ناکارآ بوده و صدها میلیارد دلار هزینه در برداشته است.
به علاوه، این کار موجب جهتگیری و اقدامات تدافعی از سوی دولتهای روسیه و چین شده است که می تواند به بروز یک مسابقه جهانی دیگر تسلیحاتی منجر گردد که بر اساس آن، همه جنبههای درگیر منازعات بینالمللی تلاش میکنند تا خود را در نیمه اول قرن بیست و یکم به تجهیزات کشتار جمعی مسلح کنند.
علیرغم شکست دولت امریکا در اشغال عراق، باید اذعان کرد که ما در جنگ سرد به پیروزی دست یافتیم. هم اکنون نیز دولت ما قدرتمندتر از هر زمان دیگری است . اما در کنار این قدرت، باید عاقلانه عمل نمود تا همه تلاشهای انجام گرفته در جهت ایجاد صلح، به موفقیت منجر شود . ما در آستانه دورهای حساس قرار گرفتهایم که میتواند به افزایش تعداد دشمنان ما منجر شود. سیاست کلیدی ما باید تلاش در جهت همکاری بیشتر صلحجویانه همه انسانها و دولتها در کنار یکدیگر باشد. دفاع موشکی میتواند منجر به بر هم زدن بسیاری از معادلات جهانی گردد، چرا که در سایه استقرار این سیستم نامتعادل و پایانناپذیر در بخش صنایع تسلیحاتی ایالات متحده بسیاری از آرزوهای صلحجویانه مردم دنیا که همواره خواهان آن بودهاند ناکام خواهد ماند، وضعیتی که مورد نظر و خواست درونی بسیاری از ما نیست.
منبع:ماهنامه سیاحت غرب، شماره ۴۷