سوالی که امام باقر (ع) را شاد کرد

bagherololoom zge4yzmynd - سوالی که امام باقر (ع) را شاد کردبانوی دانش پژوهی که به (ام‏هانی) شهرت داشت آورده است که بامدادی بر حضرت باقر علیه السلام وارد شدم و گفتم: سرورم! آیه‏ای از قرآن شریف، ذهن و فکرم را به خود مشغول داشته و خوابم را ربوده است .
فرمود: کدام آیه ام‏هانی؟ بپرس!
گفتم: این آیه شریفه که می‏فرماید: فلا اقسم بالخنس. الجوار الکنس.

  • نویدهای امام باقر (ع) در مورد ظهور حضرت مهدی (عج)

۱- ابوحمزه ثمالی آورده است که: در یکی از روزها در محضر درس امام محمدباقر علیه السلام بودم، هنگامی‌که حاضران ‏رفتند، امام باقر علیه السلام فرمود:

اباحمزه! از رخدادهایی که خداوند آن را قطعی ساخته است قیام قائم ماست. هر کس در آنچه می‏گویم ‏تردید کند با حال کفر به خدا، او را ملاقات خواهد کرد. آنگاه افزود: پدر و مادرم فدای وجود گرانمایه او باد که همنام و هم‏کنیه من است و هفتمین امام پس از من. پدرم فدای کسی باد که زمین را لبریز از عدل و داد می‏کند همان گونه که به هنگامه ظهورش از ستم و بیداد لبریز است.

یا اباحمزه! هر کس سعادت دیدار او را داشت و همان گونه که به پیامبر صلی الله علیه و آله و علی علیه‌السلام سلام و درود می‏گوید بر آن حضرت درود گفت و فرمانبردار او گردید، بهشت‏ بر او واجب می‏گردد و هر کس به آن وجود گرانمایه سلام نگفت، خداوند بهشت را بر او حرام ساخته و او را در آتش سوزان جای خواهد داد و چه بدجایی است جایگاه ستمکاران! (۱)

۲- بانوی دانش پژوهی که به (ام‏هانی) شهرت داشت آورده است که بامدادی بر حضرت باقر علیه السلام وارد شدم و گفتم: سرورم! آیه‏ای از قرآن شریف، ذهن و فکرم را به خود مشغول داشته و خوابم را ربوده است .

فرمود: کدام آیه ام‏هانی؟ بپرس!

گفتم: این آیه شریفه که می‏فرماید: فلا اقسم بالخنس. الجوار الکنس. (۲)

فرمود: به به! چه مسئله خوبی پرسیدی، این مولود گرانمایه‏ای است در آخرالزمان. او (مهدی) این عترت پاک ‏است. مهدی خاندان وحی و رسالت، برای او غیبت و حیرتی است که گروهی در آن گمراه می‏گردند و گروه‌هایی راه حق و هدایت را می‏یابند. خوشا به حالت اگر او و زمان او را درک کنی … و خوشا به حال آنان ‏که او را درک خواهند نمود. (۳)

ساره سام کن
ماهنامه موعود جوان، شماره ۲۱

پی‏نوشت‏ها:

۱- بحارالانوار، ج ۲۴، ص ۲۴۱

۲- سوره تکویر، آیه ۱۶ و ۱۷

۳- اکمال الدین، شیخ صدوق، ج ۱، ص ۳۳۰ / بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۱۳۷

همچنین ببینید

من مهدى هستم‏

سيد جمال الدين حجازى‏اين ماجرا مربوط به شخصى است كه «حسن عراقى» نام داشت. او در زهد و معنويت به جايى رسيد كه همرديف بزرگان عصر خويش قرار ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *