عربستان به مصر و ترکیه برای رویارویی با ایران نیاز دارد. نیاز آن هم سیاسی است هم نظامی.
به گزارش موعود، به نقل از الاخبار چند هفته بعد از آن که ملک سلمان بن عبدالعزیز، پادشاه عربستان شد نزد بسیاری از تحلیلگران این تصور وجود داشت که او نسبت به بسیاری از پیشینیان خود در پرونده های داخلی و خارجی شدیدتر و افراطی تر برخورد میکند. او به سرعت وضعیت داخلی خود را اصلاح کرد و به هم پیمانان امریکایی اش اطمینان داد که می تواند راه را برای نسل جدید هموار کند. شماری از کسانی را که رهبری پرونده مبارزه با تروریسم را در داخل عربستان بر عهده دارند به ولایت عهدی و بعضی اداره های مهم منصوب کرد که در راس آنها امیر محمد بن نایف بود که او را جانشین ولیعهد کرد. از اداره های مشورتی تا اندازه بسیاری کاست. و اکنون به فکر پر کردن خلاء رویارویی با چیزی است که عربستان آن را «نفوذ پر سر و صدای ایرانی» در پیرامون عربستان و کشورهای عربی می نامد.
بعد از آن که با مشارکت علی عبدالله صالح برای شرکت در تشیع جنازه ملک عبدالله مخالفت کرد، امیر سلمان چراغ سبز اولیه را در خصوص یمن و انصار الله حوثی ها نشان داد. عربستان به هیچ وجه کمک بزرگی که علی عبدالله صالح به الحوثی ها داد را فراموش نمیکند. برای همین سفارت عربستان را به عدن انتقال داد و به دنبال آن سفارت خانه های دیگر کشورهای عربی عضو شورای همکاری نیز به آن شهر نقل مکان کردند، به این ترتیب ملک سلمان رویارویی با الحوثی ها و ایران را تا نشان دادن چراغ قرمز ارتقا داد.
به دنبال انتقال سفارت خانه های کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به عدن، سفارت خانه های کشورهای عضو ناتو در صنعا نیز بسته شدند، در عین حال کار هماهنگی میان امریکا و هم پیمان عربستانی اش نیز آغاز شد. عربستان می خواهد قواعد و معادلات بازی در یمن را بشکند، امریکا نیز می خواهد فشارها را بر ایران برای امضای سریع تر توافق نهایی افزایش دهد. وندی شرمن، مذاکره کننده ارشد امریکایی گفت که «هر گونه توافقی با ایران به معنای توافق بزرگ با این کشور نیست، واشنگتن تمامی رفتارهای منطقه ای ایران را کاملا درک میکند.» مخاطب این حرف او عربستان و اسرائیل هستند تا از بابت توافق نهایی با ایران آنها را خاطر جمع کرده باشد.
عربستان در ابتدای امر به الحوثی ها چراغ سبز نشان داد تا به این ترتیب از یک سو به تروریست ها ضربه وارد کرده باشد و از سوی دیگر اخوان المسلمین را از عرصه یمن دور کرده باشد، بعد از آن بود که لحن الحوثی ها تغییر کرد و گفتند که تلاش آنها تسلط بر سراسر یمن است. انتظار می رود که واکنش الحوثی ها و تدارکات آنها در این رابطه سریع باشد، در همین راستا است که دیدیم خط پرواز مستقیم میان صنعا با تهران راهاندازی شده است. همچنین بازگوکننده مسائل دیگر نیز هست. یمن می تواند نامزد تازه سفره درگیری های خونین منطقه ای باشد.
عربستانی ها پیام دوم خود را از طریق مصر فرستادند. ملک سلمان تلویحا گفت که تمایل دارد از برخی سیاست های تدافعی و مالی خود که در زمان ملک عبدالله از قاهره میشد، بکاهد. عربستان تمایلی به فروپاشی اوضاع در مصر ندارد اما نمی خواهد بیش از اندازه درگیر مصر شود. برای این که می خواهد همچنان خود نقش اول را در جهان عرب داشته باشد. مکالمه های تلفنی عبدالفتاح السیسی با برخی فرماندهان نظامی نگرانی های اساسی او را به خوبی نشان می دهد. نباید فراموش کرد که کشورهای عربی حوزه خلیج فارس خیلی سریع همه چیز را فراموش میکنند، همان طور که رئیس جمهور بشار اسد بعضی رهبران عرب خلیج فارس را «نیمه مرد» توصیف کرده است. هشدارهای عربستان وقتی که مصر قطر را متهم به حمایت از تروریسم کرد، روشن بود. این صحیح است که شورای همکاری خلیج فارس در بیانیه بعدی خود از مصر حمایت کرد اما خیلی سخت می توان پذیرفت که بیانیه اول از روی خطا صادر شده باشد. به نظر می رسد که عربستان از اتهام های مصر به قطر خسته شده چرا که دیدیم هم زمان با اتهام های قاهره از ملک سلمان از امیر قطر استقبال کرد. عبدالفتاح السیسی درک میکند که بعضی مواضع عربستانی ها نگران کننده است.
عربستانی ها از ناحیه دیگری نیز از مصری ها کلافه هستند، اما این کلافگی را در خفا بیان میکنند. آن هم به مساله حمایت از مخالفان سوری باز میگردد. این صحیح است که قاهره از جمع مخالفان سوری استقبال کرد اما تا کنون حاضر نشده است که رئیس ائتلاف، خالد الخوجه را به خاک خود بپذیرد. در عین حال ارتش مصر از صلابت و استواری ارتش سوریه تمجید میکند و تمایل دارد تا کرسی سوریه در اتحادیه عرب مجددا به حکومت بشار اسد بازگردانده شود. چنین کارهایی را عربستان رد میکند، شاید با شمشیر کمک های مالی پاسخ مصر را بدهد، اما السیسی وقتی که به ریاض رسید صحبت از یک وجه مشترک کرد، «راه حل سیاسی، وحدت و حفظ تمامیت ارضی سوریه و مبارزه با تروریسم» در حالی که از پاسخ دادن به هر گونه سوالی درباره آینده بشار اسد در چارچوب این راه حل خودداری کرد.
به زودی مصر میزبان دو نشست مهم خواهد بود، یکی اقتصادی و دیگر عربی. پیش بینی میشود در این نشست ها تلاش های دو طرف برای تقویت روابط نمایان شوند، روابطی که هر دو طرف بر حفظ آن تمایل دارند اگر چه هر کدام اهداف متفاوتی را از آن دنبال میکند.
عربستان به مصر و ترکیه برای رویارویی با ایران نیاز دارد. نیاز آن هم سیاسی است هم نظامی. روابط با قاهره با وجود این که تغییراتی به خود دیده فعلا در ثبات است. البته فشارهایی که قاهره از سوی امریکا بر سر اخوان المسلمین متحمل شده و پافشاری برای ورود به پیمان عربی و بین المللی برای مبارزه با داعش می تواند این روابط را تحت تاثیر قرار دهد.
ساعاتی قبل از این که السیسی به سمت ریاض حرکت کند، قاهره حکم اعدام برای جمعی از رهبران اخوان المسلمین صادر کرد و حماس را وارد فهرست گروه های تروریستی خود کرد. این اقدام مصر خشم رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه را افزایش داد. برای همین اردوغان به محض این که به ریاض رسید اعلام کرد که هیچ برنامه ای برای دیدار با السیسی در ریاض ندارد.
با این حال عربستان همچنان تلاش دارد تحرکات منطقه ای را هدایت کند تا بتواند طوقی علیه نفوذ ایران که با حرارت از عراق تا یمن گسترش یافته و در دو جبهه شمال و جنوب سوریه می رود تغییرات قابل توجهی را به وجود آورد، ایجاد کند. این تحرکات با اظهارات باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا که گفته است که امکان توافق با ایران بیشتر شده، افزایش یافته است. اما آیا این تحرکات می تواند آن چه باب میل عربستان باشد را رقم بزند؟ با توجه به تحولات سریعی که به سود ایران در یمن و عراق و سوریه پیش آمده است و توافقی که می رود میان ایران و امریکا حاصل شود، خیلی سخت می توان تصور کرد که عربستان بتواند به خواسته های خود برسد و جلوی نفوذ روز افزون ایران را بگیرد.
ترجمه : علی موسوی خلخالی-دیپلماسی ایرانی