مجموعه اشعار جورج شکور، در کتاب «ملحمه امام حسین» منتشر و به سه زبان (از جمله فارسی) ترجمه شده است.
به گزارش موعود به نقل از شیعه نیوز «جورج شکور» شاعر و نویسنده مسیحی لبنانی در روستای شیخان جبل عالم متولد شد و در دانشگاه سنژوزف بیروت به تحصیل در ادبیات عرب و تاریخ تمدن پرداخت. وی در سال ۱۹۷۱ نخستین مجموعه شعرش را با مقدمهای ستایشآمیز از «اخطل صغیر» شاعر بزرگ لبنانی منتشر کرد. پس از آن نیز در کنار انتشار چند مجموعه شعر به تصحیح و انتشار دیوان برخی شعرای بزرگ عرب همچون «احمد شوقی» و «سعید عقیل» پرداخت. شکور از نخستین کسانی است که در اشعار خود به موضوع مقاومت و مبارزه با اشغالگران صهیونیست پرداخته است و از بنیانگذاران ادبیات و شعر مقاومت در لبنان به حساب میآید.
گذشته از فعالیتهای ادبی معمول، شکور را باید از دسته شاعرانی به شمار آورد که آزادگی را سرلوحه خود در زندگی قرار داده و بدون نگاه تعصبآمیز نسبت به دین، زبان به ثنای اهل بیت(علیه السلام) نیز پرداخته است. هرچند این رویه در کشوری مانند لبنان که ادیان ابراهیمی در کنار یکدیگر زندگی میکنند، دور از ذهن نیست، اما خود مایه فخر است که انسانی در جهان کنونی که تعصبات کوردلانه، نگاه حقیقتبین را تاریک و کور کرده است، به انسانیت مینگرد.
شکور در کشوری بزرگ شده که در خانه بسیاری از مسیحیانش تصویری از امام علی(علیه السلام) بر دیوارها نقش بسته و دلبستگی بسیاری به اهل بیت(علیه السلام) وجود دارد. جاری بودن همین فرهنگ در نهاد بسیاری از شاعران و نویسندگان این دیار تأثیر گذاشته و زمینه را برای خلق آثاری ماندگار و عمدتاً عمیق فراهم کرده است. یکی از سؤالات پرتکرار حول شخصیت این نویسندگان و شاعران این است که آیا آنها شیعه شدهاند یا نه؟ حتی اگر پاسخ این سؤال منفی باشد، مهم این است که انسانیت و آزادگی در نگاه این دسته از ادبا، فراتر از مرزهای کیش و مذهب تعریف میشود.
همزمان با فرارسیدن ایام اربعین حسینی، با جورج شکور به بهانه نگارش اثری با عنوان «ملحمه حسین(علیه السلام)» که چندی پیش در لبنان منتشر شد. شکور میگوید هرگاه برای امام حسین(علیه السلام) اثری نوشته و یا از این بزرگوار مطلبی خوانده، احساس عزت داشته است. به گفته او، امام حسین (علیه السلام) پدر هر مقاومت شریف، از جمله مقاومت لبنان است. این گفتوگو به شرح ذیل است:
*تسنیم: آقای شکور، جامعه لبنان، آنچه که از گفتهها و شنیدهها برمیآید، با شخصیت علی(علیه السلام) بیش از دیگر ائمه اطهار(علیه السلام) و شخصیتهای تأثیرگذار تاریخ اسلام آشناست که بخشی از این امر مرهون تلاش شاعران و نویسندگانی چون شما و جرداق و دیگران است. شما هم برای علی(علیه السلام) اثری نوشتهاید و هم در میان آثارتان کتابی هم راجع به امام حسین(علیه السلام) دارید که مورد استقبال هم قرار گرفته است. درباره نحوه آشنایی تان با امام حسین(علیه السلام) بفرمایید.
زمانی آقای محمد یوسف بیضون، نماینده پارلمان لبنان و رئیس جمعیت عاملیه من را دعوت کرد تا در عاشورا درباره شخصیت امام حسین (علیه السلام) و این واقعه سخنرانی کنم. من ابتدا این کار را نپذیرفتم و انجام آن را سه سال به تعویق انداختم تا از این طریق فرصت مناسبی برای من فراهم شود و درباره امام امامان، حضرت امام حسین (علیه السلام) سخن بگویم. سه سال از این ماجرا گذشت که یکی از دوستان به من متذکر شد زمان آنچه که پیشتر تعیین کرده بودی، گذشته است و امسال را باید به سخنرانی بپردازی. این دوستم تعدادی کتاب مرجع با محوریت زندگی امام حسین(علیه السلام) به من داد تا با مطالعه آنها شناخت نسبیای درباره شخصیت این امام بزرگوار حاصل کنم.
«حماسه امام حسین(علیه السلام)» چگونه خلق شد؟
به دوستم گفتم من امام علی(علیه السلام) را دوست دارم و درباره ایشان زیاد مطالعه کردهام، اما درباره امام حسین (علیه السلام) مطلب زیادی نمیدانم. شروع به مطالعه آثار کردم. در این هنگام که درباره تحولات و سیر زندگی ایشان مطالعه میکردم، گریستم. هر چه میخواندم، به شخصیت ایشان شیفتهتر میشدم. در حالی که کتابها در کنارم روی تخت بودند، به خواب میرفتم. کتابها در این ایام همواره با من بودند و من لحظهای از آنها دور نمیشدم. شدت علاقهام به خواندن و دانستن زندگی حسین (علیه السلام) به گونهای بود که همسرم از من سوال میکرد این کتابها چه هستند؟ من در پاسخ به او میگفتم این آثار درباره امام حسین(علیه السلام) است، من سخت شیفته ایشان شدهام و به خواست خداوند بزرگترین حماسه را درباره وی خواهم نوشت. اینگونه بود که من «حماسه امام حسین(علیه السلام)» را نوشتم.
*تسنیم: از بازخورد این کتاب در لبنان و دیگر کشورها بفرمایید.
این اثر بازخوردهای خوبی به همراه داشت. به زبانهای فرانسه، فارسی و انگلیسی ترجمه شد و شهرتی جهانی یافت. بخشهایی از آن را اماکن مختلف و مقابل شخصیتهای گوناگون اعم از سیاسی و فرهنگی قرائت کردم. در لبنان و ایران خواندم. من چندبار به ایران آمدهام. در سفر قبلیام به این کشور، این حماسه را مقابل رئیس جمهور پیشین قرائت کردم. او با شنیدن ابیات این حماسه گریست.
اگر شیعه بودن یعنی طرفداری از حق، من شیعهام
زمانی که از نگارش این شعر فارغ شدم آن را به بزرگ شعرای لبنان، سعید عقل، نشان دادم و عرضه کردم. او پس از مطالعه به من گفت که این اثر را تأیید میکنم و حاضرم برای تأیید، کتاب را امضا کنم، شهادت میدهم که این زیباترین شعری بوده که تا به حال شنیدهام، حتی میتوانم بگویم که از اشعار من هم زیباتر است. ارادت تو به امام حسین(علیه السلام) در این کتاب به گونهای است که بعد از گذشت بیست سال، درباره تو خواهند گفت که تو شیعه شده بودی. به او گفتم اگر قرار باشد هر کس در کنار حق و ارزشها بایستد، شیعه است؛ پس من هم شیعه هستم. به او گفتم این موضوع برای هر کسی که برای ائمه(علیهم السلام) شعر گفته باشند، صدق میکند، اما مهم این است که شاعر از حق طرفداری کرده است.
درست است که شعرم در حدّ حماسه نیست، ولی ارزشی کمتر از حماسهسرایی ندارد. تلاش کردهام تا با نگاهی ژرف به این موضوع نگاه کنم. همسر نبیه بری، رئیس مجلس نمایندگان لبنان، با خواندن «حماسه امام حسین(علیهالسلام)» درباره آن گفته است: شاعر بزرگ، جورج شکور، حماسهسرایی نکرده است، بلکه او معجزهای خلق کرده است. اثری که شعرای جهان اسلام، از صدر تا به امروز، هم چنین شعری را نسرودهاند! البته این نشان محبت ایشان به من بوده است. شاید شایسته این مقدار از ستایش نباشم، اما او خود چنین گفته است.
