ویرانه‌ای که از یرموک به جا ماند

کشورهای عربی سال‌هاست که به فلسطینی‌ها خیانت می‌کنند؛ آنها هر زمانی که به نفعشان باشد از فلسطینی‌ها به عنوان بهانه‌ای در درگیری خود با اسرائیلی‌ها استفاده می‌کنند و زمانی هم که منافعشان تعمین نشود حتی اگر به ضرر فلسطینی‌ها باشد، با آنها کنار می‌آیند.

به گزارش موعود، گزارش های اخیر در مورد حمله داعش به اردوگاه پناهجویان فلسطینی یرموک در سوریه و خرابی هایی که به بار آورد، سبب شد بار دیگر از خود بپرسم چرا کشورهای عرب هیچ کاری نمی‌کنند؟

حسین ایبیش یکی از دوستان من که تحلیلگری دانا در زمینه سیاست های عربی است در این باره گفت کشورهای عرب که ادعا می‌کردند به فلسطین اهمیت می دهند، باید کاری برای ساکنان یرموک انجام دهند: دست کم جایی امن برای ۱۸۰۰۰ نفری که در این اردوگاه به دام افتاده‌اند، در خارج از سوریه فراهم و یا مسیری امن را برای خارج کردن قربانیان از این اردوگاه به خارج از سوریه ایجاد کنند و از طریق خطوط هوایی مواد غذایی و دیگر تجهیزات ضروری را به این اردوگاه برسانند. ملک عبدالله اردن پس از کشته شدن یک خلبان اردنی توسط داعش به این گروه اعلان جنگ کرد؛ آیا زجر و کشته شدن هزاران فلسطینی و سوری هیچ معنایی ندارد؟ بار دیگر رسیدگی به یک فاجعه منطقه ای به جامعه بین المللی سپرده شده است که نمی تواند و یا نمی خواهد کاری در مورد آن انجام دهد…

با این حساب چرا خودداری کشورهای عربی از نشان دادن واکنشی موثر به زجر اعراب دیگر ما را متعجب می سازد؟ کشورهای عربی سال هاست که به فلسطینی ها خیانت می‌کنند؛ آنها هر زمانی که به نفعشان باشد از فلسطینی ها به عنوان بهانه ای در درگیری خود با اسرائیلی ها استفاده می‌کنند و زمانی هم که منافعشان تعمین نشود حتی اگر به ضرر فلسطینی ها باشد، با آنها کنار می آیند. رژیم های عربی در گذشته به دنبال سلطه گرایی، کنترل و مواجهه با نیروی ملی گرای فلسطینی ها بودند و یا در مقابل کشته شدن غیرنظامیان فلسطینی در جنگ اسرائیل با حماس در غزه در سال گذشته سکوت اختیار کردند. سعودی ها و مصری ها نیز در اقدامی نه چندان پنهانی به تلاش های اسرائیل در تضعیف حماس کمک کردند.

در حالی که آنها کناری نشستند و اقدام چندانی در حمایت از مسئله فلسطین انجام ندادند، پس چرا به خود اجازه می دهند به نیابت از جمعیت عرب در امور دولت کشورهای دشمن که در جریان بهار عربی فروپاشیدند، مداخله کنند؟ در همه این مدت، کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس بیشتر سرگرم تامین مالی و تسلیحاتی گروه های مخالف بشار اسد در سوریه و مشارکتی نمادین در ائتلاف تشکیل شده علیه داعش بودند. اما اقدامات آنها تاثیر چندانی در تغییر توازن در میدان های نبرد و یا کاهش زجر غیرنظامیان نداشت. حتی آمریکایی ها نیز نتوانستند اقدامات زیادی در این زمینه انجام دهند. به رغم شرایط موجود، اردنی ها، لبنانی ها و ترک ها که حتی عرب هم نیستند، خسارت های شدید به اقتصاد و ثبات کشور خود را پذیرفتند و صدها هزار سوری را در کشور خود پناه دادند.

اما سوال این است که چرا اعراب مسئولیت بیشتری را در مقابل مشکلات موجود در منطقه خود نمی پذیرند؟ هر چه نباشد همه این مسائل در همسایگی آنها اتفاق می افتد. آیا همین دلیل کافی نیست که از آنها انتظار داشته باشیم اقدامات بیشتری در این زمینه انجام دهند؟

در بخشی از وجود خود پاسخ این سوال را به خوبی می دانم. با توجه به اختلافات موجود در جهان عرب، اقدامی مشترک غیر از اظهارات کلامی همواره برای آنها تجربه ای ناخوشایند به دنبال داشته است. همچنین برای آنها ساده تر است که آمریکا را برای همه مشکلات، از نداشتن راهبرد مناسب گرفته تا ارسال تسلیحات برای گروه های مخالف در سوریه و یا برقراری ارتباط با ایران، برای حمله به عراق، حمایت از حکومت های استبدادی، حملات هواپیماهای بدون سرنشین و یا حمایت از اسرائیل، مورد انتقاد قرار دهند. کشورهای عرب در این میان می توانند اسرائیل را نیز مورد انتقاد قرار دهند و تقصیر را بر گردن آنها بیاندازند، در حالی که خود هیچ سیاست درستی در مورد مسئله فلسطین ندارند؛ از مسئله شهرک سازی صهیونیست ها گرفته تا خودداری از حمایت از کشور مستقل فلسطینی. از نظر آنها همیشه مقصر شخص دیگری است و از این رو، شخص دیگری- آمریکا، سازمان ملل، ۱+۵، باید مشکلات را حل کنند.

شاید در حالی که در مواجهه با مشکلات ناامید کننده نفوذ آمریکا در منطقه کاهش یافته است، کشورهای کلیدی عرب و آنهایی که در جنگ داخلی گرفتار نشده‌اند، مستقل تر و خطرپذیرتر می‌شوند. عملیات عربستان سعودی در یمن و در تلاش برای تشکیل نیروی واکنشی عرب، احتمالا برای مقابله با افزایش نفوذ ایران در منطقه، می تواند سرآغازی برای این روند جدید باشد.

جهان عرب واقعا آشفته است. نبود رهبری مناسب و موسسات مشروع و شفافیت، قائل نشدن احترام برای حقوق بشر، بی توجهی به مساوات در حقوق زن و مرد و تفکرات توطئه آمیز رسیدگی به عمق مشکلات را غیرممکن می سازد. تا زمانی که رهبران کشورهای عربی از قبول مسئولیت در اداره منطقه و رسیدگی به مشکلات آن سر باز زنند، منطقه همچنان آسیب دیده و خشم آلود باقی خواهد ماند. آنچه که برای تغییر شرایط لازم است، اصلاحات در سطوح گوناگون است که چندان قابل وقوع به نظر نمی رسد. برای آنها ساده تر خواهد بود که مشکل را در خارج از منطقه جستجو کنند.

منبع: دیپلماسی ایرانی

Check Also

لوشاتو

لوکاشنکو: به پریگوژین گفتم که نیروهای واگنر مثل حشره له خواهند شد

رئیس جمهور بلاروس تأکید کرد که به رئیس واگنر در مورد نابودی اعضای گروه هشدار …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *