گروهی پیرو برادر اول، مشهور به «صبح ازل» (بابیها)، و عده ای دیگر پیرو برادر دوم «بهاءالله» (بهائیها) شدند و در نزاع آنها عده زیادی به هلاکت رسیدند. دولت عثمانی در عراق همه آنها را از بغداد به آدرنه در آسیای صغیر تبعید کرد. اما در آنجا هم نزاع دو برادر ادامه یافت و بدین جهت، دولت عثمانی بهاءالله و طرفدارانش را به «عکا» در فلسطین اشغالی و صبح ازل را به قبرس تبعید کرد. فعالیت بهاءالله در عکا باعث شد که بیشتر بابیان ـ به ویژه بابیان ایران ـ پیرو او شوند.
از آنجا که عمده ویژگیهای رفتاری بهائیت با ویژگیهای رفتاری اسرائیلیها همخوانی داشت، با تشکیل دولت اسرائیل و تشکیلات مرکزی بهائیت در شهر حیفا، این فرقه کاملاً در خدمت اسرائیل قرار گرفت و فعالیتهای آنها براساس خواستههای اسرائیلیها تنظیم شد. در این میان بهائیها از حمایت آمریکا و انگلستان نیز برخودرار بودند. از سوی دیگر، فعالیت بهائیان به خصوص در ارتباط با اسلام زدایی سازگاری زیادی با روحیه محمدرضا پهلوی داشت. مجموعه این مسائل سبب شد که بهائیت برای حفظ موجودیّت و تحقّق اهداف خود در عصر محمدرضا شاه که برای آنها به منزله دوران طلایی بود، در زمینه گسترش روابط ایران و اسرائیل که کاملاً در راستای منافع آنها بود، به فعالیت قابل توجهی بپردازند.
تشکیلات مرکزی بهائیت در شهر حیفا و در کنار قبر «عباس افندی» قرار دارد. تشکیلات و مؤسسات بهائیان در هر نقطه ای از جهان زیر نظر هیئت نه نفره بیت العدل اعظم قرار دارد. در یکی از نشریات فرقه آمده است:
«با نهایت افتخار و مسرت، بسط و گسترش روابط بهائیت با اولیای امور [جمعی از دوستان بهائی] دولت اسرائیل را به اطلاع بهائیان میرسانیم. آنها احساسات صمیمانه بهائیان را برای پیشرفت دولت مزبور به بن گوریون ـ نخست وزیر اسرائیل ـ ابراز نموده، او در جواب گفته است: «از ابتدای تاسیس حکومت اسرائیل، بهائیان همواره روابط صمیمانه ای با دولت اسرائیل داشتهاند».1
فرقه بهائیت که شاخه ای از صهیونیسم به شمار میرود، طبق دستور، همه قوای خود را برای اجرای نقشه نابودی اندیشههای ملی و مذهبی در ایران به کار گرفت و برای این منظور مجریان خود را انتخاب کرد تا در بلندمدت آرمانهای ملی و سنتهای دینی را تخریب کنند. از این رو بهائیان، به تدریج درصدد تسخیر پستهای حساس و کلیدی کشور برآمدند. این نقشه با روی کارآمدن «حسنعلی منصور» در ایران پیاده شد و برای نخستین بار پای بهائیان به کابینه وزیران ایران رسید. گرچه با ترور منصور، نقشههای وی جامه عمل نپوشید، اما به هرحال، کابینه بهائی «هویدا» روی کار آمد. در کابینه نخست وی، چهار وزیر بهائی حضور داشتند. هویدا در مدت حکومت خود با بهکاربستن تصمیمات کادر رهبری کمیته، نفوذ بهائیان را در همه سطوح سیاسی، اقتصادی و نظامیبه حدّ کامل گسترش داد.۲
بهائیان با تمام وجود خود را در اختیار اسرائیلیها قرار داده بودند، به گونه ای که توانستند اعتماد بیش از حدّ اسرائیلیها را کسب کنند و اسرائیلیها نیز در برابر خوش خدمتی آنها رفتار ویژه ای داشتند. در یکی از اسناد، به نقل از یکی از بهائیان به نام «فریدون رامش فر» که مسافرتی به اسرائیل داشته، درباره نحوه برخورد اسرائیلیها با بهائیان آمده است:
… دولت اسرائیل آنقدر نسبت به بهائیان خوشبین است که در فرودگاه خود، احیا (بهائیان) را بازرسی نمیکند. به طوری که وقتی رئیس کاروان به پلیس اظهار میدارد اینها بهائی هستند، حتی یک چمدان را باز نمیکنند. ولی بقیه مسافرین ـ حتی کلیمیها ـ را بازرسی میکنند به طوری که یک کلیمی اعتراض کرده بود که چرا بهائیان را بازرسی نمیکنید و ما را که اینجا موطنمان است، مورد بازرسی قرار میدهید!۳
