مادر شهید مدافع ایرانی حرم اهلبیت(ع) اظهار داشت: خیلی از حمید ناراحت هستم، بیشتر از همه برای این ناراحتم که چرا مثل جنگ تحمیلی با من خداحافظی نکرد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گفتگو: فاطمه جعفرنژاد
عکس: سجاد امیرکُردلر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفر به خوزستان به بهانه حضور در اردوهای زیارتی راهیان نور جنوب کشور برکات بسیاری برای نگارنده و همراهان داشت.
تقارن ایام فاطمیه با زمان برگزاری اردوها، بارش مستمر و دائمیباران الهی و البته دیداری حتی کوتاه با نیروهای مدافع حرم اهل بیت(ع) که به تازگی از عراق و سوریه بازگشته بودند، از برکات این سفر بود.
در سخنان یکی از همین نیروهای مدافع حرم بود که متوجه شدیم منزل سرداری در نزدیکی محل اقامتمان است که شنیدن نامش لرزه بر اندام دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی میانداخت.
وقتی نام سردار شهید مدافع حرم «حاج حمید تقوی فر» را با نام جهادی ایشان شنیدیم، شاید ابتدا چندان باورمان نمیشد که بتوانیم دقایقی در معیت خانواده این شهید بزرگوار باشیم و پای صحبتهای مادر سالخورده و برادر آن شهید بنشینیم.
هرچند خواهر این شهید حاضر به ثبت تصویری از خود نبود و حتی حاضر به حضور در جمع رسانهای ما نشد، اما برادر کوچکتر از حاج حمید به همراه داماد خانواده که خود نیز جزو نیروهای مدافع حرم است، مادر را همراهی کرد.
این مادر داغدیده، در دوران دفاع مقدس سه بار طعم شهادت عزیز را چشیده است. نخست، داغ شهادت همسر و سپس حسرت از دست دادن دو پسر این خانواده، اما او میگوید که از دست دادن «حمید» چیز دیگری بود.
متن زیر حاصل گفتگوی خبرنگار ابنا با مادر و برادر فرمانده شهید حاج «حمید تقوی فر» است که در پی میآید:
«سید عبدالامیر تقوی فر» برادر این فرمانده مدافع حرم و فرزند دوم خانواده است و حالا که حاج حمید در میانشان نیست، مسئولیت نگهداری از مادر را بر عهده دارد.
مطالعات دینی و اعتقادی شهید تقوی غیرقابل انکار است
سید عبدالامیر سخنان خود را اینگونه آغاز کرد: حاج حمید از همان نوجوانی علاقه شدیدی به تحقیق و تفحص در مورد دین اسلام داشت. خیلی به کتب مراجعه میکرد. همیشه با هم سن وسالانش مباحثه اعتقادی و دینی انجام داده و همه کودکان و نوجوانان را به اقامه نماز اول وقت دعوت میکرد.
وی افزود: او به صورت تصادفی شهید نشد، برای شهادت از همان نوجوانی تلاش کرد و همیشه پیگیر مبانی دینی خود بود. حتی به خاطر دارم که بسیاری از کتب دکتر شریعتی را چندین بار مطالعه کرده بود و هیچگاه از این کارش خسته نمیشد.
برادر فرمانده شهید مدافع حرم با بیان اینکه وضعیت مالی پدر از ابتدا نیز خوب نبود و با حقوق اندکی که از بابت کارگری در شهرداری کسب کرده بود، باید مخارج ۹ نفر (پنج پسر، دو دختر، همسر و خودش) را تامین میکرد. با تمام این مشکلات، هیچ گاه ذرهای نامهربانی از او ندیدیم.
سید عبدالامیر، پدر را جزو رزمندگان بااخلاص جبهههای هشت سال دفاع مقدس توصیف کرد و اظهار داشت: پدرم در سال ۶۲ و در عملیات خیبر به شهادت رسید. او هم رزم شهید «مهدی باکری» بود و به دلیل طی کردن دورههای نظامی جزو نیروهای مهم گردان ایثار از لشکر هفتم حضرت ولی عصر(عج) به شمار میرفت، بنابراین داشتن چنین فرزندی از چنین پدری دور از انتظار نیست.
وی در مورد فرزند چهارم این خانواده گفت: سید خسرو پس از آغاز جنگ و بلافاصله بعد از دریافت فتوای امام خمینی(ره)، درس و فعالیتهای اجتماعی خود را رها کرد و به جبهه نبرد حق علیه باطل شتافت. او همراه با سرداران و مجاهدان بزرگی جنگید تا اینکه پس از پنج سال حضور مداوم در جبههها (در سال ۶۴) در عملیات فاو و در منطقه عملیاتی والفجر ۸ به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
خواستیم وارد محور اصلی گفتگو، شخصیت حاج حمید شویم که با شنیدن نام او، بغض عجیبی در صدایش احساس کردیم اما با تعصبی مردانه اجازه سرازیر شدن اشکهایش را نداد و گفتههایش را به سوی برادر کوچکترش «سید خسرو تقوی فر» سوق میداد.
از توزیع شب نامه تا نفوذ در قلب دشمن
سید عبدالامیر درباره شهید سیدحمید تقوی گفت: حاج حمید هم به عنوان برادر بزرگتر و فرزند ارشد خانواده از ابتدای جنگ در جبهه ها حاضر بود. البته این برادرمان از سال ۵۶ به صورت رسمی فعالیتهای نظامی و سیاسی خود را آغاز کرد و در عملیات مختلف حضور داشت.
وی اضافه کرد: کارش از توزیع شب نامهها و اعلامیههای حضرت امام(ره) آغاز شد تا اینکه به جبهههای دفاع مقدس رسید. او جزو نیروهای کمیته بود و بعد از منحل شدن آن به استخدام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد. گروه منصورون به فرماندهی سردار «محسن رضایی» دبیر فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام، نخستین مکانی بود که حاج سید حمید در آن فعالیت داشت.
برادر این فرمانده شهید مدافع حرم با اشاره به نقش موثر این شهید در پی ریزی سپاه پاسداران، خاطرنشان ساخت: حاج سید حمید بلافاصله بعد از تشکیل سپاه، به همراه تعدادی از دوستانش اقدام به تاسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اهواز کردند و در این مسیر از تمام توان خود استفاده میکرد تا نیروهای انقلابی را جذب و به کار گیرد.
سید عبدالامیر ادامه داد: وی در دوران جنگ تحمیلی عضوی از نیروهای عملیاتی بود، اما بعد از اتمام جنگ، عملیات برون مرزی اش آغاز شد و به همراه همرزمانش در کشورهایی که احتمال درگیری با ضدانقلاب داشت، حاضر شد.
تحولات عراق و نقش شهید تقوی فر در آن
برادر شهید تقوی فر، ویژگیهای نظامی حاج حمید را اینگونه توصیف کرد: او جزو نیروهایی بود که به اذعان خود مردم عراق، انقلابی در شهرهای مختلف ایجاد کرد و در روی کار آمدن دولت شیعی در این کشور نقش بسزا و بارزی را ایفا کرد.
وی همچنین با تاکید بر پایبندی این شهید والا مقام بر تمام ابعاد یک زندگی گفت: سید حمید فعالیتهای اقتصادی را در کنار فعالیتهای اعتقادی و دینی قرار داده و همیشه به این اصل پایبند بود که تمام جوانب زندگی باید با هم مراعات شوند.
سید عبدالامیر در بخش دیگری از سخنان خود، عملکرد این شهید بزرگوار را بسیار عظیم تر از آنچه گفته میشود دانست و عنوان کرد: تنها بخشی از فعالیتها و اقدامات ایشان برای مردم گفته شده و حتی خانواده این شهید نیز از بسیاری از فعالیتها و اقدامات سرافرازانه وی آگاهی دارند.
برادر شهید تقوی فر تصریح کرد: «سید حمید» برای شهادت آفریده شده بود و لیاقت خود را در کمتر از آن نمیدید و بالاخره هم به آرزوی دیرینه خود رسید.
وی با تاکید بر اینکه شهید تقوی در زمان ماموریتش در عراق به دلیل حساسیت منطقه مدت زمان کوتاهی را در ایران سپری کرد، خاطرنشان ساخت: ایشان بسیار کم در منزل بودند، ۳۰ الی ۴۵ روز در جبههها حضور داشتند و تنها برای چند روز کوتاه در کنار خانواده میماندند. این روحیه جهادی شهید تقوی فر مثال زدنی و کم نظیر بود.
سردار بازنشسته ای که احساس تکلیف شهیدش کرد
سید عبدالامیر ادامه داد: حاج سید حمید از سال ۹۱ بازنشسته شده بود اما به خاطر ارادت به نظام اسلامی و احساس تکلیف، پس از بازنشستگی و در حالی که هیچ مسئولیت سازمانی بر عهده نداشت، در میادین نبرد عراق حاضر شد و در برابر نیروهای تکفیری و داعش ایستادگی کرد.
وی با اشاره به رابطه بسیار صمیمی این فرمانده شهید با حاج قاسم سلیمانی اظهار داشت: سردار سلیمانی از لحاظ سازمانی و رفاقت جزو نزدیکان این شهید بود که در زمان دفاع مقدس و جنگ عراق علیه تروریسم در میادین نبرد حضور فعال داشتند.
برادر شهید تقوی فر در پایان سخنان خود، خصوصیات اخلاقی این سردار اسلام را بسیار زیبا عنوان کرد و گفت: ایشان متواضع، مومن و مخلص بودند و بدون هیچ چشم داشتی در میادین جنگ حضور داشت و همواره در هر کشوری بدون توجه به اصالت آن سرزمین در برابر کفر قد علم کرده و از حیثیت اسلام دفاع کرد.
