زبان از اعضاء مهم انسان است، بیش از ۱۴۰ گناه به زبان برمیگردد و این زبان میتواند ما را بهشتی کند، به همین جهت امام زمان(عج) در دعایی چنین از خداوند میخواهد: پروردگارا! زبانهای ما را استوار بدار به آنچه حق است.
دعای مشهوری منسوب به امام زمان(عج) است که حضرت در این دعا حدود چهل درخواست از ذات اقدس الهی میکند به همین منظور به شرح دعای حضرت ولیعصر(عج) به روایت حجتالاسلام سیدحسین هاشمینژاد کارشناس مذهبی اشاره میشود که بخش هفتم آن در ادامه میآید:
«اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفیقَ الطّاعَهِ وَ بُعْدَ الْمَعْصِیَهِ وَ صِدْقَ النِّیَّهِ وَ عِرْفانَ الْحُرْمَهِ وَ اَکْرِمْنا بِالْهُدى وَ الاِسْتِقامَهِ وَ سَدِّدْ اَلْسِنَتَنا بِالصَّوابِ وَ الْحِکْمَهِ وَ امْلاَ قُلُوبَنا بِالْعِلْمِ وَ الْمَعْرِفَهِ وَ طَهِّرْ بُطُونَنا مِنَ الْحَرامِ وَ الشُّبْهَهِ وَ اکْفُفْ اَیْدِیَنا عَنِ الظُّلْمِ وَ السَّرِقَهِ وَ اغْضُضْ اَبْصارَنا عَنِ الْفُجُورِ وَ الْخِیانَهِ وَ اسْدُدْ اَسْماعَنا عَنِ اللَّغْوِ وَ الْغیبَهِ وَ عَلَى الْمُتَعَلِّمینَ بِالْجُهْدِ وَ الرَّغْبَهِ وَ عَلَى الْمُسْتَمِعینَ بِالاِتِّباعِ وَ الْمَوْعِظَهِ وَ عَلى مَرْضَى الْمُسْلِمینَ بِالشِّفآءِ وَ الرّاحَهِ وَ عَلى مَوْتاهُمْ بِالرَّأْفَهِ وَ الرَّحْمَهِ وَ عَلى مَشایِخِنا بِالْوَقارِ وَ السَّکینَهِ وَ عَلَى الشَّبابِ بِالاِنابَهِ وَ التَّوْبَهِ وَ عَلَى النِّسآءِ بِالْحَیآءِ وَ الْعِفَّهِ وَ عَلَى الاَغْنِیآءِ بِالتَّواضُعِ وَ السَّعَهِ وَ عَلَى الْفُقَرآءِ بِالصَّبْرِ وَ الْقَناعَهِ وَ عَلَى الْغُزاهِ بِالنَّصْرِ وَ الْغَلَبَهِ وَ عَلَى الاُسَراءِ بِالْخَلاصِ وَ الرّاحَهِ وَ عَلَى الاُمَرآءِ بِالْعَدْلِ وَ الشَّفَقَهِ وَ عَلَى الرَّعِیَّهِ بِالاِنْصافِ وَ حُسْنِ السّیرَهِ وَ بارِکْ لِلْحُجّاجِ وَ الزُّوّارِ فِى الزّادِ وَ النَّفَقَهِ وَ اقْضِ ما اَوْجَبْتَ عَلَیْهِمْ مِنَ الْحَجِّ وَ الْعُمْرَهِ بِفَضْلِکَ وَ رَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ».
*زبان نیکو
وَسَدِّدْ اَلْسِنَتَنا بِالصَّوابِ وَالْحِکْمَهِ
صواب به معنای حق است؛ یعنی حقایق استوار، حضرت ولی عصر(عج) در این دعا میفرمایند: پروردگارا! زبانهای ما را استوار بدار به آنچه حق است.
زبان از اعضاء مهم انسان است، بیش از ۱۴۰ گناه به زبان برمیگردد و این زبان میتواند ما را جهنمیکند و میتواند ما را بهشتی کند، کارآیی زبان خیلی عجیب است، اگر انسانی بخواهد شراب بخورد یک مقدماتی لازم دارد باید شراب را تهیه کند، جای خلوتی داشته باشد یا اگر نعوذ بالله کسی بخواهد مباشرت نامشروع کند جا میخواهد، پول میخواهد، طرف مقابل میخواهد، یک تمهیداتی لازم است، اما زبان در اختیار ماست خیلی راحت انسان میتواند مرتکب گناهان متعددی بشود، یک کلمه میگوید، فتنهها روشن میکند، یک جمله میگوید عرض و آبروی مؤمنی را میبرد.