بهائیان در کنار عناصر فراماسون و صهیونیست، در دوران محمدرضاشاه نقش مهمی در اجرای نظرات و سیاستهای خود داشتند. در این دوران باتوجه به نفوذ بیشتر آمریکا و اسرائیل، تلاش فراوانی برای رسمیت بخشیدن به فرقه بهائیت میشد زیرا آنها نقش مؤثری در تثبیت رژیم سلطنتی و حکومت شاه داشتند، به گونه ای که بسیاری از نزدیکان شاه و خاندان پهلوی و عده زیادی از کارگزاران و متولّیان پستهای حساس و کلیدی کشور بهایی بودند.۴
در سال ۱۳۳۹ فهرستی از اسامی مقامات نظامی و غیرنظامی تهیه شد که نشانگر تصدّی بیشتر پستهای اطلاعاتی، امنیتی، سیاسی و اقتصادی کشور به وسیله بهائیان بود. البته به دلیل پنهانکاری و عدم اظهار، بعضی از افراد در پستهای مهمیبودند که نام آنان در این فهرست نیامده و بی تردید، تعداد بهائیان شاغل در دستگاهها چندین برابر فهرست مزبور بوده است. در سالهای بعد، تعداد بهائیان شاغل و سطوح اشتغال آنان بالا رفت، به طوریکه امیرعباس هویدا نخستوزیر سیزده ساله «لیلی امیر ارجمند» مشاور ویژه فرح و مدیر برنامههای آموزشی و تربیتی رضا پهلوی، «عباس شاهقلی» وزیر بهداری و وزیر علوم، «روحانی» وزیر آب و برق و کشاورزی در دولت هویدا، «شاپور راسخ» مشاور عالی و در واقع گرداننده سازمان برنامه و بودجه و مدیر تشکیلات بهائیت در ایران، «عبدالکریم ایادی» پزشک مخصوص شاه و ۲۳ شغل دیگر و دهها تن از سران رژیم، از اعضای فرقه بهائیت بودند.۵
بهائیت در تمام دوران سلطنت پهلوی و در مقاطع حساس، به رغم ادعای غیرسیاسی بودن، هماهنگ با سیاستهای موردنظر رژیم و در جهت تثبیت موقعیت آن تلاش کرد. تأیید انقلاب سفید شاه، همکاری با ساواک، جلب حمایت دولتهای بزرگ از شاه و سلطنت او به وسیله اسرائیل، و عضویت در حزب رستاخیز، قسمتی از مواضع سیاسی فرقه مزبور بود. یکی از مبلغان بهائیت درباره تأثیر متقابل بهائیت بر شاه و خاندان پهلوی گفته بود:
«کارهایی که اکنون به دست اعلی حضرت شاهنشاه صورت میگیرد، هیچ کدامشان روی اصول دین اسلام نیست زیرا شاه به تمام دستورهای بهائی آشنایی دارد و حتی ایشان با اشرف پهلوی در دوران کودکی در مدرسه بهائیان… درس خواندهاند… حالا مردم… میگویند بهائی است. چه کاری میتوانند بکنند !…»6
محمدرضا پهلوی آنقدر بهائیان را مورد حمایت قرار داد که یکی از افراد نظامیبه نام «سرهنگ اقدسیه» در جلسه بهائیان شیراز، مورخ هجده تیرماه ۱۳۴۷، ضمن بهائی خواندن شاه، درباره نحوه برخورد خود با افراد مسلمان اظهار داشت:
… افتخار ما بر دیانت بهائی است. من زمانی که در ارتش بودم، سربازان و درجه داران و افسران بهائی را احترام میگذاشتم. ولی اگر یک فرد مسلمان از دیگری شکایت میکرد، دستور شلاق زدنش را میدادم… ما اطلاع داریم که شاهنشاه آریامهر بهائی میباشند. ما بهائیان همه پولدار هستیم و ترقّی بیشتری خواهیم کرد.۷
بهائیان در جنگ اعراب و اسرائیل، همواره از اسرائیل جانبداری کرده، علیه مسلمانان به تبلیغ میپرداختند و حتی برای کمک به ارتش اسرائیل به جمع آوری پول میپرداختند. در همین ارتباط، در یکی از اسناد پس از جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل در سال ۱۳۴۶ آمده است:
… مبلغی در حدود ۱۲۰ میلیون تومان به وسیله بهائیان ایران جمع آوری گردید و تصمیم دارند این مبلغ را در ظاهر به بیت العدل در حیفا ارسال نمایند، ولی منظور اصلی آنها از ارسال این مبلغ، کمک به ارتش اسرائیل میباشد. مقدار قابل ملاحظه ای از این پول به وسیله «حبیب ثابت»، تعهد و پرداخت شده است…۸
در سال ۱۳۴۷ در یکی از کمیسیونهای فرقه مزبور، سخنگوی کمیسیون پس از ابراز خرسندی از پیروزی اسرائیل در جنگهای با اعراب گفت:
پیشرفت و ترقی ما بهائیان این است که در هر اداره ایران و تمام وزارتخانهها یک جاسوس داریم و هفته ای یک بار، طرحهای تهیه شده، به وسیله دول به عرض شاهنشاه میرسید. گزارشهایی در زمینه آن طرحها به محافل روحانی بهایی میرسد. مثلاً در پیمان کار، کادر بهائیان ایران هر روز گزارش خود را در زمینه ارتش ایران و اینکه چگونه چتربازان را آموزش میدهند، به محفل روحانی بهائیان تسلیم مینمایند.۹
اسرائیل پس از اطمینان از نفوذ گسترده بهائیت در ارکان رژیم پهلوی و به منظور بهرهبرداری سیاسی، اطلاعاتی و اقتصادی بیشتر از آنها، در کشورهای جهان و به ویژه ایران، بهائیت را به صورت آشکار به عنوان یک مذهب به رسمیت شناخت. در یکی از اسناد ساواک در این باره چنین آمده است:
«اسرائیل مذهب بهائیها را به عنوان یک مذهب رسمی در سال ۱۹۷۴ به رسمیت شناخته است. دولت اسرائیل با اجرای برنامه تحبیب از افراد مزبور میکوشد از اقلیت فوق الذکر در سایر کشورهای جهان ـ به ویژه ایران ـ بهره برداری سیاسی ـ اطلاعاتی و اقتصادی بنماید.»10
نمایندگی ایران در تل آویو هرازچندگاهی گزارشهای مربوط به بهائیان را به وزارت امور خارجه ارسال میداشت. در یکی از این گزارشها، مرتضی مرتضایی به چگونگی انتخابات و تعداد بهائیان جهان اشاره دارد:
«چهارمین کنوانسیون بینالمللی پیروان بهائیت روز شنبه، نهم اردیبهشت ماه [۱۳۵۷] در شهر حیفا گشایش خواهد یافت. به همین مناسبت جمعیتی بالغ بر هزار و یکصد نفر از نمایندگان منتخب از طرف هشتاد هزار محافل بهائی پراکنده در سراسر جهان به این شهر مسافرت کردهاند تا نسبت به انتخاب یک هیئت مدیره نه نفری که در طی پنج سال آینده امور اداری، … و مذهبی این فرقه را تعقیب خواهد [نمود] [اقدام کنند] … دو نفر از بهائیان تبعه ایران (فتح اعظم و نخجوانی) حضور دارند که در حیفا به طور دائم مقیم اند.»11
بنابراین، اسرائیل با حمایت همه جانبه از فرقه ضاله بهائیت و نفوذ دادن آنها در پستهای کلیدی هیئت حاکمه رژیم شاه ـ به ویژه در دربار، دولت و ارتش ـ در جهت اغراض و اهداف خود و ضربه زدن به فرهنگ اسلام و مسلمین ـ به ویژه به مردم ایران و فلسطین ـ به عنوان یک ابزار، نهایت بهره برداری را در جنبههای مختلف به عمل میآورد. در واقع، میتوان گفت یکی از عوامل مؤثر در بسط و گسترش روابط ایران و اسرائیل، بهائیان بودند که نقش مهمی را در این زمینه ایفا کردند.
ماهنامه موعود شماره ۸۰
پینوشتها:
٭ برگرفته از پایگاه اینترنتی: www.Rasad.org
۱. منصوری، جواد، تاریخ قیام پانزدهم خرداد به روایت اسناد، ج۱، ص ۳۳۲.
۲. اختریان، محمد، همان، ص۱۶۴.
۳. منصوری، جواد، همان، ص۳۳۰.
۴. همان، ص۳۲۴
۵. همان، صص ۳۲۴ ـ ۳۲۵
۶. همان، ص۳۲۶.
۷. همان، ص۳۲۲.
۸. همان، صص ۳۲۲ ـ ۳۲۳
۹. همان. ص۳۳۲.
۱۰. زهیری، علی، «عوامل مؤثر در شکل گیری رفتار سیاسی ایران در قبال اسرائیل»، فصلنامه علمی، تخصصی انقلاب اسلامی، پیش شماره اول، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، سال اول، زمستان۱۳۷۷، ص ۱۵۹.
۱۱. بایگانی اسناد وزارت امور خارجه، سال ۲۵۳۶ ـ ۳۸، کارتن شماره ۱۲، پرونده ۲۵۰.۵۰.