مادر شهید: بعثی ها همیشه نگران حضور «حمید» در عراق بودند
پس از پایان سخنان شیرین برادر، مادر سالخورده «حاج حمید» کلام را آغاز کرد، پیرزنی که از چهرهاش مشخص بود که غم و اندوه دو شهید دوران دفاع مقدس و یک شهید مدافع حرم نتوانسته او را از پای درآورد.
«بشری ماهان» مادر ۷۵ سالهای است که به گفته خود، داغ از دست دادن «حمید» برایش بسیار سخت تر از شهادت همسر و پسر کوچش بود.
او در تمام دقایقی که با برادر شهید تقوی فر در حال گفتگو بودیم، تنها سکوت کرده و شاهد این مصاحبه بود. حال که سراغش رفتیم، آه عمیقی کشید و در پاسخ به سوال خبرنگار ابنا در خصوص شهادت این فرمانده ایرانی مدافع حرم گفت: حمید پسر بزرگ بود، با همه فرزندانم فرق داشت، او آرامش من بود.
مادر این سردار شهید افزود: خیلی از رفتنش ناراحت هستم، بیشتر از همه برای این ناراحتم که چرا مثل جنگ تحمیلی با من خداحافظی نکرد.
اینجا بود که اشکهای مادر شهید تقویفر سرازیر شد و با گوشهای از چادرش مانعی در برابر ادامه چشمه حسرت چشمانش گشت.
او ادامه می دهد: حمید از همان کودکی پسر سر به راهی بود. با خدا، با دیانت، با نماز، اهل مسجد و منبر، اهل عزاداری و دهها خصلت نیک دیگر را به یکجا داشت.
مادر شهید تقوی با اشاره به خصوصیتهای زمان کودکی این فرمانده شهید گفت: حمید هم بازیهای خود را دور هم جمع نموده و آنان را به انجام فرایض دینی و اعتقادی تشویق میکرد. برای آموزش مسائل دینی به هم سن و سالانش، کتابهای مذهبی را مطالعه میکرد و در کوچه و مسجد برای آنان توضیح میداد.
کارهای منزل و روستا را به خوبی انجام می داد و همدم ما بود
وی دوران ستمشاهی را یکی از مهمترین ایام حیات شهید تقوی فر نامید و خاطرنشان ساخت: حاج حمید حتی کوچکترین اذیت و آزاری برای خانواده و همسایگان نداشت. همیشه کمک حال من و پدرش بود. در کارهای خانه و روستا به من و پدرش کمک میکرد، تا حدی که در کاشت نخل در روستا سراغ پدرش میرفت و خودش به کاشت و پرورش آن مشغول میشد.
خانم ماهان افزود: وقتی در خانه مریض بودم، حمید همیشه پیگیر احوالاتم بود و مُدام برنامه غذاییام را چک میکرد.
وی تصریح کرد: همه این ها به خاطر نماز شبهایی بود که حمید اقامه میکرد. حمید همیشه در نمازهای جماعت پیشقدم بود و دوستان، آشنایان و اهل فامیل را به شرکت در عزاداریها و نماز جماعت توصیه میکرد.
مادر این شهید اسلام با تاکید بر اهتمام ویژه سردار تقوی فر به قرائت قرآن و ادعیه اظهار داشت: زیارت عاشورای حمید هرگز فراموش یا ترک نمیشد و قرائت قرآن خصلت همیشگی او بود. اخلاق و رفتارش به قدری تحسین برانگیز بود که اهالی محل و شهر ناخودآگاه پیرو او شده بودند.
مادر شهید تقوی فر با تاکید بر شدت مسئولیت پذیری این شهید نسبت عملیات جهادی گفت: گاهی حتی تا شش ماه خبری از او نداشتم. همواره میگفت که شهادت تنها آرزویش است و اینگونه شد که طعم شیرین شهادت را چشید.
وی همچنین توکل به خدا و پایبندی به ارکان نظام اسلامی را رمز موفقیتهای حاج حمید خواند و تصریح کرد: از همان دوران دفاع مقدس تا همین روزهای پایانی، همیشه وقتی به عملیات میرفت از من اجازه میگرفت. آخرین دفعهای که (پس از عاشورای ۱۴۳۶) به عراق رفت، گفت که برمیگردد اما پس از مدتی خبر شهادتش را به جای خودش آوردند.
شهادت پسرم برای رضای خدا بود و روسفید شد
خانم ماهان با چشمانی خیس از اشک ادامه داد: حمید برایم خیلی عزیز بود. او فرزند ارشد و همدم من بود. برای رفتنش خیلی ناراحتم اما به خاطر اینکه در راه اسلام و دفاع از انقلاب اسلامیشهید شده خرسندم.
وی در پایان گفت: دیدار امام خمینی(ره) در نجف اشرف، سفر حج و کربلای معلی روزهای خوش من با پسرم بود و اینها از بهترین خاطراتم است.