یک روزنامه لبنانی از آمادگیهای گروه های تروریستی مستقر در مرزهای لبنان برای انجام عملیاتی گسترده بر ضد این کشور در بهار آینده خبر داد.
به گزارش موعود به نقل از فارس روزنامه لبنانی السفیر با اشاره به اینکه ۲۷۳ روز از خلا ریاست جمهوری در لبنان میگذرد از توطئه تروریستی خطرناکی خبر داد که گروههای متعدد تروریستی به دنبال اجرای آن در لبنان هستند، این گزارش نوشت اگر پیشبینیهای سید حسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان درست از آب درآید، با آب شدن برفها در هفتههای آینده در کشور شرایطی به وجود خواهد آمد که دیگر کسی خلأ ریاست جمهوری را به یاد نیاورد، چرا که احتمالاً آتش فتنه به سمت عمق منطقه بقاع و مرزهای لبنان و سوریه پیشروی کند.
اگر دبیر کل حزبالله لبنان به دنبال بسیج کردن عناصر در داخل حزب و هواداران خود بود، روش متفاوتی در بیان این موضوع انتخاب میکرد، اما وی همه لبنانیها را مخاطب قرار داد و از آنها خواست تا برای مرحله آینده آماده باشند. وی وعده داد که در آینده بیشتر در این رابطه صحبت خواهد کرد.
در مقابل سلسله جبال شرقی لبنان گروههای تروریستی مسلح مستقر هستند که تعداد آنها بالغ بر ۳۰۰۰ نفر است، آن ها نقاط و موقعیت ها و چهارراههای حیاتی را در دو طرف سوری و لبنانی در اختیار دارند و از تسلیحات گسترده از جمله تانک و توپهای دوربرد و میان برد و موشک های های زمین به هوا و همچنین موشکهای ضد زره و دوربین های دید در شب و سیستمهای ارتباطاتی پیشرفته برخوردارند.
کسانی که در دو روز اخیر به صفحه اختصاصی داعش در تویئتر سر زده باشند، میتوانند برداشتی کلی از توانمندیهای نظامی این گروه در قلمون به دست آورند، چرا که کارگاهی برای تهیه زیرساختها در آنجا راهاندازی شده که بولدوزر ها و کامیونها و دهها بلکه صدها مبارز در هوای طوفانی و برفی برای تأسیس شبکه راههای خاکی جدید مستقل از شبکههای قدیمیبا رویکردهای نظامی دست به کار شدند تا بتوانند از سویی ارتباط بین تمامی مواضع را برقرار کنند و از سوی دیگر به مواضع ارتش سوریه و حزب الله اجازه ندهند که آنها را با چشم غیرمسلح رصد کنند، مگر این که از طریق هوایی آنها را هدف قرار دهند.
داعش همچنین تصاویری از ادامه در اختیار گرفتن گذرگاه غیرقانونی الزمرانی در نزدیکی مرزهای لبنان و سوریه در منطقه قلمون منتشر کرد که با وجود هدف قرار گرفتن در حملات هوایی از طریق جنگندههای سوریه همچنان آن را در اختیار دارد.
با این وجود جبهه النصره به فرماندهی ابو مالک التلی پرنفوذ ترین گروه تروریستی در این منطقه است که زیرساختهایی شامل تونلهای استراتژیک در اختیار دارد. بعضی از این تونل ها و غارها به گونهای است که بیشتر خانوادههای نظامیان لبنانی ربوده شده به دست جبهه النصره که روزانه از سوی شیخ مصطفی الحجیری (ابو طاقیه) برگزار میکند، با چشم غیرمسلح دیده می شوند. گروههای تروریستی همچنین غارهای سیمانی محکمی دارند که به جز با پیشرفتهترین موشکهای رهگیر که از طریق بالگردها شلیک میشود، قابل انهدام نیستند.
آتش بس داعش و النصره
با وجود برخی درگیریهایی که در منطقه قلمون بین داعش و جیش الاسلام به رهبری زهران علوش و با سرپرستی عربستان سعودی انجام شد و به عنوان نمونه دادگاه وابسته به داعش و دفتر امنیتی آن در منطقه عرسال در پایان ژانویه گذشته از سوی جیش الاسلام هدف حمله قرار گرفت، اما در حال حاضر منطقه شاهد نوعی آتشبس بین گروههای تروریستی بویژه جبهه النصره و داعش است که مشابه آن در سایر مناطق سوریه که این ۲ گروه با هم حضور دارند دیده نمیشود.
کارشناسان پیگیری کننده اوضاع معتقدند که علت این آتش بس راهبرد ابو مالک التلی است که به عناصر خود دستور داد که به تصمیم ابو محمد الجولانی سرکرده النصره در مورد جنگ فراگیر بر ضد داعش که اوایل فوریه ۲۰۱۴ مطرح شد، پایبند نمانند. این تصمیم در تمامی عرصههای مشترک به استثنای قلمون غربی تا مرزهای لبنان و قلمون شرقی کشیده میشود.
برخی اطلاعات وجود دارد که نشان می دهد که التلی به دنبال تشکیل اتاق عملیات مشترکی بین برخی گروه های تروریستی در قلمون است، چرا که اعتقاد دارد رقیب جدی برای او در منطقه وجود ندارد، این در حالی است که داعش از طریق گذرگاه های غیرقانونی در حومه ادلب و حماه و حومه حمص نیروهای خود را عمدتا از شمال لبنان جمع کرده و آنها را از مسیر هوایی به ترکیه برده و از آنجا وارد منطقه الرقه و دیر الزور کرده و از آنجا در ماههای اخیر آنها را از طریق صحرای تدمر و ریف حمص به قلمون انتقال داده است.
رویکرد ملی لبنانیها در این رابطه دو خاستگاه اساسی “سیاسی” و “امنیتی” دارد. این همان موضوعی است که سعد حریری و سیدحسن نصرالله آن را در پیش گرفتند، یعنی استراتژی ملی برای مبارزه با تروریسم، البته حریری یک گام به عقب گذاشت تا انتخاب رئیسجمهور جدید را مقدمهای برای اعمال این استراتژی بداند.
ازآنجا که معرکه قلمون در بهار آینده برای لبنان تقریبا قطعی است، بنابراین چتر حمایت کننده از ثبات لبنان، در خارج از این کشور قرار ندارد. شاید از همین منظر باشد که آمریکا در ماههای اخیر انواع جدیدی از تسلیحات را به ارتش لبنان داده است که بیشتر آنها مرتبط با ماهیت درگیریهای مرزهای شرقی است. آمریکاییها نیز مانند بسیاری از رهبران سیاسی و امنیتی و نظامی لبنان میدانند که ارتش این کشور بدون حزبالله نمی تواند بار سنگین حفاظت از مرزها و موفقیت در درگیریهای مرزی را به دوش بکشد، به ویژه اینکه طرح امنیتی در بقاع چندین هفته به علت کمبود نیروی انسانی و لجستیک به تعویق افتاد.
اجماع لبنانی و عربی و بینالمللی بهترین پوشش برای چنین درگیری است، البته نکته اساسی در خاستگاههای نظامی است، ارتش مسئولیتی مرکزی دارد که باید آن را متحمل شود و بار آن در حال افزایش است. فرماندهان نظامی عنایت ویژهای به گروهها و گردانها و تیمهای مستقر در منطقه بقاع شمالی از خود نشان دادند، این توجه شامل تشکیل مجدد آنها و کمک های تسلیحاتی و ایجاد ارتباط بین آنهاست تا بتوانند تبادل تسلیحاتی و حمایت های نظامی را از هم انجام دهند. البته آمادگیهایی در مقابله با حالتهای فوقالعاده و تحرک بالگردها و دستیابی به اطلاعات ارتباطات و اطلاعات تصاویر هوایی به صورت روزانه با امکانات داخلی و بین المللی به دست آمده است.
البته این مسائل وجود شکافهای امنیتی را نفی نمیکند، چرا که حفر مسیرهای خاکی در منطقه رأس بعلبک درگیری را ایجاد کرده که تعدادی از نظامیان در اثر آن کشته شدند. حال باید دید آیا ارتش می تواند هزینه های تصمیمی مانند ممانعت از رسیدن آذوقه و سوخت به اردوگاه های آوارگان بعد از ایستگاه های ایست و بازرسی ارتش را متحمل شود، چرا که این اردوگاه پوششی برای ارسال آذوقه و سوخت برای گروه های تروریستی است که در بلندی های عرسال مستقر هستند. سوال دیگر این است که در صورت اجرای عملیات گسترده این گروههای تروریستی در طول مرزهای شرقی چه اتفاقی خواهد افتاد؟ اوضاع کنونی یک سؤال مهم را مطرح میکند و آن اینکه آیا لبنان حتماً باید در موقعیت واکنش باقی بماند یا اینکه اقدامات پیش دستانه ای وجود دارد که برای ممانعت از استمرار تهدیدات موجود از سوی قلمون می تواند انجام دهد؟
پاسخ به این سوال در دست جریان المستقبل است که قصدی برای هر اقدام در خارج از مرزهای لبنان را ندارد، این جریان موضع خود در این رابطه را در میز گفتگوها با حزبالله لبنان نیز مطرح کرده است، البته سید حسن نصرالله در تمرکز بر روی دو نقطه متصل به هم تأکید داشت، این دو نکته ضرورت هماهنگی بین ارتش لبنان و سوریه و همچنین هماهنگی بین دولت لبنان و سوریه است.
کسانی که اوضاع مؤسسات نظامی را در دوره اخیر بررسی کردند، آمادگی این مؤسسه را برای این هماهنگی و همکاری در صورت وجود تصمیم سیاسی درک کردهاند، به ویژه اینکه ارتش سوریه بارها از لحاظ میدانی برای کاهش فشارها در برخی موقعیتهای ارتش لبنان وارد عمل شده است، این در حالی است که تلاشهایی که یک شخصیت لبنانی به صورت محرمانه دنبال میکند تا بتواند به طرح مشترک بین دو ارتش برسد همچنان به علت عدم وجود چراغ سبز سیاسی در لبنان به در بسته خورده است. این موضوع حتی در یکی از نشستهای شورای وزیران نیز مطرح شده و المستقبل جواب نه به آن داده است.
وتوی همگرایی سیاسی و نظامیبا طرف سوری برخی از دستاوردهای میدانی را از بین برده است، به ویژه اینکه بازگشت حریری به بیروت نشان میدهد که وی میخواهد نوک پیکان مبارزه و ایستادگی در برابر تروریسم باشد که کشورش را از داخل تهدید میکند، نه اینکه به ریموت کنترلی تبدیل شود که از خارج مدیریت میشود. مانند اتفاقاتی که پیشتر در آگوست ۲۰۱۴ تاکنون روی داده است.
کسانی که در این روزهای برفی و طوفانی مواضع داعش و النصره در ارتفاع ۲۰۰۰ تا ۲۵۰۰ متری در منطقه قلمون را بازبینی میکنند، میبینند که هیچ تحرک نظامی در این مناطق وجود ندارد، اما چه کسی تضمین میکند که در آغاز بهار سال ۲۰۱۵ اوضاع به همین منوال باقی بماند؟