سیدحسن نصرالله مرد وعدههای صادق است
بعد از «حماسه امام حسین(علیهالسلام)»، حماسهای دیگر در حق امام علی(علیهالسلام) نوشتم. نوشتن این کتاب مصادف بود با حمله اسرائیل به لبنان و تلاش و مجاهدت سیدحسن نصرالله برای دفع این حمله. در آن زمان بود که باور کردم این مرد، مرد وعدههای صادقانه است. در آن هنگام منزل من میزبان جمعی از شیعیان بود که به دلیل جنگ خانه و کاشانه خود را از دست داده بودند. با دیدن این وقایع، با خود اندیشیدم که من علاقه دارم با اسرائیل بجنگم، اما چگونه؟ تصمیم گرفتم با قلم به جنگ این دشمن دیرینه بروم؛ از این رو تصمیم گرفتم سرودهای را در مدح امام علی(علیهالسلام) بسرایم.
اگر علی(علیه السلام) نبود، اسلام هم نبود
«حماسه امام علی(علیهالسلام)» را ظرف ۳۰ روز نوشتم و در سازمان یونسکو به ثبت رساندم. با پولی که از این ثبت دریافت کرده بودم، نهال انجیری خریدم و آن را «کرم امام علی(علیهالسلام)» نامیدم. هرکس به نزد من بیاید او را به این درخت راهنمایی میکنم و میگویم این درخت امام علی(علیهالسلام) است. امام علی(علیهالسلام) مرد بزرگی بود. اگر ایشان نبودند، اسلام هم نبود.
نگارش «حماسه امام حسین(علیه السلام)» توفیق خدا بود
بعد از این تصمیم گرفتم حماسهای در وصف رسولالله(صلی الله علیه واله) بسرایم. این حماسه بسیار بزرگتر از دو حماسه قبلی است، البته این آخری از دو حماسه قبلی رواجی بیشتر یافت. من پیش از نگارش هریک از این آثار مطالعات زیادی انجام دادم و این لازمه کار من بود؛ چراکه رویه من این است که اگر دانشم درباره موضوعی کم باشد، اصلاً به نگارش کتابی درباره آن روی نمیآورم. بنابراین خداوند به ما توفیق داد و موفق به نگارش این کتابها شدم.
*تسنیم: در آن زمان که از امام حسین(علیهالسلام) مینوشتید، چه احساسی داشتید؟
بعضی از مردم کربلا و حادثه کربلا را فاجعه میدانند، البته در زمان خودش یک فاجعه بوده است، اما میتوان از نگاه دیگر آن را روز سرور برای شهادت و عروج ملکوتی امام حسین(علیهالسلام) و یاران باوفایش به جوار حق است؛ از این رو در روز شهادت امام حسین(علیهالسلام) اشکهای خود را ریختم، اما شهادت بزرگان روز ماتم نسیت، روز سرور است از آن جهت که آنان عروج کرده و به ملکوت الهی رسیده است. همانطور که شریف رضی فرموده، این روز نمادی برای چنین هدف و پیام مهمی است.
شهادت در راه حسین(علیه السلام) برایم مایه شرف و مباهات است
من هنگامیکه «حماسه امام حسین(علیهالسلام)» را مینوشتم، خوشحال بودم، میگریستم و افتخار میکردم، چرا که من تحفهای جدید تقدیم به ایشان کردم. من درباره موضوعی که به آن علاقه نداشته باشم، نمینویسم. در جلسهای که کتابم را به سعید عقل عرضه کردم، به او گفتم که بالای سر همگی ما خداوند قرار دارد، او ناظر اعمال و گفتار ماست، من او را شاهد میگیرم که اگر در آن روز من در کنار امام حسین(علیهالسلام) میبودم و با او به شهادت میرسیدم، برایم مایه شرف و مباهات میبود.
خلافت، شرافتش را از امام حسین(علیه السلام) وام میگیرد
من مردانگی را دوست دارم، حسین(علیهالسلام) حامی حق بود. او نیازی به خلافت نداشت تا برایش مایه شرف و مباهات باشد، او خود برای خلافت مایه مباهات بود. او به خلافت نیازی نداشت. او از یک اصل و اساس حمایت میکرد و در همین راه به شهادت رسید. او سفارش کرد که خلافت نزد آل بنیسفیان نباید باشد، هرگز شهد خلافت را بنیسفیان نباید استفاده کند، این رسالت از آن خاندان پیامبر(صلی الله علیه واله) است