لذا روایت دارد فردای قیامت زبان از اعضاء و جوارح دیگر عذابش بیشتر است زبان اعتراض میکند میگوید: خدایا! مرا یک عذابی کردی که هیچکدام یک از اعضاء و جوارح را این گونه عذاب نکردی، مگر ما چه کردیم، خطاب میآید ای زبان! تو یک جمله گفتی خونها را مباح کردی، یک کلمه گفتی عرض و آبروی مسلمان را بردی، یک جمله گفتی اموال مردم را به باد دادی، به عزت و جلالم قسم تو را یک عذابی میکنم که هیچ کدام از اعضاء و جوارح را این گونه عذابش نمیکنم، لذا یک قدری مراقب زبانهایمان باشیم.
*خصلتهای منحصر به فرد «زبان» به روایت امیرالمؤمنین(ع)
در حدیثی امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: ۱۰ کار از کارهای زبان است، در انسان ۱۰ حالت است که زبان این ۱۰ خصلت و حالت را آشکار میکند:
۱- زبان آنچه در دل است ظاهر میکند.
۲- زبان حاکمی است که میتواند حرف آخر را بزند، در دعواها و اختلافات این زبان است که میتواند حرف آخر را بزند، در دعواها و اختلافات این زبان است که حرف آخر را میزند و نزاع و اختلاف را به پایان میبرد.
۳- زبان ناطقی است که در مقام جواب است و پاسخها را زبان میدهد.
۴- زبان حاجتی که در دل انسان است بیان میکند.
۵- زبان اشیاء و مسائل را توصیف میکند، یکی از چیزهایی که فرمودهاند کسبه رعایت کنند، تعریف از جنس کردن است که متأسفانه امروزه رعایت نمیشود و بدترین اجناس را با تبلیغات و تعریفات کاذب به خورد مردم میدهند و این کار به وسیله زبان انجام میشود.
۶- زبان امیری است که به خوبیها تکلم میکند و چقدر خوب است که انسان از زبانش در راه امر به خوبیها استفاده کند.
در حدیثی دارد که عابدی در بنیاسرائیل بود، نشاط در عبادت داشت، شیطان تصمیم گرفت این عابد را به زمین بزند و آلوده به گناه کند، اعوان و انصارش را جمع کرد، گفت: کی میتواند این عابد را زمین بزند؟ یکی گفت: من از راه شهوت زمینش میزنم، گفت: نه از این راه نمیلغزد، یکی گفت: من از راه مقام به زمینش میزنم! ابلیس گفت: نه این کار تو هم نیست، چون علاقهای به مقام ندارد، یکی گفت: من از راه ثروت او را آلوده میکنم. گفت: نه کار تو هم نیست، یک بچه شیطان گفت: من از راه عبادت زمینش میزنم، چون او علاقهاش عبادت است از همان راه میتوان شکستش داد. گفت: این کار تو است، تو از عهدهاش بر میآیی.
*ماجرای عابد بنیاسرائیل، بچه شیطان و زنبدکاره
جلوی عابد آمد و شروع به نماز خواندن نماز طولانی کرد، سجدههای طولانی، گریهها، نالهها، عابد دید یک نفر از خودش موفقتر پیدا شده، حال بیشتری دارد. نشاط بهتری دارد، به او گفت: خوش به حالت! تو کی هستی که آن قدر حال داری، نشاط داری، توفیق داری.
گفت: راستش من یک گناه کردم و بعد توبه کردم و وقتی یاد آن گناه میافتم، نشاط در عبادت پیدا میکنم، میخواهی مثل من شوی؟ گفت: خیلی دوست دارم، مثل تو عبادت کنم.
گفت: خوب این پول را بگیر برو شهر، منزل فلان زن بدکار و گناه کن و وقتی برگشتی یاد گناهت که بیفتی حال پیدا میکنی، این بیچاره را اغفال کرد، عابد پول را گرفت و آمد خانه زن بدکاره پول را انداخت، گفت: پاشو گناه کنیم، زن بدکاره از زبانش استفاده مثبت کرد، گفت: در تو سیمای صالحین میبینم، تو اهل گناه نیستی، چرا میخواهی گناه کنی، گفت: حقیقت این است که یک عابدی آمده از من اعبد است و خیلی حال خوشی دارد، میخواهم حال او را پیدا کنم، گفتم، چطور این قدر موفق هستی؟ گفت: من یک گناه کردهام، یاد گناهم که میافتم نشاط در عبادت پیدا میکنم. زن زانیه گفت: به گمانم آن بچه شیطان بوده که خواسته تو را اغفال کند، الان هم اگر بروی او را نمیبینی، عابد حیف است که دامنت را به گناه بعد از چند سال عبادت آلوده کنی، بلغزی، آمد دید، آن عابد نیست. فهمید بچه شیطان بوده، خواسته آلودهاش کند!
