در شرایطی که قیمت نفت با سقوط بیسابقهای مواجه شده و به هر بشکه ۸۰ دلار رسیده است، هماینک باید دید که نحوه برخورد عربستان سعودی بهعنوان بزرگترین صادرکننده نفت جهان چه خواهد بود؟
به گزارش موعود در شرایطی که قیمت نفت با سقوط بیسابقهای مواجه شده و به هر بشکه ۸۰ دلار رسیده است، هماینک باید دید که نحوه برخورد عربستان سعودی بهعنوان بزرگترین صادرکننده نفت جهان چه خواهد بود؟کاهش ۲۰ درصدی قیمت جهانی نفت به عوامل گوناگونی بستگی دارد که میتوان به برخی از آنها اشاره کرد:
کاهش رشد اقتصادی چین، رشد ناچیز کشورهای اتحادیه اروپا، افزایش تولید نفت ایالات متحده که بهعنوان نفت شیل شناخته میشود و برخی موارد دیگر از مهمترین عوامل کاهش قیمت نفت در طی این سه ماه محسوب میشود.عربستان سعودی اما همیشه بهعنوان یک عامل تعیینکننده در قیمت جهانی نفت به حساب میآمده که خطمشیهای آن میتواند روند قیمتها را جهت دهد. سوای اینکه این کشور ثروت نفتی بالایی دارد-نزدیک به یکچهارم از ذخایر اثبات شده در جهان- عربستان سعودی در اوپک هم تاثیرگذار است. اوپک سازمان کشورهای صادر کننده نفت است و گاهی اوقات آنها از این موضوع بهعنوان اهرم فشار استفاده میکنند تا قیمت نفت را بالا ببرند. واکنش ریاض به آخرین تغییر قیمتهای نفت دارای معانی ضمنی داخلی و خارجی متعددی است.
لنگر ثبات
عربستان سعودی در مجموع نزدیک به ۱۰ درصد از نفت جهان را تولید میکند، مضاف بر اینکه این کشور دارای هزینه تولید پایینی نیز هست. به همین دلیل هم این کشور در اوپک بهعنوان «لنگر ثبات» شناخته میشود. آخرین آمارها حکایت از این موضوع دارد که این کشور افزون بر ۱۰ میلیون بشکه نفت در روز تولید کرده، اما میتواند این رقم را به ۱۲.۵ میلیون بشکه در روز برساند. در زمانی که تقاضا بالاست، این ظرفیت اضافی قادر به تولید است، در نتیجه قیمت نفت به نرمی افزایش پیدا میکند. در زمانی هم که تقاضا پایین است- چنانچه امروز نیز دارای شرایط مشابهی است- هزینه پایین تولید این کشور و ذخایر فراوان مالی میتواند پاسخگوی صادرات کم باشد. این خصیصه باعث میشود که این کشور بتواند سهم بازار خود را ثابت نگه دارد (صادرات بیشتر نفت با قیمت کمتر) یا تولید خود را برای حفظ قیمت نفت کاهش دهد (صادرات کمتر نفت، اما با قیمت بالاتر).
اما در حال حاضر هیچکدام از این دو مکانیسم، کارکرد درستی ندارد. امروز، کشور پادشاهی عربستان سعودی، از قرار معلوم تصمیم گرفته است که حجم تولید خود را دست نزند و با کاهش قیمت نفت مدارا کند. در واقع، این کمکی برای تنزل قیمت نفت برای کشورهای آسیایی است که با آنها قرارداد خرید و فروش دارد. این کشورها شامل پالایشگاههای چین، ژاپن و کرهجنوبی است. در بسیاری از تئوریهای اقتصادی این تاکتیک برای پایین نگه داشتن قیمت نفت به کار برده میشود. این کشور در واقع از این تاکتیک برای رقبای جهانی خود استفاده میکند که تولید بالای نفت دارند. در این زمینه میتوان به کانادا و ایالات متحده اشاره کرد که دارای ذخایر بالایی از نفت شیل هستند.
باقی ماندن در عرصه رقابتهای نفتی برای ریاض بسیار مهم است. بهویژه اینکه عربستان در بازار آسیایی خود با رقبای سرسختی همچون عراق روبهرو است که میتواند جای نفت عربستان را به راحتی پر کند. بهرغم اینکه قیمت حمل با کشتی بالاست، ریاض میخواهد همچنان بهعنوان عمدهترین صادرکننده نفت به ایالات متحده باشد، زیرا برای سعودیها رابطه ژئوپلیتیک اهمیت بالایی دارد.
عقیده بر این است که عربستان سعودی با دقت فراوان، منافع خود را حساب و کتاب میکند. زیرا این کشور برای ۴ دهه است که در تعیین قیمت نفت در بازارهای جهانی تاثیرگذار است. در این زمینه میتوان به جنگ اسرائیل با کشورهای عربی اشاره کرد. در سال ۱۹۷۳، ایالات متحده زمانی که در کنار اسرائیل ایستاد و از این رژیم حمایت کرد، کشورهای عربی واشنگتن را با تحریمهای نفتی روبهرو کردند و عربستان سعودی در این زمینه نقش تاثیرگذاری داشت. عربستان سعودی اما در حال حاضر سعی دارد به جای اینکه نقش کنترلکننده قیمتها را داشته باشد نقش «واکنشی» داشته باشد.
تنشهای خانوادگی پادشاهی
دلیلی که میتوان برای میان تیتر بالا داشت این است که سردمداران این کشور به شدت پیر شدهاند. «ملکعبدالله» امسال ۹۱ ساله میشود، اما وی چندین سال است که به شدت از بیماری تنفسی رنج میبرد و یک سالی هم میشود که با دستگاه اکسیژن در جلسات حاضر میشود. او به قدری فرتوت شده است که بدون کمک دیگران نمیتواند قدم از قدم بردارد. شاهزاده سلمان، برادر ناتنی او که تصور میشود جایگزین عبدالله شود، ۷۸ ساله است. او نیز از یک بیماری مرموز و مزمن رنج میبرد. او این اواخر یک ماه به بهانه سفر خارجی به بیرون از کشور منتقل شد، در حالی که در حال درمان بیماری خود بوده است.
از نظر تئوریک، مسائل مربوط به نفت توسط شورایی که منصوب پادشاهی است گرفته میشود، اما این شورا چندی است که اصلا جلسه نداشته است. در مقابل، به نظر میرسد که این تصمیمات نفتی توسط وزیر نفت این کشور، یعنی النعیمی راسا گرفته میشود. نعیمی ۷۰ ساله است و وی نیز به دنبال بازنشستگی خود است. نعیمیبه تازگی بیشتر به داشتن نطقهای اخلاقی شهرت پیدا کرده است. در حالی که وی پیش از این دارای عقیده عملگرایانهتری بوده است. نعیمی دیگر قدرت و جادوی سابق را ندارد و وی نیز به ناچار در تقسیمبندی تنشهای خانوادگی آل سعود قرار گرفته است.
در ۱۳ اکتبر، شاهزاده ولید بن طلال که تاجری برجسته است و پسر برادر شاه نیز به حساب میآید، یک نامه سرگشاده منتشر کرد و از بهت و آشفتگی وزرا در خصوص پایین آمدن قیمت نفت به شدت انتقاد کرد. الولید، دارای منصب حکومتی نیست اما تاکنون چندین نامه سرگشاده منتشر و از سیاستهای جاری انتقاد کرده است. او در روزنامه انگلیسی زبانسعودی به نام «سعودی گازته» مطلبی با عنوان «بیسبب برای زنگ خطر» نوشت و در آن غیر مستقیم به النعیمی تاخت. او زمانی این نامه را نوشت که قیمت نفت به ۹۵ دلار در هر بشکه رسیده بود. او در این یادداشت نوشته بود که النعیمی جملاتی سخیف داشته؛ از جمله «قیمت نفت همواره بالا و پایین میرود، اما نمیدانم این همه سر و صدا و شلوغ کاری برای چیست؟»
بسیاری در ریاض، این خصلت ولید را برگرفته از پدرش میدانند. طلال نیز به فردی که از مرکزیت دوری میکند شهرت دارد. اما بازی وی در صفحه شطرنج همیشه مورد توجه پادشاه بوده است. ولید نیز همچون پدرش دارای چنین ویژگی است و در نامهای که در روزنامه سعودی گازته داشته، بهطور ضمنی از پادشاه خواسته است که النعیمی را از این منصب بردارد. او درخصوص عدم برکناری النعیمی در جایی از این نامه با نقل حدیثی از پیامبر اکرم(ص) نوشته است: «به راستی که یک رهبر نباید مردمش را فریب دهد.»
