آیت الله نجم الدین مروجی طبسی، مدرس مرکز تخصصی مهدویت در برنامه “نشان صبح” به بررسی تحقیقی روایات نشانه های مهدویت می پردازد.
اصل دابه الارض قرآنی است و در اصل دابه الارض هیچ جای شک و شبهه نیست ولی مساله ای که مورد بحث است. تطبیق این اصل بر امیرالمومنین(ع) که باید گفت تمامی روایات تطبیق ضعیف است و دوم اینکه آیا دابه الارض از علائم ظهور است. یعنی قبل از ظهور محقق میشود یا مقارن با ظهور است، یا نه از مباحث رجعت و بعد از رجعت است و یا اینکه از علائم قیامت است.
براساس روایات عامه و نظری دابه الارض از علائم قیامت است اما طبق گفته برخی روایات این از مباحث رجعت و از علائم ظهور است.
بعضی ها مدعی هستند که تصرف شده در روایات دابه الارض و دست های اموی در این روایات تصرف کرده. به طور مثال در روایتی امام علی(ع) می فرماید من صاحب دابه هستم. ولی جریانات اموی و معاویه در این سخن روایات تصرف کردند و کلمه صاحب را برداشتند و روایت شده من دابه الارض هستم. از این ها هیچ بعید نیست بعضی ها مدعی هستند که این تصرف و حذف کلمه صاحب به روایات ما هم منتقل شده است.
کسانی که میگویند تصرف اموی هاست، شاهد می آورند. شاهد اول روایتی است که در مدارک و منابع ما هم آمده، معاویه از اسبغ راجع به مصداق دابه سوال میکند، و میگوید: شما گمان میکنید دابه الارض علی(ع) است، اسبغ میگوید: یهودی ها میگویند که دابه علی(ع) است، معاویه دنبال جالوت فرستاد و پرسید که آیا این واژه در کتاب های شما یافت میشود و مصداقش کیست؟ جالوت گفت: آقایی است که اسمش ایلیا است، معاویه گفت: ایلیا همان علی(ع) است.
کسانی که میگویند: تحریفات در دابه الارض از برنامه های اموی است. یکی از شاهدشان این روایت است و باید گفت که این روایت مشکل سندی دارد و نمیشود به آن استناد کرد.
شاهد بعدی روایت نضال است که نامی از او در کتب رجالی ما نیامده و فقط شیخ صدوق در کمال مطرح میکند، در المنصور از نضال بن صبر نقل میکند به امام علی(ع) عرض شد، عده ای گمان میبرند، دابه الارض شما هستید. امام اشاره به این میکنند که دابه حیوان بزرگی است که سه برابر مصافتی که یک اسب طی میکند، جثه دارد که میشود ۱۵ کیلومتر و من آن نیستم.
بعضی از آقایانی که معتقدند روایات دابه الارض مورد تصرف اموی است، به این روایات استناد میکنند. البته این ادعا خیلی برای ما مساله ای نیست. ضمن اینکه ما قبول داریم اینها جعل کردند ولی ما اصل روایات تطبیق را درست نمی دانیم.
در روایات عامه در مورد دابه الارض آمده که؛ دابه مو دارد، سر دابه الارض به آسمان ها می رسد، در تفسیر رازی آمده سر بر می دارد، به ابرها می رسد. قامت بلندی دارد که سر به آسمان دارد، رنگارنگ است و از هر حیوانی یک خصلت را برداشته است.
علامه طباطبایی(ره) معتقد است که اصل دابه الارض که قرآنی است، مورد پذیرش است ولی تفاسیرش نه و مورد قبول نیست، البته قضیه دابه الارض هم مانند دجال است. ولی اینکه در روایات امام علی(ع) را صاحب دابه الارض می دانند، درست تر است تا اینکه خود دابه الارض.
ابونصر معتقد است که یکی از مباحث اشراط الساعه، دابه الارض است و میگوید: از علامات قیامت این است که خورشید از مغرب طالع میشود و آن وقت، وقتی است که باب توبه بسته میشود و دابه الارض خارج میشود و دابه یک جور دیگری است و با مردم حرف می زند…
و ما معتقدیم که آیه ای که در قرآن کریم به دابه الارض اشاره میکند، ثابت است و اصل دابه در قرآن آمده است ولی هیچ کدام از این روایات قابل استناد نیست و ضمن اینکه ضعیف نیز هستند.
نتیجه اینکه دابه الارض یک اصل قرآنی دارد و طبق روایات یکی از علامات است یا زمان رجعت یا عصر ظهور امام، اما تطبیق آن بر امام علی(ع) درست نیست و ما حتی یک روایت صحیح سند نداریم. مگر اینکه بگوییم امام علی(ع) اختیار دابه را دارد و تطبیق مردود است.