امام صادق(ع) میفرماید: آن زن زانیه آن شب، شب آخر عمرش بود و به پیغمبر آن زمان خطاب آمد که بر پیکر او نماز بخوانید و او را تشییع کنید، گفت: خدایا! زن بدکاره را من بروم نماز بخوانم چرا؟ خطاب آمد چون یک بنده مرا از گناه دور کرد. زبان میتواند کارساز باشد و چقدر خوب است یک کلمه برای رضای خدا انسان امر به معروف کند.
۷- زبان واعظی است که از زشتیها نهی میکند.
۸- زبان موجب تسکین حزنها و غمها میشود وقتی کسی میمیرد، میروی بازماندگانش را تسکین میدهی، تعزیت میگویی.
۹- زبان کینهها را بیان میکند. گاهی یک کلمه زبان میگوید که نشان دهنده کینه عمیق درونی است و چقدر بد است دلی پرکینه باشد، خدا از دل پرکینه بدش میآید.
۱۰- گاهی زبان وسیله لذت گوشها میشود؛ یعنی انسان صوت حسن که میشنود لذت میبرد، قرآن را میخوانند لذت میبرد، توسل به اهل بیت(ع) را میشنود لذت میبرد، لذا زبان میتواند کارآیی خوب داشته باشد و هم کارآیی داشته باشد و شمشیر عجیبی است که دو لبه دارد و فتنهانگیز عجیبی است.
امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: چیزی از زبان سزاوارتر به زندانی کردن طولانی نیست جا دارد که انسان زبانش را در دهانش زندانی کند، چون این زبان میتواند انسان را جهنمیکند و کسانی که جلوی زبان خود را نمیگیرند، از درب زبان به جهنم میروند.
در حدیث دارد که افرادی به محشر در روز قیامت میآیند که زبان دراز هستند، زبانشان چند کیلومتر است و اینها زباندرازان دنیا هستند، زبانش از شرق تهران دراز شد رفت غرب تهران! غیبت یک مؤمنی را کرد زبانش از تهران دراز شد رفت قم، غیبت عالمی را کرد تجلی این زبان درازی این است که قیامت خداوند زبان این افراد را دراز میکن، د زیر پای اهل محشر و مردم روی زبانهای بعضیها در محشر راه میروند.
*چه هنگامی جواب سلام امام حسین(ع) را میشنویم
این زبان اگر طیب و طاهر بشود و به امام حسین(ع) سلام بدهد و توسل پیدا کند، جواب میگیرد، مرحوم حاجی کلباسی در «خصائص العباسیه» مینویسد یک شبی در عالم رؤیا دیدم در کربلای معلی و در حرم مولایم سیدالشهدا(ع) هستم، یک وقت دیدم آقا امام حسین(ع) بالای ضریح نشستهاند، شروع کردم زیارت وارث را خواندم، عرضه داشتم: السلام علیک یا وارث آدم صفوهالله، آقا فرمودند: و علیکالسلام و رحمهالله و تا آخر زیارت هر سلامی دادم، آقا پاسخ فرمودند: اگر زبان پاک بشود و بعد سلام بدهد باید جواب بگیرد.
در خرمشهر یک حسینیهای هست مال عربهاست و رسمشان این است که روز هفتم محرم روضه قمر بنیهاشم میخوانند، فردی بود فلج به نام مخیلف که در حسینیه به حضرت عباس متوسل میشود و همانطور که پای منبر خوابیده بود، آرام آرام اشک میریخت یک مرتبه دیدن بلند شد، هی عباس، عباس میگوید و به سینه میزند. مجلس منقلب شد. گفتند چه شد؟ گفت همینطور که این جمعیت به سینه میزدند و من هم توسل پیدا کردم، گفتم عباس من هم دوست داشتم مثل اینها میایستادم و برای تو به سر و صورت میزدم، یک مرتبه دیدم آقایی سوار بر اسب بین جمعیت ظاهر شد، فرمود: بلند شو و تو هم برای عباس لطمه بزن، گفتم: فلجم! فرمودند: شفایت دادیم، بلند شو، گفتم: اگر میشود دستم را بگیر، بلندم کن، فرمودند: من که دست در بدن ندارم، ولی افسار اسبم را بگیر، افسار را گرفتم بلند شدم، آقا رفتند و من هم شفا یافتم.
____
فارس