چنانچه قیمت نفت پایین باشد، آنچنان که انتظار میرود، ریاض حتما به دنبال یک قربانی خواهد بود و نعیمی سالخورده میتواند همین قربانی باشد. بهطور معمول، وزرای نفتی در این کشور افرادی تکنوکرات هستند که وابستگی خانوادگی به آل سعود ندارند. شرکت آرامکوی عربستان که یک شرکت حکومتی است میتواند چندین نفر از افرادی که قابلیت جایگزینی دارند را معرفی کند. در این زمینه حدس زده میشود که ملک عبدالله تمایل دارد افرادی را از بانک مرکزی یا وزارت اقتصاد معرفی کند. احتمال دیگری که مطرح شده، حضور شاهزاده عبدالعزیز بن سلمان است. او هم معاون وزیر نفت بوده و هم اینکه فرزند ولیعهد است. هر چند برخی گمانهزنیها حکایت از این دارد که ملک عبدالله شاید برای انتصاب او به این پست درنگ کند و از وی در جای دیگری استفاده کند.
عبدالله ظاهرا ترجیح میدهد، دیگر برادر ناتنیاش، یعنی شاهزاده مقرن، جایگزین النعیمیشود. گفته میشود او چندان مایل نیست که با خانواده شاهزاده سلمان در تقسیم قدرت همکاری کند.
چالشهای پیش روی عبدالله
شاید پایین بودن قیمت نفت را بتوان راهکاری دیگر از خاندان آل سعود به حساب آورد، که قصد دارند تاثیر خود را در بازار نفت ثابت کنند، اما پایین ماندن طولانی مدت قیمت نفت میتواند در داخل کشور، این خاندان را با مشکلات فراوانی مواجه کند. عربستان میداند که برای پر کردن حداقل خلأهای بودجهاش نیاز به نفت ۸۰ دلاری دارد. در غیر این صورت این کشور با کسری بودجه بیسابقهای روبهرو خواهد شد.
برای اینکه عربستان سعودی با کسری بودجه روبهرو نشود نیاز به ذخایر پولی بالایی دارد. برای مثال، اگر قیمت نفت به نصف زمان خود از بالاترین قیمت نفتی در سال ۲۰۱۳ برسد، عربستان سعودی میتواند همچنان سوبسیدها و حقوق کارمندانش را بدون دغدغه تامین کند. این مقدار بذل و بخشش از سوی خاندان سعودی برای آرام نگه داشتن جامعه عربستان لازم و ضروری است. این بذل و بخشش در واقع برای پر کردن نبود آزادیهای اجتماعی و دموکراتیک ضروری است.
در مقابل، اگر سیاست پایین نگه داشتن قیمت نفت با شکست روبهرو شود، اپوزیسیون به شدت تقویت خواهد شد. این اپوزسیون میتواند بخش جوان سعودی باشد که جزو رادیکالها به حساب میآیند. در نهایت باید گفت عربستان سعودی قصد دارد همچنان نفوذ خود را در جهان عرب و اوپک حفظ کند. عربستان مخالف هرگونه کاهش در تولید نفت است و از حمایت کشورهایی مثل امارات متحده عربی و کویت نیز برخوردار است. این در شرایطی است که دیگر کشورهای نفتی مثل ونزوئلا و ایران که عمده بودجه خود را روی صادرات نفت میبندند نیاز دارند تا قیمت نفت بالا برود. عربستان علاقهمند نیست اقتصاد ایران به مسیر خوش برسد. از این رو تمایل دارد هیچگونه کاهشی در تولید نفت خود نداشته باشد.
معنای ضمنی برای ایالات متحده
پایین آمدن قیمت نفت نگرانیهایی در داخل ایالاتمتحده به وجود آورده است. زیرا برخی معتقدند پایین بودن قیمت نفت ممکن است به سرپا ماندن قیمت تجاری نفت شیل هم آسیب وارد کند. نفت شیل در واقع قیمتی حدود ۷۵ تا ۸۰ دلار دارد. اما اگر قیمت نفت پایین باشد دو کارکرد متفاوت دارد، ابتدا در میان مدت ممکن است تاثیر تحریم ایران و روسیه را افزایش دهد، سپس در دراز مدت میتواند آسیب فراوانی به اقتصاد آمریکا و جهان وارد کند.
منبع: دنیای اقتصاد